کد خبر: 61642

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با اندرو ام. بیلی

مساله‌ای به نام شناخت

خداوند، کیهان و کسانی را که در آن ساکن هستند، ساخته است. به همین خاطر برای فهم و دریافتن کیهان، ستارگان، افراد، درختان، سلول‌ها، الکترون‌ها، واکنش‌های شیمیایی و هرچیز دیگری که شما نام ببرید، لازم است چیزی درباره خدا و البته برنامه الهی بدانید. ولی بعد از آن باید بگوییم که راه‌های نسبتا ویژه‌ای برای شناختن خدا وجود دارد؛ مانند بهره گرفتن و مشورت گرفتن از کتاب مقدس. بنابراین باید گفت الهیات، علم نظام‌مند کردن آن چیزی است که ما (با استفاده) از هریک از این منابع درمورد خداوند می‌دانیم.

محمدجواد استادی – زهرا جعفری، روزنامه‌نگار: انتشارات کمبریج در سال‌های گذشته عناوین گوناگونی از کتاب‌ها را در مجموعه‌ای به‌نام «کلیاتی از دین و یکتاپرستی» منتشر ساخته است. هدف بنیادین این مجموعه ارائه دیدگاه‌های گوناگون پیرامون مساله توحید و اهمیت آن بوده و کوشش می‌کند با رویکردی میان‌رشته‌ای به آن بپردازد. هریک از کتاب‌های این مجموعه با نگارشی گیرا و طرح مسائل به‌طور فشرده ویژه آموزگاران، پژوهشگران و دانشجویان سطوح پیشرفته مطالعات دینی آماده شده است. مدیریت گردآوری این مجموعه برعهده «پل موزر» از فیلسوفان تحلیلی معاصر و «چاد مایستر» استاد برجسته فلسفه و الهیات بوده است. ازجمله عناوینی که در این مجموعه منتشر شده، می‌توان به کتاب‌هایی چون «یکتاپرستی و ایمان به خدا»، «یکتاپرستی و خیزش علم»، «یکتاپرستی و تنوع دینی» و «یکتاپرستی و معنای زندگی» اشاره کرد. یکی از کتاب‌هایی که در سال 2021 میلادی در این مجموعه منتشر شده، «یکتاپرستی و سرشت انسانی (فطرت انسانی)» به قلم دکتر «اندرو ام. بیلی» است. پرسش بنیادینی که در این کتاب به آن پرداخته می‌شود این است که چگونه وجود، برتری و منحصربه‌فرد بودن خداوند متعال و خداوند غیرمادی بر ما تأثیر می‌گذارد. نویسنده کوشش می‌کند نشان دهد اندیشیدن درباره خداوند می‌تواند به انسان‌ها کمک کند تا آنچه خود هستند را کشف کنند. ویژگی، نگاه و رویکرد غالب کتاب این است که یکتاپرستی در ادیان ابراهیمی از این مساله که انسان موجودی مادی است دفاع می‌کند، درحالی‌که ماتریالیسم به‌دست‌آمده نمی‌تواند تکثر استانداردی داشته باشد و بنابر درون‌مایه کتاب، نیازمند بازنگری و دگرگونی در دیدگاه‌های مرسوم است. عصاره گفتار نویسنده توجه به این نکته است که می‌توانیم با پیگیری شناخت خداوند درباره خودمان چیزهایی بیاموزیم. جمع‌بندی کتاب به این مساله اشاره می‌کند که هرچند ما انسان‌ها موجوداتی مادی هستیم، ولی آنچنان هم که به‌نظر می‌رسد نیستیم. کتاب در فصل‌هایی با عناوین «حرکت‌های نخستین»، «ارواح انسانی و قدسی»، «وضوح و ابهام»، «خدای یگانه» و «هترودکس» مطالب خویش را طرح می‌کند.

