میراحمدرضا مشرف، روزنامهنگار: باز هم انفجارهای انتحاری. کشته و زخمی شدن صدها غیرنظامی و پذیرفتن مسئولیت توسط داعش؛ سناریویی که برای مردم کابل و افغانستان تکراری شده و در این میان گویا تفاوتی وجود ندارد که چه کسی بر کابل حکومت میکند، دولت اشرف غنی یا طالبان، در هر صورت داعش کار خود را انجام میدهد. تا پیش از سقوط دولت کابل و سلطه طالبان بر افغانستان در انفجارهایی از این قبیل (مانند انفجارهای خونین مدرسه سیدالشهدا) طرفهای متخاصم یکدیگر را به همکاری با داعش و دست داشتن در چنین وقایعی متهم میکردند، ولی اکنون در غیاب دولت و در شرایط یکهتازی طالبان، دیگر از اتهامزنیهای متقابل خبری نیست و نگاهها صرفا معطوف به طالبان شده و اینکه آنها چه نقش یا مسئولیتی در برابر چنین رخدادهای خونینی دارند.
سه سناریوی خونین کابل
درباره آنچه روز پنجشنبه در افغانستان گذشت، سه سناریو قابلطرح است:
۱ عملیات طالبانی
نخست دست داشتن مستقیم طالبان در این انفجارها بهدلیل وجود رابطه نزدیک و حتی همکاری سازمانی میان داعش و طالبان است. این همان اتهامی بود که دولت اشرف غنی همواره به طالبان وارد میکرد و البته شواهد و قرائن دقیقی درمورد آن ارائه نمیداد. درعینحال اختلافات عمیق سیاسی و ایدئولوژیکی و رویارویی مستقیم این دو طی سالهای اخیر، احتمال صحت این سناریو را کمرنگ میسازد. با این همه برخی معتقدند حداقل طی چندماهه اخیر سطوحی از روابط و همکاری میان این دو شکل گرفته، چنانکه رادیو آزادیبخش تاجیکستان مدعی شده که با از بین رفتن تعداد زیادی از هواداران داعش و تضعیف این گروه در افغانستان، با واسطهگری سازمان اطلاعات پاکستان، سطوحی از ارتباط دوطرفه برقرار شده و بیشتر عملیات تروریستی در افغانستان را داعش با همکاری لجستیکی طالبان انجام میدهد.(ایندیپندنت فارسی، ششم مردادماه 1400) اگرچه عدم وقوع تحرکات جدی از سوی داعش در مناطق تحت نفوذ طالبان در ماههای اخیر میتواند در راستای تقویت این گمانهزنی باشد ولی باز هم نمیتوان مدارک و شواهد مستدل و قابل استنادی در این زمینه ارائه داد.
۲ داعشیهای طالب
اما در دومین سناریو این احتمال مطرح میشود عناصری از طالبان که قبلا جذب داعش شده بودند، با قدرتیابی این گروه مجددا بهسوی آن چرخش داشته باشند، البته در شرایطی که ذهنیت ایدئولوژیکی و پسزمینههای ارتباطی خود با داعش را نیز حفظ کردهاند. در این صورت آنها میتوانند نقش نفوذیهای داعش را در میان طالبان ایفا کنند و اقدامات و تحرکاتی خارج از تصمیمات بدنه رهبری طالبان انجام دهند. این موضوع میتواند تا حدی چگونگی عبور عناصر انتحاری از خطوط امنیتی طالبان در فرودگاه کابل را توجیه کند.
۳ چشمپوشی طالبان از اقدام داعش
درنهایت در سناریوی سوم که بهنوعی میتواند مکمل سناریوی دوم تلقی شود، اطلاع طالبان از تحرکات داعش و احتمال وقوع عملیات از سوی عناصر نفوذی یا داعشی در محدوده فرودگاه کابل است. اما بنابر برخی مصالح و منافع که به آن اشاره خواهد شد، از مقابله جدی با این مساله چشمپوشی کردهاند. هشدار طالبان به نیروهای آمریکایی و خارجی، درست به فاصله چندساعت قبل از وقوع انفجارها از یکسو و طرح اتهاماتی از جوانب مختلف درمورد عدم انجام تمهیدات و مراقبتهای امنیتی لازم از سوی طالبان، درواقع طالبان را گرفتار همان اتهاماتی ساخته که پیش از این دولت اشرف غنی با آن مواجه بود.
درهرحال صرفنظر از اینکه کدامیک از این سناریوها واقعیت رابطه طالبان با انفجارهای اخیر فرودگاه کابل را روشن میکند، این مساله نیز حائز اهمیت است که این رخداد خواسته یا نخواسته، در راستای منافع طالبان انجام گرفته است. پایان یافتن بحثها و جدلهای کشورهای خارجی حاضر در افغانستان بر سر تمدید مهلت خروج کامل نیروهایشان، هشدار جدی به اتباع افغانستانی که قصد خارج شدن از طریق فرودگاه کابل را داشتند و پیدا کردن دستاویزی برای مسدود ساختن تمامی مسیرهای منتهی به فرودگاه کابل، تنها بخشی از این منافع محسوب میشود. درکنار این مسائل، طالبان با تروریستی خواندن این انفجارها، خود را نه در جایگاه یک گروه متهم به تروریسم، بلکه قربانی تروریسم معرفی کردند. درعینحال آنها این هشدار ضمنی را هم به جهانیان ارسال کردند که درصورت عدمحمایت و پشتیبانی از طالبان، گروههای افراطگرا و تندرو دیگری مانند داعش وجود دارند که میتوانند در شرایط خلأ قدرت، خطرات بالقوهای برای منطقه و جهان پدید آورند.