معین رضیئی، روزنامهنگار: ایالات متحده آمریکا بعد از حدود دو دهه حضور نظامی در افغانستان، در حال خروج کامل از افغانستان است. همزمان با خروج آمریکا از افغانستان شاهد هرجومرجهای زیاد و تسلط طالبان در بسیاری از مناطق این کشور بودهایم. اتفاقات اخیر میتواند معادلات سیاسی خاورمیانه را دچار تغییر کند. در همین راستا با نوذر شفیعی، کارشناس مسائل خاورمیانه و استاد دانشگاه به گفتوگو نشستهایم. متن این مصاحبه در ادامه از نظر شما میگذرد.
آمریکا درحالی از افغانستان خارج میشود که دو دهه پیش برای دستیابی به اهدافی به این کشور حمله کرده بود. آمریکا با چه هدف مشخصی به افغانستان حمله کرد؟ پیامدهای این تهاجم چه بود و چرا ایالات متحده بعد از حدود دو دهه به این نتیجه رسید که باید خاک افغانستان را ترک کند؟
آمریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر با هدف سرکوب القاعده به افغانستان حمله کرد، زیرا افغانستانی که تحت سلطه طالبان بود بهنوعی پناهگاه دشمن آمریکا محسوب میشد. بعد از این حمله کشور افغانستان دچار دگرگونی حکومت شد، طالبان قدرت را از دست دادند و گروهی دیگر بهجای آنها بر مسند قدرت نشست. اما طالبان مواضع خودش را نه بهعنوان صاحب قدرت بلکه بهعنوان یک گروه سیاسی تا به الان حفظ کرد. بهنظر من اکنون نیز خروج آمریکا از افغانستان بهدلیل فشارهای طالبان است، زیرا ایالات متحده احساس میکند در معرض تهدید قرار گرفته است. عایدی جنگ بیپایانی که آمریکا در افغانستان شروع کرد، کشته شدن هزاران سرباز آمریکایی و هزینه کردن 2.3 تریلیون دلار در عرض دو دهه بود. بعد از اتفاقات اخیر دولت آمریکا به این نتیجه رسید که با وجود هزینهکردهای زیاد تصویر روشنی از آینده افغانستان وجود ندارد و بهتر است خاک این کشور را ترک کنند.
دو دهه پیش چنین شکستی برای بسیاری غیرقابل تصور بود. آمریکا قدرتمندترین ارتش دنیا را دارد و متحدانش هم در افغانستان همراهش بودند. چرا آنها به این نقطه رسیدند که از افغانستان خارج شوند؟
بعضی تحلیلگران خروج آمریکا از افغانستان را بخشی از پروژه این کشور در ترک غرب آسیا میدانند. به این علت تحلیل بالا مطرح میشود که مهمترین دغدغه امروز آمریکا چین است و باید بیشترین تمرکز این کشور به آن معطوف شود. در منطقه غرب آسیا کم یا زیاد تهدیداتی وجود دارد، اما این منافع بهگونهای نیست که بتواند منافع آمریکا را مانند چین تحتتاثیر خود قرار دهد و تهدید کند. ایالات متحده ترجیح میدهد بهجای آنکه انرژی خود را صرف خردهدرگیریهای بیفایده و هزینهبر در غرب آسیا کند، توجهاتش را به تهدید عمدهتری به نام چین معطوف کند، زیرا چین ممکن است باعث فروپاشی هژمونی آمریکا در آینده بشود، بنابراین خروج آمریکا از افغانستان و برخی از کشورهای عربی حوزه خلیجفارس را میتوان بخشی از این استراتژی کلان دانست. پیشبینی این موضوع که آیا آمریکا میتواند در شرق آسیا موفق باشد یا خیر الان دشوار است، زیرا در آغاز یک وخامت سیاسی جدی هستیم و ممکن است تا روشن شدن نتایج حداقل ۵۰ سال زمان بگذرد.
بایدن روز پنجشنبه سخن از همزیستی مسالمتآمیز طالبان و دولت گفته است. این ادبیات نشانه چیست؟
اطلاع ندارم بایدن این جمله را در چه قالبی گفته است، اما وی صراحتا اظهار داشت ماندن آمریکا در افغانستان بیفایده است و بر هزینههای این کشور میافزاید، بایدن معتقد است افغانها باید خودشان مسائل داخلی موجود در این کشور را حل کنند. در گذشته نیز او معتقد بود افغانستان باید فدرالیته بشود، دیروز هم بایدن اظهار داشت ما نمیتوانیم بهزور ملتسازی را بر افغانها تحمیل کنیم. منظور وی از این جمله چالشهای متعددی است که در افغانستان وجود دارد. بهنظر من بیان همزیستی مسالمتآمیز در کلام بایدن میتواند دو وجه و مخاطب داشته باشد، نخست خطاب این جمله گروههای داخلی افغانستان است؛ بایدن میخواهد به این گروهها بفهماند با تمام اختلافات ناچارید درکنار همدیگر زندگی کنید و یکدیگر را به رسمیت بشناسید. در همین راستا شما اگر به گذشته نگاه کنید افغانستان از سال ۵۷ تاکنون درگیر جنگ داخلی بوده است و این کشور دیگر کشش یک جنگ داخلی جدید را ندارد، بنابراین بهترین گزینهای که میتواند افغانستان را بهسمت آیندهای درخشان سوق دهد، همزیستی مسالمتآمیز است. جنبه دوم این همزیستی مسالمتآمیز میتواند به دولت آینده افغانستان و رابطهاش با آمریکا بازگردد، خصوصا اگر این دولت اشتراکی و مورد توافق همه گروههای افغانستانی باشد.
خروج آمریکا از افغانستان، چیزی جز شکست برای آنها نبوده است. آمریکا از این پس در افغانستان چه نقشی دارد؟ و از طرفی فکر میکنید چه سرنوشتی در آینده پیشروی افغانستان قرار دارد؟
آمریکا از افغانستان خارج شد، تمام. البته این خروج تمامعیار نیست و آنها حداقل 650 نفر از نیروهای خود را برای دفاع از سفارتخانه آمریکا و سایر عملیاتها در افغانستان حفظ خواهند کرد. درعین حال برای ایجاد موازنه قدرت در منطقه ممکن است ایالات متحده از طریق نیروی هوایی خود رفتار طالبان را کنترل کند و هرجا که طالبانیها بخواهند منافع آمریکا را تهدید کنند، ممکن است توسط پهپادهای این کشور موردهدف قرار بگیرند.
بهنظر من آمریکا دست طالبان را در انجام عملیاتهای اخیر باز گذاشته است تا دولت افغانستان مجاب به مذاکره مستقیم با این گروه شود. این مذاکره معنایش میتواند تشکیل دولت موقت و برگزاری انتخابات آزاد در آینده باشد. در همین راستا آینده افغانستان چهار حالت بیشتر ندارد، نخست دولت موفق شود طالبان را سرکوب کند که شرایط فعلی تداوم مییابد، دوم طالبان موفق میشود دولت را ساقط کند، سوم ممکن است طالبان و دولت با هم وارد مذاکره شده و یک حکومت اشتراکی را تشکیل دهند و چهارم هیچکدام موفق نشوند بر دیگری غلبه کنند که در این حالت ما شاهد یک جنگ داخلی دیگر با آیندهای نامعلوم در افغانستان خواهیم بود.