فرهیختگان: نشست اساتید منتخب علوم انسانی اسلامی با عنوان «عدالت اجتماعی؛ از نظریه تا عمل» به همت مجمع عالی علوم انسانی اسلامی در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم بهصورت مجازی و با حضور اساتید و علاقهمندان این حوزه برگزار شد. در این نشست موضوعاتی چون شاخصهای عدالت قضایی، عدالت اقتصادی، مناسبات عدالت و امنیت، عدالت فرهنگی در حکومت اسلامی، عدالت جنسیتی، شاخصهای عدالت سیاسی، هنر اسلامی و عدالت اجتماعی، عرفان اسلامی و عدالت اجتماعی و اخلاق و عدالت مورد بحث قرار گرفت که گزارش آن را در ادامه از نظر میگذرانید.
راه تحقق عدالت اجتماعی از عدالت فردی میگذرد
احمدحسین شریفی، دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی و دبیر نشست «عدالت اجتماعی؛ از نظریه تا عمل»: نزدیک به 14بار از واژه عدالت در بیانیه گام دوم انقلاب استفاده شده که اهمیت آن را نشان میدهد. رهبر انقلاب در دو قسمت به این مقوله میپردازند که در بخشی هفت برکت انقلاب اسلامی را ذکر میکنند که یکی همین مساله عدالت و اقدامات عدالتگسترانهای است که انقلاب اسلامی انجام داده است. در سرفصلهای اصلی 40ساله دوم انقلاب چهارمین مورد عدالت و مبارزه با فساد است. در گام دوم بهشدت نیاز به مقوله عدالت داریم؛ رهبری میفرمایند که عدالت و مبارزه با فساد لازم و ملزوم هم هستند و اگر فساد در بدنه حکومتها حادث شود زلزلهای برای حکومتها است.
ما در آغاز شروع به کار دولتی با شعار فسادستیزی و عدالتگستری هستیم و امیدواریم این شعارهای بلند الهی که درصدر اهداف انقلاب است محقق شوند. این کار نیازمند کارهای پژوهشی و تحقیقهای بنیادین و مطالعات همهجانبه است تا به نتیجه مطلوب برسد و در همین راستا مجمع عالی علوم انسانی اسلامی اقدام به تحقیق و بررسی در این حوزه کرده و امیدواریم بتوانیم گامی علمی در تحقق این شعار برداشته باشیم.
مقوله عدالت جزء بنیادیترین مباحث اخلاقی بوده و هست و تمام مکاتب اخلاقی تلاش کردند در باب عدالت سخن بگویند. محور تمام مباحث اخلاقی مکاتب مختلف، عدالت است. در مکاتبی عدالت را چتری میدانستند که بر همه فضایل اخلاقی زیرمجموعه عفت، حکمت و شجاعت سایه افکنده است. در برخی مکاتب نیز عدالت را درکنار دیگر فضایل اخلاقی میدانند. برخی اخلاقپژوهان معاصر به عدالت اهمیت زیادی دادهاند اما به عدالت با نگاه جامع فضایل اخلاقی نپرداختهاند. از نگاه این اخلاقپژوهان عدالت وسیلهای است که دارای ارزش غایی نیست و تنها وسیلهای برای تقرب است.
راه تحقق عدالت اجتماعی از عدالت فردی میگذرد، یعنی بدون اینکه انسانهای خوب ایجاد کنیم نمیتوانیم جامعه خوب داشته باشیم پس اگر جامعه خوبی میخواهیم باید دنبال تربیت شهروند خوب باشیم. درواقع در سایه عدالت درونی عدالت بیرونی محقق میشود و تکتک افراد جامعه باید به سهم خود در راستای تحقق عدالت کلی و اجتماعی تلاش کنند. اکنون در شرایط گام دوم به دنبال فردسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی هستیم. برای تحقق عدالت اجتماعی باید رذائل و فضایل اخلاقی در سطح جامعه مورد توجه جدی قرار گیرند. دیدن عدالت اقتصادی بدون نگاه به عدالت فرهنگی و سیاسی امری ناقص است.
