سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: در روزهایی که واشنگتن درحال فرار از افغانستان و بهمرور دیگر کشورهای منطقه است، پاریس میکوشد گام به گام خود را بیشتر وارد مناسبات غرب آسیا کند. امانوئل مکرون رئیسجمهور اوایل هفته جاری در بغداد اعلام کرد حتی درصورت خروج نیروهای آمریکایی از عراق، فرانسه نیروهایش را در این کشور حفظ خواهد کرد؛ ادعایی که وضعیت رقتبار واشنگتن در منطقه، پذیرش آن از سوی کشور ضعیفتری نسبت به آمریکا را دشوار میسازد.
پاریس برای پیگیری ادعایش اقداماتی را انجام داده که برجستهترین آن در هفتههای اخیر شرکت در نشست بغداد است؛ نشستی که روز شنبه 6 شهریور (28 آگوست) در عراق با حضور کشورهایی مانند ایران، عربستان سعودی، ترکیه، امارات، قطر، مصر و اردن برگزار شد. فرانسه تنها کشور از اروپا و در میان قدرتهای جهانی بود که در این نشست در سطح بالا شرکت داشت؛ اقدامی از سوی پاریس که قابلتوجه تلقی میشود. در این گزارش به بررسی اهداف فرانسه و رئیسجمهور این کشور در افزایش حضور پاریس در منطقه میپردازیم که شامل موارد زیر است:
1 جلوگیری از اثرگذاری غرب آسیا بر شمال آفریقا
منطقه غرب آسیا از جهت اسلامی و عربی بودن پیوستگی زیادی با شمال آفریقا دارد. به همین دلیل تحولات آن میتواند به سرعت به شمال آفریقا نیز سرایت پیدا کند؛ جایی که قرابت جغرافیایی و تاریخی زیادی با اروپا و بهویژه فرانسه دارد. البته باید در اینجا شفاف ساخت که ارتباط میان غرب آسیا و شمال آفریقا حالتی دوسویه دارد و هردو منطقه بر یکدیگر اثرگذارند، چه اینکه تحولات موسوم به بهار عربی نخست در شمال آفریقا شروع شده و سپس دیگر نواحی را درگیر خود ساخت. فرانسه در شمال آفریقا حضوری پررنگ دارد و نظارهگر تحولات آن است اما برای آنکه نظارت خود را تقویت کند، نیازمند حضور در غرب آسیاست تا بتواند به شکلی دقیقتر از تحولات آتی در نزدیکی مرزهای خود در شمال آفریقا آگاه شود. در این صورت پاریس حتی میتواند درصورت امکان پاسخهایش به هر پدیده را از همان سرمنشا آغاز کند. شمال آفریقا اهمیت تاریخی، اقتصادی، امنیتی و تمدنی بسیار زیادی برای فرانسه دارد و برای همین پاریس نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد.
2پرکردن خلأ آمریکا در منطقه
بهطور کلی آمریکا درحال کاهش نیروهای نظامی خود در بسیاری از مناطق جهان بهمنظور تمرکز بر شرق آسیاست. در همین راستا آمریکا بخش بزرگی از نیروهای خود را از غرب آسیا و شمال آفریقا خارج خواهد ساخت. پس از تصمیم آمریکا خارج کردن نیروهایش از عملیات نظامی در شمال آفریقا، کشورهای اروپایی ازجمله فرانسه از واشنگتن درخواست کردند واشنگتن علیرغم خارج کردن نیروهای رزمی همچنان نیروهای اطلاعاتی خود را برای کمک به نظامیان اروپایی در منطقه باقی گذارد. در غرب آسیا نیز خروج آمریکا میتواند به افزایش قدرت بازیگران منطقهای در پیرامون قاره سبز منجر شود که این مساله برای اروپا مشکلساز خواهد شد. بهعنوان نمونه همکاری با کشوری مانند ترکیه که با خروج آمریکا از منطقه با افزایش نقش و ارتقای جایگاه روبهرو خواهد شد، بسیار مشکلتر از زمان کنونی خواهد بود. حضور فرانسه در غرب آسیا با وارد کردن پاریس به تحولات منطقه میتواند بین اروپا و قدرتهای منطقهای توازن ایجاد کند. درصورتی که فرانسه در امور منطقه مشارکت کند خواهد توانست تا اهرمهای فشار ترکیه علیه اروپا را مدیریت کند. بهعنوان نمونه درصورت بازشدن مسیر مهاجرتی اروپا از سوی ترکیه برای آوارگان سوری، پاریس از نفوذ خود در غرب آسیا برای تحتفشار قرار دادن آنکارا و منصرف ساختن این کشور از بازگشایی مرزها بهره خواهد جست.
