به گزارش «فرهیختگان»: آمریکا نسبت به هر همکاری گستردهای میان کشورهای جهان ترس دارد، بهخصوص اگر خود در جریان آن نباشد. واشنگتن که زمانی تسهیلکننده تشکیل اتحادیه اروپا بود امروزه وجود آن را به ضرر خود میبیند و تلاش دارد آن را تضعیف کند؛ موضوعی که در دولت ترامپ نمود آشکاری داشت اما در دولت بایدن نیز همچنان پیگیری میشود. مورد اتحادیه اروپا تنها یک نمونه از برخوردهای آمریکا با تلاش کشورهای جهان برای همکاری با یکدیگر است؛ اتحادیهای که خود در تشکیل آن همراه بوده و کشورهای تشکیلدهنده آن نیز متحدان واشنگتن هستند. هنگامی که موضع آمریکا درباره اتحادیه اروپا اینگونه است، تکلیف کشورهای دیگر بهویژه دشمنان بهطرز روشنی مشخص است.
آمریکا درحالحاضر نسبت به روابط چین با کشورهای جهان بهشدت نگران است و میکوشد به هر وسیلهای که شده مسیر آن را سد کند. تلاش برای تخریب روابط چین با همسایگان این کشور بهویژه در قضیه دریای چین جنوبی و همچنین تلاش برای ایجاد محدودیت بر سر انتقال فناوریهای نوین چینی مانند فناوری ارتباطی G5 نمونهای از این اقدامات است. تلاشهایی که در حوزههای مختلف ژئوپلیتیکی، سیاسی، نظامی و اقتصادی پیگیری میشود.
یکی از حوزههایی که چین میتواند تمامی اهداف نامبردهشده را بهطور همزمان پیگیری کند، پرونده ارتباط با ایران است. این موضوع از سالها پیش یکی از موضوعات حساسیتبرانگیز برای آمریکا بوده است، بهگونهای که واشنگتن در سالهای 2000 نیز هنگامی که پکن و تهران درحال پایهگذاری روابط گسترده با یکدیگر بودند با فشار به دو طرف مانع از شکلگیری چنین روابطی شد.
با وجود تمام کارشکنیها اما این دو کشور دو دهه بعد توافقی برای همکاریهای راهبردی امضا کردند. این توافق روز 27 مارس 2021 (7 فروردین 1400) در تهران به امضای محمدجواد ظریف، وزیرخارجه ایران و وانگ یی، وزیرخارجه چین رسید. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا تنها یک روز پس از این اقدام واکنش نشان داد. وی در روز 28 دسامبر (8 فروردین) در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره توافق چین-ایران گفت: «من از سالها پیش درمورد همکاریهای روبهرشد ایران و چین نگرانی دارم.» اظهارنظری که نشاندهنده اهمیت این توافق از نگاه ساکنان کاخ سفید بود.
البته آمریکاییها از ماهها پیش اقدامات روانی و رسانهای خود را برای به محاق بردن این توافق بهکار گرفته بودند و توافق چین-ایران را با القابی مانند ترکمانچای توصیف میکردند؛ چنین خطی بهشدت از سوی رسانههای بریتانیایی و عربی متحد آمریکا پیگیری میشد. در حوزه بینالمللی نیز رسانهها و پژوهشکدههای آمریکایی تلاش کردند تمرکز بیشتری روی پدیده همکاریهای جدید چین-ایران داشته باشند. تمرکزی که حاصل آن انتشار چندین گزارش از سوی مراکز تحقیقاتی آمریکا بوده است. در ادامه به بررسی یکی از این گزارشها میپردازیم.
