سیاستها و مواضع ضدایرانی الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان این روزها ازجمله مسائل مهم مربوط به سیاست خارجی ایران به شمار میرود. آذربایجان که در جنگ 44روزه سال گذشته «قرهباغ» توانست بخشهایی از این سرزمینها را بگیرد، حال با مسدود کردن جاده ترانزیتی سوقالجیشی «گوریس» به «قاپان» اجازه عبور به کامیونهای ایرانی را نمیدهد. در این زمینه ائتلاف علیاف با دولت ترکیه و نفوذ صهیونیستها در حاکمیت آذربایجان یک جبهه ضدایرانی را به وجود آورده است. مناقشه «قرهباغ»، میان ارمنستان و آذربایجان، دعوای یکی، دو روز و یکی، دو سال اخیر نیست و دهها سال این مناقشه میان این دو کشور وجود داشته است. پیش از الهام علیاف، رئیسجمهور فعلی آذربایجان، پدرش حیدر علیاف در همین منصب سالها بهدنبال تصرف قرهباغ بود. آنچه از خاطرات مرحوم هاشمی در سالهای ابتدایی دهه 70 برمیآید، این است که حیدر علیاف، پدر رئیسجمهور فعلی آذربایجان در آن سالها سعی داشته با رایزنیهای مختلف پای ایران را به این جنگ به نفع آذربایجان باز کند و در این زمینه امتیازهای جالبتوجهی از سوی حیدر علیاف به ایران پیشنهاد شده اما مرحوم هاشمی این پیشنهادات را قابل اطمینان نمیداند. در بخش دیگری از شماره امروز حافظه سعی داریم خاطرات مرحوم هاشمیرفسنجانی در اینباره را بازخوانی کنیم.
مرحوم هاشمی در خاطرات خود در ابتدای آبان سال 72 اشارهای به سفر خود به آذربایجان در خلال جنگ این کشور با ارمنستان میکند که در جلسهای خصوصی حیدر علیاف از او خواسته در ازای حاکمیت جمهوری اسلامی بر آذربایجان، ایران بهنفع این کشور وارد جنگ شود. هاشمی در خاطرات پنجم آبان 72 خود در اینباره مینویسد: «براى مذاکرات خصوصى به مقر ریاستجمهورى [آذربایجان در باکو] رفتیم. به محض نشستن، تلفن زنگ زد و صحبت کرد و معلوم شد که مربوط به جنگ است؛ آقای علیاف گفت، خبر مىدهند ارس طرف منطقه زنگلان، زیر آتش انبوه ارامنه است و مردم براى فرار به ایران از رود ارس عبور مىکنند و تلفات مىدهند. عاجزانه استمداد کرد. احتمال مىدادیم که مقدارى هم جوسازى و مقدمهچینى براى مطلب اصلى مذاکرات خصوصى است ولى خالى از حقیقت هم نیست. نقشه آوردند و توضیح دادند. معلوم شد اگر زنگلان سقوط کند، از مرز ارمنستان تا نزدیک پارسآباد، ارامنه به مرز ما در شمال ارس مىچسبند. پیشنهاد مشخص با اصرار این است که ما در جنگ بهنفع آنها شرکت کنیم. صریحا مىگویند ما همه آذربایجان را در اختیار شما مىگذاریم و آمادهایم جمهورى اسلامى در آذربایجان تشکیل شود و بدون کمک ایران، نمىتوانیم دفاع کنیم و امکان پیشرفت ارامنه تا باکو هم وجود دارد. نقشه ارمنستان بزرگ را که گویا ارامنه در سال 1980 منتشر کردهاند، نشان دادند در آنجا از دریاى سیاه تا دریاى خزر و از جنوب تا ارومیه و از غرب، خاک ترکیه تا سوریه را شامل شده است. گفتم این تصمیم بسیار بزرگى است که آثار فراوان منطقهاى و جهانى دارد و باید عواقب آن در هر جهت بررسى شود