کد خبر: 56192

محمد صادقی، بازیگر نقش مأمون در سریال «ولایت عشق» از این سریال و فعالیت‌های امروزش می‌گوید

ولایت عشق ایده ای جهانشمول داشت

اصولا بازیگران وقتی در زمان معاصر یا در زمان فعلی و در قالب شخصیت‌هایی که به آنها نزدیک است بازی می‌کنند، خیلی ساده‌تر می‌توانند در چارچوب نقش و پرورش آن نقش قرار گیرند. وقتی فاصله زمانی و مکانی با یک نقش داریم مثلا فردی که 4-3 هزار یا 500 سال پیش زندگی می‌کرده، در جایی در فرهنگ و شرایط اقتصادی و سیاسی و... متفاوتی زندگی می‌کرده، شکاف زمانی و مکانی دارد و این نیاز به آماده‌سازی منسجم و درستی از طرف بازیگر دارد.

سیدمهدی موسوی تبار، روزنامه نگار: در دهه 70 که کارش را در تلویزیون و سینما آغاز کرد برای همه جالب بود عنوانی که قبل از نامش می‌آمد؛ دکتر محمد صادقی. بازیگری که خیلی زود بین مردم شناخته شد و نقش‌های متفاوتی را بازی کرد. در کارنامه‌اش تا دلتان بخواهد نقش‌های تاریخی وجود دارد؛ از «امیرکبیر» گرفته تا «میرزا کوچک‌خان جنگلی»، در کارهای مذهبی نیز نقش‌هایی مانند حضرت ابراهیم و عبدالله‌ابن مطیع در مختارنامه را بازی کرده است و البته یکی از معروف‌ترین نقش‌هایش متعلق است به سریال «خواب و بیدار» اما یکی از ماندگارترین نقش‌آفرینی‌های او بی‌شک، حضورش در سریال ولایت عشق و بازی در نقش مامون عباسی است. حالا پس از 21 سال از پخش سریال ولایت عشق، سراغ او رفتیم تا درباره این سریال و نقش او و فعالیت‌های این روزهایش هم‌صحبت شویم.

از وضعیت فعلی شروع کنیم، الان مشغول کاری هستید؟ اوضاع تلویزیون با قبل متفاوت شده یا شما کم‌کار شده‌اید؟

فکر می‌کنم همه باهم اتفاق افتاده است. من مدتی برای تحصیل پسرم دور بودم و برای شروع تحصیل ایشان از راه دور نظارت دارم. به‌خاطر کرونا هم من کار زیادی انجام نمی‌دهم و مشغول تالیف و ترجمه دو کتاب هستم و روی سه فیلمنامه همزمان با یکی دو نفر از دوستان کار می‌کنیم و می‌نویسیم. با توجه به ملاحظات کرونایی و مراعات فاصله‌گذاری، تدریس نمی‌کنم و کار فیلمبرداری هم نمی‌کنم. اگر گفت‌وگویی هم برای کاری می‌شود به 4 یا 6 ماه دیگر موکول می‌شود. آخرین کاری که بازی کردم فیلم سینمایی «لاله» است که اکران نوروز بوده و این آخرین کاری بود که در آن بازی کردم.

درباره کتاب‌ها و فیلمنامه‌ها می‌توانید توضیح بیشتری دهید؟

کتاب‌ها درباره سینماست و کتاب‌هایی است که تالیف و ترجمه است و ترکیبی از این دو است و می‌توان به‌عنوان کتاب آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. فیلمنامه در ژانر اجتماعی و تریلر است که روی آن کار می‌کنم و خیلی علاقه‌مند به این گونه‌ها هستم.

ممکن است کارگردانی هم بکنید؟

بله، خیلی زیاد امکان دارد. شاید حتی تمایل من به آن سمت‌وسو است چون همواره علاقه داشتم و تحصیلات من بخش عمده‌ای متمرکز روی مساله کارگردانی سینما بود ولی این توفیق وجود نداشت و مشغله‌های متعدد نمی‌گذاشت به این مهم بپردازم. شاید اگر عمر و توفیقی باشد بتوانم به این مساله بپردازم.