گزارش نهاد دولتی آمریکا از روابط چین-ایران
روز دوشنبه 28 جولای (8 تیر) کمیسیون بررسی اقتصادی و امنیتی ایالاتمتحده و چین با انتشار گزارشی با عنوان «روابط چین-ایران: مشارکت استراتژیک محدود اما پایدار» به بررسی زوایا و ابعاد روابط میان دو کشور پرداخت. اهمیت گزارش مزبور از آنرو است که نهاد تهیهکننده گزارش یکی از سازمانهای مشورتدهنده به کنگره آمریکا بهشمار میرود. کمیسیون بررسی اقتصادی و امنیتی ایالاتمتحده و چین در اکتبر سال 2000 توسط کنگره و با دستورالعمل قانونی برای نظارت، تحقیق و ارائه گزارش سالیانه درمورد پیامدهای امنیت ملی روابط تجاری و اقتصادی دوجانبه بین ایالاتمتحده به کنگره شروع بهکار کرده است. گزارشهای این کمیسیون بهعنوان توصیههایی ازسوی کارشناسان به کنگره ارسال میشود تا درصورت لزوم اقدامات قانونی در راستای آن شکل گیرد.
گزارش اخیر این کمیسیون به روابط ایران و چین پرداخته است تا با تعیین سطح آن در حوزههای مختلف و نیز اثر آن بر آمریکا یک دورنمای قابلاتکا برای سیاستمداران در کنگره و دولت آمریکا ترسیم کند. ویل گرین (Will Green) تحلیلگر سابق سیاست، امنیت و امور خارجه و تیلور روث (Taylore Roth)، تحلیلگر سیاست، اقتصاد و تجارت دو نویسنده این گزارش هستند. در ادامه بخشهای مهمی از این گزارش را میخوانید.
خطرات روابط چین-ایران برای آمریکا
روابط چین و ایران ریشههایی قدیمی دارد، اما در سالهای اخیر به مشارکتی کاملا مخالف نظم بینالمللی به رهبری ایالاتمتحده تبدیل شده است. پکن مخالفت تهران با ایالاتمتحده را موضوعی میداند که میتواند باعث افزایش نفوذ جهانی چین شود. فعالیتهای ایران در غرب آسیا میتواند باعث مشغول شدن آمریکا در این منطقه شده و مانع از آن شود که واشنگتن بر نواحی اقیانوس آرام و شرق آسیا تمرکز کند. ایران نیز در نگاهش به چین این کشور را راه نجات اقتصادی خود میداند که همزمان میتواند نقش یک حامی دیپلماتیک را دربرابر فشارهای آمریکا بازی کند. ایران چین را تنها قدرت جهانی میداند که توانایی محافظت دیپلماتیک دربرابر فشارهای آمریکا را دارد و حمایت چین از ایران را در اوایل جمهوری اسلامی مانند انتقال اسلحه و همکاری انرژی بهخاطر میآورد.
باوجود این، یک عامل مهم که باعث ایجاد محدودیت در توسعه روابط میان دو کشور میشود، نگرانی دولت چین از احتمال وقوع جنگ بین ایران و آمریکا است. هرگونه جنگ با ایران میتواند با تحت تاثیر قرار دادن بازارهای انرژی در جهان دسترسی چین به منابع نفت و گاز در خلیجفارس را تهدید کند. باید توجه داشت پکن از تثبیت حضور نظامی ایالاتمتحده در غرب آسیا سود میبرد، زیرا از تضمین امنیت منطقه توسط واشنگتن استفاده میکند.
