میلاد جلیلزاده، روزنامه نگار: رشد خیرهکننده صنعت فیلمسازی چین در سالهای اخیر، درکنار اتفاقات دیگری که در سینمای بعضی از نقاط دیگر دنیا رخ داده، بهنظر میرساند که آینده جهان سرگرمی با چیزی که تا بهحال، خصوصا طی ۳۰سال اخیر، بر جهان حکمفرما بود، فرق خواهد داشت. از فیلمهای اندونزی و تایلند گرفته تا رکوردزنی نیجریه در تعداد تولیدات سالانه و از صدها میلیون مخاطب رمضانی سریالهای سوریه جنگزده تا شرق آسیا و مجموعههای کرهجنوبی که با زیر 50میلیون جمعیت این کشور، بالای 9میلیارد نفر مخاطب دارند، همه نشان میدهند صنعت فیلمسازی درحال آغاز کردن دوره جدیدی است که در آن دوگانه سینمای اروپا و آمریکا بههم میخورد و قطبهای ریز و درشت جدیدی پدید میآیند. اولین چیزی که با توجه به این آمارها بهذهن میرسد، این است که چرا ما جایگاه مناسب خودمان را در صنعت فیلم و سرگرمی دنیا پیدا نکردهایم؟ بهنظر میرسد مشکل اصلیمان این است که دنیا را منحصر در همان دوگانه قدیمی دیدهایم؛ دوگانهای که از یکسو کاملا ورشکسته شده و سوی دیگر هم آسیبهای جدی دیده است. در این میان چین که در عرصههای مختلف طی سالهای اخیر شگفتیساز بوده، در هنر سینما هم توانسته بهنقاط درخشانی دست پیدا کند. این کشور یک واحد جمعیتی بسیار بزرگ است که اگر سیستم توزیع فیلم و سریال در آن منظم باشد و رفاه اجتماعی بهحدی برسد که توده مردم بتوانند از این محصولات خرید کنند، میتواند بزرگترین قطب متمرکز جهان بهعنوان بازار محصولات سرگرمی باشد و این اتفاقی است که هماکنون رخ داده. آنان بزرگترین بازار فیلم و سریال جهان را دارند و اتفاقی که طی سالهای اخیر رخ داده و باعث شده آنها ایالات متحده را هم در رکوردهای فروش پشت سر بگذارند- غیر از موفقیتشان در مهار ویروس کرونا- بهافزایش سطح رفاه عمومی و موفقیت فیلمسازان چینی در فتح بازارهای داخلی برمیگردد. شاید عجیب بهنظر برسد اما چینیها در داخل مرزهایشان باید با رقبای خارجی رقابت سختی میکردند تا رکوردهای فروش را از آنها بگیرند و حالا این اتفاق افتاده است. وقتی «آواتار» برای اولینبار در دسامبر 2009 در ایالات متحده اکران شد، سینماهای چین اکران خود را بهمدت دوهفته بهتاخیر انداختند و راه را برای نمایش دو فیلم چینی («بادیگاردها و آدمکشها و یک زن» و «اسلحه و فروشگاه نودل») که تقریبا همه ستارههای برتر چینی را در خود داشتند، باز کردند. با اینحال، آواتار در آن زمان رکوردهای تماموقت گیشههای چین را شکست. این سالی بود که هالیوود اعتمادبهنفس فیلمهای چینی را بهشدت از بین برد اما این باعث نشد که آنها از حرکت و تلاش بایستند و بالاخره سرقفلی سینماهای خانگی را از دست آمریکاییها گرفتند تا اینکه بالاخره در سالهای 2020 و 2021 در مقیاس جهانی هم آمریکا را از سکوی اول کنار زدند. میانگین سینما رفتن چینیها، بهطور متوسط یکبار در سال است که با مقیاس جمعیت انبوه چین، رقم چشمگیری میشود اما اگر تصور کنیم چینیها همچنان بهرشد اقتصادیشان ادامه بدهند و این میانگین به آمریکا برسد، یعنی متوسط ۶بار در سال برای هر نفر، آنگاه با یک بازار غولآسا طرف خواهیم شد که تمام مناسبات امروز صنعت سرگرمی را زیر و رو میکند. چینیها هنوز درتلاش برای بهفعلیت رساندن این نوع ظرفیتها هستند و در این مورد که آیا آنها به بازارهای جهانی احساس نیاز میکنند یا نه، سوالاتی مطرح است، با اینحال میدانیم که همهچیز همین عدد و رقمها نیست و سینمایی که از مرزهایش خارج نشود، کمکم دچار مشکل خواهد شد. چین هنوز نتوانسته محصولات فرهنگیاش را به خارج از مرزهای خودش-آنچنانکه شایسته است- صادر کند. در این زمینه میشود چین را با کشورهای بسیار کوچکتر و