آن زمان که تازه به سینما و تلویزیون معرفی شدید توجه می‌شد به اینکه از معدود بازیگرانی هستید که تحصیلات آکادمیک دارند و بحث را به صورت دانشگاهی و تخصصی ادامه دادید. البته یک عده‌ای هم مخالف بودند و معتقد بودند بازیگری ذاتی است. گذشت زمان قضاوت‌ها را تغییر داد اما این اتفاق در عمل هم افتاد؟ سینما و تلویزیون اجازه داد از دانش آکادمیک شما استفاده شود؟

خیر. من فکر نمی‌کنم به صورت ارادی این چنین شده باشد. البته فکر می‌کنم این اتفاق خوشبختانه و درنهایت افتاد، نه به این خاطر که برنامه تدوین شده‌ای در این زمینه داشته باشیم. باید برای کشف استعدادها، آموزش استعدادها و جذب استعدادها افرادی را داشته باشیم و برنامه تدوین شده‌ای را در کنار تولیدات سینمایی و تلویزیونی داشته باشیم. کشورهایی که تولیدات دارند و موفق هستند و حساب شده و با برنامه‌ریزی کار می‌کنند به این‌گونه عمل می‌کنند. درواقع واسطه‌هایی هستند که مدرس هستند و در اکثر حیطه‌ها و حاشیه‌ها حضور دارند. مثلا در قضیه تدریس بازیگری مطلع هستم اکثر کلاس‌هایی که خصوصی، بازیگری و کارگردانی را تدریس می‌کنند جنبه‌های مادی و حاشیه‌ها پررنگ‌تر از اصل تدریس است و معدود موسساتی هستند که خوب کار می‌کنند. در زمینه جذب بازیگران جوان و تازه‌نفس همین‌طور است. به نظر نمی‌رسد استعدادهای شایسته‌ای که باید از اولویت برخوردار باشند به بازی در فیلم‌ها راه پیدا کنند. مسائل حاشیه‌ای که مرتبط با مادیات و سایر مسائل است می‌توان گفت پیشقدم در بسیاری از موارد می‌شود و اتفاقاتی می‌افتد که مشروعیت و صلاحیت جذب استعدادهای ذی‌صلاح را ندارد. البته حجم یا درصدی از این فعالیت در مسیر درست حرکت می‌کند. نمی‌توان این را انکار کرد. قطعا این‌طور است ولی باید یکپارچه‌تر و عملکرد بهتری را به‌کار بگیریم. ان‌شاءالله این اتفاق بیفتد.

دهه 80 ما با مثلث محبوبی مواجه بودیم که یک ضلعش شما و یک ضلع آقای حکیمی و ضلع دیگرش آقای فخیم‌زاده بود. در سریال ولایت عشق این مثلث را باز مشاهده کردیم. درباره این سریال صحبت کنیم. حضور در نقش‌های تاریخی ویژگی‌هایی دارد. ولیکن سهل ممتنع است یعنی مابه‌ازایی دارد که شاید کار بازیگر را راحت می‌کند اما همان مابه‌ازای بیرونی ممکن است از طرفی کار را سخت‌تر کند و مدام با کتاب‌های تاریخی مقایسه کنند. این پیچیدگی در ولایت عشق به چه شکلی بود؟

اصولا بازیگران وقتی در زمان معاصر یا در زمان فعلی و در قالب شخصیت‌هایی که به آنها نزدیک است بازی می‌کنند، خیلی ساده‌تر می‌توانند در چارچوب نقش و پرورش آن نقش قرار گیرند. وقتی فاصله زمانی و مکانی با یک نقش داریم مثلا فردی که 4-3 هزار یا 500 سال پیش زندگی می‌کرده، در جایی در فرهنگ و شرایط اقتصادی و سیاسی و... متفاوتی زندگی می‌کرده، شکاف زمانی و مکانی دارد و این نیاز به آماده‌سازی منسجم و درستی از طرف بازیگر دارد.حتی فیلم‌های تاریخی را می‌بینیم که شخصیت‌هایش قابل باور نیستند و به نظر می‌رسد این آدم از همین جامعه فعلی یا از جایی می‌آیند که قابل باور نیست متعلق به آن زمان و دوران باشد. برای بازی در نقش‌های تاریخی بعد از آن که آمادگی و ذهنیت لازم ایجاد شد و بازیگر، نقش را آماده اجرا دید باید بازی را به‌روز برساند یعنی با آن باور و آمادگی، بازی‌ای که به‌روز است را برای ارتباط پیدا کردن با مخاطب امروزی ارائه دهد. این مطلب آخر یک مطلب مشکل و پیچیده‌ای است و چالشی است که پیش روی بازیگر قرار می‌گیرد. به نظر من نقش‌های تاریخی دشوارتر است و به لحاظ خصوصیاتی که بیان کردم کار بیشتری می‌برد. بازیگر باید وقت بسیار بیشتری را صرف کند و شرایط کاری‌اش دشوارتر است و گریم‌های سنگین و لباس‌های سنگین هم کار را سخت‌تر می‌کند. البته این سختی برای همه عوامل است.