عدالت قضایی ملاک قداست و معنویت در جامعه اسلامی است
عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری: بحث عدالت دامنه بسیار وسیعی را از حوزه مسائل بنیادین و نظری در رشتههای گوناگون و بحثهای فلسفی و... میطلبد؛ اسلام دین هدایت و حق است و قرآن هم بر پایه حق فرستاده شده و خداوند هم ارادهاش بر این قرار گرفته است که حق غلبه یابد. تحقق عدالت متعلقش حق است و تحقق حق اعم از حقالله، حقوق عام و حقوق فردی است و یکی از تفاوتهای واقعی حقوق بشر غربی و حقوق بشر اسلامی همین است که منظومه حقوق در اسلام به حقها سهوجهی است و عدالتی که ما درخصوص آن بحث میکنیم هر سه حق را در بر میگیرد.
تنها وظیفه دستگاه قضا بگیروببند نیست و پاسداری از حقوق عامه نیز جزء وظایف دستگاه قضاست. البته در دوره اخیر قوه قضائیه، این دستگاه به یک مجموعه حقوق عامهمحور تبدیل شد. مساله ضروری دیگر نظارت بر حسن اجرای قوانین است. این نظارت تنها نظارت بر اجرای قوانین محاکم نیست بلکه نظارت بر حسن اجرای همه قوانین و مقررات کشور است. وظیفه بعدی قوه قضائیه بحث پیشگیری از وقوع جرم است. تعزیر در اسلام سه معنای تادیب، حمایت و پشتیبانی و نصرت و یاری است؛ ما از این سه بعد تنها به بعد تادیب توجه کردیم و در این حوزه به بعد حمایت و نصرت و پشتیبانی هم توجه نکردیم. همچنین اصلاح شخصیت مجرمان که در قانون اساسی تاکید شده نیز جزء وظایف دستگاه قضایی بوده و برگرفته از فقه نیز هست.
برای اینکه عدالت قضایی محقق شود نیاز به شاخص داریم و شاخص عدالت قضایی نشانه و علامت بیرونی قابلاندازهگیری کمی و کیفی است. حذف بروکراسیهای زائد، سرعتبخشی به رسیدگی، میزان جرائم، سلامت و کارآمدی کارگزاران قضایی، میزان ناامنی مفسدان و ریسک فساد، نظارتپذیری و شفافیت و پاسخگویی هم از شاخصههای کلان عدالت قضایی هستند. ملاک و معیار قداست و معنویت در جامعه اسلامی عدالت قضایی است. امام علی خطاب به مالک میفرماید که قوه قضائیه باید افضل قوا در سلامت، مهارت، اتقان، علم، تقوا باشد پس عدالت قضایی جزء شعب خلافتالله محسوب میشود.
نظریههای عدالت باید برای تحقق عدالت اقتصادی استمرار یابد
محمدجواد توکلی، دانشیار موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره): یکی از بزنگاههای مساله عدالت اقتصادی و اصلاح ساختار بودجه، عدالت در توزیع بودجه است و ما در بسیاری از موارد گپ تولید نظریه، سیاست و قانون داریم. سهمبری براساس استحقاق، اعتدال و دوری و از افراط و تفریط، تساوی و عدمشکاف طبقاتی جزء تعاریف عدالت اقتصادی بیان شده است. اگر بخواهیم آسیبشناسی در حوزه عدالت اقتصادی داشته باشیم در حوزه شاخص و قوانین و سیاستهای اقتصادی دچار ابهام و اشکال هستیم. در بسیاری از بخشها سنجش دقیقی ارائه نکردهایم و بیعدالتی حمایت، مالیاتی و توزیع ناعادلانه بودجه و حقوق جزء اشکالات این بخش هستند.
