علی مزروعی، روزنامهنگار: سهشنبهشب در اجلاس سران مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی ضبطشده سیدابراهیم رئیسی پخش شد. در گفتوگویی که با مصطفی خوشچشم، کارشناس مسائل بینالملل داشتهایم، او معتقد است رئیسی در اولین سخنرانیاش در اجلاس سران سازمان ملل دورنمای سیاستخارجی دولتش را بهخوبی مطرح کرده است و آنطور که از او توقع میرفت، مواضعی محکم و مبتنیبر عقلانیت اتخاذ کرد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
نطق رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل را چگونه ارزیابی میکنید؟
رئیسی سعی کرد نقاط برجستهای که درمورد سیاستخارجه ایران مورد توقع بود را در سخنرانیاش قرار دهد. اینکه سیاستخارجه ایران در دوره جدید بر مبنای عقلانیت و تعامل است، اما نه تعاملی که در دوره روحانی از آن یاد میشد که عمدتا منظور از آن هم تعامل با غرب بود، بلکه تعامل با همه دنیا بهویژه بخشهایی که مغفول مانده مثل آمریکای لاتین، چین، روسیه و دیگر کشورهای دنیا.
درمورد مساله فلسطین و رژیم تروریست صهیونیستی مثل همیشه و بدون هیچ پیرایشی بهصورت کاملا مشخص سیاست ایران ترسیم شد. در قبال برجام هم نکات خوبی مطرح شد و یک مساله اساسی این پیام او بود که ایران تحت هرگونه شرایطی حاضر به مذاکره نیست، بلکه بهدنبال مذاکرهای است که بتواند تحریمها را رفع کند.
مطلب دیگری که در کل سخنرانی رئیسی بود و الزام داشت به بیان و اظهار، مواضع محکمی بود که وی درخصوص کلیت هژمونی آمریکا اتخاذ و آن را بهعنوان یک ابرقدرت بیاعتبار شده در خانه و خارج قلمداد کرد. ازجمله در جایی که درمورد افغانستان صحبت شد و بهجای کلمه عقبنشینی و خروج، او از کلمه اخراج استفاده کرد که حاکی از مواضع محکم دولت در سیاستخارجه است.
کلیت اظهارات رئیسی را میتوان اینگونه ارزیابی کرد که دورنمای سیاستخارجی خود را بهخوبی ترسیم کرد و مواضع محکمی را که از او توقع میرفت اتخاذ کرد، اما این موضع را توام با نگاه رادیکال ارائه نداد، بلکه مواضع محکم و مبتنیبر یک عقلانیتی بود که جای فکر، بحث و بررسی برای طرفهای مقابل خارجی دارد.
با توجه به اینکه بایدن با بیان اینکه به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای پایبند است، بهنوعی به فعالیتهای هستهای ایران اتهام غیرصلحآمیز بودن را وارد کرد، فکر میکنید چقدر صحبتهای رئیسی توانسته این تصویری که از ایران به افکار عمومی القا میشود را مخدوش کند؟
سخنرانی بایدن پر از اطلاعات و فضاسازی غلط نسبت به ایران بود که البته چیز جدیدی نبود. در دوران همه روسایجمهور پیشین آمریکا هم چنین نگاهی نسبت به ایران و کشورهای مقابل آمریکا وجود داشته است. اینکه بایدن گفت ما اجازه دستیابی ایران به سلاح اتمی را نمیدهیم، یک دروغ آشکار است؛ چراکه در تضاد با گزارشهای آژانس از هزاران ساعت بازرسی از تمام تاسیسات اتمی ما است و رئیسی هم تاکیدی بر مواضع قبلی کرد، یعنی تاکید بر فتوای رهبر انقلاب و همچنین سیاست و دکترین جمهوری اسلامی ایران که از دیرباز در مقابل این مواضع آمریکاییها همواره بیان شده است.
رئیسی چقدر با مطرح کردن مواردی از قبیل مذاکرات، همکاری با همسایگان و تعامل با همه کشورها توانسته وجهه یک کشور خواهان مذاکره را از ایران به دنیا نشان دهد؟
بایدن گفت من از ایران میخواهم که به میز مذاکره بازگردد. که این هم دروغی آشکار است؛ چراکه آمریکا از سال 2018 از برجام بیرون رفته و این آمریکا است که باید تحریمهایی را که به شکل غیرقانونی اعمال کرده بردارد و بعد به برجام برگردد.