3 افزایش نفوذ و پرستیژ منطقهای فرانسه برای استفاده اقتصادی
درصورتیکه فرانسه به یک بازیگر موثر یا طرفی معتمد در مناسبات منطقهای تبدیل شود، این مساله باعث خواهد شد پاریس بتواند از پرستیژ و نفوذ منطقهای به دست آمده بهرههای اقتصادی فراوانی ببرد. ارتش عراق تا امروز از دو منبع آمریکا یا روسیه تجهیزات نظامی سنگین خود را تامین کرده است اما رهاورد افزایش توجه مکرون به غرب آسیا شنیده شدن زمزمههایی از سوی مقامات بغداد برای خرید جنگندههای رافائل از فرانسه است. عراقیها همچنین گفتهاند قصد دارند وارد همکاریهای هستهای با پاریس شده و از این کشور رآکتورهای هستهای خریداری کنند. فروش سلاح به کشورهای منطقه توسط فرانسه میتواند با دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی باعث افزایش فروش سلاح به کشورهای غرب آسیا شود؛ افزایشی که بخشی از آن سهم پاریس خواهد بود. در اینجا احتمال دارد برخی کشورها برای آنکه فرانسه رقبای آنان را به سلاحهایی خاص مجهز نکند با خرید هنگفت نظامی از پاریس دولت این کشور را از تسلیح رقیب خود منصرف سازند.
4 ارتقای جایگاه جهانی و استقلال اروپا
کشورهای اروپایی به دلیل جنگهای جهانی اول و دوم جایگاه خود را به کشورهایی مانند آمریکا و روسیه دادند و امروز چین نیز به دو مورد قبلی اضافه شده است. در این میان اروپا با دوگانه «واقعیت-خواست» روبهرو است. قاره سبز از یک طرف به دلیل واقعیتهای موجود نیازمند همکاری با آمریکا برای تامین امنیت خود بوده و از سوی دیگر نیز در تلاش برای کسب استقلال بیشتر از واشنگتن است. البته در شرایط فعلی افزایش استقلال اروپا از آمریکا به یک ضرورت تبدیل شده، زیرا واشنگتن بهدنبال کاهش تعهدات جهانی خود است و ناگزیر از سطح توجه خود به اروپا خواهد کاست؛ همانگونه که در دوره ترامپ نیز فشار زیادی در این راستا به قاره سبز وارد ساخت. بسیاری میگویند ترامپ سیاست آمریکا در برابر اروپا را تنها مقداری شدیدتر و رکتر از دیگران به اجرا درآورد. در همین راستا هایکو ماس وزیرخارجه آلمان معتقد است رفتارهای جدید آمریکا ناشی از یک تغییر ساختاری در این کشور است، زیرا روند جدایی واشنگتن از قاره سبز نه از دوره ترامپ بلکه از دوران اوباما آغاز شده بود. اروپا برای آنکه استقلال خود را پیگیری کند نیازمند تقویت ابعاد مختلف خود است. یکی از این ابعاد به پرستیژ بینالمللی قاره اروپا و اتحادیه اروپا در جهان مربوط میشود. یکی از عرصههای موفقیت اتحادیه اروپا پیگیری انعقاد توافقنامه برجام بود که با خروج آمریکا در سال 2018 از آن و ناکارآمد شدن توافق، این دستاورد نیز از کف اروپا بیرون رفت. فرانسه به دنبال مطرح کردن خود در مناسبات سیاسی منطقه و سپس کشاندن دیگر کشورهای اروپایی بهدنبال خود برای ورود به چنین مناسباتی است تا با دستیابی به موفقیتهای سیاسی و دیپلماتیک در حوزه بینالمللی وزن خود و نیز اتحادیه اروپایی را در جهان افزایش دهد.