ما هیچ شاخصی برای تعیین نقاط محروم کشور نداریم. در دورههایی تلاش شد چنین شاخصی مشخص شود اما عموما شاخصها منطقهای است و همان هم مشخص نیست که چه نهادی باید آن را تعیین کند. مشکل دیگر شکاف مجاز حقوق است که قانون شکاف هفت برابری پذیرفته است اما مشخص نیست منشا این هفتبرابری چیست؛ مصوبه شورای حقوق و دستمزد در سال 95 این شکاف را تا 21 برابر مجاز دانسته است و مجلس نیز در قانون بودجه 1400 عنوان کرده که تلاش دارد شکاف را از 21 به 15 برساند اما با حواشی و مسائلی که حول آن ایجاد شد، سازوکاری مشخص برای این مساله هنوز تعیین نشده است. درواقع برای تعیین حقوق و دستمزد نیازمند دو شاخص هستیم که یکی تعیینکننده شکاف طبقاتی بوده و بعدی استحقاق را بررسی کند.
در حوزه عدالت اقتصادی نیاز داریم که استمرار نظریه عدالت داشته باشیم. وقتی نظریه عدالت استحقاقی را داریم باید بتوانیم شاخصهای مختلف آن را مشخص کنیم. رابطه عدالت و مالیات باید مشخص شود و بهجای محدودیت درآمدی امکان کاهش شکاف طبقاتی با مالیات فراهم شود. طراحی نظام مالیاتی اسلامی و اخذ مالیات براساس مجموع درآمد و اعطای یارانه موضوعی همچون کشورهای موفق از دیگر پیشنهادها برای تحقق عدالت اقتصادی است.
گسترش عدالت لازمه تحقق امنیت در جامعه است
نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: قرآن کریم در آیه 82 سوره انعام تاکید دارد ایمان به همراه پرهیز از ظلم، امنیت را محقق میکند. امنیت و ایمان همریشه هستند. صدرالمتالهین در یکی از کتابهای خود رابطهای بین ایمان و امنیت و عدل و ظلم و امنیت برقرار میکند؛ به لحاظ نظر بحث عقل مطرح شده و به لحاظ عمل بحث عدل مطرح میشود. اگر عقل حاکم شود عدل به دنبال دارد و اگر جهل و شهوت حاکم شود ظلم و جور را به همراه میآورد. ملاصدرا میگوید هرگاه در جامعهای عدل حاکم شد شهوات در خدمت عقول قرار میگیرد. در مقابل این مساله، اگر در جامعه ستم حاکم شود عقول در خدمت شهوات خواهند بود.
باید گفت نگاه به عدل نباید نگاهی منقبض باشد. باید به عدل نگاه راهبردی داشته باشیم تا تعریف عدل شامل اصل نظام اسلامی شود. امنیت در جامعه اسلامی بهمثابه عدل و عدالت است. اگر در همه جوانب جامعه عدل حاکم شود امنیت هم به همراهش میآید.
کارهای فرهنگی باید به نهادهای مردمی واگذار شود
سیدمحمد حسینی رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی: مبنای جهانبینی و فلسفه اجتماعی جامعه اسلامی عدالت است و در نظام هستی و در روابط انسانی باید این مساله در نظر گرفته شود. وجهتمایز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت با دیگر الگوهای غربی همین مساله عدالت است؛ اگر بنا باشد عدالت تحقق پیدا کند، هم نیازمند همراهی دولت و هم ملت است و درواقع برقراری عدالت مسالهای دوطرفه است. وظیفه دولت وضع قوانین عادلانه است.
هویت جامعه برخاسته از فرهنگ جامعه بوده و فرهنگ مسالهای آموختنی است. فرهنگ نقش هویتسازی و انسجامبخشی دارد و ظرفیت الگوسازی برای جامعه دارد. فرهنگ جنبه پیشبرندگی دارد. البته این تعالی به شرطی محقق میشود که فرهنگ هم متعالی و بالنده باشد؛ فرهنگ یک ارزش مستقل دارد و باید تقدم عدالت فرهنگی را نسبت به عدالت اقتصادی و سیاسی دنبال کنیم. فرهنگ کمککننده به تصویرسازی از گذشته و آینده است. یکی از عرصههای عدالت اجتماعی عدالت فرهنگی است؛ اگر عدالت را به معنای برابری بدانیم نیازمند تدوین قوانینی در حوزه فرهنگ برای برقراری عدالت و برابری هستیم.