و باید در تهران بررسى کنیم و جواب بدهیم، ولى کار فورى این است که تلاش کنیم، فعلا آتشبس برقرار شود و شما باید مقاومت کنید که زنگلان از دست نرود. براى این منظور، دکتر ولایتى [وزیر خارجه] در همان جلسه با معاون وزیر امور خارجه ارمنستان تماس گرفت و پیام مرا به رئیسجمهور ارمنستان منتقل کرد که گفتم در تلفن قبلىمان قرار شد ارامنه از حدود فعلى دیگر پیشرفت نکنند و عملیات چند روز اخیر، نقض آن قرار است و با لحنى آرام، نوعى تهدید کردیم.» هاشمی در ادامه خاطرات این روز خود مینویسد: «آقایان روحانى، ولایتى و واعظى آمدند. در رابطه با موضعمان درخصوص جنگ قرهباغ مذاکره کردیم. باز هم جلسه خصوصى با علی اف درباره حمایت از آنها در جنگ با ارامنه داشتیم و نهایتا جمعبندى به این صورت شد که براى تحقق آتشبس و حفظ زنگلان و عقبنشینى، تلاش سیاسى کنیم و راههایمان را براى کمک به محاصرهشدگان زنگلان باز بگذاریم و مانورى در مرز داشته باشیم تا نظامیان ما درباره کیفیت دفاع، مذاکره کنند و پیشنهاد اتحاد دفاعى را در تهران بررسى کنیم و سپس جواب دهیم.» هاشمی در خاطرات 6 آبان 72 خود این پیشنهاد حیدر علیاف را صادقانه نمیداند و معتقد است نمیشود به آنها اطمینان کرد و از ادامه سفرش به این کشور مینویسد: «تقریبا همهجا در حرکتها و بازدیدها، رئیسجمهور (حیدر علیاف) همراه من بود و فرصت زیادى داشتیم که در مسیرها، در اتومبیل صحبت کنیم. یکى از حرفهاى مهم و تکراریاش این بود که ایران از این فرصت جنگ با ارامنه استفاده کند و حضور خودش را در آذربایجان بالا ببرد و گاهى تعبیر مىکرد که اینجا از آن ایران بوده و حالا هم بیایید دفاع کنید و اداره کنید. در نخجوان هم که بود، شبیه این حرفها را مىزد و تحلیل مىکرد اگر شما آذربایجان را تحت قدرت خود بگیرید، حاکمیت روسیه در کل قفقاز متزلزل مىشود. گاهى مىگفت، ایران و آذربایجان، با هم مىتوانیم روسیه را تا روى سنگ مرز اصلیاش عقب برانیم؛ چون داغستان و تاتارستان و چچن اینگوش و اوستیا، همه از حاکمیت روسها ناراضىاند؛ البته چون بهخاطر استیصال در جنگ و حمایت روسیه از ارامنه به این مواضع افتادهاند، نمىتوانیم اطمینان کنیم، بهخصوص که براساس اظهارات آقاى نیازُف [رئیسجمهور ترکمنستان]، اینها [آذربایجان] در مشترکالمنافع و بحث [رژیم حقوقی] دریاى خزر با خواستههاى روسها هماهنگ هستند. روى هم رفته از سایر روساىجمهورىها، فهمیدهتر و کارکشتهتر است ولى در اداره آذربایجان مشکل دارد و همه مشکلاتشان را به جبهه خلق نسبت مىدهند.» درنهایت این پیشنهاد آذربایجان در آن زمان در شورای عالی امنیت ملی طرح و رد میشود. هاشمی در روزنوشتهای 8 آبان 72 خود که به پس از بازگشتش از آذربایجان مربوط میشود در اینباره آورده: «بعد از نماز مغرب، شوراى عالى امنیت ملى جلسه داشت. درباره درخواست کمک نظامى از سوى جمهوری آذربایجان مذاکره شد. درمورد کمکهاى آموزشى، تسلیحاتى و سیاسى موافقت شد، اما در مورد همکارى عملى در دفاع مخالفت شد.»
