کد خبر: 60363

ایران نهمین کشور عضو پیمان شانگهای شد

خروج از انفعال

سازمان همکاری شانگهای با پتانسیل بالای اقتصادی و جمعیتی خود می‌تواند در مسـائل و رویـدادهای منطقه‌ای و جهانی که در پیش رو دارد نقش بسزایی ایفا کند. خصوصا در مسـائل امنیت منطقـه‌ای ایـن سازمان با حرکتی سریع از نظر اقتصادی به‌ویژه در زمینه حمل‌ونقل، شرایط را برای توسعه اقتصـادی و رفاه اجتماعی مردم کشورهای عضو فراهم می‌کند و با ایجاد رزمـایش‌های نظـامی بـا کشـورهای عضو آمادگی برای حفظ امنیت منطقه را دوچندان می‌کند.

سیهل سیدجمالی، روزنامه‌نگار: «سازمان همکاری شانگهای» سازمانی بین‌دولتی است که با هدف همکاری‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی تاسیس شده‌است. این سازمان که در سال 2001 میلادی توسط رهبران کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان تشکیل شد، خود از دل سازمانی با عنوان «شانگهای 5» بیرون آمده است. شانگهای 5 سازمانی است که در سال 1996 میلادی تاسیس شد ولی با پیوستن ازبکستان تغییر نام داد و به سازمان همکاری‌ شانگهای مشهور شد.

زبان رسمی ‌کاری سازمان همکاری‌ شانگهای چینی و روسی است. سازمان همکاری‌ شانگهای به جز 9 عضو اصلی دارای اعضای دیگری نیز هست. افغانستان، بلاروس و مغولستان اعضای ناظر سازمان بوده و در کنار آن ترکیه، ارمنستان، آذربایجان، کامبوج، سریلانکا و نپال نیز شرکای گفت‌وگوی شانگهای هستند. همچنین در نشست‌های سازمان شانگهای نمایندگانی از برخی سازمان‌های بین‌المللی نیز مشارکت دارند که شامل نماینده «آسه‌آن»، نماینده کشورهای «مستقل مشترک‌المنافع» و سازمان ملل می‌شوند.

  توازن قوا در جهان چندقطبی

کشورهای عضو سازمان همکاری‌ شانگهای(اعضای کامل و ناظر)، 25 درصد از خاک جهان را شامل می‌شوند. این سازمان اعلام کرده که این اتحاد هیچ‌گونه تهدیدی علیه دیگر کشورها و مناطق نخواهد بود. با این حال بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که یکی از اهداف همکاری‌ شانگهای برقراری توازن قوا با «ناتو»(سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) و آمریکاست تا از دخالت این کشور در درگیری‌های احتمالی در نزدیکی مرزهای روسیه وچین جلوگیری شود. این درحالی است که ایالات‌متحده درخواست خود را برای تبدیل شدن به عضو ناظر سازمان همکاری‌ شانگهای ارائه کرد اما این در‌خواست در سال 2005 رد شد.
2 عامل اصلی در ایجاد و تقویت جایگاه سازمان همکاری شانگهای را می‌توان «جهانی سازی» و «منطقه‌گرایی» قلمداد کرد.

