مصطفی خوشچشم، تحلیلگر و کارشناس مسائل بینالملل ضمن محکوم کردن اتفاقات رخداده در زندان اوین، از بهکارگیری حقوقبشر بهعنوان ابزاری برای افزایش فشار بر ایران گفت. او میگوید درکنار مساله هستهای، طرف غربی از حقوقبشر بهعنوان مکملی برای گرفتن امتیاز استفاده میکند. متن گفتوگو با این کارشناس مسائل بینالملل را در ادامه میخوانید.
در روزهای گذشته، ویدئوهایی از برخورد نادرست در زندان اوین با زندانیها پخش شد. صرفنظر از نادرست بودن این برخورد، از ماهها قبل زمزمههایی برای پیوند زدن پرونده هستهای ایران به موضوع حقوقبشر شنیده میشد. شما نیز در مصاحبهای به این مساله اشاره کردید. بهنظر شما چقدر انتشار این ویدئوها به تلاش برای بینالمللی کردن مساله حقوقبشر مرتبط است؟
قبل از هرچیز من هم به سهم خودم، هرگونه برخورد ناشایست با هرگونه زندانی را در نظام مقدم جمهوری اسلامی محکوم میکنم و البته که نباید هیچ رفتار نادرستی با هیچیک از زندانیان انجام شود و البته جای خوشحالی است که رئیس زندانها بهسرعت عذرخواهی کرد. امیدوارم در اسرع وقت الگوی حکمرانی قوهقضائیه و نظام قضایی کشور بهبود پیدا کند تا دشمنان جمهوری اسلامی نتوانند از آن برای مخدوش کردن تصویر جمهوری اسلامی استفاده کنند.
با حضور رئیسی در پاستور، همانطور که احتمال میرفت دسیسههایی چیده شده تا نقطه فشار بر جمهوری اسلامی ایران زیاد شود. به جهت پیشینه کاری رئیسی در قوهقضائیه، طبیعتا مشخص است که دشمن بهدنبال این است که یا با دسیسهها و دروغپردازی یا با استفاده از اتفاقاتی که رخ میدهد، بر پرونده حقوقبشر در ایران تمرکز کند تا فشار بر جمهوری اسلامی در چارچوب نگاه به غرب و همچنین مذاکرات برجامی زیاد شود. این مساله چیز جدیدی نیست؛ چراکه در دوره اوباما هم با حضور احمدینژاد در قدرت و قبل از آمدن روحانی، بیش از 11 مورد دسیسه و توطئه بهمنظور فشار بر جمهوری اسلامی ایران در دستورکار قرار گرفت. در آن زمان طرف آمریکایی و غربی، مدعی اقدامات برونمرزی و قاچاق اسلحه یا ترور توسط ایران شده بود تا از طریق آن به اعتبار جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی خدشه وارد کند. پرواضح است که نگاه بینالمللی نسبت به کشوری که اعتبارش دچار خدشه باشد نسبت به کشوری که هیچ خدشهای به آن وارد نشده، متفاوت است. همچنین، حامیان بینالمللی از چین و روسیه، تا کشورهای عدم تعهد، هنگامی که با چنین وضعیتی روبهرو باشند، در حمایتهای خودشان دچار محافظهکاری بیشتری میشوند تا اعتبار خودشان به مخاطره نیفتد. در همین راستا بود که اعتراضات سال88، زمینه بسیار مناسبی فراهم کرد تا کنگره آمریکا و شخص اوباما و دولتش، با اقدامات حقوقبشری و ادعاهایی در زمینه نقض حقوقبشر، در چارچوب وادار کردن ایران به مذاکرات هستهای، فشار را روی ایران زیاد کند. به همین دلیل بود که در کنگره آمریکا تصاویر ندا آقاسلطان و برخی افراد دیگر بهشدت مورد استفاده تبلیغاتی قرار گرفت. یکی از خبرنگاران بعد از پایان جلسه این پرسش را مطرح کرد که برخورد ما با ایران در قضیه هستهای است و تحریمهای وارده بر این کشور و مورد تقاضای کنگره و دولت آمریکا، تحریمهای هستهای است، چرا از تحریمهای هستهای بهسمت حقوقبشر منحرف شدیم؟ بانیان این اقدامات در کنگره آمریکا بیان میداشتند این دو (حقوقبشر و هستهای) در یک جهت مورد استفاده قرار میگیرد. اقداماتی نظیر تبلیغات سوء درخصوص حقوقبشر در ایران، زمینهای را فراهم میکند تا فشار هستهای به ایران وارد شود و ایران مجبور به دادن امتیازات در حوزه هستهای شود. طبیعتا با حضور رئیسی با پیشینه قضایی که دارد و بهصورت طولانیمدت در آن قوه حضور داشته، ما منتظر بودیم که چه اروپا و چه طرف آمریکایی، با خلق داستان و داستانسرایی یا با استفاده از موقعیتهایی مثل همین تصاویر هکشده زندان اوین، فشار سیاسی را بر جمهوری اسلامی بیشتر کنند تا دولت رئیسی وادار شود در راستای همان سیاست قبلی دولت روحانی در مذاکرات هستهای کار را ادامه دهد.
