کد خبر: 59320

حسین(ع)، نقطه‌عطف حق‌جویی

اکنون بعد از حدود چهارده قرن، هنوز نام حسین بر لب حق‌طلبان جهان مترنم است و داغ حسین در دل حق‌جویان که هیچ‌گاه به سردی نمی‌گراید. این داغ، این حرارت، این شور همراه با شعور، فقط داغ شهادت حسین و اصحابش نیست. این حرارت، گرمای وجودی حق‌خواهان عالم است که همواره گرمایش را حفظ می‌کنند و همواره با یادکرد نام و یاد نقطه‌عطف حق‌جویی، بزرگ پرچمدار حق و حقیقت، حسین بن‌علی(ع) بر حرارتش می‌افزایند.

سیدمحسن موسوی، استاد دانشگاه مازندران: حسین حق است و بر حق است و با حق و در راه حق. برای حق و احیای حق و عمل به حق حرکت می‌کند. حسین حق است، همان‌گونه که فرزند حق است. پدرش حق بود و با حق بود و حق با او. هرجا که حق باشد علی و فرزندانش همان‌جایند و هرجا که ایشان باشند، بی‌تردید حق آنجاست.

هنگامی‌که در زیارت ناحیه مقدسه، به پیامبران و سفیران الهی سلام داده می‌شود، و در زیارت وارث حضرتش را وارث انبیای عظام می‌خوانیم، نه از این باب است که ایشان را نیای نسبی امام حسین(ع) می‌دانیم. نه از این باب است که حسین از نسل ایشان است و چون فرزندی، از نیاکان خود ارث مالی و مادی به دست می‌آورد. بلکه حقیقت را باید در واقعیت دیگری جست. میراث حسین از پیامبران و امامان را باید در مبارزه همیشگی حق با باطل دانست. حسین میراث‌دار حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ع) است و در مقابل وارث تمام بدکاران و باطل‌گرایان عالم، ایستاده و مبارزه می‌کند. هیچ‌گاه و در هیچ شرایطی حق با باطل آشتی نمی‌کند. برای حق اهلی است. چنان‌که باطل نیز اهلی دارد. اهل حق نیز جایگاه خود را در مقابل باطل و اهل باطل می‌شناسند. ازاین‌رو است که سیدالشهدا به اهل حق یادآور می‌شود که «اما ترون أن الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه» آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل دوری نمی‌گزینند؟ و نیز در پیمان‌نامه‌ کربلایش، هدف از حرکتش را احیای حق و میراندن باطل، اعلان داشته است.

اگر امام حسین(ع) را به‌عنوان وارث آدم تا خاتم خطاب کرده و زیارت می‌کنیم، ازآن‌رو است که همه پیامبران بحق و پرچمدار مبارزه حق بر باطل بودند. هریک از رسولان الهی در عمل پرچم حق را برافراشته داشتند و پس از امضای پرچم به خون خود و خون حق‌طلبان عصر خود، پرچم را به دیگر پرچمدار حق دادند. تا اینکه پس از قیام حق‌طلبانه خاتم رسولان در مقابل کفر و شرک و اهل باطل زمان خود، امیرالمومنین و فرزندانش را سرسلسله حق در مقابل سرکردگان باطل معرفی کرد. بنابراین پس از جمله «السلام علیک یا وارث محمد حبیب‌الله» می‌خوانیم: «السلام علیک یا وارث امیرالمومنین ولی‌الله».

زائر زیارتگر سیدالشهدا با زیارت عاشورا، وارث و دیگر زیارت‌ها، درواقع و در عالم معنا، ضمن بیعت با ایشان و همه حق‌ها و همه حق‌جویان پیش از ایشان، خود را در گروه حق قرار داده و به آنچه در التزام به حق ضروری است، پایبند است.

زائر دوستدار اهل‌بیت در این مقام به زبان حال و قال، ابراز می‌دارد که مبارزه حق و باطل، تمام‌نشدنی است.

بعد از شهادت حضرت سیدالشهدا نیز باطل سر برمی‌آورد، همان‌طور که پیش از او وجود داشت. پس از واقعه کربلا و پیش از آن هم رویارویی حق و باطل رخ داد، چنان‌که کربلا مهم‌ترین صحنه درگیری سپاه حق با سپاه باطل بود.

و برای همین است که باید سیدالشهدا را نقطه‌عطف مبارزه حق علیه باطل و حلقه وصل حق‌جویان پیش از امامت حضرتش با حق‌طلبان بعد از شهادتش خواند.

اکنون بعد از حدود چهارده قرن، هنوز نام حسین بر لب حق‌طلبان جهان مترنم است و داغ حسین در دل حق‌جویان که هیچ‌گاه به سردی نمی‌گراید. این داغ، این حرارت، این شور همراه با شعور، فقط داغ شهادت حسین و اصحابش نیست. این حرارت، گرمای وجودی حق‌خواهان عالم است که همواره گرمایش را حفظ می‌کنند و همواره با یادکرد نام و یاد نقطه‌عطف حق‌جویی، بزرگ پرچمدار حق و حقیقت، حسین بن‌علی(ع) بر حرارتش می‌افزایند. بر پیشانی قلب این پیروان حسین، کلامی از حضرتش نقش بسته است که: «مثلی لایبایع مثل یزید؛ هیچ مانند من با مانند یزید بیعت نخواهد کرد.» و این است درس آزادمردی حسین به همه حسینیان.
بعد از حسین، هرکس با حق باشد، برای از بین بردن باطل برمی‌خیزد-به‌تنهایی یا به کمک دیگران- و کربلا و عاشورایی دیگر را رقم می‌زند.

مرتبط ها