  تاثیر سیاست‌های «جهانی سازی» در ایجاد سازمان همکاری‌ شانگهای

واژه «جهانی شدن» برای اولین بار در سال 1961 به فرهنگ سیاسی راه یافت اما خیزش امواج جهانی شدن به دهه 80 و 90 میلادی و به‌ویژه پس از جنگ سرد بازمی‌گردد. در دهه 90 پس از فروپاشی سوسیالیسم دولتی و تحکیم سرمایه‌داری در سراسر دنیا، آگاهی عمومی نسبت به جهانی شدن به‌شدت افزایش یافت. جهانی‌شدن دارای ویژگی‌های متعدد و متنوعی است مانند: «حاکم شدن تمدن الکترونیک در جهان، رشد تفکر جهانی، نظم‌دهی مجدد زمان و مکان، تشدید روابط بین‌الملل و باز شدن مرزها، رشد فزاینده درهم‌تنیدگی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جوامع، رشد بی‌سابقه تجارت بین‌المللی و سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، حذف موانع تجارت آزاد بین‌المللی، گردش مستمر سرمایه مالی بین مرزهای بین‌المللی و جهان‌گیر شدن نظام سرمایه‌داری.» در پی چنین ویژگی‌هایی، جهانی شدن در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رشد یافت. در بعد سیاسی، عوامل متعددی در رشد این فرآیند نقش داشته‌اند که به دهه‌های 80 و 90 میلادی بازمی‌گردد. ظهور بازیگران جدید در صحنه بین‌المللی مانند سازمان‌های غیردولتی، شرکت‌های فراملی یا چندملیتی؛ پیشرفت‌های تکنولوژیک و موفقیت پیمان‌های منطقه‌ای مانند «جامعه اقتصادی اروپا»، «افتا»، «آسه‌آن»، «نفتا»، «مرکوسور» و «شانگهای» که مفاهیم سنتی فضا، جغرافیا و مرز ملی را دگرگون کرده و موجب کاهش تاثیر و نفوذ دولت- ملت به‌عنوان یگانه بازیگر روابط بین‌الملل بوده‌اند؛ در زمینه‌سازی برای جهانی شدن سیاست مداخله داشته‌اند. درکل، مقصود از «جهانی شدن سیاسی» این است که مسائل و مباحثی که قبلا در حوزه داخلی و در حیطه حاکمیت دولت‌ها نقش داشته‌اند با گذشت زمان ابعاد جهانی بیشتری پیدا می‌کنند. شاخصه‌های مهم جهانی شدن سیاسی عبارتند از: «کمرنگ شدن حاکمیت و کمرنگ شدن مفهوم دولت- ملت؛ کمرنگ شدن مرزهای سیاسی، تقویت هویت‌خواهی‌های قومی؛ تشدید روند منطقه‌گرایی با دو هدف متناقض یعنی تمرین جهانی شدن در سطحی خرد و ایجاد حریم‌های حمایتی در مقابل موج تجارت جهانی در سطحی کلان؛ ورود بازیگران جدید در عرصه تصمیم‌سازی سیاسی در سطح ملی و جهانی همچون نهادهای مدنی مانند انجمن‌های «دفاع ازمحیط‌زیست» و «حقوق زنان» و گروه‌های سیاسی مانند القاعده.»

  سازمان همکاری‌ شانگهای؛ نمونه موفق یک سازمان منطقه‌‌ای

واژه یا اصطلاح «منطقه» در جغرافیای سیاسی به گونه تصادفی استفاده نمی‌شود بلکه به یک فضای جغرافیایی که از پدیده‌های مشابه تشکیل‌دهنده آن محیط برخوردار باشد، هم از نظر محیط فیزیکی و هم از دید محیط انسانی، «منطقه» گفته می‌شود. منطقه‌گرایی آشکارا با عصر جهانی شدن و چندقطبی شدن مشخص شده است.  ازجمله نمودهای بارز منطقه‌گرایی نوین «سازمان‌های منطقه‌ای» است. منطقه‌گرایی روندی جامع و چندسطحی است که اقتصاد، تجارت، مسائل مالی، محیط‌زیست، سیاست اجتماعی، امنیت و سیاست را دربرمی‌گیرد. در زیر به ابعاد چندسطحی مهم این سازمان پرداخته می‌شود.

  بعد جغرافیایی- فضایی

 از بعد جغرافیایی- فضایی، قلمرو سازمان همکاری شانگهای به گونه‌ای است که دربرگیرنده منطقه‌های آسیای شرقی (چین)، آسیای مرکزی(شامل چهار کشور ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان)، یک کشور اوراسیایی(فدراسیون روسیه) و یک کشور در آسیای غربی یعنی ایران است. بنابراین گستره مرزهای این سازمان از شرق اروپا(مرز روسیه) تا شرق آسیا(اقیانوس آرام)کشیده شده است. کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای منطقه‌ای با 37 میلیون کیلومترمربع، سه‌پنجم منطقه ارواسیا را تشکیل می‌دهند و جمعیت آنها بیش از 3 میلیارد نفر را شامل می‌شود که این سازمان را به لحاظ جمعیتی به دومین سازمان بزرگ دنیا پس از سازمان ملل متحد تبدیل کرده است.

