به گزارش «فرهیختگان»، محسن چاوشی نوشت: آب قرارِ زندگی بود، نه بهانهی مرگ و جدایی… باور کردنی نیست که در نتیجهی چندین سال سیاستهای نادرست ، نخلهایی که گلولههای صَدّام نتوانست خم به ابرویشان بیاورد، سوختند و افتادند. باید بازگردیم و ببینیم که چگونه این همه تصمیم اشتباه کنار هم قرار میگیرند تا بر لب خشک کارون تَرَک بنشیند.
مگر این سرزمین بدون تکتک اقوامش، بدون تُرک، کُرد، لُر، عرب و… معنا و هویت دارد!؟ سر بازکردن دوبارهی زخمی که بر سینهی سرزمین و زادگاهم، بر قلب خوزستان نشسته است باعث شد که جای جای ایران بیشتر از گذشته با این رنج و اندوه همراه شوند. برای من شنیدن صدای حمایت تُرک و لُر و کُرد و فارس از خوزستانِ لب تشنه مرهمی بود بر زخمی که به جان داریم. هرچند همیشه هراسم از این بوده که به خاطر جهل و ظلم و اشتباهات عدهی قلیلی، جداییطلبان و دشمنان این آب و خاک، از آب گلآلود ماهی بگیرند و ایران را به سمت تجزیه ببرند.
باور دارم که تودهی مردم و همهی اقلیتها دشمن این جدایی هستند. همانهایی که ۸ سال دست در دست هم، نگذاشتند یک وجب از این خاک کم شود، بعد از این هم نخواهند گذاشت که کسی از ایشان سواستفاده کند. تبدیل کردن ندای لب تشنههایِ عدالتجو به نجوای فاسد جداییطلبی، جز ظلم بیشتر به این مردم و این سرزمین نیست.
باور قلبی من این است که تودهی مردم ایران، جز مهر و دوستی و اتحاد، کلامی ندارند و جز عدالت، آزادی و آبادانی، سودایی را در سر نمیپرورند. ما دست در دست هم سرود ایران میخوانیم، برای مظلومیت خوزستان، سیستان و دیگر نقاط این سرزمین گریه میکنیم و فریاد سر میدهیم اما نمیگذاریم که حتا یک نفر از این آواز ما رویای تکه پاره شدن ایران را در سر بپروراند.
اگر مسئولِ دلسوزی هست که صدای ما را بشنود، از او میخواهم که به داد خوزستان برسد. لطفا نگذارید زخمی بیش از این بر تن این سرزمین بنشیند. ما نیازمند تصمیمات درست، عاقلانه و فوری هستیم و از وعده، رنج و فراموش شدنها خستهایم…