و این به‌روز بودن می‌تواند همچون شمشیر دولبه عمل کند اگر درست فهمیده نشود؟

بله، اگر این به‌روز بازی کردن، پشتوانه آمادگی و ذهنیت را نداشته باشد این چنین می‌شود. مثالی بزنم. در جایی بودم و فردی رمانی را مطالعه می‌کرد و گاهی می‌دیدم سر خود را از کتاب بالا می‌آورد و به جایی خیره می‌شد. باور کنید با اینکه هیچ کاری نمی‌کرد و حرفی نمی‌زد و حالت خاصی نداشت یک دنیا ذهنیات و مطلب را در صورت و چشم‌های او می‌توانستیم بخوانیم. کار بازیگر هم همین است. وقتی به چهره بازیگر به‌ویژه از دید دوربین که خیلی نزدیک و خیلی عمیق نشان داده می‌شود، بنگریم باید ذهنیات و خاطرات و شرایط ذهنی و روحی را در بازیگر ببینیم. این خود‌به‌خود ایجاد نمی‌شود. ممکن است برخی بازیگران به اشتباه فکر کنند گریم، لباس و دکور مناسب که در آن قرار می‌گیرند و دیالوگ‌ها را بیان می‌کنند باعث می‌شود قابل باور ‌شود. این چنین نیست. اگر تمام شرایط هم مهیا باشد، مهم‌ترین قسمت بازیگری همان آمادگی بازیگر به لحاظ ذهنیات و روحیات و خاطرات و جزئیاتی است که برای خود می‌سازد و روی آن تمرین و تمرکز و ممارست می‌کند و از طریق تخیل و از طرق دیگر این را دارد. وقتی آن حاصل شود دوربین بازیگری را نشان می‌دهد که برای خود بازیگر آن شرایط قابل باور است و در نتیجه برای ما به‌عنوان بیننده نیز قابل باور است. اگر بازیگر از این مهم غافل بماند که شاید 50 درصد کار در پشت صحنه و طی آماده‌سازی برای نقش باید انجام شود، کاملا اشتباه کرده است و لطمه جبران ناپذیری به نقش و اجرا می‌خورد. با این پشتوانه و آماده‌سازی اگر بازیگر بیاید و نقش تاریخی را به‌روز بازی کند که آن را باید در عمل ببینیم این نتیجه مطلوب است. هم تماشاگر امروزی ارتباط برقرار می‌کند و هم باور می‌کند و از تماشای نقش لذت می‌برد. من خیلی زیاد تلاش کردم تا در همین مثالی که بیان کردید(سریال ولایت عشق) این کارها را به انجام برسانم. این بستگی به قضاوت و نظر بیننده دارد. تلاش بر این بود آمادگی و ذهنیات وجود داشته باشد، باورپذیری و در عین حال اجرا به‌روز باشد تا ارتباط با تماشاگر امروزی برقرار شود. یک مثال خیلی ساده از سینمای غرب بخواهم بزنم فیلم «شوالیه اول» است. یکی دو کار کاراکتر منفی در کار بودند و اگر این فیلم را ببینید کاملا متوجه این نکته‌ای که می‌خواهم بیان کنم می‌شوید که آماده‌سازی و بازی به‌روز چطور می‌تواند عملکرد داشته باشد.

وقتی ولایت عشق به شما پیشنهاد شد، جدا از آشنایی با آقای فخیم‌زاده و... فیلمنامه چه ویژگی‌هایی داشت که قبول کردید؟

فیلمنامه بسیار خوب و محکمی بود.

فیلمنامه کامل بود؟

بله. قسمت انتهایی نبود ولی تا نزدیک به انتها کامل بود و به نظر من فیلمنامه محکم و خوبی بود. فیلمنامه بسیار گویا بود. یک فیلمنامه خوب محدودیت زمانی و مکانی ندارد و فیلمنامه‌ای است که در تمام دوران قابل دلالت برای زندگی نوع بشر است و انسان‌ها وقتی تماشا می‌کنند برای آنها ملموس است و صرفا مستندی نیست که آن دوران را تعریف کند. درباره ماهیت بشر و خصوصیات انسان صحبت می‌کند. در سریال ولایت عشق هم درباره ‌قدرت‌طلبی، جاه‌طلبی و خطر لغزش صحبت می‌کردیم و به خوبی در تمام سطرهای فیلمنامه مستتر بود و به زیبایی نشان داده می‌شد که قدرت و قدرت‌طلبی چه کاری با انسان می‌کند و چه اتفاقاتی می‌تواند رقم بخورد.