کمجمعیتتری مثل ژاپن یا حتی کرهجنوبی مقایسه کرد که محصولات هنریشان فروش خارجی بسیار قابلتوجهی دارند. سریالهای چینی هم با توجه بهبازار بزرگی که در داخل این کشور وجود دارد، بهرقم قابلتوجهی از مخاطبان دست پیدا کردهاند اما هنوز بهپای مجموعههای کرهای نرسیدهاند. علاوه بر اینها چین در راهاندازی و هدایت رسانههای بینالمللی تابهحال بسیار منفعل عمل کرده است. غیر از ابعاد سیاسی چنین انفعالی، صنعت فیلم و سرگرمی چین هم از این وضع صدمه میخورد، چون این نوع محصولات بهپشتوانه جدی رسانهای و تبلیغاتی نیاز دارند. بهعنوان مثال یکی از محصولات چینی سال ۲۰۲۰ با نام «ایثار» که در رتبه دهمین فیلم فروش جهان ایستاد، بهدلیل مضمون ضدآمریکاییاش بهطورکل توسط رسانههای غربی بایکوت شد و حتی از داشتن صفحه ویکیپدیا یا صفحهای در سایت آیامدیبی محروم ماند که این برای دهمین فیلم پرفروش جهان در یکسال، پدیدهای نادر است. چینیها اما خودشان هم پشتوانه رسانهای قابلتوجهی نداشتند تا این اوضاع را مدیریت کنند و درمواقع مختلف از این ناحیه صدمه خوردهاند. از آنجا که چین در هیچزمینه تولیدی و تجاری نبوده که بهقصد فتح بازارهای جهانی ورود نکند، عدم ورود جدی آنها به بازارهای بینالمللی تولید فیلم و سریال و موسیقی از یکسو و انفعال آنها در مدیریت رسانههای بینالمللی از سوی دیگر باعث شده خیلی از ناظران تصور کنند این روندها عمدی است و جزء سیاستهای کلان جامعه و حکومت چین بهحساب میآیند. برای این افراد چین جعبه اسرار است و وقتی احساس میکنند که این کشور تلاش خاصی نمیکند تا خودش را به بقیه بشناساند، این تصور بهآنان دست خواهد داد که چنین رویکردهایی عمدی است و چینیها نمیخواهند کسی از رازهایشان باخبر باشد. در این رابطه تحلیلهای متناقضی وجود دارد اما ما با یکی از اساتید برجسته چینی در دانشگاه شانگهای که سالها درحوزه روابط بینالملل فعالیت کرده و خاورمیانه را هم بهخوبی میشناسد، در این زمینه گفتوگو کردهایم تا پاسخها را از زبان یکی از نخبگان چینی بشنویم، نه کسانی که از آن سوی دیوار، چین را تحلیل میکنند. بخشهایی از گفتوگو با این استاد چینی بهطور مستقیم به روابط فرهنگی و هنری ایران و چین معطوف بود و نکات جالبی درباره منافع استراتژیک مشترک میان ایران و چین درحوزه فرهنگ مطرح شدند که به تحت فشار بودن همزمان ایران و چین از سوی بلوک غرب مربوط میشد. این بحثی است که شاید بتوان در مجالهای دیگر بسط بیشتری به آن داد. گفتوگو با فن هونگدا را که درباره توسعه صنعت سرگرمی چین طی سالهای اخیر، نوع تصمیمات چین برای حضور در عرصه رسانهای، ضعفها و قوتهای چین در بازار سرگرمی و ظرفیتهای فرهنگی مشترک میان ایران و چین انجام شده است
راهی برای رسیدن کتاب به چین
بین کشورهای کهن از دیرباز ارتباطات فرهنگی گسترده و عمیقی وجود داشته و سوای از مناسبات دولتمردان با یکدیگر، تمدنها از دریچه فرهنگ به هم میپیوستند. ارتباط فرهنگی با چین هم یکی از قدیمیترین مناسبات فرهنگی ایران و جهان است که میتواند بسیار به ما برای شناسایی دو ملت از یکدیگر کمک کند. در این گزارش کوتاه، نگاهی داریم به کتابهایی که از کشورمان در چین منتشر شده و همچنین ظرفیتهایی که برای ما در این موضوع وجود دارد.
سال 1397 در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، کشور چین بهعنوان میهمان ویژه دعوت شد و همین مساله باعث شد ارتباطات میان کتابدوستان دو کشور کمی پیشرفت کند. البته قبل از آن هم، کتابهای مختلفی از ایران در چین منتشر شده بود اما حضور چین در این نمایشگاه و همچنین دعوت از ایران بهعنوان میهمان نمایشگاه پکن، باعث شد دوطرف کمی جدیتر در این موضوع ورود کنند.
