سیدشایان ابهری، روزنامهنگار: سیدابراهیم رئیسی، صبح پنجشنبه در هفتمین سفر استانی خود از ابتدای شکلگیری دولت سیزدهم، به استان فارس سفر کرد. رئیسجمهور، در 6 سفر قبلی خود به اتفاق وزرای کابینه، به خوزستان، سیستانوبلوچستان، خراسانجنوبی، ایلام، کهگیلویهوبویراحمد و بوشهر سفر کرده بود. جهت بررسی ابعاد اثرگذارتر این سفرها و نقش آن در پرشدن شکافهای به وجود آمده میان مردم و نهاد دولت، گفتوگویی با ناصر ایمانی، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی داشتهایم که در ادامه، متن آن را میخوانید.
وجود سفرهای استانی مداوم و حضور رئیسجمهور در میان مردم، چه میزان در پرشدن شکافهای به وجود آمده میان مردم و نهاد دولت اثرگذار است و برای اثرگذاری بیش از پیش آن در احیای امید و اعتماد میان مردم باید چه اقداماتی انجام داد؟
راجعبه این سفرها در ابتدا لازم است نکاتی مطرح شود. اولا اینکه نفس این سفرها بسیار مفید است. برای اینکه مردم، مسئولان را در کنار خودشان ببینند و احساس کنند مسئولان درد آنها را میفهمند و با مشکلات و رنج آنان بیگانه نیستند و در تسکین آلام مردم موثر است. این قاعدتا در کم شدن شکافهای اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی بسیار موثر است. نکته بعد هم این است که مسئولان از نزدیک با مشکلات مردم و جامعه آشنا میشوند نه اینکه صرفا براساس آمار و گزارشهای کارشناسان این مشکلات را بشنوند. اینکه با پای خودشان به این مناطق سرکشی میکنند، خیلی موثر است و باید ادامه پیدا کند. چند نکته دیگر نیز قابل توجه است و آن اینکه در تعدد این سفرها، باید اعتدال را رعایت کرد. نفس سفر مفید است اما اعتدال هم چیز مهمی است. نکته دوم آنکه، این سفرها، در حکم شمشیر دو دم است. همزمان با اینکه میتواند آن فوایدی که گفته شد را داشته باشد، میتواند در یک حالت، نهتنها آن فواید را نداشته باشد، بلکه آثار عکس نیز به دنبال داشته باشد و آن اینکه، پس از مدتی، مسئولان به آن وعدههایی که در آنجا به مردم دادهاند، عمل نکنند. در این سفرهایی که میروند، حتی اگر وعدهای هم ندهند، همین که مردم آنها را ببینند و احساس کنند مسئولان درد آنها را فهمیدهاند، چنانچه یک زمان معقولی بگذرد و ببینند هیچ اقدامی در جهت رفع مشکلات گذشته صورت نگرفته، اثر سوء مضاعف دارد. بنابراین این را هم باید مورد توجه قرار داد که مسئولان به آن وعدههایی که در این سفرها به مردم دادهاند عمل کنند. البته احتیاجی هم نیست که در این سفرها، درجا وعدههایی به مردم داده شود. آن وعدهای که آنجا و در لحظه به مردم داده میشود اغلب توأم با احساسات است و با شناخت کافی از موضوع همراه نیست. مسئولان میتوانند رسیدگی دقیق و کارشناسی نسبت به مساله داشته باشند و بعد از بررسی دقیق، آن کاری که لازم است را انجام دهند.
این سفرها، در کوتاهمدت چه اثراتی برای این مناطق خواهند داشت؟
در کوتاهمدت، به لحاظ روحی و روانی اثرات مثبتی دارد. درد برای کسی که دردی دارد، درمانی برای آن انجام نمیشود و کسی هم با او همدردی نمیکند آزاردهندهتر است. اما چنانچه فرضا نمیتوانیم درد کسی را درمان کنیم، حداقل با او همدردی کنیم تا درد کمتری احساس کند. نمیخواهم بگویم نمیتوانیم درمان کنیم چون میشود دردهای مردم را درمان کرد، اما حداقلترین کار، همدردی است. بنابراین به میان مردم رفتن از سوی مسئولان دولتی، یک نوع ابراز همدردی با مشکلاتی است که برای آنان از سالهای قبل به وجود آمده است. انشاءالله بتوانند به سرعت درمان را هم انجام دهند. بنابراین سفرهای استانی رئیسجمهور و وزرا، در کنار اثرات بلندمدتی که دارد، این اثرات کوتاهمدت را هم به دنبال دارد. البته به شرطها و شروطها که پیشتر گفته شد.
