به گزارش «فرهیختگان»: قطعا هواداران تراکتور هنوز هم دوران صعود به لیگ برتر و پس از آن مدیریت سردار محمدحسین جعفری را بهخاطر دارند. آن روزها هم این تیم حواشی زیادی داشت و این سردار سپاه چنان محافظهکارانه کار را پیش میبرد که کمتر کسی متوجه مشکلات این باشگاه میشد، آنچه برای عموم قابلفهم بود مشکلاتی بسیار پیشپاافتاده بود ولی مشکلات اصلی چیزهایی بود که هنوز تبعاتش گریبان این مدیر را گرفته و هرچند از آنها چیزی نمیگوید با واکاوی گذشته چندان هم دستنیافتی نیست. با وارسی پروندههای فعلی تراکتور هنوز هم میتوان فهمید که چطور یک مدیر با مدیریت و بهقولی پردهپوشی کارش را پیش برده بود. امروز ولی پردهها دریده شده و تراکتور و مشکلاتش آنقدر عریان هستند که دیگر هیچ مدیری نمیتواند بیاید و منکر مشکلات شود. برای اینکه بدانیم چطور تراکتور 9 سال پیش با آن شرایط به بهترین شکل مدیریت شد و چه شد که آن تیم منظم هرچند با وجود مشکلات مالی به این منطقه رسید با مدیروقت تراکتور صحبت کردهایم. گفتوگوی «فرهیختگان» با سردار محمدحسین جعفری را در ادامه میخوانید.
چطور تراکتور در این چندسال به این روز افتاد؟
سهسالی که این باشگاه به بخش خصوصی واگذار شد، فراز و نشیب زیادی داشت. نگاه این بخش باعث شد بیثباتی در این باشگاه زیاد شود و قطعا بیثباتی در مدیریت صدمه زیادی به تراکتور زد و از مبانی مشکلات امروزی این باشگاه است. شرایط برای تراکتور پیچیده شده است.
قبلا گفته بودید تراکتور تیمی با مالکیت خصوصی است و دیگران نمیتوانند برایش تصمیم بگیرند ولی شاهدیم در روزهای اخیر خیلیها ادعاهایی درخصوص وضعیت این تیم داشتهاند؟
وقتی یک نماینده مجلس چنین صحبتهایی را مطرح میکند، تیم را دچار حاشیه میکند. اولا زنوزی یا تیم را نگه میدارد یا واگذار میکند، از این دو حالت که خارج نیست؟ پس نه نیاز به تهدید است و نه این قبیل مصاحبههای جنجالی! تراکتور شرایط سختی دارد ولی این زنوزی است که بهنتیجه میرسد. تیم را خریده و مال خودش است، طبیعتا تبعات و بدهیهایش هم پای خودش است. او متوجه اتفاقات هست؛ چندین بار با نظمی صحبت کردم و متوجه شدم زنوزی هرگز نگفته بدهیها را پرداخت نمیکنم یا پرداخت نمیشود، بلکه بهدنبال نحوه مدیریت بدهیها و درنهایت پرداخت آنهاست. حالا اگر او از این پس بخواهد تیمداری نکند، این را اعلام و واگذار میکند. زنوزی بهخاطر استان و هواداران پا پیش گذاشته و بهنظر من نیت خوبی داشته. حالا باید بیاید و خودش این اتفاقات را توضیح دهد و بگوید چه شده و چه خواهد شد. همه ما ممکنالخطا هستیم و او هم حتما خطاهایی داشته که تیمش به این روز افتاده است.
از او ولی خبری نیست. بهنظر شما زنوزی تیم را به امان خدا رها نکرده است؟
همانطور که گفتم با نظمی صحبت کردهام و او بسیار امیدوار بود که پنجرهها باز خواهد شد و بازیکن میگیرند و تیم را باقدرت روانه آسیا میکنند. کاری به سطح کیفی بازیکنانی ندارم که رفتند و میآیند ولی هواداران نگران شدهاند و این تعللها به تجمعهایی در اعتراض به وضعیت باشگاه تراکتور ختم شده است. طبیعی است که این قبیل تجمعات روی روند کار تیم سایه بیندازد، نمیتوانم بگویم اتفاقات اخیر آنها را دلزده کرده یا نه ولی قطعا دلایلی وجود داد که فقط خودشان میدانند. اتفاقات در تیم تراکتور آنقدر پیدرپی و سریع رخ داده که مجال فکر کردن به ما نمیدهد و واقعا افراد بیرونی نمیدانند چه مسائلی درون باشگاه وجود دارد. متاسفانه این اتفاقات باعث آسیب دیدن باشگاه تراکتور و جایگاه و شخصیتش شده است.