«اندرو ام. بیلی» نویسنده این کتاب، دکتری و پسادکتری خویش را در رشته فلسفه از دانشگاه نوتردام و با نظارت «آلوین پلانتینگا» و «مایکل سی ری» دریافت کرده است. او پس از سال‌ها زندگی در ایالات‌متحده آمریکا به سنگاپور مهاجرت کرد و اکنون سنگاپور را خانه اصلی خویش می‌داند. او پس از مهاجرت به‌عنوان دانشیار فلسفه در دانشگاه ییل ناس سنگاپور (که با مشارکت دانشگاه ییل آمریکا و دانشگاه ملی سنگاپور تأسیس شد) به تدریس و پژوهش مشغول شد. دامنه تمرکز مطالعات او در زمینه متافیزیک، معرفت‌شناسی و کاربردهای آن در فلسفه ذهن و فلسفه دین است. خود او می‌گوید دلبستگی عمده او مساله انسان و جایگاه او در جهان است. آنچه در ادامه می‌آید، گفت‌وگویی کوتاه با او پیرامون کتاب «یکتاپرستی و فطرت انسانی» است.

تئولوژی چه جایگاهی در شناخت خدا دارد؟ به‌عبارت دیگر برای رسیدن به شناخت درست‌تر از خدا باید از منابع درون‌دینی بهره برد یا منابع برون‌دینی هم در این زمینه نقش دارند؟

خداوند، کیهان و کسانی را که در آن ساکن هستند، ساخته است. به همین خاطر برای فهم و دریافتن کیهان، ستارگان، افراد، درختان، سلول‌ها، الکترون‌ها، واکنش‌های شیمیایی و هرچیز دیگری که شما نام ببرید، لازم است چیزی درباره خدا و البته برنامه الهی بدانید. ولی بعد از آن باید بگوییم که راه‌های نسبتا ویژه‌ای برای شناختن خدا وجود دارد؛ مانند بهره گرفتن و مشورت گرفتن از کتاب مقدس. بنابراین باید گفت الهیات، علم نظام‌مند کردن آن چیزی است که ما (با استفاده) از هریک از این منابع درمورد خداوند می‌دانیم. گاهی ممکن است ما در این مسیر تمرکز خویش را بر منبع مشخصی قرار دهیم- به‌عنوان مثال بر کتاب مقدس تمرکز کنیم- که این گونه‌ای ویژه‌ از الهیات را ارائه می‌کند. در مواقع دیگر ممکن است کتاب مقدس را نادیده بگیریم و تنها بر آنچه از علم می‌دانیم، متمرکز شویم که در این صورت با الهیات طبیعی مواجه هستیم. یا ممکن است از ابزارهای متمایز فلسفی و صرفا همین ابزار بهره ببریم که در این صورت با الهیات فلسفی مواجه هستیم، ولی به هرحال هرگونه کوشش در راستای تفکر نظام‌مند برای شناخت ما از خدا و سازمان‌دهی این شناخت را الهیات می‌نامیم.

ما با ادیان ابراهیمی مواجه هستیم. نقطه اشتراک ادیان ابراهیمی در مساله شناخت خداوند در چیست؟

ازنظر من ادیان ابراهیمی می‌توانند درباره بسیاری از مواردی که در پرسش پیشین شما بدان اشاره کرده‌ام، دیدگاه مثبت و موافقی داشته باشند. جایی که ممکن است آنها دیدگاه متفاوتی داشته باشند، این است که الهیات طبیعی چه اندازه می‌تواند گسترده و کارآمد باشد یا اینکه کدام‌یک از کتب مقدس این ادیان، همخوانی بیشتری داشته یا قابل‌اعتمادتر است. افزون‌بر این اختلاف‌نظرهای سنتی، همچنین در هر سنت گوناگونی قابل‌توجهی وجود دارد. حی‌بن‌یقظان نوشته ابن‌طفیل، نمونه‌ای درست و مناسب در این‌زمینه است، زیرا تصویر بسیار زیبا و قابل‌توجهی از چگونگی پیدایش و بروز این‌گونه از پرسش‌ها در اسلام نمایش می‌دهد. در این کتاب، مردی را می‌بینیم که به‌تنهایی در یک جزیره بیابانی بزرگ می‌شود و رشد می‌کند. پرسشی که درواقع در این رمان طرح می‌شود این است که این مرد به‌تنهایی و با اتکا به خویش درباره خداوند و برنامه‌های الهی برای امور گوناگون چه چیزی خواهد فهمید؟ ابن‌طفیل به این پرسش مهم پاسخی ضمنی می‌دهد؛ چیزهای نسبتا زیادی. حتی بدون داشتن هیچ کتاب مقدسی یا بدون دسترسی به راهنمایان و مشاوران معنوی، شخصیت اصلی داستان متوجه می‌شود که خدایی غیرمادی و قدرتمند وجود دارد که اتفاقا سازنده همه هستی نیز هست و البته حتی برای لحظه‌ای ساختن تصویری از این خداوند، کفرآمیز و بی‌حرمتی است. ولی آشکار و روشن است که اندیشمندان دیگری چون غزالی در اینجا به‌شدت و عمیقا مخالف هستند. این گروه اصرار دارند که شما بدون راهنمایی معنوی پیامبر یا کتاب مقدس نخواهید توانست پیشرفت زیادی داشته باشید.