5 گشایش در بنبست آمریکا در منطقه
علیرغم وجود تفاوتها در جبهه غربی، این اختلافات در تمامی سطوح جریان نداشته و جبهه غربی کماکان برنامههای مشترک بزرگی را در دست اجرا دارد. یکی از دلایل کاهش نیروهای آمریکا در غرب آسیا خطرناک شدن منطقه برای این کشور است، زیرا هرگونه اشتباه شاید به قیمت درگیر شدن واشنگتن در جنگی دیگر تمام شود. به دلیل ناکامیهای 40 ساله آمریکا در منطقه، واشنگتن احساس میکند به یک بنبست رسیده است و برای همین تلاش دارد غرب را به نحوی دیگر در منطقه مستقر کند. بهعنوان نمونه پس از ترور شهید سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس نایبرئیس حشدالشعبی عراق در فرودگاه بغداد توسط آمریکا با مسجل شدن دورنمای خروج نیروهای آمریکایی از این کشور به دلیل فشار گروههای مقاومت، کاخ سفید اعلام کرد نیروهایش را در عراق کاهش خواهد داد اما همزمان تاکید داشت جای این نیروها را باید نظامیان ناتو پر کنند. آمریکا دیگر با پرچم و نشان خود نمیتواند نفوذ جبهه غرب را در منطقه اعمال کند و بنابراین باید از گزینههای سفیدتر جبهه غرب در این مسیر بهره ببرد.
6 تلاش برای خارجنشدن فرانسه از دور مناسبات قدرتهای بزرگ
در دو دهه قبل کشورهای قدرتمند جهان شامل آمریکا، روسیه، بریتانیا، فرانسه و چین میشدند که بین چنین کشورهایی نیز رتبهبندی وجود داشت؛ بهعنوان نمونه شاید دو دهه قبل بریتانیا و فرانسه از چین و روسیه قدرتمندتر بودند اما درحال حاضر رشد پکن آن را به رقیب هژمونیک آمریکا تبدیل کرده و روسیه نیز بخشی از قدرت پیشین خود را بازیابی کرده است. بنابراین حتی بین قدرتهای سنتی نیز توازن بههم خورده است. در سوی دیگر طی این سالها قدرتهای نوظهور زیادی پا به عرصه گذاشته و قدرتهای منطقهای نیز بر وزن خود افزودهاند. هند، برزیل، ترکیه و ایران جزء چنین کشورهایی هستند. رشد قدرتهای نوظهور از قدرت نسبی بسیاری از قدرتهای پیشین کاسته است. بهعنوان مثال آمریکا طی سالهای اخیر گرچه همیشه شاهد رشد خیرهکننده اقتصادی و سیاسی بوده است اما به دلیل افزایش بازیگران قدرتمند جهانی درحال از دست دادن هژمونی خود است. چنین مسالهای در سطح بیشتر گریبانگیر فرانسه بوده است به همین دلیل پاریس قصد دارد با انجام مانورهایی و همچنین گسترش حوزه حضور جهانی خود پرستیژ بینالمللیاش را افزایش دهد.
7 پیوستگی مسائل جهان اسلام و فرانسه
فرانسه درکنار آلمان دارای بیشترین میزان جمعیت مسلمان در اروپاست و به همین میزان نیز تاثیرپذیریاش از تحولات جهان اسلام بیشتر است. هرگونه تغییر و تحول فکری در جهان اسلام میتواند به فعال شدن جمعیت مسلمانان در فرانسه بینجامد. به همین دلیل پاریس قصد دارد بهنوعی وارد حوزههای سیاسی و فکری جهان اسلام شده و به شکلی عملی وارد مقابله با اندیشههای اسلامخواهانه شود.
8 نیاز انتخاباتی و شخصی مکرون
مکرون به دلیل در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری فرانسه در سال آینده میلادی و کاهش محبوبیتش در این کشور نیازمند دستاوردهایی در عرصههای مختلف ازجمله سیاست خارجی است تا بتواند با اتکا بر آنها محبوبیت خود را در فرانسه افزایش دهد. ارتقای جایگاه بینالمللی فرانسه از طریق بازنمایی شکوه پیشین این کشور در ذهن مردم فرانسه میتواند اقشار گستردهای از ملیگرایان را به سمت طرفداری از مکرون بکشاند. همچنین ایجاد بهدستآوردن دستاوردهای اقتصادی در غرب آسیا میتواند تبلیغی موثر در ستاد انتخاباتی مکرون باشد.