ندا اظهری، مترجم: با شیوع همهگیری کرونا در دنیا از یک سال و نیم گذشته و تعطیلی دانشگاهها و آنلاین شدن کلاسهای درس، نظام آموزش عالی در دنیا دستخوش تغییراتی شده است. تا مدتها قبل تقریبا هیچکس تصور نمیکرد دانشگاهها بتوانند به روزهای پیش از کرونا برگردند. اما حالا با کشف واکسن کرونا و اجرای گسترده طرح واکسیناسیون در دنیا، بسیاری از مقامات و استادان و کارمندان دانشگاهی به آینده امیدوار شدهاند و برای بازگشت به فضای آموزش برنامهریزی میکنند. موفقیت در این امر، مستلزم استفاده از تجربیاتی است که طی سال تحصیلی گذشته کسب کردهاند.
بسیاری از دانشگاههای دنیا برای بازگشت به روزهای قبل از کرونا آماده میشوند، اما هنوز برخی اعضای هیاتعلمی از ترس ابتلا به گونههای مختلف این ویروس برای حضور در دانشگاهها آماده نیستند. یکی دیگر از دلایلی که باعث عدم تمایل استادان دانشگاهی به برگزاری کلاسهای حضوری میشود، عادتی است که همه افراد نسبت به استفاده از ماسک و فاصلهگرفتن از دیگران پیدا کردهاند، بهطوریکه افراد از نزدیک شدن به یکدیگر احساس ناراحتی میکنند. بسیاری از ادارههای منابع انسانی دانشگاهها درحال بررسی و نگارش سیاستهای جدید برای حضور نیروهای کار دانشگاهی در فضاهای آموزشی هستند. اعلام این خبر به اعضای هیاتعلمی مبنیبر اینکه بهرغم نداشتن کلاس درس، باید در ساعات مشخصی از روز در دانشگاه حضور پیدا کنند، با استقبال خوبی روبهرو نخواهد شد. اما با توجه به شرایط فعلی، چنانچه اعضای هیاتعلمی فعالیت آموزشی خود را طبق روال دنبال کرده و به مسائل دانشجویان خود پاسخ دهند و در زمان مناسب نمرهدهی کنند، این سوال مطرح میشود که آیا میتوان بهطور منطقی انتظار داشت دانشگاهها، اعضای هیاتعلمی را به حضور تماموقت در دانشگاه وادار کنند؟ برخی نیز معتقدند زمانی که اعضای هیاتعلمی بیش از یک سال، تمام وظایف خود را از خانه و به شکل دورکاری انجام دادهاند، دانشگاه چگونه میتواند انتظار داشته باشد که آنها هفتهای چند روز در دانشگاه حضور داشته باشند؟
تدوین و اجرای انتظارات جدید برای دوران پس از کرونا نیاز به تمام سطوح مدیریتی دارد که در یک مسیر درست قدم بگذارید. اما متاسفانه بسیاری از آنها آماده تغییر ذهنیت برای آغاز فعالیت حضوری در دانشگاهها نیستند. مفهوم رهبری موقعیتی قابلتأمل است. پل هرسی و کن بلنچارد در دهه 1960 مدلی را ارائه کردند مبنیبر اینکه هیچ سبک کاملی برای رهبری وجود ندارد و همین امر به تعادل میان نقش وظیفه و رابطه ضربه میزند. با هر وضعیتی که ایجاد میشود، باید ارزیابی کرد که آیا این فرصت باعث انجام کاملتر آن وظیفه میشود یا فرصتی برای تقویت و بهبود روابط فراهم میکند یا نه. رهبران در دفعات متعدد و در موقعیتهای مختلف، سریع وارد عمل شده و مشکلات را حل میکنند. اما چیزی که اعضای هیاتعلمی دانشگاهی باید بهخاطر داشته باشند، این است که حتی اگر میخواهند زمان از دست رفته را طی یکی سال گذشته و در دوران دورکاری جبران کنند نباید هدف رهبری خود را زیر پا بگذارند. همچنین اطمینان داشته باشند که در جلسات گروهی و بحثهای فردی، گفتوگو آزاد است و به شکلی محترمانه پیش میرود. حتی اگر دیدگاه دیگران پیرامون کووید-19 و پیامدهای آن در عملیات سازمانی موفق نباشد، گوش دادن به دیدگاه آنها میتواند تا حد زیادی به ایجاد روابط با آنها کمک کند. بهعنوان مثال، به جای برنامهریزی خودکار یک جلسه سازمانی، ممکن است در نظرسنجیهای صورتگرفته، نظر استادان را پیرامون برگزاری حضوری یا آنلاین جلسه بپرسند. شاید بهترین راهحل، اجرای ترکیبی از دو مورد جلسات حضوری و آنلاین در طول سال باشد تا تعادل میان نیازهای همه اعضای هیاتعلمی برقرار شود.
