کد خبر: 59037

بازی هوشمندانه طالبان دربرابر بازی ضعیف دولت و آمریکایی‌ها

ممکن است میلیاردها دلار سلاح و آموزش نظامیان آمریکایی به ارتش افغانستان داده شده باشد، اما این کشور پهناور است و دولت و نیروهای نظامی آن به علل گوناگون مانند فساد سازمان‌یافته، نبود زیرساخت‌های اقتصادی و سمپاتی بین مردم محلی با تفکرات طالبان، به سرعت سقوط کردند.

سهیل سیدجمالی، روزنامه‌نگار: استراتژی هوشمندانه، سیاست داخلی ضعیف و خروج آمریکا همه و همه به پیشرفت سریع طالبان دامن زد. استراتژی و تاکتیک‌های به‌کار گرفته ‌شده توسط گروه طالبان همراه با تضعیف ماهیت دولت افغانستان، جغرافیای این کشور و همچنین خروج نیروهای آمریکایی به طالبان مزیت‌های زیادی برای رسیدن به قدرت داد. پیشروی طالبان بسیار سریع‌تر و تعیین‌کننده‌تر از آنچه انتظار می‌رفت صورت گرفت. این پیشرفت طالبان در حومه شهرها و مرکز استان‌ها یکی پس از دیگری به وقوع پیوست. موفقیت طالبان ناشی از استراتژی موثر، تاکتیک‌های هوشمندانه، ضعف دولت افغانستان و استراتژی خروج ضعیف آمریکایی‌هاست.

 استراتژی هوشمندانه طالبان

طالبان به اندازه کافی وقت داشته‌اند تا خود را برای تسلط بر افغانستان آماده کنند و به‌نظر می‌رسد از برنامه‌ریزی زمان به‌صورت عاقلانه استفاده کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد استراتژی آن این بوده است که ابتدا اهداف و طعمه‌های ضعیف‌تر را انتخاب کند و از طریق شکار آنها، نقاط ضعف خود را تقویت کند.

با توجه به اسناد ارائه ‌شده توسط موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک «دولت افغانستان در مهروموم‌های اخیر اصرار داشته است که نیروهای افغان در مناطق روستایی پاسگاه‌های بازرسی مستقر داشته باشند. دفاع از آنها بسیار دشوار است و طالبان خیلی راحت بر آنها چیره می‌شود.»

طالبان دستاوردهای خود را در مناطقی مانند قندوز، شبرگن و سرپل سریع‌تر از آنچه انتظار می‌رفت، به‌دست آورد و احیای اتحاد با شورشیان محلی در این مناطق را برای خود تعریف کرد.

طالبان به فرماندهانی که در جنگ خوب عمل می‌کنند، پاداش می‌دهند. این ‌یک نیروی رزمی باتجربه است که دشمنان یعنی نیروهای دولتی افغانستان از آن می‌ترسیدند، پس این گروه از این ترس با تبلیغات سوءاستفاده کرده و شایعاتی را گسترش داده است که حجم نیروهای جنگنده‌ای را که قصد تصرف شهرها و روستاها را دارند، افزایش می‌دهد. این امر در ایجاد احساس منزوی کردن، ترس و بی‌انگیزگی در ارتش افغانستان بسیار موثر بوده است. به‌عنوان‌ مثال گسترش اخبار درباره توافق و زد و بند طالبان با آمریکا باعث ایجاد  نوعی یأس و ناامیدی بین ملت افغانستان و دولت مرکزی شد.