چرا تراکتوری که از نظم خوبی برخوردار بود، درنهایت به زوال رسید؟
مبنای کار به دست آنانی است که تیم را در این سالهای اخیر مدیریت کردند. زنوزی باید بیاید و خیلی مسائل را روشن کند. او باید بگوید چرا حتی آدمهای نامداری که مدیر این تیم بودند، خیلی زود برکنار شدند؟ چرا مربیان پیدرپی تغییر کردند؟ دلیل این همه تغییر چیست؟ از طرفی نمیدانیم از نظر مالی به چه شکل مدیریت شد که کار به این همه جرایم سنگین کشید و چون جواب این سوالات روشن نیست ابهامات زیادی درباره تراکتور وجود دارد. ما نمیدانیم ولی آنچه مهم است بازگرداندن آبی است که از جوی رفته! این کار غیرممکن نیست؛ چراکه این تیم دارای شخصیتی مردمی است و زنوزی میتواند این مشکل را با ایجاد ثبات و برخی کارهای اقتصادی حل کند. برداشت ما این است که او از نظر مالی چندان مشکل ندارد و میتواند وارد کارزار شود. از این رو باید منتظر باشیم تا اقدامات او بعد از بازی با النصر را ببینیم. به همین دلیل فکر نمیکنم زنوزی تیم را رها کرده باشد. آنچه از دور و نزدیک میشنوم غیر از این است. در اصل تجمع هواداران و درپی آن توهینهایی که شد کار را با مشکل روبهرو کرد. متاسفانه جو فوتبال تا بوده، همین بوده و با یک «حیا کن رها کن» خیلی مسائل به هم گره میخورد ولی او تا این لحظه تیم را رها نکرده و پیگیر است، اگر غیر این بود تیم راهی بازی با النصر نمیشد و نهتنها این باشگاه، بلکه فوتبال ایران آسیب میدید. هرچند در شرایط فعلی تحلیل روشنی از وضعیت امروز و آینده تیم تراکتور ندارم.
هیات فوتبال حامی تراکتور است و میتواند از پس این تیم بربیاید؟
اینها شایعه است؛ چراکه ششگلانی شخصا اعلام کرد هیچدخالتی نداشته و وظیفهای در این خصوص ندارد، از طرفی امکانش را هم ندارند. این بحث زمانی اتفاق افتاد که حرف تعلیق بهمیان آمد. این هم حربهای تاکتیکی برای آرام کردن جو فوتبالی تبریز بود. در غیر این صورت هیات فوتبال نه میتواند تیم اعزام کند، نه میتواند در امور جاری باشگاهی دخالت کند. نظمی مدیر باشگاه است و درحال مدیریت است و تیم را با هر ضعف و قوتی راهی آسیا کرده است. هیات فوتبال نیز بهعنوان ناظر یا دلسوز کمک میکنند تا تیم به شرایط خوب برگردد. اگر لازم به واگذاری باشد باز هیات فوتبال دخالت میکند و در غیر این صورت به زنوزی کمک میکنند کارش را در این تیم ادامه دهد تا به روزهای خوب برگردند.