  بعد سیاسی-امنیتی

سازمان همکاری شانگهای پس از تشکیل به تدریج به یک سازمان منطقه‌ای قدرتمند تبدیل شده و در جهت تاثیرگذاری بر تحولات منطقه‌ای و حتی جهانی برآمده است. با نگاهی دقیق‌تر به دلایل شکل‌گیری سازمان مذکور می‌توان به این نتیجه رسید که منابع محدود کشورهای عضو از مسائل امنیتی و مرزی به موضوعاتی چون حفظ ثبات سیاسی و ارتقای توسعه اقتصادی معطوف گشته است. ازجمله دستاوردهای سازمان همکاری شانگهای ارائه سازوکاری برای گسترش اعتمادسازی میان اعضاست به‌طوری که می‌توان دلایل سیاسی- امنیتی تشکیل این سازمان را همکاری‌های جمعی میان کشورهای عضو و برطرف ساختن دغدغه‌های مرزی دانست. از منظر دیگر می‌توان ‌انگیزه‌های این سازمان را مقابله با توسعه «ناتو» در بعد امنیتی و جلوگیری از فعالیت‌ها و نفوذ دنیای غرب در این منطقه برشمرد. تاکید بر محورهای مشترک نظامی و سیاسی منطبق با نیازها و ضروریات منطقه موجب می‌شود تا هزینه‌های ناشی از تقابل با تهدیدات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای کاهش یابد. ضمن آنکه حضور دو قدرت بزرگ جهانی یعنی چین و روسیه موجب دلگرمی کشورهای کوچک‌تر نسبت به عملکرد سازمان شده است. پکن و مسکو همچنین دو کرسی از 5 کرسی دائم شورای امنیت را در اختیار دارند.

از سوی دیگر سازمان شانگهای به دلیل عضویت قدرت‌های اصلی شرقی در ساختار خود با مانع بزرگی در سطح منطقه‌ای روبه‌رو نیست زیرا با واقعیت‌های قدرت در آسیا انطباق دارد، درحالی‌که در چارچوب‌های دیگر مانند «گوام» به دلیل عدم عضویت قدرت‌های اصلی منطقه، یا حضور صرفا یکی از دو قدرت اصلی، چالش‌های امنیتی دامنگیر سازمان ایجادشده می‌شود، زیرا قدرت آسیای بیرون مانده از این سازمان آن را تهدیدی علیه خود برداشت می‌کند.

  بعد اقتصادی

بی‌تردید مهم‌ترین زمینه تقویت هر رویکرد اقتصادی، وجود بازار گسترده تولید و مصرف انرژی است. مساله انرژی از عواملی است که می‌تواند موجب توسعه پایدار در منطقه شود. در بین کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای، کشورهای ایران، روسیه، قزاقستان و ازبکستان تولیدکنندگان اصلی انرژی‌های فسیلی ازقبیل(نفت و گاز) و کشورهای چین، هند، پاکستان، مغولستان، تاجیکستان و قرقیزستان بازار مصرف‌کنندگان انرژی را در بین اعضای سازمان تشکیل می‌دهند. در این میان چین و هند با توجه به اقتصاد رو به رشد خود تاثیرگذارترین نقش را در این بازار ایفا می‌کنند. چین با داشتن بالاترین میزان نرخ مصرف و نیز برخورداری از سریع‌ترین رشد اقتصادی در آسیا، نگرانی‌های جدی درخصوص تضمین جریان انرژی موردنیاز خود دارد. بنابراین با توجه به اینکه اعضای این سازمان 40 درصد مبادلات اقتصادی دنیا را در اختیار دارند و همچنین بیشترین حجم ذخایر انرژی در جهان را دارا هستند، 50 درصد ذخایر گاز جهان در این منطقه واقع شده است. نکته مهم اینکه، منطقه آسیای مرکزی، در نظام جهانی در جایی واقع شده است که با سایر مناطق مهم انرژی جهان ارتباط نزدیک سرزمینی دارد و در نتیجه از اهمیت زیادی برخوردار است. درخصوص نفت چنانچه همه خطوط پیش‌بینی شده در آسیای میانه فعال شوند، بیش از 4.5 میلیون بشکه در روز از آن نفت خام عبور خواهد کرد. درخصوص گاز نیز چنانچه همه خطوط پیش‌بینی شده راه‌اندازی شوند، حداقل سه تریلیون فوت مکعب در سال از آن گاز طبیعی منتقل خواهد شد. خروج این مقدار انرژی از آسیای مرکزی جایگاه والایی به این منطقه خواهد داد و آسیای مرکزی را یکی از مهم‌ترین تامین‌کنندگان انرژی جهان در قرن بیست‌ویکم خواهد کرد. در سال‌های اخیر، رشد اقتصادی تمامی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای بیش از 6 تا 8 درصد بوده است که به‌طور برجسته‌ای بالاتر از نرخ رشد اروپاست و براساس پیش‌بینی این رشد در سال‌های آینده نیز ادامه خواهد داشت.