در بحث تولید، توزیع و مصرف باید عدالت برقرار شود؛ تولید فرهنگی در کشور نیازمند حمایت است و این حمایت باید همراه با رعایت عدالت باشد. در گذشته بیشتر بحث توسعه فرهنگی مطرح بود بهگونهای که در تمام کشور همه بتوانند به یک اندازه از خدمات فرهنگی بهرهمند شوند و امکانات توزیع عادلانه داشته باشند. نباید امکانات و خدمات فرهنگی با تبعیض بین مناطق و اقوام و... توزیع شود و نیاز است در تمام شئون شاهد توزیع عادلانه فرهنگ باشیم.
عدالت اقتضا میکند در کوتاهمدت و بلندمدت سرمایهگذاری فرهنگی داشته باشیم. اگر ما از عدالت فرهنگی سخن میگوییم به معنای حمایت از جریانهای منحط و تبعیت از هواهای نفسانی و حرف عامه نیست بلکه باید به دنبال برقراری و حمایت از فرهنگ متعالی الهی باشیم. همانطور که رهبر انقلاب همواره تاکید دارند فرهنگ همواره مظلوم است، همین حواشی مختلفی که درخصوص بودجههای فرهنگی ایجاد میشود، نشان از مظلومیت فرهنگ دارد. اگر اعتقاد به کار فرهنگی نباشد این حواشی محور میشود. همچنین کارهای فرهنگی باید به نهادهای مردمی واگذار شود. تصدیگری دولت در حوزه فرهنگ باید به حداقل برسد و در این راستا دولت نقش سیاستگذار داشته و پیگیر نقاط مغفول فرهنگی باشد تا کار روی آنها انجام شود.
بایدها و نبایدهای تحقق عدالت جنسیتی در جامعه
حسین بستان، عضو هیاتعلمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه: سوالات مختلفی در جامعه در زمینه عدالت جنسیتی وجود دارد اما در این زمینه حوزهها و بخشهای مختلفی مدنظر است که باید مورد بررسی قرار گیرد. بررسیهای مختلفی صورت گرفته تا بتوان از درگاه شرع و قوانین دینی یا عقل و احکام و بررسیهای عقلی به حقوق جنسیتی و عدالت در این حوزه دست پیدا کرد اما هیچ یک به تنهایی نتوانسته در جایگاه خود آنطور که باید پاسخ کاملی به این مساله بدهد.
الگوی نهایی که برای تشخیص عدالت و مصادیق آن مشخص میشود الگویی است که دخالت عقل و شرع را توامان میپذیرد. اگر ما بخواهیم قانونگذاری کنیم به نحوی که خلاف فطرت زن و مرد باشد به خودی خود جایگاهش را از دست میدهد و به همین منظور عدالت جنسیتی با تکیه همزمان بر عقل و شرع میتواند محقق شود. اگر شرع گفته که برخی حقوق با مرد است همین مبنایی است که با عقل شاید به آن نتوان رسید. اگرچه در برخی موارد تفاوتهایی در حقوق زن و مرد وجود دارد اما بعضا مواردی داریم که براساس مساوات با این حقوق برخورد شده است. در حوزه عدالت جنسیتی با توجه به کیفی بودن شرایط امکان تعریف شاخص وجود ندارد و باید به مسائل کیفی، سلبی و کمی نگاه شود.
عدالتخواهی شاخصترین شرط قرآن برای آثار هنری است
مهدی محمدزاده، عضو هیاتعلمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز: ما در کلیات هنر با توجه به اینکه باید ساختار اثر هنری متعادل و متوازن باشد قائل به عدالت هستیم. نظریه هنری قرآن در سوره شعرا نهفته است و در آیاتی از این سوره مبارکه مباحثی درخصوص هنر مطرح شده است.