لشکر عاشورا با توجه به بحران فعلی برای دخالت در امور این باشگاه که بهنوعی فرزند لیگ برتریاش بوده، وسوسه نشده است؟
تا جایی که من اطلاع دارم سپاه بهلحاظ قانونی نمیتواند در سطح حرفهای تیمداری کند. آن زمان هم سپاه مستقیما تیمداری نمیکرد. هلدینگی به نام تراکتورسازان بود که باشگاه نیز بخشی از این هلدینگ بود. طبیعی است که وقتی بخشی از سهام این شرکت صنعتی به بنیاد تعاون بسیج رسید، این موضوع به نام سپاه تمام شد. در اصل این بنیاد تعاون بسیج بود که تلاش کرد باشگاه را مدیریت کند و اولین مدیرشان هم من بودم. خوشبختانه در آن سهسالی که بودم با وجود پشتیبانیهای ضعیف در آسیا شخصیت پیدا کردیم. سپاه درحالحاضر نه از نظر قانونی میتواند کاری کند و نه به بازگشت به عرصه فوتبال فکر میکنند. این تیم دیگر از آن بدنه جدا شده و از آن دوران فقط نامی برایش مانده است. درنتیجه بعید است کارخانه تراکتورسازی، بنیاد تعاون یا سپاه مجددا به این عرصه وارد شوند.
به یاد دارم کــمــالــوند در مــقطعی سرمربی تراکتور بـود ولــی در پروسهای پیچیده برکنار شد، چطور در آن مقطع صلاح نبود سرمربی تیم تراکتور باشد ولی در بحران فعلی او را آوردهاند؟
کمالوند ممنوعیتی برای سرمربیگری هیچباشگاهی نداشت ولی در آن زمان خاص مانع اصلی ابلاغ فدراسیون بود؛ گفتند ما نمیتوانیم با این مربی قرارداد ببندیم و دلایل با خودشان بود. من دیدم منتظر بودن در این خصوص وقت تلف کردن است، درنتیجه برای آسیب ندیدن تیم با جلالی به توافق رسیدیم. حالا اینکه او دوباره برگشته، یعنی ممنوعیتی درمورد تراکتور وجود ندارد. آن زمان هم فقط بحث تراکتور مطرح نبود، بلکه سازمان لیگ اجازه نمیداد او با هر تیمی قرارداد ببندد. اینکه بعدها چه اتفاقی رخ داد که این مربی برگشت و مسائلش را حل کرد، من مطلع نیستم!
با این توضیحات فکر میکنید ملاک انتخاب این مربی در این مقطع حساس چه بوده؟
شرایط آنطور ایجاب میکرد و قطعا مدیرانی که او را آوردند میخواستند شرایط تیم را بهتر کنند. زنوزی و کمالوند در تیم گسترش فولاد همکاری خوبی داشتند. سابقه کاری بهشکلی بود که آنها فکر کردند شاید او بتواند بسیاری معضلات این تیم را حل کند. من نمیدانم ملاک این انتخاب چه بود ولی متاسفانه با ورود او اتفاقات بدی پیدرپی رخ داد؛ داستان اکبر ایمانی، جدایی برخی بازیکنان و برخی اتفاقات دیگر که من ریشه آن را در مربی نمیدانم. از نظر من بازیکنان احتمال بیثباتی و بیپولی را دادند و آن اتفاقات رخ داد و نباید کمالوند را در این داستانها محکوم کرد.