حضور چینیها در تهران باعث شد ما متوجه بشویم که چه کتابهایی از ایران در آنجا منتشر شده و عموما مردمشان به چه چیزهایی علاقه دارند. شاعران قدیمی مثل حافظ، مولانا، شمس تبریزی، سعدی و خیام، ازجمله شاعرانی هستند که کتابهایشان بسیار در چین منتشر شده و مردم آنها را میشناسند و حتی ابیاتی از این شاعران را حفظ هستند و میخوانند.
موضوع بعدی که مورد علاقه آنهاست، توجه به تاریخ و فرهنگ است. آنها بسیار علاقه دارند اطلاعات زیادی از تاریخ یک کشور داشته باشند. این علاقه فقط محدود به تاریخ پیشینیان نیست و حتی تاریخ معاصر هم برایشان جذاب است. مثلا دوست دارند درمورد جنگ ایران و عراق بدانند تا ابهاماتی که درمورد این موضوع دارند، برطرف شود.
نکته بعدی درمورد ظرفیت کتاب در چین، این است که مردم این کشور بسیار کتابخوان هستند. با اینکه قیمت کتاب در چین به نسبت بالاست؛ اما این باز هم باعث دوری از کتاب بین آنها نشده؛ چون در تمامی کتابفروشیها، صندلیهای متعددی گذاشته شده تا اگر کسانی توانایی مالی برای خرید کتاب ندارند، بهراحتی بتوانند کتاب مورد علاقهشان را مطالعه کنند و دیگر لازم نیست کتاب را بخرند. این نکته باعث شده است که سرانه مطالعه در چین از سال 2011 بسیار بالا برود.همه این موضوعات میتواند به ما کمک کند تا کتابهایمان را برای انتشار به این کشور بفرستیم. اما چند نکته هم درمورد فرستادن کتابها وجود دارد.
اولین مورد وجود آژانسهای ادبی است که کار ترجمه و ارسال کتابها توسط آنها باید صورت بگیرد. نکته مهم درمورد این آژانسها این است که وقتی دو کشور از این طریق برای تبادل کتاب استفاده میکنند، آژانس ادبی کشور مقصد شناخت کافی نسبت به مردمش دارد و همان کتابهایی را انتخاب میکند که حتما و حتما مورد علاقه مردم باشند و با این انتخابها، دیگر وقت و انرژی اشتباهی صرف نشده است.
نکته بعدی درمورد ترجمه کتابهاست. اینکه ترجمه یک کتاب روان باشد و مخاطب بتواند بهراحتی آن را مطالعه کند هم باید از طریق همین آژانسها انجام بگیرد و در کشور مقصد این اتفاق بیفتد. بهعبارتی مترجم با همه ریزهکاریهای زبان آن کشور آشنا باشد.
درحالحاضر، بسیاری از کتابهای ما در چین منتشر میشود اما این اتفاق نظم بخصوصی ندارد. تنها یک آژانس ادبی در ایران بهطور فعال این کار را انجام میدهد و تابهحال کتابهای حوزه ادبیات و تاریخ را در چین منتشر کرده و البته آنها هم به گفته خودشان بازخوردهای خوبی هم داشتهاند، مخصوصا در کتابهای تاریخی که مخاطبان زیادی دارد. اما فرستادن کتابها علاوهبر وجود آژانسهای ادبی، به نوع نقشآفرینی دولتها هم بستگی دارد و اینکه چقدر درمورد چنین موضوعاتی جدیت دارند و برایشان مهم است که تسهیلات را برای ناشر و یا برای آژانسهای ادبی فراهم کنند.
چین با جمعیت انبوه کتابخوانهای علاقهمند، میتواند برای ما فرصت جدید و خوبی جهت ارسال کتاب باشد. علاقه مردم چین به تاریخ و فرهنگ ایرانی میتواند ما را در این راه یاری کند که کتابهایمان را به چین بفرستیم تا راه جدیدی برای کتابهایمان و دیدهشدنشان پیدا کنیم.
رشد سینمای چین طی سالهای اخیر درحالی بوده که پیشبینی میشود بازار فیلم چین تا سال 2026 از 3.4 میلیارد دلار در سال 2020 به 16.5میلیارد دلار برسد و از سال 2020 تا 2026 با رقم خیرهکننده 30.12 درصد رشد کند. چین در اولین گام خودش را به بزرگترین بازار فیلم جهان تبدیل کرد. در گام دوم فیلمسازان چینی این بازار داخلی را فتح کردند و سومین گام، درکنار گسترش ظرفیت بازار داخلی چین، نفوذ فیلمهای چینی به سایر بازارهای دنیاست. در ادامه جدولی آمده که 10 فیلم پرفروش جهان در سال 2021 را نشان میدهد. اولین و دومین رتبه این جدول به چین تعلق دارد و دو فیلم چینی دیگر هم در این فهرست هستند. در دو جدول دیگری که برای مقایسه به صورت قرینه هم آمدهاند، میزان فروش سینمای آمریکا و چین طی 10سال اخیر با جزئیات بررسی شده است.