نقش به شما پیشنهاد شد یا نقش را خود شما انتخاب کردید؟

به من پیشنهاد شد. البته بازیگران متعدد دیگری برای این نقش درنظر گرفته شده بودند ولی مشخصا همین نقش به من پیشنهاد شد.

نقش دیگری را دوست نداشتید بازی کنید؟

خیر. من همین نقش مامون را دوست داشتم و به نظر من شباهت‌های زیادی به مکبث شکسپیر داشت چون من خیلی از آن نمایش خوشم می‌آمد و دلم می‌خواست در تئاتر در ایران آن را بازی کنم. در این سریال این میسر شد و من هم بازی کردم و بسیار کاراکتر جالبی برای پرداختن و بازی کردن بود. چنین نقش‌هایی که درازمدت است، نیاز به انرژی و سن و سال مناسبی دارد و سال‌ها زمان می‌برد و کار زیادی دارد و باید این آمادگی را بازیگر داشته باشد. شاید در همه دوران زندگی این کار سنگین میسر نباشد.

واکنش‌های آن زمان چطور بود؟ واکنش منفی نسبت به کاراکتر خود داشتید؟

خیر. واکنش منفی نبود. اتفاقا واکنش‌ها مثبت بود. به نظر می‌رسد محاسبه درستی داشتیم و آنچه باید، منتقل شد و سریال شعاری نبود و اثری نبود که خطی بین نقش منفی و مثبت کشیده شود. واقعا شرایط انسانی را عنوان می‌کرد و خطراتی که بر سر راه هر انسانی شاید موقعیت و قدرت ایجاد می‌شد و این قابل باور بود. عموما تماشاگر عام و خاص این را می‌دیدند و با آن ارتباط برقرار می‌کردند. خیلی روی آن نقش کار کردم و گاهی فکر می‌کردم این از وسواس و کار زیاد بیهوده باشد ولی این‌طور نبود و تماشاگر با کاری که روی آن زحمت کشیده شده است، ارتباط برقرار می‌کند.

یعنی می‌توان گفت ولایت عشق بیشتر از اینکه سریال مذهبی بود یک سریال انسانی و جهانشمول بود؟

بله. اصولا من چون تعداد قابل توجهی از کارهای تاریخی را بازی کردم خیلی از دوستان در مصاحبه درباره فیلم دینی یا مجموعه دینی سوال می‌کنند که به دفعات برای دوستان توضیح دادم که یک فیلم دینی و انسانی لازم نیست الزاما درباره یک موضوع دینی یا شخص دینی و مذهبی باشد. هر چیزی که موقعیت انسان و بشر را به شکل آموزنده و واقع‌بینانه و تاثیرگذار مورد آزمون و بررسی قرار دهد، این سینمای انسانی، دینی، اخلاقی، جدی و تاثیرگذار است. بنابراین خیلی از فیلم‌ها ممکن است فیلم روز درباره یک موضوع ساده باشد و سریالی همچون «شاید برای شما اتفاق بیفتد» که با بودجه محدودی بود، کیفیت فنی بالایی نداشت ولی نکاتی داشت. مثلا برخی از اپیزودها را نگاه می‌کردید جالب بود، منظور این است که یک فیلم ساده هم می‌تواند برخوردار از یک جنبه‌هایی باشد که توجه بیننده را جلب کند و هشدار دهد، انسان را به فکر واردار کند، انسان را وادار به تحول کند تا اینکه مجموعه‌ای عظیم با طراحی و گروه حرفه‌ای و بسیار گسترده و به شکلی می‌تواند تاثیر بیشتری بگذارد و کار کوچک می‌تواند تاثیر کمتری بگذارد، کاری که معنوی باشد خوب است، کاری که پشت آن فکر باشد خوب است.

در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید:

نگارگران ایرانی چگونه به محضر امام هشتم عرض ارادت می‌کنند

رنگ ها، پابوس شاه طوس (لینک)

مرتبط ها