چرا این تیم به شرایطی رسید که جایگاه افراد آسیب دید و همه رودرروی یکدیگر قرار گرفتند؟
قبل از هرچیز این را بگویم که تراکتور چند عامل اثربخش دارد؛ اول هواداران که رابطه مستقیمی با تیم دارند؛ هروقت هواداران از تیم حمایت کردند این تیم با هر مشکلی به موفقیت رسید. این را در دوران مدیریت خودم بهوضوح حس کردم و شعار نیست. بعد از جدایی من نیز تیم با حمایت هواداران به خیلی چیزها رسید، درنتیجه هواداران بخش اعظم در موفقیت تراکتور را برعهده دارند. در مرحله بعد بحث مدیریت تراکتور است؛ با سنجش میزان توانایی مدیرانی که کار کردند، همهچیز دستگیرتان میشود. عامل سوم هم پشتیبانی مالی است؛ مهم نیست تیم کهکشانی باشد و بهترینها را در اختیار داشته باشد. مهم نظم مالی است و ما نیز با بازیکنان خوب زمان خودمان کار را خوب پیش بردیم. بهنظر میرسد هواداران در این اتفاقات تاثیرگذار هستند نباید از آن بهسادگی گذشت. هوادار یک روز شعار «عیبی یوخ» سر میدهد و روز دیگر همان افراد را با «حیا کن رها کن» بدرقه میکند، درنتیجه مدیریت هواداران بسیار مهم است. درحالیکه مدتی است در باشگاه تراکتور ارتباط هوادار با باشگاه قطعشده است. سایتهای هواداری سایه سنگینی بر کارکرد تراکتور انداخته و اگر بازیکنی کهکشانی میآید و اتفاقات دیگری را رقم میزند، بهدلیل همین فاصله و خوراک غلطی است که به هوادار میدهند. بهنظر من با بضاعتی که تراکتور دارد میتواند تیم خوبی درست کنند و ستاره جذب کردن هرچند خوب است ولی دلیل خوب بودن نیست. لازم است از مدیریت تا هواداران همه با هم تیم باشند، میتوان از کانالهای هواداری برای ایجاد این اتحاد استفاده کرد. در رابطه با قرارداد اکبر ایمانی باشگاه ریسک کرد و با انتشار فایل صوتی قصد داشت بهنوعی از تبعات بعدی جلوگیری کند. این کار درست نبود و میتوانستند خیلی راحت قرارداد او را منتشر کنند و بگویند که نمیدانند درخواستش چیست و چرا این حرفها را میزند. درحالیکه در حرکتی اشتباه فایل صوتی را منتشر کردند.
این درست است که هواداران برای تیمها تصمیم بگیرند؟
برخی هواداران عاشقانه گروهشان را دوست دارند. بخش دیگری هستند که روی این هواداران تاثیرگذارند. اگر باشگاه بتواند با آنها وارد تعامل شود و دست در دست هم از یکدیگر حمایت کنند تا هواداران عادی شفاف توجیه شوند، آرامش به این باشگاه برمیگردد. درحالیکه اگر تضاد ایجاد شود، درنهایت کار پیش نمیرود که هیچ، بر حواشی افزوده میشود و همین هواداران عادی و گروهشان آسیب میبینند. من میدانم نظمی آدم سالمی است ولی اتفاقاتی رخ داد که آزار دید. فرض کنید نظمی برود، چه کسی میتواند بیاید و تیم را مدیریت کند؟ در سهسال گذشته مدیران ردهبالا آمدند ولی درنتیجه اتفاقات رفتند، پس لازم است هواداران، تاثیرگذارها و همه مدیران به اتحاد برسند.
انتخاب فیروز کریمی در این مقطع مورد تایید است؟
کریمی دمدست تراکتور بوده و توجیه است. البته آقایی کرد در این بحران تیم را قبول کرد. امیدوارم از قطر سرافراز برگردند و در ادامه مسئولان باشگاه تصمیم درست بگیرند. من جای آنها نیستم و نمیدانم چه اتفاقاتی درون باشگاه رخ میدهد. نظمی ریسک بزرگی کرد که تراکتور را در این شرایط پذیرفت و فشار روانی را به جان خرید ولی اجازه نداد تیم از هم بپاشد. ابتدا آنها باید مشکلات مالی را حل کنند و با توجه به تواناییهایی که دارند، جمع شوند و تصمیمات اساسی بگیرند و تیم را وارد شرایطی کنند که بتواند ادامه دهد. تراکتور چیزهای زیادی از دست داده است ولی همینکه امید سفر به قطر زنده شد همه هواداران در فضای مجازی برای موفقیت تیم دست به دعا شدند. پس اگر یک مسیر امیدوارکننده بهوجود بیاید، حمایت هم صورت میگیرد و راه بهمرور هموار میشود. نباید اجازه دهیم تراکتور بهدلیل مشکلات مالی در پایین جدول قرار بگیرد. لازم است همه یک تیم شوند و بهعنوان یک تیم در مسابقات شرکت کنند. مردم بهخوبی از وضع اقتصادی خبر دارند و اگر باشگاه شفاف شود و نشان دهد میخواهد تیم را سروشکل دهد هواداران همراهی میکنند.