چین دربرابر تحریمهای آمریکا علیه ایران سعی کرده تا حد زیادی خود را با این تحریمها تطبیق دهد، اما همچنان جایگاه خود بهعنوان بزرگترین شریک اقتصادی ایران را حفظ کرده است. پکن با استفاده از انواع روشهای مختلف برای دور زدن تحریمها همچنان به واردات نفت از تهران ادامه میدهد. چین در شرایطی که سنگینترین تحریمها علیه ایران اعمال میشود، بزرگترین واردکننده نفت از این کشور بهحساب میآید. این مساله باعث شده تا اهرمهای فشار بزرگی در رابطه با تهران در دستان پکن قرار گیرد. این کشور یک خط نجات اقتصادی برای ایران است. چین میکوشد با سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی ایران و همچنین پیشبرد سیاستهای ادغام منطقهای خود، دسترسیاش به انرژی و مواد اولیه موجود در ایران را بهبود ببخشد. بهنظر میرسد روابط چین-ایران در سالهای اخیر به مشارکتی کاملا مخالف نظم بینالمللی به رهبری آمریکا تبدیل شده است، بهخصوص در حوزه ارزشهای جهانی مانند حقوق بشر. چین در جهان کنونی با قاطعیت بیشتری خود را بهعنوان گزینهای برای رهبری جهانی ایالاتمتحده معرفی میکند و میتواند از حمایت کشورهای دیگر در این مسیر بهره ببرد. امروز، پکن بهطور منظم در اختلافات با واشنگتن طرف تهران را میگیرد. در سال 2019، در زمانی که آمریکا برای مقابله با فعالیتهای منطقه ایران درحال فشار آوردن بر تهران بود، شیجینپینگ، رئیسجمهور چین و دبیرکل حزب کمونیست این کشور اعلام کرد: «مهم نیست چگونه وضعیت بینالمللی و منطقهای تغییر کند، تصمیم چین برای توسعه یک مشارکت استراتژیک جامع با ایران بدون تغییر خواهد ماند.» در همین راستا بود که دو کشور در سال 2021 موفق به امضای یک توافق راهبردی با یکدیگر شدند. اهداف پکن از امضای این توافق میتواند چندگانه باشد؛ در یک شاخه شاید پکن بخواهد به واشنگتن ثابت کند که درصورت لزوم میتواند با دشمنان آمریکا همکاری کند تا نفوذ این کشور را در غرب آسیا تضعیف کند. یکی دیگر از دستاوردهای چین از این توافق مشغول شدن آمریکا در غرب آسیا است. تلاشهای ایران برای کسب نفوذ منطقهای باعث خواهد شد تا آمریکا بیشتر در منطقه مشغول شود و به همین دلیل نتواند منابع نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی خود را بهصورت کامل در شرق آسیا متمرکز کند. برخی از مقامات سابق چینی مانند هوآ لیمینگ، سفیر سابق چین در ایران(1995-1991) معتقدند درگیریهای غرب آسیا مانند اختلافات طولانیمدت آمریکا و ایران مانعی دربرابر تعهدات و برنامههای واشنگتن در شرق آسیا است. شییین هونگ، استاد روابط بینالملل در دانشگاه رنمین و مشاور عالی شورای دولتی چین میگوید: «دخالت عمیق واشنگتن در خاورمیانه برای پکن مطلوب است و توانایی واشنگتن را در ایجاد توجه و فشار متمرکز بر چین کاهش میدهد.» جان بیآلترمان، معاون ارشد رئیس و مدیربرنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)استدلال جالبی در اینزمینه دارد: «فرض کنید آمریکا در یک زمان تنها بتواند سه ناوگروه خود را در مناطق جهان مستقر کند. اگر آمریکا دو گروه از این ناوها را در سواحل ایران مستقر کند، این بهمعنای آن خواهد بود که آمریکا تنها میتواند یکی از این ناوگروهها را به چین اختصاص دهد.»