درمقابل این دروغافکنی بایدن، رئیسی در سخنرانیاش مواضع درستی داشت. در چند جا اشاره کردکه آمریکاییها اگرچه میدانند سیاست فشار حداکثری شکست خورده و اقرار میکنند، اما هنوز دست از این ظلم و سیاست برنداشتهاند و دروغ میگویند که بهدنبال مذاکره واقعی هستند. همچنین رئیسی اعلام کرد ما مذاکره را یک ابزار میدانیم و گریزان از مذاکره نیستیم، اما مذاکرهای که منافع ملی ما را تضمین کند. و جمله ایشان که «جمهوری اسلامی ایران تنها مذاکرهای را مفید میداند که به برداشته شدن تحریمها بینجامد» حامل یک پیام مستقیم بود، هم برای مخاطب عام که ایران مخالف مذاکره نیست، هم برای مخاطب خاص بهویژه آمریکایی و اروپایی این پیام را داشت که بهشرط لحاظ و اجرا شدن شروط جمهوری اسلامی که در وین طرح شده است، ایران حاضر است که مذاکرات را ادامه دهد، در غیر این صورت مذاکره تنها اتلاف وقت خواهد بود. این موضع محکم از ایران توقع میرفت؛ چراکه زمان بهنفع جمهوری اسلامی ایران است و طرف غربی در یک فشار قرار دارد که یا باید شروط درخواستی ایران در وین را اجرا کند و یا اینکه در شرایط انتظار برای مذاکره بماند.
رئیسی در سخنرانیاش اشاره کرد که ما بهدنبال تعامل موثر با همه کشورهای جهان بهخصوص کشورهای همسایه هستیم. شرکت در اجلاس شانگهای و همچنین اجلاس عراق هم نشان میدهد که رویکردش بهطور خاص بر منطقه متمرکز است. چقدر این مورد میتواند دست ایران برای مذاکره با غرب را پر کند؟
از دولت رئیسی این توقع از ابتدا وجود داشت که سیاستخارجیاش مبتنیبر چهار مولفه اصلی باشد؛ اول اینکه مشخص باشد روابط با مناطق و کشورهای مختلف دنیا هرکدام چقدر اهمیت دارد و هرکدام چه وزنی دارد.
دوم متوازن باشد، سوم کنشگر باشد و چهارم اولویت اقتصادی داشته باشد. برخی فکر میکنند تحریمها کشور را منزوی میکند، درحالیکه شما اگر منزوی باشید تحریم میشوید. اگر شما در زنجیره کشورهای منطقه و همسایه عنصر مهم و ضروری باشید قطعا تحریم کردن شما بسیار سختتر خواهد بود. گسترش روابط با کشورهایی مثل چین، روسیه هند و کشورهای همسایه میتواند ارتقای تکنولوژی و همچنین ارتقای سرمایهگذاری خارجی را برای ما داشته باشد. یکی از ابزارهای سیاست و استراتژی دولت در قبال مذاکرات وین و تحریمهای آمریکا باید این باشد که در کنار مذاکره از سیاستهای آفندی و پدافندی استفاده شود. در بخش سیاستهای پدافندی منظور سیاستهایی است که کاهش تاثیرگذاری تحریمها را از طریق طرحهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت بهدنبال خواهد داشت. طرحهایی مانند گسترش روابط با کشورهایهای منطقه، آسیا و کشورهای شرقی نظیر چین و روسیه.
درعین حال قطعا میبایست در این رویکرد نسبت به مذاکرات با طرف غربی و آمریکا از سیاستهای آفندی یعنی استفاده از اهرمهای فشار مانند گسترش فناوریهای هستهای و نظامی نیز بهره برد.
رئیسی در جلسه عمومی سازمان ملل گفت همه طرفها باید به توافق هستهای و قطعنامه سازمان ملل پایبند باشند. آیا میشود از این جمله این برداشت را کرد که نگاه رئیسی به برجام مثبت است منتها نسبت به اجرا شدن آن انتقاد دارد؟
بهنظر من نگاه رئیسی به برجام یک نگاه عقلانی و ابزاری است نه نگاه احساسی که بخواهد مثبت یا منفی باشد و تا زمانی که طرف آمریکایی به تعهداتش پایبند باشد ایران نیز برجام را ادامه خواهد داد. در غیر این صورت هیچ الزامی به اجرای یکطرفه برجام نخواهد داشت. همچنین نگاه رئیسی به برجام منبعث یا تحتتاثیر از منافع جناحهای داخلی برای کسب نتیجه در انتخابات و نظایر آن نیست، بلکه او از یک جایگاهی مبتنیبر نگاه ابزاری درچارچوب منافع ملی با هدف بهبود معیشت مردم به برجام توجه دارد. بنابراین رئیسی همه تخممرغهایش را در سبد برجام نمیگذارد و همانطور که خودش نیز گفته برجام محوریت اصلی را در نگاهش ندارد. بیشتر تمرکز و تلاش او در بخشهای دیگری مثل گسترش روابط با کشورهای غیرغربی است. بهعنوان مثال عضویت ایران در پیمان شانگهای شاید ارزش و ثمراتش بهطور واقعی بسیار بیشتر از به ثمر رسیدن برجام باشد؛ چراکه مشخص است طرف آمریکایی اجازه نخواهد داد ایران از طریق برجام به منافع اقتصادی زیادی برسد. همانطور که در دوره اوباما هم این مشی را از آمریکا دیدیم که برجام یک تکه از پازل استراتژی آمریکا برای مهار ایران بود.
