سجاد رضاییمقدم، روزنامهنگار: نزدیک به 16 ماه از اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا و بهتبع آن تعطیلی مراکز فرهنگی و سالنهای تئاتر میگذرد، طرح و مصوبهای که هر روزش وضعیت اهالی حوزه فرهنگ و هنر و بهخصوص اهالی تئاتر را بدتر و بغرنجتر میکند. شرایطی که حلوفصل آن نیاز به اقدامات اساسی دارد و هنرمندان همچنان معتقدند اقدامی ملموس و تاثیرگذار صورت نگرفته و به ناچار اهالی تئاتر حاضر شدهاند در شرایط فعلی احتمال گرفتار شدن به این ویروس منحوس را به جان بخرند تا پیش از این شاید برخی مشکلات اقتصادیشان کاهش یابد.
تئاتر دو دوره و دو مدیرکل را در مرکز هنرهای نمایشی از زمان شیوع ویروس کرونا تا به امروز تجربه کرده و در هر دو دوره راهکارهای اعلامی و اجرایی نتوانسته است راهگشای تئاتر باشد که البته بخشی از آن به ضعف بودجه و نگاه نامتناسب مدیریتهای کلان به تئاتر است و برخی دیگر عدمداشتن مدیریت بحران درست در مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. در این بین شهرام کرمی، مدیرکل سابق هنرهای نمایشی با تشکیل کمیتهای ویژه تلاش کرد مصوباتی را برای تئاتریها به ارمغان بیاورد، اما اتفاق روبهجلویی رخ نداد تا درنهایت او جای خود را به قادر آشنا، مدیر روزهای انتهایی دولت دهم و روزهای ابتدایی دولت یازدهم بدهد.
قادر آشنا نیز که در شرایط بحرانی تئاتر وارد کارزار نهچندان باثبات تئاتر شد، خیلی شتابزده و بدون ابلاغیه و در شرایطی که سینماها به فعالیت خود ادامه میدهند در مصاحبهای تعطیلی تئاتر را اعلام کرد؛ اما در این میان انتظار هنرمندان از مدیرکل بیش از اعلام کردن تعطیلی یا بازگشایی سالنها است، آنها انتظار دارند وضعیت تئاتر کشور بهلحاظ هزینهکرد و بودجههای حمایت شفاف و مشخص باشد. سوالی که این روزها در میان خانواده تئاتر وجود دارد این است که با توجه به تعطیلی تئاتر، بودجه حمایتی مرکز هنرهای نمایشی به کجا رفته است، آیا دولت همان بودجه نحیف را نیز از تئاتر دریغ کرده است و اگر نه این بودجه دستنخورده، چه زمانی میخواهد استفاده شود؟
بهزعم هنرمندان و منتقدان مدیریت فعلی مرکز هنرهای نمایشی، مدیریت این مرکز در مواجهه با تمامی انتقادات و مشکلات راحتترین اقدام ممکن را انجام داده و خود مشکلی را برای تئاتر ایجاد میکند. درست مانند همین تعطیلی اخیر که شاید به سبب حفظ سلامتی اهالی تئاتر انجامشده باشد، ولی درواقع تیر خلاصی بر پیکر نیمهجان تئاتر و حرکت لنگلنگان آن بود. مشهود است که نه کمکهزینه حمایتی به گروههای نمایشی راهحل مشکلات آنها است و نه تعطیلی پیدرپی تئاتر کمکی به آن میکند و قطعا تمامی این مشکلات راهحلی ریشهایتر و بهتر دارد که ایجاد زیرساختهای مناسب برای رعایت موارد بهداشتی در تماشاخانهها و یا بهرهمندی از دیگر شیوههای تولید آثار نمایشی مانند تلهتئاتر است.
کرونا، تئاتر و وعدههای اداره کل هنرهای نمایشی، سه خط موازی بودند که از ابتدای شیوع ویروس کرونا تا به امروز نهتنها راهحلی برای به سرانجام رسیدنشان اندیشیده نشده است، بلکه هر روز زاویه بیشتری از یکدیگر گرفتهاند. تئاتر و هنرمندانش شرایط خوبی را تجربه نمیکنند، شرایطی که شاید تنها شیوع ویروس کرونا دلیل آن نبوده و عدممدیریت صحیح نیز تاثیرات مخرب خود را گذاشته است. امید است قادر آشنا در آخرین روزهای دولت دوازدهم و مدیریتش بر اداره کل هنرهای نمایشی تنها ویترینی از وعدهها بهجای نگذارد.