رسانهها بهعنوان رکن اساسی تحولات اجتماعی در دنیای امروز مطرح میشوند. در چنین مختصاتی و با توجه به حجم تولید محتوای رسانهای در دنیای کنونی، ما شاهد نقدهای تند و تیزی بهروشهای مدیریتی در رسانه رسمی کشور هستیم. به بهانه این موضوع سراغ محمد امجدی، استاد ارتباطات و کارشناس رسانه رفتیم.
امجدی در ابتدای صحبتهایش عمقبخشی را یکی از ویژگیهای یک رسانه رو به جلو عنوان کرد و گفت: «عمق یک رسانه از نظر تاثیر بر مخاطب خود، با سرعت آن نسبت معکوس دارد. از نظر تاثیر عمیق و بلندمدت، کتاب و فیلم اگر بهطرز مناسبی تهیه شوند، عمیقتر از سایر رسانههای ارتباطی خواهند بود. بعد از کتاب و فیلم، مجله عمیقتر از سایر رسانههاست، از بین رسانههای سریع، روزنامه عمیقتر از تلویزیون و رادیو در ردههای بعدی قرار میگیرند. باید این را بگویم که فقط در موضوع عمقبخشی باید به چند نکته توجه کرد، اینکه رسانه بتواند تحلیل خوبی از اتفاقات ارائه بدهد، موضوعی که این روزها رسانهها از آن رنج میبرند.»
او در ادامه به مساله دیگری اشاره کرد که میتواند در پیشبرد کار یک رسانه بسیار تاثیرگذار باشد و گفت: «مدیریت از ارکان مهم و اثرگذار در جهتدهی و هدایت یک رسانه است که ما بسیار در این موضوع ضعف داریم. مدیر موفق با مدبر بودن، شناخت افکار عمومی و شناخت هدف رسانهای میتواند رسانه را پیش ببرد. البته این را هم باید بگویم که ویژگیهای مدیریتی بهصورت کلی در شاخصهایی مانند سواد رسانهای، سابقه رسانهای و اصول روزنامهنگاری حرفهای هم تعریف میشود. پیش از شروع به کار یک رسانه، بهطور حتم باید حوزه فعالیت آن درنظر گرفته شود. درواقع یک رسانه باید بداند در چه حوزهای و با چه گروهی از مخاطبان سروکار دارد. این امر میتواند شرایط مدیریت یک رسانه را مشخص کند. براساس این مورد که یک مدیر، مجموعه خود را جمعآوری کرده و با ترسیم خطمشیها، اقدام به فعالیت میکند.»
این کارشناس رسانه در ادامه بر اهمیت اقناع افکار عمومی اشاره کرد و گفت: «یکی دیگر از ویژگیهای یک رسانه پیشرو، توانمندی آن در نفوذ بر افکار عمومی است که قطعا درک این مهم هم به ویژگیهای یک مدیر رسانهای بازمیگردد. برای تحقق چنین امری باید مدیررسانه توانایی این را داشته باشد که مجموعهای را جمع کند که حضور موثر و میدانی در حوزههای خبری داشته باشند؛ تیمی که بتواند در ارتباط مستقیم با افکار عمومی قرار بگیرد بهخوبی میتواند نیازهای او را در پوشش خبری درک و تامین کند.»
یکی دیگر از مباحثی که امجدی به آن اشاره کرد، دوری از واقعیت میدانی رسانهها در دنیای امروز بود و در این باره گفت: «برای این موضوع باید یک مثال بزنم، در ماههای اخیر ما شاهد اتفاقاتی در جنوب کشور بودیم و مهمترین نکته این بود که یک رسانه رسمی تحلیلی نداشت که بتواند مردم را اقناع کند. برای همین مخاطب بهدنبال آمار رسانههای غیررسمی رفت. این مساله هم از این جهت است که رسانهها، از آن واقعیتی که درحال اتفاق افتادن است، دور هستند، درحالیکه رسانه باید بهصورت جدی وارد حوزههای خبری شود و آن را پوشش دهد. دوری از واقعیت میدانی باعث میشود رسانه به یکطرفه بودن نزدیک شود و با همین روند پیش برود و بیشتر از اینکه بخواهد اتفاقات را بیان کند، یک بیانیه برای آن ترسیم میکند و طبق آن جلو میرود. وقتی رسانه از میدان واقعیت دور باشد، راوی اتفاقی خواهد شد که از واقعیت فاصله دارد و همین باعث میشود از موضع عقل کل داستان را ببیند. این شکل پوشش خبر و تحلیل برای مخاطب باورپذیر نیست و در نهایت رسانه مخاطبش را از دست میدهد.»