سال 93 یعنی یکسال قبل از نهایی شدن توافق برجام، روحانی در سخنرانیای در سازمان ملل گفته بود: «امیدواریم مذاکرات جاری در فرصت کوتاه باقیمانده، به توافق نهایی بینجامد.» با توجه به این گفته مشی دولت روحانی در عجله کردن برای به نتیجه رساندن مذاکرات را موثرتر میدانید یا مشی دولت سیزدهم در بها ندادن به مذاکرات فرسایشی و غیرمفید که در سخنرانی سازمان ملل نیز رئیسی به آن اشاره کرد؟
الزاما کوتاهترین راه بهترین راه نیست. وقتی شما تعلق خاطر و تمایل بیش از حد به یک ابزار و یا توافق نشان دهید و نگاهتان به برجام از منافع حزبی و جناحی تبعیت کند، قطعا طرف مقابل از آن سوءاستفاده میکند. بایدن تا قبل از انتخابش بهعنوان رئیسجمهور بارها تاکید میکرد که حتما به برجام باز خواهد گشت اما به محض انتخاب شدن به این مقوله بیتوجه شد و در سه ماه اولیه از پرداختن به مساله تحریمهای ایران و بازگشت به برجام خودداری میکرد تا حدی که در یکی از برنامههای تلویزیونی برای اینکه خودش را بینیاز و غیرمتمایل به برجام نشان دهد، فقط سری تکان داد و بعد هم سایر مقامات آمریکایی کار او را تکمیل کردند.
بنابراین آقای رئیسی باید همین نگاه را نسبت به آمریکاییها داشته باشد و اتفاقا در اولین کنفرانس مطبوعاتی نیز به همین نحو عمل کرد، یعنی درجایی که راجعبه آمریکا، تحریم و مذاکره با آمریکا پرسیده شد رئیسی سعی کرد درست مانند بایدن با یک بله یا خیر پاسخ دهد که کار بسیار بهجایی بود. این رفتار یعنی ما از دیپلماسی بهمنظور پیشبرد اهداف ملیمان استفاده خواهیم کرد. بهطوری که اگر ما کمتر تمایل نشان دهیم و بهطور غیرواقعی به برجام خوشبین نباشیم قطعا طرف آمریکایی که برجام برایش یک مساله حیاتی است و بخشی از سیاست مهار ایران محسوب میشود نگران خواهد شد و بیشتر به دست و پا خواهد افتاد تا ایران را به مذاکره برگرداند. کما اینکه الان این مساله را میبینیم که مقامات آمریکایی هر روز و یا حداقل هفتهای چند نوبت راجعبه برجام و اینکه ایران باید زودتر به مذاکره بازگردد، صحبت میکنند. همچنین اروپاییها نیز به همین شکل هر روز اصرار بیشتری خواهند داشت تا دولت آقای رئیسی مذاکرات را آغاز کند. این مساله کاملا نمایان است. بهطوری که آمریکا 6 ماه پیش مدعی بود ایران و برجام، اولویت اول سیاستخارجهاش نیست و درحال حاضر تلاش دارد تا به مذاکره بازگردد. بنابرین از آنجایی که زمان به نفع ما و به ضرر طرف آمریکایی سپری میشود اتفاقا روشی که آقای رئیسی درخصوص ادامه مذاکرات در وین در پیش گرفته است، نگاهی کاملا عقلانی است. نباید تسلیم فشارهای طرف آمریکایی، هوچیگریها، تهدیدهای پوشالی آنها و رژیمصهیونیستی شد. از طرف دیگر تا زمانی که تیم اصلی مذاکرهکننده کاملا جایگزین نشده و نقشه راه مذاکرات وین در دولت رئیسی کاملا ترسیم نشده است، نباید عجله به خرج داد و بدون نقشه راه به مذاکرات پیوست. از هر سمتی که به مذاکرات نگاه کنیم وضعیت و نگرش فعلی ایران کاملا درست است.