علاوهبر این، بهخاطر داشته باشید که توجه و آزادی، مانند مسیرهای یک خیابان دوطرفه عمل میکند. برخی رهبران تصور میکنند که آسیبپذیری نشانه ضعف است اما واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد. اعضای هیاتعلمی دانشگاه اگر بعد از بازگشت به دانشگاه بهدنبال تمرکز روی این امر باشند، باید زمان خود را تنظیم کنند و ممکن است در این مسیر، بسته به شرایط، نتوانند به تمام جزئیات اهمیت دهند. به خاطر داشته باشید که رفتار استادان، دانشجویان را نیز که در یک سال و نیم گذشته با این مسائل روبهرو بودند، تحتتأثیر قرار میدهد. بنابراین باید هر کاری را انجام داد تا آنها بعد از بازگشت به کلاسهای درس با مسائل حاشیهای مواجه نشوند. آموزش دانشجویان همه دانشگاهیان را درگیر میکند. یکی از استادان دانشگاه دوک، رهبری را یک موقعیت همیشه درحال پیشرفت، توصیف کرده و هیچگاه در موقعیتی واقعیتر زمان حال قرار نداشته است.
تقویت نوآوری و خلاقیت در دانشگاهها
حالا که شرایط برای بازگشت سیستم آموزش عالی به روزهای قبل از کرونا فراهم شده، دانشگاهها این فرصت منحصربهفرد را پیدا کردهاند تا با ارتقا و تقویت بخش نوآوری و خلاقیت، آینده آموزش عالی دانشگاهی را شکل دهند. همانگونه که جامعه جهانی همچنان با پیامدهای همهگیری کرونا دستوپنجه نرم میکند، دولتها، نهادها و رهبران نیز به شکلگیری جهان پس از کرونا میاندیشند. چالشهای عمیق پیشروی جهان نیاز به تفکر برای یافتن راهحلهای جسورانه دارد. در این مسیر، دانشگاهها با تجسم خود بهعنوان نیروهایی قدرتمند در عرصه نوآوری، خلاقیت و مشاغلی که فرصتهای جدیدی ایجاد میکنند، از یادگیری و توسعه مادامالعمر پشتیبانی کرده و رفاه جامعه را پیش میبرند و فرصتی منحصربهفرد را برای شکل دادن به آینده فراهم میکنند. کارشناسان و استادان دانشگاه ملی سنگاپور در این راستا معتقدند در راه تقویت نوآوری و خلاقیت برای اثربخشی اجتماعی بیشتر، روشهای متعددی وجود دارد که دانشگاهها میتوانند آنها را بهکار بگیرند. آنها به رویکردهایی اشاره کردهاند که در این دانشگاه دنبال میشود.