تا قرن 19 هنر و پیشه همگون بودند و اشیای موردنیاز زندگی مردم، هم نیازشان را رفع میکرد و هم جنبه هنری و تزئینی داشتند. در اندیشه اسلامی تفکیکی بین زیبایی و کاربرد وجود ندارد و هر شیء کاربردی، باید همراه با زیبایی باشد. همین همراهی هنر و پیشه جنبه تحقق عدالت داشته است. امروز کالاهای هنری و زیبا جنبه گالری پیدا کردهاند و از حالت کاربردی خارج شدهاند و این نشانه خارج شدن فضای عدالتمحور هنر است. در تاریخ هنر ایران اسلامی نمونههای بسیاری در بخشهای مجسمهسازی، نقاشی، شعر و... در زمینه عدالت و عدالتخواهی شاهد هستیم. نکته دیگر اینکه گفتمان نقد اجتماعی در هنر اسلامی وجود ندارد خصوصا در حوزه نقاشی و تصویر، البته در ادبیات به چنین حوزهای پرداخته شده است.
برخی عدالتطلبها وارد مسیر انحرافی شدند
رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا و نویسنده کتاب واکاوی نظریه عدالت در تفکر اسلامی: در این کتاب به حواشی پرداخته نشده و سعی بر این بوده نظریاتی که در دورههای اخیر در حوزههای عدالت مطرحشده بررسی و نقد شود. در این کتاب از تکرار نظریات و نکات موجود در دیگر کتابها پرهیز شده است. من در این کتاب درصدد ارائه نظریه نبودم اما احساس کردم مطالب کافی وجود دارد تا بتوانیم نمایی از نظریه اسلامی را فارغ از مرزبندی با لیبرالها و جامعهگرایان داشته باشیم.
مباحث کتاب تحقیقی و نیمهاجتهادی است. ارائه تصویر کلی از نظریه اسلامی میتواند پایههای تدوین نظریه اسلامی در حوزه اسلامی را مشخص کرده که میتواند جایگاه خوبی پیدا کند. در این کتاب خیلی به جزء پرداخته نشده و این فرصت هست با تحقیق و بررسی جامعتر جزئیات نظریهها نیز مشخص شود. مشکلات و موانع تحقق عدالت در ایران و جهان نیز در یکی از فصول این کتاب مطرح شده و تلاشها برای این بخش نیز عنوان شده اما بهطور کلی جهان امروز در زمینه تحقق عدالت به موفقیتی نرسیده است. عدالتطلبی در کشور ما در مسیر درستی رشد نکرده است. برخی عدالتطلبها در کشور وارد مسیر انحرافی شدند و در این کتاب سعی شده به عدالتطلبی درست پرداخته و تشویق به عدالتطلبی شود.
بهرغم اینکه تصور میشود از حیث نظری در حوزه عدالت زیاد کار شده اما ما هنوز خلأها و گرههای تئوری زیادی داریم. ما هنوز به چند نظریه مستحکم اسلامی در بابت عدالت اجتماعی دست پیدا نکردهایم و در مباحث کلان عدالت گیر کردهایم و هرچقدر در زمینه مباحث نظری کار شود، کم است.
در دهههای اخیر چه لیبرالها، چه جامعهگراها در عرصه عدالت کارهای جدیدی انجام دادهاند که بسیار با گذشتگان متفاوت است. تنگناهایی که در غرب رخ داده باعث شده مسائلشان را با عدالت روشن کرده و از بنبست خارج شوند. نظریات زیادی تولید شده و محققان ما در حوزههای علمیه تصویر روشنی از این نظریهها ندارند و نقد قویای هم در این خصوص صورت نگرفته است. یکی از بحثهای جدی ما در حوزه تئوریک تعریف روابط آزادی و عدالت است و باید مشخص شود آیا اجرای عدالت لزوما ناقض آزادیهای اولیه است یا حتی عنوان عدالت آزادی را در خود جای داده یا خیر.