زیرساختهای حملونقل ایران
موقعیت ایران در تقاطع آسیای میانه، خاورمیانه و اروپا آن را به یک مرکز مهم منطقهای تبدیل کرده است. چین با هدف بهبود یکپارچگی طرح «یک کمربند یک جاده» میکوشد در زیرساختهای حملونقل سطحی ایران سرمایهگذاری کند؛ این مساله میتواند ارتباط داخلی و بینالمللی ایران را تا حد زیادی بهبود بخشد. هدف چین از این طرح اتصال منطقهای برای بهبود تحویل در بازار کالاهای چینی است که درعین حال میتواند امنیت منابع موردنیاز پکن شامل نفت، گاز و مواد معدنی را تا حدی زیادی تامین کند. در سال 2018 پکن اعلام کرد که دو اتصال جدید بین منطقه مغولستان داخلی چین به شهرهای ایران شامل تهران و بم افتتاح شده است که میتواند زمان حملونقل را حداقل 20 روز در مقایسه با گزینههای دریایی کاهش دهد. با وجود آنکه ایران بخش مهمی از طرح یک کمربند یک جاده بهحساب میآید، اما چین سرمایهگذاریهای بیشتری را در پروژههای خلیجفارس و پاکستان انجام داده است. عربستانسعودی، امارات، عمان و مصر از اجزای مهم جاده ابریشم دریایی هستند که دولت چین امیدوار است خلیجفارس را به دریاهای عربستان، سرخ و مدیترانه متصل کند. پاکستان نیز بهعنوان یکی از شرکای اصلی طرح مزبور تعیین شده است و میتواند پروژه را از ایران منحرف کند، زیرا میتواند امکان راهیابی از غرب چین به اقیانوس هند را فراهم میکند؛ درحالیکه مسیر پاکستان مستقیم است استفاده از مسیر ایران برای چین مستلزم کسب رضایت چندین کشور در آسیای میانه است. طبق دادههای جهانی از زمان اعلام طرح یک کمربند یک جاده در سال 2013 ایران فقط 12 میلیارد دلار سرمایهگذاری از چین جذب کرده است، درحالی که کشورهای شورای همکاری خلیجفارس 69 میلیارد دلار و پاکستان 49 میلیارد دلار دریافت کردهاند. با این وجود پکن سرمایهگذاریهایی در ایران انجام داده که باعث شده است خطوط جادهای و ریلی این کشور با شبکههای منطقهای مرتبط شود. در سال 2018، شرکت ملی ماشینسازی چین، معروف به Sinomach، قراردادی به ارزش 845 میلیون دلار برای ساخت راهآهن متصل به شهرهای غربی ایران از همدان و سنندج با تهران امضا کرد که پیشبینی میشود در سال 2022 تکمیل شود. این خط ادامه یک مسیر برنامهریزیشده دیگری است که ارومچی مرکز استان سینکیانگ چین را به تهران متصل میکند و درنهایت مسیر ارسال کالا از چین به اروپا را نسبت به مسیر دریایی تا یکماه کاهش میدهد. علاوهبر این، گزارش شده که چین1.9 میلیارد دلار اعتبار برای پشتیبانی از ساخت راهآهن سریعالسیر از تهران به استان اصفهان در ایران تامین کرده است.
تحریمهای ایالات متحده روابط اقتصادی چین و ایران را محدود میکند
شرکتهای چینی آگاهانه درحال نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران هستند تا به این کشور کمک کنند. علیرغم انقضای معافیت از مجازاتهای موقت چین در آوریل 2019، بسیاری از ناظران ادعا میکنند که چین همچنان به واردات مقادیر قابل توجهی نفت ایران از طریق روشهای مختلف مبهمسازی و دور زدن تحریمها ادامه میدهد. این روشها شامل استفاده از نفتکشهای کشورهای ثالث برای رساندن نفت به مقصد نهایی و ذخیرهسازی ذخایر نفت در بنادر چین است؛ اقدامی که باعث میشود آمار مربوط به واردات نفت از ایران در گمرک چین ثبت نشود. نفت ایران با نشانهای جعلی از کشورهای مالزی، امارات و عمان به چین صادر میشود و پکن از اواخر سال 2020 بهدلیل پیشبینی نسبت به کاهش تحریمهای ایران در دوران بایدن، به طرز قابل توجی واردات نفت ایران از این مسیر را افزایش داده است. دادههای رسمی درباره واردات نفت ایران توسط چین اما چیزهای دیگری را نشان میدهد. براساس دادههای رسمی واردات نفت از ایران در سال 2019 با کاهش قابل توجهی روبهرو شد؛ موضوعی که نشان میداد چین درحال انطباق با تحریمهای آمریکا است تا توسط نظام مالی این کشور مجازات نشود. در سال 2020 واردات نفت چین از ایران بهطور متوسط به 118 میلیون دلار در ماه رسید، درحالی که در سال 2019 این میزان 589 میلیون دلار بود؛ آماری که کاهشی 82 درصدی را نشان میدهد.