کارآفرینی بهعنوان یک مسیر یادگیری متمایز
ایجاد فرصت کارآفرینی بهویژه برای دانشجویان، فرصت بینظیری را پیشروی آنها قرار میدهد تا بتوانند در کنار کسب دانش، علومی را که فرامیگیرند در عمل هم مورد استفاده قرار دهند. برای دانشجویان مقطع کارشناسی، آموزش کارآفرینی یک تجربه موفق و متفاوت و درعینحال تغییردهنده در زندگی است که میتواند باعث ایجاد ذهنیت ریسکپذیری، قدرت و نوآوری در آنها شود. بهدنبال طرح دانشکدههای خارجی دانشگاه ملی سنگاپور که در سال 2001 آغاز شد و براساس آن، دانشجویان تا حدود یک سال در فرآیند کارآفرینی جهانی درگیر بودند، حدود 3 هزار دانشجو فارغالتحصیل شدند. مطالعات اخیر نشان داده است که پیامدهای مثبت و ملموس حکایت از آن دارد که فارغالتحصیلان دانشکدههای خارجی دانشگاه ملی سنگاپور10 برابر بیشتر از سایر فارغالتحصیلان دانشگاههای دیگر طی 6 ماه پس از فارغالتحصیلی بهعنوان کارآفرین مشغول کار میشوند. علاوهبر این، ارقام مربوط به 665 شرکت تازهتأسیس که توسط فارغالتحصیلان این مراکز راهاندازی شدهاند، نشان میدهد از جولای 2018، درمجموع 670 میلیون دلار بودجه جمعآوری شده است.
دانشگاهها بهعنوان مراکز نوآوری
دانشگاهها علاوهبر اینکه فضای مناسبی را برای کسب علم و دانش و مسائل تئوری فراهم میکنند، فرصتی را هم ایجاد میکنند تا دانشجویان در قالب کارگاهها و آزمایشگاههای مختلف، زمینه را برای کسب مهارت بیشتر به دست آورند. برای اینکه کارآفرینان توانایی بالقوه خود را شناسایی کرده و از آن استفاده کنند، حمایت از اکوسیستم نوآوری پویا امری لازم است. دانشگاهها نقش یک لنگر را در چنین اکوسیستمهایی بهویژه در زمینه پژوهش و پرورش استعدادها ایفا میکنند و در این میان نقشی حیاتی دارند. در این مورد، نمونههای بسیاری در دنیا وجود دارد که شاید از مشهورترین و شناختهشدهترین نمونهها بتوان از سیلیکونولی نام برد که مملو از شرکتهایی است که همگی بهدنبال کارآفرینی رشد کرده و بالا آمدهاند و حالا به غولهای فناوریای تبدیل شدهاند که بخش اعظمی از اقتصاد کشورهای مطرح جهان را به دست گرفتهاند. علاوهبر سیلیکونولی، مؤسسه پیشرفته علوموفناوری کرهجنوبی (KAIST) و دانشگاه علموصنعت جنوب (SUSTech) چین نیز ازجمله همین مراکز نوآوری و کارآفرین هستند. در این میان، دانشگاه ملی سنگاپور نقشی هدایتکننده در قلب اکوسیستم استارتاپی سنگاپور ایفا میکند که از رونق و جنبوجوش زیادی برخوردار است. حمایت قدرتمند دولت از امر پژوهش با 19 میلیارد دلار به نیروی محرکهای تبدیل شده که نسبت به طرح پژوهش، نوآوری و کارآفرینی 2025 متعهد شده است. درنتیجه، دانشگاه ملی سنگاپور، سیر صعودی تندی را در بودجه تحقیقاتی مشاهده کرده، بهطوریکه حمایت مالی آن از بخش پژوهش و کارآفرینی در سال 2019 به 570 میلیون دلار میرسید. این دانشگاه همچنین با ارائه مجموعه کاملی از خدمات پشتیبانی از کارآفرینی، برنامههای مربیگری و شتابدهندهای گرفته تا بودجه و ایجاد فرصتهای شبکه جهانی، از رشد و توسعه این اکوسیستم بهعنوان یک کلیت، پشتیبانی میکند.