  ایجاد ساختار ضدتروریستی در منطقه

جایگاه این مرکز با نام اختصاری «رانس» به‌عنوان یکی از ارگان‌های دائمی و مهم سازمان همکـاری شـانگهای است. فعالیـت این مرکز پس از افتتاح رسمی در جریان اجلاس سران در «تاشکند» در سال 2003 آغاز شد و مقر دائمـی آن در شـهر تاشکند قرار دارد.  وظیفه اصلی این مرکز همـاهنگی بـین اعضـای سـازمان در مبـارزه علیـه تروریسـم، جـدایی‌طلبـی و افراط‌گرایی است. شورا تصـمیمات و هدایت مرکز را عهده‌دار و متشکل از روسا و مقامات رسمی ذی‌ربط از کشورهای عضو است. مدیر کمیته اجرایی که اصلی‌ترین بدنه مرکز به‌شمار می‌رود، توسط شورای سران منصوب می‌شود. هدف نهایی از تشکیل رانس، خودکفایی کشورهای آسیایی در مبارزه با تروریسم و ممانعت از حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای مانند ایالات متحده، انگلستان، فرانسه و ارتش ناتو به بهانه مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی در قاره آسیا بوده است.

  ناتوی شرق

درحال حاضر وضعیت جهان بسیار دگرگون شده است. تقابل بین چین و آمریکا روندی صعودی داشته و غرب مانند گذشته بر منطقه خاورمیانه متمرکز نیست. چین نقش پررنگ‌تری در معادلات جهانی به خود گرفته و شرق آسیا به هدف اول قدرت‌های جهانی تبدیل شده است. در چنین شرایطی شاید بتوان امروز سازمان همکاری شانگهای را «ناتوی شرق» نامید.

سازمان همکاری شانگهای به‌عنوان یک سازمان نسبتا نوپا توانسته در سطح منطقـه‌ای «اوراسـیا» نقـش فعـالی داشته باشد و توجه بسیاری از کشورها را به خود جلب کنـد. همچنین وجـود دو کشور چـین و روسـیه به‌عنوان کشورهای موسس سازمان و اعضای شورای امنیت باعث اهمیـت ایـن سـازمان در سـطح بین‌المللی شده است و در سوی دیگر نفوذ مسکو و پکن را نیز در منطقه اوراسیا دوچندان ساخته است. این همکاری برای کشورهای غربی ازجمله آمریکا خوشایند نیست، زیرا نفوذ این دو کشـور را منطقـه بیشـتر می‌سازد. در سوی دیگر حضور ایران و دو کشور هسته‌ای هند و پاکستان به‌عنوان عضو کامل و رد درخواست عضویت آمریکا در سال 2005 برای پیوستن به این سازمان این نگرانی را برای واشنگتن ایجاد کرده که منافع و اهـدافش در منطقه آسیا به خطر خواهد افتاد.

سازمان همکاری شانگهای با پتانسیل بالای اقتصادی و جمعیتی خود می‌تواند در مسـائل و رویـدادهای منطقه‌ای و جهانی که در پیش رو دارد نقش بسزایی ایفا کند. خصوصا در مسـائل امنیت منطقـه‌ای ایـن سازمان با حرکتی سریع از نظر اقتصادی به‌ویژه در زمینه حمل‌ونقل، شرایط را برای توسعه اقتصـادی و رفاه اجتماعی مردم کشورهای عضو فراهم می‌کند و با ایجاد رزمـایش‌های نظـامی بـا کشـورهای عضو آمادگی برای حفظ امنیت منطقه را دوچندان می‌کند. این اتحادیه ایـن نویـد را می‌دهد که وجود دخالت‌های کشورهای بیگانه برای ناامن کردن منطقه به بهانه‌های مختلف کم شود و با سه عامل «افراط‌گرایی»، «جدایی‌طلبی» و «تروریسم» مقابله کند.

درباره سازمان همکاری‌ شانگهای نباید تنها گذشته و وضعیت کنونی آن را درنظر داشت بلکه در بررسی‌ها باید افق آینده را نیز وارد محاسبات کرد. شاید بتوان این تصور را داشت که این سـازمان در آینـده به صورت یـک اتحادیـه هماننـد اتحادیه اروپا و آفریقا در قاره آسیا فعالیت کند. وجود اشتراکات تـاریخی-فرهنـگی و روابط اقتصـادی مشترک بین اعضای این سازمان احتمالا می‌تواند شرایط به وجود آمدن چنین اتحادیه آسیایی را در آینده نزدیک امکان‌پذیرتر کند.

در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید:

چرا عضویت ایران در پیمان شانگهای از نظر اقتصادی مهم است؟ / ورود به بازار ۳ هزار میلیارد دلاری (لینک)

مرتبط ها