بهنظر میرسد عوامل اصلی پروژه حقوقبشری علیه ایران، برخی خبرنگاران خارج کشور و ضدانقلاب هستند. چقدر آنها در این زمینه موثرند؟
گمان میکنم که آنها یکی از ابزارها هستند؛ فعلا ما در مرحله خیزش توطئههای غرب در این زمینه هستیم. در این مرحله از هر ابزار موجودی، ازجمله اینگونه افراد استفاده میکنند تا طرح موضوع کرده و ما را درحقیقت بهزعم خودشان به قله اتهامات یا به لبه پرتگاه ببرند و بعد با تهدید سعی کنند سیاست آتی دولت رئیسی درقبال غرب را جهتدهی کنند و درصورت مقاومت جمهوری اسلامی و اصرار بر مواضع حق خودش، به گام بعدی خواهند رفت و برای افزایش فشار، درحقیقت اقدام به درخواست یکسری تنبیهات بینالمللی و قطعنامه خواهند کرد که البته به لحاظ اقتصادی چون بیشترین میزان تحریمها روی جمهوری اسلامی اعمال شده، متعاقبا اینگونه اقدامات تاثیر اقتصادی چندانی نخواهد داشت و فقط در پی محاسبات سیاسی، افزایش فشار سیاسی و تنبیهات سیاسی برای ایجاد خدشه بر تصویر جمهوری اسلامی انجام میشود.
در راستای این امر، طرف آمریکایی از هیچ ابزاری رویگردان نیست. فعلا در زمین خبرنگاران بازی کرده و از آنها استفاده میکنند چون دمدستیتر هستند و راحتتر میتوانند آنها را جهتدهی کنند تا روایتهایی که میخواهند را از آنان استخراج کنند، اما در گامهای بعدی قطعا بهسمت ابزارهایی که بتوانند استفاده کنند، خواهند رفت.
این اقدامات با این هدف در دستورکار قرار میگیرد تا برجام سفت و سختتری همراه با تبصرههای حقوقبشری علیه ایران اعمال شود؟
بله، صددرصد اینگونه است. دولت بایدن در عین حال که از ابزار حقوقبشر برای فشار بر جمهوری اسلامی استفاده میکند، میخواهد برای برجامهای بعدی (برجام منطقهای، موشکی و حقوقبشری) زمینه را فراهم کند. در عین حال، با تقسیم کار قبلی که انجام شده، طرف اروپایی از سالها پیش، مسائل حقوقبشری را برعهده گرفته است. به گمان من، جمهوری اسلامی ایران با حضور رئیسی و دولت انقلابی و مجلس انقلابی در راس کار، نباید سیاستورزیاش بهمانند یک دهه یا دو دهه گذشته باشد و اینبار نباید منفعلانه به دفاع در مقابل اتهامات واهی غرب پرداخت. قطعا جمهوری اسلامی ایران باید طراحی برای شروع راهبردی کنشگرانه در این زمینه داشته باشد و از اقدامات کنشگرانه و تهاجمی رویگردان نباشد و براساس یک طراحی منسجم، سلسله اقداماتی بهمنظور وارد آوردن فشار، به طرف غربی استفاده کند.
بایدن شهریور پارسال یادداشتی در سیانان نوشت و تاکید کرد به مساله حقوقبشر در ایران هم توجه دارد. اتفاقاتی که زنجیروار در این چند وقت اخیر و یادداشت بایدن، نشان میدهد تمرکز دموکراتها بیشتر از قبل روی مسائل حقوقبشری علیه دشمنانشان قرار گرفته است.
خب، طرف آمریکایی بعد از آمدن ترامپ به قدرت، دیگر هیچ اعتباری در زمینه ادعا درمورد حقوقبشر ندارد؛ اتفاقاتی که پس از حضور ترامپ افتاد، تظاهراتهای مختلف و مسائل مرتبط با کرونا و تبعات اقتصادی و اجتماعی مرتبط با آن که منجر به تظاهرات در آمریکا و کشورهای غربی و اروپای غربی شد. همچنین برخوردهایی که در انتخابات ریاستجمهوری با مردم معترض و سیاهپوستان صورت گرفت، دیگر وجههای برای ادعای حقوقبشر آمریکا باقی نگذاشته است. آنچه که از دهها سال پیش در زمینه واقعیت حقوقبشر در آمریکا و نگاه واقعی آمریکا به حقوقبشر بهمثابه یک ابزار برای اعمال هژمونی خودش بیان میشد، از زمان ظهور ترامپ تاکنون، به اثبات رسید. بایدن در این زمینه، اعتبار یک دهه پیش آمریکا را ندارد، اما آمریکاییها اصولا خیلی برای نگاه دیگر کشورها به خودشان اعتبار قائل نیستند؛ چراکه خودشان را استثنا و قدرت اول میدانند و معتقدند که دیگران باید از آنها تبعیت و پیروی کنند و به این ترتیب، روش برخورد با آنها هم باید روش متفاوتی باشد. قطعا بایدن به جهت اینکه درطول دوران مسئولیتش در مجلس آمریکا، سوابقی در زمینه حقوقبشر هم داشته، مدعی پرچمداری حقوقبشر خواهد شد و کمتر در این زمینه پاسخگو خواهد بود که حقوقبشر چه وضعیت اسفناکی در کشور خودش داشته و همین الان هم وضعیت به اینگونه است. مهم این نیست که بایدن چه میخواهد، مهم این است که ما چه میخواهیم و چگونه میخواهیم به اهداف موردنظرمان دست پیدا کنیم و چه راهبرد و طراحی منسجمی برای این کار داریم. طرف غربی در برجام نشان داد که هیچ اعتباری برای توافقنامهها قائل نیست. اگر ما به همان روش ادامه دهیم، نتایج سابق را خواهیم گرفت و طرف آمریکایی قطعا تمام تحریمهای ثانویه هستهای را با تحریمهای مشابه منطقهای، موشکی و حقوقبشری جایگزین کرده و خواهد کرد و به این ترتیب، حتی پذیرش توافق هستهای باعث بهبود وضعیت اقتصادی-معیشتی مردم نخواهد شد و پلهپله ما را به سمت توافقهای بعدی خواهد برد.