کد خبر: 56923

زائر مزار عشق

خلاقانه نوشتن درباره کلیشه‌ای‌ترین موضوع ممکن، کار راحتی نیست ولی شدنی است! یکی از این آثار که به تازگی هم وارد فضای چاپ و نشر شده است، رمان «خسرو شیرین» نوشته خسرو باباخانی است که انتشارات کتابستان معرفت آن را روانه کتابفروشی‌ها کرده است.

به گزارش «فرهیختگان»: «عشق» جزء آن دسته از کلماتی شده است که درباره‌اش بارها و بارها، خوانده‌ایم و شنیده‌ایم و چه بسا مستقیم تجربه‌اش کرده‌ایم. کمتر مفهوم و کلمه‌ای به اندازه عشق وجود دارد که درباره آن حرف زده باشند یا پیرامونش نوشته باشند. این نوشتن هم فرقی ندارد درباره عشق مجازی و زمینی باشد یا عشق معنوی و آسمانی.

رمان عاشقانه را هم می‌توان به‌تبع عشق، جزء دسته پرفروش‌ها گذاشت. حتی می‌شود گفت پرفروش‌ترین ژانر همین ژانر عاشقانه باشد. فرقی هم ندارد شعر باشد یا رمان، بلند باشد یا کوتاه، کهن باشد یا معاصر. آدمی را به سمت خود می‌کشاند. این یعنی عشق همان‌طور که پرفروش‌ترین است کلیشه‌ای‌ترین موضوع برای نوشتن هم هست.

حال رمان عاشقانه‌ای که می‌خواهد جذاب باشد و سری توی سرها  دربیاورد راه واقعی سختی دارد. خلاقانه نوشتن درباره کلیشه‌ای‌ترین موضوع ممکن، کار راحتی نیست ولی شدنی است! یکی از این آثار که به تازگی هم وارد فضای چاپ و نشر شده است، رمان «خسرو شیرین» نوشته خسرو باباخانی است که انتشارات کتابستان معرفت آن را روانه کتابفروشی‌ها کرده است.

عاشقانه «خسرو شیرین» از چند سال مانده به انقلاب اسلامی شروع می‌شود و تا سال‌های ابتدایی دفاع مقدس ادامه پیدا می‌کند. داستان عاشقانه پسر آبادانی‌ای به اسم خسرو. داستان عاشقانه «خسرو شیرین» در همان فصل اول که شروع می‌شود تمام هم می‌شود! البته اولین داستان عاشقانه خسرو! آقا خسرو دست‌ودلش به کم نمی‌گیرد؛ خصوصا در زمینه عشق! به سینه هیچ‌کس هم دست رد نمی‌زند! همین اولین عنصر خلاقه‌ای است که در «خسرو شیرین» نمود پیدا می‌کند. اینکه برخلاف بسیاری از داستان‌های عاشقانه دیگر، «خسرو شیرین» فقط یک ماجرای عاشقانه نیست، چند ماجرای عاشقانه است. دوم اینکه قهرمان داستان بعد از شکست عشقی گوشه عزلت را انتخاب نمی‌کند و زانوی غم بغل نمی‌گیرد بلکه دل را برای عشق بعدی به دریا می‌زند.

اما واقعا ارزش کتاب تنها در همین عنصر دراماتیک خلاصه می‌شود. صد البته «خسرو شیرین» ویژگی‌های فرمی و محتوایی فراوانی دارد که حائز اهمیت هم هستند اما بزرگ‌ترین مساله‌ای که در «خسرو شیرین» نمود پیدا کرده و به آن اهمیت بنیادین می‌دهد مساله «زائر و توریست» است.

در فضای داستانی، وقتی صحبت از توریسم داستانی می‌شود به وضعیتی اشاره می‌شود که در آن قهرمان داستان فضاها و اتفاقات گوناگون را تجربه و روایت می‌کند- ممکن است این تجربه و روایت کیفیت فرمی خوبی هم داشته باشد- اما به مانند یک گردشگر تنها ضبط می‌کند و چیزی از این اتفاقات بر روح و روان او رسوب نمی‌کند اما زائر این گونه نیست. زائر در هر قدمی که برای رسیدن به مزار برمی‌دارد و حتی بعد از وصل و بازگشت هم درحال تغییر و تبدل است.

قهرمان «خسرو شیرین» هم این‌چنین است. فضای زمانی اثر دوران پرالتهاب و مهمی از دوران ما را روایت می‌کند و خسرو در تمام طول داستان همچون زائری که پا در این مسیر نهاده و در هر گامش تغییری را حس می‌کند و نگاهی درحال تکامل پیدا می‌کند.

این حس و حال زائرگون را نه‌تنها در زبان و جملاتی که بر زبان قهرمان جاری می‌شود می‌توانیم ببینیم بلکه مهم‌تر از آن در کنش او است که دیده می‌شود. حتی نزدیکان و دوستانش نیز در شبکه‌ای منسجم از همین مسیر عبور می‌کنند.

یک جلوه دیگر از تفاوت گردشگر و زائر را می‌توان در میزان آسایش آن دو پیدا کرد. زائر رنجیدن را تاب می‌آورد و آن را جزء جدانشدنی مسیر خود می‌داند و امید در دل دارد. اما شخصیتی که گردشگر باشد، با کمترین رنج، منفعل و افسرده می‌شود یا در طلب خرق عادت است و رهیدن از رند رنج.  اما در «خسرو شیرین» ماجرا این‌گونه نیست. در پس هر بار عاشقانه‌ای که نصیب قهرمان داستان می‌شود رنجی نهفته است. از همین روی هم، نویسنده ابایی نداشته است که واقعیت را بنویسد و ترجیح خود را امیدآفرینی دیده است تا به‌هم چسباندن اتفاقات گوناگون برای رسیدن به یک پایان خوش و راضی نگه داشتن قهرمان داستانش.

به همین دلیل است که می‌توان «خسرو شیرین» را یکی از آثار متمایز عاشقانه سال‌های اخیر ایران دانست که در کنار بیان داستانی اتفاقات مهم ایران در آن سال‌های پرالتهاب، نقشی از عشق زده است که تفاوت را می‌توان در تار و پود آن دید.