درباره ماهیت و جایگاه انسان چه دیدگاهی دارید؟ آیا به فطرت باور دارید؟

پرسش بسیار بزرگ و دشواری را طرح می‌کنید. به‌راستی مطمئن نیستم بتوانم به‌طور مختصر و کوتاه به این پرسش پاسخ دهم و مهم‌تر آنکه دیدگاه‌های من در این‌باره پیوسته درحال تغییر و دگرگونی است. ولی همین اندازه می‌توانم بگویم که درباره متافیزیک مادی نوع انسان حرف‌های زیادی برای گفتن وجود دارد (یعنی این نگاه که ما موجوداتی کاملا مادی هستیم) و جالب اینکه این دیدگاه به‌طور شگفت‌انگیزی با دیدگاه‌های عرضه‌شده به‌وسیله موحدان ابراهیمی ارتباط و نزدیکی دارد. ترس من از این است که توضیحات من در این‌باره خیلی کامل نباشد. به همین خاطر برای دریافت کامل موضوع پیشنهاد می‌کنم کتاب «یکتاپرستی و فطرت انسان» من را که توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است، مطالعه کنید.

خب،‌ شما در همین کتاب چهار دیدگاه یکتاپرستی، ماتریالیسم، دوگانه‌انگاری و طبیعت‌گرایی را طرح کرده‌اید. شما کدام دیدگاه را به شناخت خداوند نزدیک‌تر می‌دانید؟

شما می‌دانید که من یک توحیدگرای مسیحی هستم. بر این بنیاد آشکار است که طبیعت‌گرایی را رد خواهم کرد. ولی می‌توانم بگویم درحال حاضر به ماتریالیسم درباره اشخاص انسانی، تمایل دارم و در عین‌حال نسبت‌به دوگانه‌انگاری (دوآلیسم) نیز رویکردی باز دارم. ولی به‌طور کلی نباید این‌گونه اظهارنظرها را جدی بگیرید. بهتر است دیدگاه‌های گوناگونی را که درطول این سال‌ها منتشر کرده‌ام بررسی کنید و ببینید که به کار شما خواهند آمد یا نه؟

زندگی برای همه انسان‌ها مهم است. آیا هستی‌شناسی به بهبود زندگی انسانی کمکی خواهد کرد؟

هستی‌شناسی (به‌معنای کوشش برای یافتن و کشف آنچه وجود دارد) برای بخش‌هایی از جامعه و افرادی ویژه، سرگرمی جالبی است که البته این می‌تواند موجب بهبود زندگی شود. داشتن چنین تفریح و سرگرمی‌ای خوب و بایسته است. برخی از ما هم تنها به‌دنبال این هستیم که بدانیم، و به‌نظر می‌رسد راهی برای دانستن به‌جز کوشش پیوسته وجود نداشته باشد، بنابراین من می‌گویم تا آنجا که کوشش برای رسیدن به اهداف فکری‌مان وضع ما را بهبود می‌بخشد – یا به‌واسطه دستیابی عملی به این اهداف یا از راه‌های دیگر – هستی‌شناسی می‌تواند در این زمینه به ما کمک کند. 

مرتبط ها