به نظر میرسد ما روی فلسفه حق زیاد کار نکردهایم و این کارها هم زیاد خود را نشان نمیدهد خصوصا اینکه روند تحقق حق در عصر غیبت نیز بهطور کامل مشخص نشده است. جدای از بحثهای نظری، دست ما در حوزه عملی عدالت خالی است؛ علیرغم گذشت بیش از 40 سال از انقلاب اسلامی در زمینه الگوسازی عدالت بهخوبی کار نکردهایم و بخشی از عدمتحقق عدالت نیز به کمکاری در این حوزه برمیگردد. البته نباید به اسم عملگرایی تئوریپردازی را حذف کنیم؛ ما اگر به مقام مسالهمندی در باب عدالت نرسیم معلوم نیست در حوزه عمل پیشروی زیادی داشته باشیم. نگاه همهجانبه به عدالت همواره مورد تاکید است. باب استفاده از تجارب بشری در حوزه عدالت بسته نیست و همراه با نقد و تطبیق با مبانی اسلامی میتوانیم از این تجارب استفاده کنیم.
حضور شایستگان در رأس هرم جامعه یکی از مصادیق عدالت است
محمدجواد نوروزی، عضو هیاتعلمی موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره): عدالت سیاسی عدالت در بستر قدرت سیاسی و توزیع قدرت و ارزشها در جامعه است. عدالت مفهومی موردتوجه تمام مکاتب سیاسی است. شاخصهای عدالت در عرصه سیاسی در چند بخش هستند که در حوزه بینش و کنش و رفتار و گرایشها مورد بررسی قرار میگیرند؛ شاخصهای عدالت در حوزه بینش اینگونه است که اقامه عدل یکی از اهداف نظام آفرینش است که باید مورد توجه قرار گیرد. باورمندی به معاد و آخرت یک بعد اساسی شاخصهای عدالت سیاسی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
ساختارهای جامعه باید عادلانه باشد و اگر قرار است ساختار سیاسیای در جامعه بنا شود باید عادلانه باشد. ساختار عادلانه باید سیستم قانونگذاری عادلانه داشته و منطبق بر شریعت باشد. یکی از شاخصهای ساختاری عدالت پاسخگویی به آحاد جامعه و مبارزه با انحرافات است. ساختار باید بهگونهای باشد که شایستگان را در رأس هرم جامعه قرار داده و مالیات با آبادانیهای جامعه تناسب داشته باشد. حضور در جماعت مسلمین، تناصح و همکاری، صداقت در رفتار، قانونمداری، رعایت حقوق دیگران و... نیز از شاخصهای عدالت فردی در جامعه است. این نظریه تلاش میکند عدالت را هم در بعد رفتار و اعتقاد مورد توجه قرار داده و هم در جنبه عام و اجتماع تبیین کند.
عدالت اجتماعی تنها در بستر دین امکان تحقق دارد
علی امینینژاد، استاد حوزه علمیه قم: عدالت اجتماعی تنها توسط انبیا و تنها در بستر دین امکان تحقق دارد و عرفای ما همواره براین مساله تاکید دارند. عدالت به معنای میل بهسوی حق است. در هر نزاعی یکی باطل و یکی حق است و شخص عادل کسی است که میل به سوی حق دارد. مولفه اول عدالت، حق، مولفه دوم علم به حق و مولفه سوم میل و حکم به حق است.
عدالت یکی از صفات و اسمای الهی است و عدالت همواره درکنار مساله حکم قرار میگیرد. عدالت خدا یک عدالت وسیع و همهجانبه بوده و سرّ اصلی آن در سیستم نظام اسمایی این است که خداوند جامع همه اسمای الهی است و این سر منجر به بروز حضرت حق در صفت عادل میشود. دین خدا اساسا براساس اسم عدالت خدا تشکیل شده و دین از مظاهر تشریعی عدالت خداوند است. اسمی که در هر عصری میتواند مظهر عدالت خداوند باشد نبی(ص) است که بهطور جامع پیامبر اسلام(ص) چنین اسمی را ظهور و بروز دادند و مظهر عصمت الهی هستند. عرفان اسلامی معتقد است در شرایطی عدالت اجتماعی در دنیا برقرار میشود که جامعه در اختیار نبی یا وارثان ایشان قرار گیرد.