در حوزههای فناوری نیز شرکتهای چینی مجبور شدهاند بهدلیل فشارهای تحریمی آمریکا از ایران خارج شوند. طبق گزارشها در مارس 2019، شرکت مخابرات چینی Huawei بیش از 250 کارمند خود را از ایران خارج کرد. یکی از برجستهترین مدیران این شرکت نیز در کانادا با شکایت آمریکا پیرامون نقض تحریمهای ایران بازداشت شد. در سال 2019 نیز شرکت لنوو که یک تولیدکننده دستگاههای الکترونیکی مانند لپتاپ است، توزیعکنندگان خود را از فروش محصولاتش در بازار ایران منع کرد.
ایران بهدنبال سرمایه خارجی است
طبق دادههای جهانی چین از سال 2000 تا 2014 تقریبا 32 میلیارد دلار وام به ایران پرداخت کرده است. با این حال ارائه یک خط اعتباری 10 میلیارد دلاری توسط گروه CITICدر سال 2017 نشان داد مبالغ این وامها زیاد است. بهنظر میرسد چین درباره تمامی وامهای پرداختی خود به ایران اطلاعرسانی نمیکند و از سال 2014 دادههای پراکندهای درباره این موضوع در دسترس است.
از سوی دیگر ایران نیز بهدلیل روبهرو شدن با تحریمهای مالی به مدت طولانی اتکای خود به تامین مالی خارجی را از دست داده است و کوشیده به ذخیر مبالغی از درآمد صادرات نفتش نیازهایش را تامین کند. در داخل نیز دولت ایران سعی میکند کسری مالی خود را با انتشار اوراق قرضه داخلی تامین کند. طبق گزارش بانک مرکزی ایران در مارس 2020 بدهی کل ایران در حدود 9.1میلیارد دلار یا فقط 1.44 درصد از تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) بود. اگرچه ایران گزارش بدهی خارجی خود را بر اساس کشورها اعلام نمیکند، اما مقدار کم بدهیهای تهران نشان میدهد این کشور بیش از حد به تامین مالی از چین یا هر شریک خارجی دیگری وابسته نیست.
به حداقل رساندن نفوذ ایالات متحده در افغانستان
چین و ایران در آرزوی خود برای تضعیف نفوذ ایالات متحده در افغانستان همسو هستند و هر دو اقداماتی را انجام دادهاند تا منافع آمریکا را در ارتقای حکمرانی و گسترش دموکراسی در این کشور خنثی کنند. با این حال شواهد بسیار کمی از هماهنگی مستقیم بین این دو کشور در افغانستان وجود دارد. پکن و تهران تلاش دارند تا همه نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان خارج شوند، زیرا حضور ارتش این کشور را تهدیدی برای امنیت ملی خود میدانند. بهعنوان مثال، در دسامبر سال 2020، پایگاه خبری Axios گزارش کرد که دادههای اطلاعاتی آمریکا نشان میدهد چین به بازیگران غیردولتی موجود در افغانستان پیشنهاد داده در ازای دریافت پول از پکن به سربازان آمریکایی حمله کنند.
چین همچنین متهم است که چشمان خود را روی انتقال غیرقانونی سلاح به طالبان بسته است. در سال 2007، مقامات آمریکایی ادعا کردند ایران موشکهای ضدهوایی HN-5 ساخت چین را به طالبان داده است. با این حال مشخص نیست که آیا چین از این اقدام اطلاع داشته است یا خیر.