چارچوبهای فکری میانرشتهای برای پاسخگویی به چالشهای جدید
نوآوری و خلاقیت را نباید تنها به افرادی نسبت داد که تمایل به کارآفرینی دارند، درعوض، این ویژگیها باید فعالانه بهعنوان شایستگیهای کلی در جامعه ترویج شوند تا منحصر به قشر خاصی نباشند و همه افراد با هر قابلیت و توانایی درمعرض چنین جوی قرار گیرند. درواقع، این یک تغییر فکری است که فوریت بیشتری پیدا کرده است؛ چراکه جهان همچنان با مشکلات متعدد جهانی شامل تغییرات آبوهوا، اختلال در فناوری و نابرابری درآمدی دستوپنجه نرم میکند و همه آنها چالشهای پیچیدهای هستند که در دل هم قرار گرفتهاند و اغلب راهحلهای تکزمینهای برای آنها کفایت نمیکند. دانشگاهها از گذشته بهعنوان مراکز نوآوری در دنیا شناخته میشدند؛ چراکه افراد و بهعبارتی دانشجویان با مهارتها و توانمندیهای متفاوت دور هم جمع میشدند و با هم به تعامل و تبادل تجربه میپرداختند. فصل مشترک این تعاملها باعث شکلگیری خلاقانهترین تفکرات میشد. به گفته کارشناسان سنگاپوری، ما در دانشگاه ملی سنگاپور بهدنبال پرورش این چارچوبهای میانرشتهای سازگار و پویا نهتنها بین گروههایی از افراد، بلکه بین هر دانشجو هستیم تا با اعمال فشار تحولآفرین، آنها را به سمتوسوی مطالعات میانرشتهای هدایت کنیم. با آغاز سال تحصیلی آینده، حدود 2 هزار دانشجوی مقطع کارشناسی تحصیلات خود را در دانشکده علوم و علوم انسانی آغاز میکنند. تمرکز اصلی این دانشکده، ارائه برنامه درسی مشترک است که چند رشته را دربرمیگیرد تا از این طریق، مبانی فکری دانشجویان را گسترش دهند. از دیگر جنبههایی که این دانشکده روی آن متمرکز میشود، تأکید بر رویکرد یادگیری در ترکیب، ادغام و تفکر بین حوزههای فکر است. جنبه دیگر هم یادگیری تجربی از طریق آموزشگاههای مبتنیبر مساله است تا از این طریق، دانشجویان را نسبت به کار با ایدهها و دانش در ارتباط و تعامل بینرشتهها ترغیب کنند.
این شیوه یادگیری از روش حل مساله در دنیای واقعی حمایت میکند که اغلب مستلزم این است که ما بسیاری از روشهای پیچیده تعامل بین مردم، نهادها و نیروهای طبیعی را درک کنیم. اثربخشی بینرشتهای نیز مطابق با ترجیح کارفرمایان برای فارغالتحصیلانی است که سازگار و خلاق بوده و میتوانند مهارتها و دانش را در تغییر محیط اعمال کنند. فارغالتحصیلان دانشگاهی پس از فارغالتحصیلی، سفرهای خود را برای یادگیری همیشگی آغاز میکنند. با طول عمر بیشتر و تغییر مداوم شغل، مهارت در رشتههای میانرشتهای، ابزاری کلیدی برای کمک به آنها به شمار میرود تا بتوانند درعین توسعه فردی، تقاضای خود را در یافتن محل کار محقق کنند. آنچه مسلم است، کووید-19 بهوضوح نشان داده است که چگونه باید از نوآوری، خلاقیت و روحیه سازمانی مقاوم در برابر چالشهای پیچیده و مهم استفاده کرد. همانطور که بشر بهسمت چشمانداز پساکرونا حرکت میکند، دانشگاهها هم نقشی عمیق در توانمندسازی دانشجویان ایفا میکنند که درنهایت به بارورسازی استعدادهای اجتماعی و فردی و درنتیجه برقراری رفاه اجتماعی بیشتر منتهی میشود.