ابزاری که دولت در این سفرها و در جهت رفع مشکلات مردم دارد، ظرفیت نمایندگان آن مناطق است. درحال حاضر چه میزان از این ظرفیت در جهت حل مشکلات مردم استفاده میشود و نمایندگان، در چه بخشهایی میتوانند در تسهیل روند رفع مشکلات مردم توسط مسئولان دولتی ایفای نقش کنند؟
نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به این دلیل میتوانند اثرگذاری خوبی در این روند داشته باشند که هم مردم آن منطقه هستند و هم، مستمرا با مردم آن مناطق در ارتباط و تعاملند. دولت یک بار به آن منطقه میآید و میرود ولی نمایندگان مستمرا مردم را میبینند و مردم نیز فرصت برقراری ارتباط بیواسطه با آنان را دارند. اگر اهداف نمایندگان محترم درواقع این باشد که به تحقق اهداف دولت در رفع مشکلات مردم کمک کنند، میتواند در تسهیل شدن این روند مفید و موثر باشد. اما اگر برخی از نمایندگان بخواهند انتظارات مردم از اینگونه سفرهای استانی را به نوعی تغییر دهند، قاعدتا این ایفای نقش، چندان مثبت و مفید نخواهد بود. اصل مطلب درباره نقش نمایندگان مجلس در تسهیل روند رفع مشکلات مردم در سفرهای استانی رئیسجمهور و هیات دولت این است که نمایندگان، بهعنوان حلقه رابط میان مردم و مجموعه مسئولان نظام میتوانند در صورتی که این نقش نمایندگیشان را به درستی ایفا کنند، اثرگذاری بسیار مفیدی نیز دراینباره داشته باشند.
آیا عوامگرایانه عنوان کردن بخشی از اینگونه دیدارهای مردمی جایگاهی برای اعتنا دارد؟ دولت برای دور ماندن فضای این سفرها از آن برچسبها، لازم است اقدام خاصی انجام دهد؟
چنانچه هرکدام از رهبران و مسئولان کشورهای دنیا تصمیم بگیرند به میان مردم بروند ممکن است این برچسب به اقدام آنان بخورد. با اینکه پوپولیسم از همین مسیر میگذرد، ولی تفاوت اساسی با «در میان مردم بودن» دارد. پوپولیسم اهداف تبلیغاتی دارد، اهداف واقعی رسیدگی به مردم را دنبال نمیکند؛ همراه با خود، سوءاستفاده از مردم نیز دارد. بازی با افکار عمومی را دنبال میکند. بهطور کلی، ظاهر آن در میان مردم بودن است اما بر دروغگویی به مردم مبتنی است. بنابراین آیا میتوانیم «در میان مردم بودن» را، پوپولیسم تلقی کنیم؟ قاعدتا خیر. اهداف این دو، کاملا با یکدیگر مغایر است. نباید از این برچسبزنیها ترسید. مردم در هشت سال گذشته، خاطرات بدی دارند. مخصوصا اینکه در دو سال آخر دولت دوازدهم رئیسجمهور کشورشان از دفتر خود قدمی به آن سوتر برنداشت. مردم خاطره بدی به یاد دارند و این ذهنیتها باید درست شود و این امر زمان میبرد. فکر میکنم آن کسانی که این اقدامات را به پوپولیسم متهم میکنند، همان کسانی هستند که طرفداری دولت سابق را میکردند که از جهت حضور در میان مردم آن کارنامه را از خود بهجا گذاشته است.
دولت، برای اینکه نتایج و دستاوردهای معیشتی این سفرها در کوتاهمدت برای مردم آن مناطق قابل لمس باشد، باید چه نکاتی را در اولویت قرار دهد؟
مسئولان باید همواره به نکاتی که پیشتر درباره رویکرد دولتمردان اشاره شد توجه کنند. اولا؛ اعتدال را رعایت کنند که این نکته مهمی است. درباره تعداد سفرها و اینکه هر هفته این سفرهای استانی انجام میشود، قصد خرده گرفتن به آقای رئیسی را ندارم و شاید چون ابتدای کار دولت است، این سفرها با این تعداد لازم باشد. ولی در ادامه کار دولت، میشود فاصله میان هر سفر را بیشتر کرد. نکته بعد، این است که حضور در میان مردم لوازمی دارد. لوازم آن این است که سعی شود حتما آن چیزهایی که مردم از مشکلات آن منطقه به مسئولان دولتی منتقل میکنند، در زمان محدودی حل شود. اگر این اتفاق نیفتد و مشکلات مردم حل نشده باقی بماند، آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. بنابراین نباید این دید وجود داشته باشد که از این مناطق، صرفا بازدیدی صورت گرفته است. از دید مردم وقتی یک مسئول در منطقه حاضر میشود و از آنجا بازدید میکند، با این هدف آمده که مشکلاتشان را حل کند. در ذهنشان اینگونه شکل گرفته که رئیسجمهور یا مسئول دولتی، با هدف رفع چالشها به آن منطقه سفر کرده است و اگر این اتفاق نیفتد، اثرات بدی به دنبال خواهد داشت. بنابراین، مسئولان باید به این نکته دقت ویژهای داشته باشند. درباره وعدهها هم باید درنظر داشته باشند، وعدههایی بدهند که امکان تحقق آنها وجود داشته باشد. اگر نمیشود به وعدهای که میدهند عمل کنند، باید با احتیاط بیشتری به سفرهای استانی بعدی بروند.