یکی دیگر از مواجهات دولت سازندگی با مساله جنگ آذربایجان و ارمنستان مربوط به سفر حیدر علیاف به تهران در تیرماه سال 73 به تهران است. موضوع درخواستهای علیاف از تهران در این سفر استقرار نیروهای روس در مرز جنوبی ایران و آذربایجان و همچنین استقرار روسها در مناطق مورد مناقشه آذربایجان و ارمنستان. به نظر میرسد پیش از این سفر اظهارات حیدر علیاف درباره ترکها، باعث دلخوری آذریزبانهای ایران شده است. هاشمی در خاطرات 8 تیر 73 مینویسد: «آقای [حیدر] علیاف، وقت خصوصى خواست و توضیح داد روسها اصرار دارند که در مرزهاى جنوبى آنها، هم مرز با ایران، حضور داشته باشند و نیز پیشنهاد دادند که در خط فاصل بین نیروهاى آذربایجان و ارمنستان، حائل شوند و به تدریج ارامنه را وادار به عقبنشینى کنند؛ به جز منطقه قرهباغ و بخشى از کَلبَجَر. در این خصوص با من مشورت کرد. در مورد اول مخالفت کردم و درمورد دوم گفتم بیشتر بررسى شود و بستگى به قدرت شما و ارامنه و پیشبینى شما دارد. قرار شد بعدا جواب بدهیم. سپس براى گنجاندن شهر تبریز در برنامه سفرشان اصرار کرد. گفتم به خاطر اظهارات خودش، تبریزىها رنجیدهاند و ممکن است بىاحترامى کنند، ولى او قبول نداشت و مىگفت، قصدى نداشته و نباید ما عکسالعمل نشان بدهیم و نرفتن به تبریز، باعث شماتت دشمنان او مىشود. گفتم وزارت امور خارجه بررسى کنند.» به نظر میرسد این پیشنهاد آذربایجان در جلسه علیاف با رهبر انقلاب نیز مطرح شده است. هاشمی در روزنوشت 11 تیر 73 خود آورده: «تا ساعت یازده کارها انجام شد. براى شرکت در مراسم ملاقات آقاى [حیدر] علیاف با آیتالله خامنهاى، به دفتر رهبرى رفتم. قبل از جلسه، با آیتالله خامنهاى در مورد مسائل مطرح شده با آقای علیاف در مورد جنگ قرهباغ و پیشنهاد روسها براى حضور در مرز مشترک ایران و آذربایجان و فاصله بین نیروهاى ارامنه و آذرى در خاک آذربایجان صحبت کردیم؛ ملاقات طول کشید.» نهایتا هاشمی جمعبندی جمهوری اسلامی از این درخواست حیدر علیاف را در همان 11 تیر 73 اینگونه ذکر میکند: «آقاى علیاف و همراهان آمدند. در اکثر موارد مذاکرات، با طرفهاى مذاکره، اختلافنظر داشتند. جداگانه با همه آنها مذاکره کردیم و به توافق نسبى رسیدیم، جز در مورد کمیته حملونقل که به امضا نرسید، بقیه اسناد به امضا رسید. از ساعت پنج و نیم بعد از ظهر تا ساعت نُه ونیم شب، مذاکرات و مراسم طول کشید. خیلى سختگیر بودند؛ ظاهرا از مخالفان داخلى خود واهمه دارند. جواب سوال و مشورت او [علیاف] در مورد پیشنهاد روسها را دادم که با استقرار نیروهاى روسى در مرز خودمان مخالفیم و در مورد حائل شدن هم باید تلاش کرد نیروهاى چندملیتى باشند. اگر روسها اصرار دارند که تنهایى باشند، با مذاکرات تصمیم را به عقب بیندازند و زمان بخرند. گفت، نظر خودشان همین است.»