 ضعف و فساد دولت افغانستان

ممکن است میلیاردها دلار سلاح و آموزش نظامیان آمریکایی به ارتش افغانستان داده شده باشد، اما این کشور پهناور است و دولت و نیروهای نظامی آن به علل گوناگون مانند فساد سازمان‌یافته، نبود زیرساخت‌های اقتصادی و سمپاتی بین مردم محلی با تفکرات طالبان، به سرعت سقوط کردند. در برخی شهرها حضور دولت یا ارتش فقط شامل چند ساختمان یا ایست بازرسی بود که آن مناطق را بسیار آسیب‌پذیر ساخته بود. به همین دلیل طالبان با استفاده از انزوای دولت موفق به پیشروی و رشد شد. بسیاری از طالبان می‌ترسند یا احساس می‌کنند شاید سازش با طالبان برای شهرها و ولایت‌های فراموش‌شده آنها مفیدتر باشد. در بسیاری دیگر از ولایت‌ها نیز وجود حاکمان به‌شدت فاسد، موجب شد است که مردم این مناطق از دولت افغانستان متنفر شوند و به نیروهای تروریستی و شورشی مانند طالبان روی‌ آورند.

 استراتژی خروج عجولانه آمریکا

آمریکایی‌ها با‌صراحت اعلام کرده‌ بودند که حتی قبل از نهایی شدن مذاکرات با طالبان نیز عقب‌نشینی می‌کنند، این موضوع باعث شد امنیت در فضای این کشور به‌شدت تضعیف شود و طالبان فرصت خوبی برای بازسازی نیروهای خود پیدا کند. منتقدان می‌گویند خروج آمریکایی‌ها بیش ‌از حد عجولانه بود و حداقل باید شامل تعهد برای استقرار نیروی هوایی آمریکا در افغانستان برای مدتی طولانی‌تر برای آینده می‌شد.

خلأ نظامی که آمریکایی‌ها برجای گذاشتند دولت افغانستان را فلج کرد. آمریکایی‌ها با اینکه آموزش و تسلیحات مدرن به افغان‌ها داده بودند اما نیروهای امنیتی و انتظامی افغانستان به‌شدت به حمایت آمریکایی‌ها، به‌ویژه نیروی هوایی آنها وابستگی داشتند. ارتش افغانستان تحت‌فشار طالبان قرار داشت اما از دسترسی کمتری به نیروی هوایی آمریکا برخوردار بود و مستشاران و نظامیان آمریکایی مانند گذشته دیگر روی زمین مستقر نبودند. اعلام غافلگیرانه دولت بایدن برای خروج و تخلیه سریع نیروهای آمریکایی متاسفانه اوضاع را تشدید کرد. درحالی‌که ضعف دولت افغانستان مزمن و دیرینه بود، سرعت عقب‌نشینی و خروج نیروهای خارجی فرصت چندانی برای دولت باقی نگذاشت تا خود را با شرایط جدید سازگار کند.

افغانستان ‌یک کشور ناهموار عظیم با زمین و توپوگرافی است که از شورشیان برای جنگ‌های نامتقارن استفاده می‌کند، همان‌طور که روس‌ها در قرن گذشته و انگلیسی‌ها قبل از آنها این مهم را تجربه کرده بودند.

فرمان و دستورات دولت مرکزی در استان‌ها ظاهرا بی‌تاثیر و ضعیف است و اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق و بعد از آن حضور ایالات‌متحده، بریتانیا و نیروهای ناتو، یک سرزمین آشفته و غیرقابل‌کنترل را ایجاد کرده که در آن فرماندهان جنگ و جناح‌های جهادی می‌توانند پیشرفت کنند و برای خود تشکیل گروه دهند. میراث مداخله آمریکا احتمالا بازگشت به چیزی مشابه یا بازگشت تئوکراسی فوق‌محافظه‌کار اسلام‌گرا به‌دنبال آن است. اما اگر سیاست‌های غلط بین‌المللی، مشغله ذهنی درمورد حمله به عراق در سال 2003 و درگیری‌های خونین مهروموم‌های بعد از آن کشور، بهار عربی، جنگ داخلی سوریه و ظهور داعش سوریه و عراق در منطقه رخ نمی‌داد و توجه اصولی به‌صرف هزینه‌های گزاف در افغانستان می‌شد، شاید این کشور امروز اوضاع بهتری می‌داشت.

مرتبط ها