کد خبر: 56184

عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

هیچ رئیس جمهوری به‌اندازه روحانی به دانشگاه بی‌اعتنایی نکرد

انحطاط فرهنگی در دانشگاه‌ها در 8 سال گذشته به اوج رسید

هیچ‌دولتی در بعد از انقلاب اسلامی مانند دولت روحانی به دانشگاه بی‌اعتنایی و کم‌محلی نکرده است و از این لحاظ یک رویکرد محسوب می‌شود. معتقدم اصلا شخص رئیس‌جمهور، وزارت علوم را به‌رسمیت نمی‌شناسد و به‌طور عمد افرادی را برای این مسند انتخاب کرده که مزاحم او نباشد.

زهرا رمضانی، روزنامه‌نگار: انتخاب وزیر برای وزارت علوم معمولا یکی از حواشی دولت‌ها به‌شمار می‌رود، وزارتخانه‌ای که با توجه به جایگاهش در فضای آکادمیک کشور نقش تعیین‌کننده‌ای در اتفاقات کف دانشگاه‌ها دارد و همین مساله باعث شده درطول سال‌های گذشته، به‌جای اینکه نگاه علمی برای انتخاب وزیر علوم از سوی دولت‌ها دنبال شود، عموما نگاه سیاسی در این زمینه نقش داشته و همین مولفه هم سبب شده بخش مهمی از چالش‌های نظام آموزش عالی کشور از سالی به سال دیگر منتقل شود و حالا دانشگاه‌های کشور با طیف گسترده‌ای از مشکلات در حوزه‌های آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و... روبه‌رو باشند. جالب اینجاست که برخی مسائل مبتلا به دانشگاه‌ها به‌حدی تکراری شده که دیگر استادان، به‌عنوان بخش مهمی از جامعه دانشگاهی نه‌تنها دیگر به رفع آنها امیدی ندارند، بلکه حتی رغبتی برای صحبت درباره آنها هم ندارند. در این گزارش سراغ محمدصادق کوشکی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران رفتیم تا بعد از بررسی عملکرد وزارت علوم درطول هشت‌سال گذشته، از اولویت‌هایی بگوید که وزیر علوم دولت سیزدهم باید آنها را برای سروسامان دادن به وضعیت دانشگاه‌های کشور مدنظر قرار دهد. متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

 هیچ‌ دولتی به‌اندازه روحانی به دانشگاه بی‌اعتنایی نکرده است

ارزیابی‌تان از عملکرد وزارت علوم دولت یازدهم و دوازدهم چیست؟

هیچ‌دولتی در بعد از انقلاب اسلامی مانند دولت روحانی به دانشگاه بی‌اعتنایی و کم‌محلی نکرده است و از این لحاظ یک رویکرد محسوب می‌شود. معتقدم اصلا شخص رئیس‌جمهور، وزارت علوم را به‌رسمیت نمی‌شناسد و به‌طور عمد افرادی را برای این مسند انتخاب کرده که مزاحم او نباشد و باید این سوال پرسیده شود که درطول هشت‌سال، او یک یا دوبار وقت ملاقات اختصاصی به وزرای علوم داده است یا خیر که در جواب هم باید بگویم بعید می‌دانم این اتفاق افتاده باشد. در اصل نگاه تحقیرآمیزی در دوران دو دولت روحانی به دانشگاه وجود داشت و نتیجه اتخاذ چنین نگاهی هم آن شد که مراکز آموزشی عملا رها شده بودند. نکته دوم اینکه دانشگاه‌ها به‌خاطر بی‌اعتنایی شخص رئیس‌جمهور، توسط بقای جبهه مشارکت قبضه شده بود و توسط این افراد اداره می‌شد و آنها هم به دانشگاه به‌عنوان یک پایگاه سیاسی و جناحی نگاه می‌کردند و متاسفانه طرح‌ها و ایده‌های غلط خود را تا جایی که توانستند در دانشگاه‌های کشور پیاده‌سازی کردند؛ یکی از این طرح‌ها تلاش برای اجرای سند 2030 یونسکو بود و جای تاسف اینکه در برخی عرصه‌ها، شاهد اجرای محتوای این سند در برخی دانشگاه‌ها به‌ویژه دانشگاه‌های مادر مانند تهران بوده‌ایم. به‌عبارت دیگر دانشگاه‌ها در هشت‌سال گذشته حیاط خلوت بقای جبهه مشارکت بوده و آنها بودند که دانشگاه‌ها را به‌خصوص درحوزه انحطاط فرهنگی قرار دادند و عملا در چنین فضایی دیگر نمی‌توان از دانشگاه انتظار داشت که بخواهد در حرکت کشور به‌سمت تکامل و حل مسائل موثر باشد. نباید فراموش کرد که بی‌اعتنایی به فضای آکادمیک کشور از سوی دولت، همه‌جانبه بوده است؛ یعنی بعید می‌دانم که حتی وزارت خارجه هم در هشت‌سال گذشته، یک یا دومرتبه از استادان شاخص دانشگاه درباره مسائل پیش‌روی این وزارتخانه مشورت گرفته باشد. در اصل از بدنه کارشناسی مومن موجود در دانشگاه‌ها استفاده نشده است، البته در این شرایط هم باز دانشگاهیان بالاخص آن قشر که اهل فعالیت جهادی و علمی بوده‌اند، تلاش خود را کردند، اما فعالیت برای آنها بسیار سخت بود؛ چراکه باز تاکید می‌کنم دولت در عمل دانشگاه‌ها را رها کرده و کار را به‌دست افرادی سیاسی‌ سپرده بود که نگاه فرهنگی غلط داشتند و نتیجه هم این شد که دانشگاه‌ها دچار پس‌رفت و سقوط شدند.

 عملکرد وزارت علوم درحوزه آموزشی را چطور ارزیابی می‌کنید و از نگاه شما وزیر آینده باید چه اولویت‌هایی را برای این این حوزه درنظر بگیرد؟

متاسفانه وقتی می‌گوییم دولت دانشگاه‌ها را رها کرد، دیگر نمی‌توان گفت مثلا وقتی وزارت علوم با بحران کرونا روبه‌رو شد، عملکردش چگونه بوده؛ چراکه در شرایط عادی هم دانشگاه‌ها از نظر رئیس‌جمهور و اطرافیانش نه‌تنها ذره‌ای اهمیت نداشت، بلکه مورد بی‌مهری هم قرار می‌گرفت، البته در زمان کرونا هم مشکلات چندبرابر شد.

  سرفصل دروس توسط استادانی نوشته می‌شود که ماشین ترجمه هستند

برخی قدیمی بودن سرفصل‌های دروس را از مشکلات جدی حوزه آموزش می‌دانند، نقش وزارت علوم در رفع این چالش را چقدر می‌دانید؟

قطعا این مولفه یکی از چالش‌هاست و طبیعتا استاد انقلابی، خلاق و تولیدکننده علم می‌تواند آنها را جبران کند اما نکته اینجاست که امروز استادانی این سرفصل‌ها را می‌نویسند که یا انقلابی نبوده یا خلاق نیستند و صرفا ماشین ترجمه بوده و علم را ترجمه متون لاتین می‌دانند. به‌عبارت دیگر دانشگاه باید تحویل نسل خلاق شده و به‌طور جدی به باورهای انقلاب باور دارند. قطعا در جامعه دانشگاهی هم پر از استادان خلاق و نوآور است که امروز پیگیر کارهای شخصی خود هستند و معتقدم هنر رئیس‌جمهور آینده این است که با شناسایی این افراد، از عمق میدان کارزار دانشگاهی فردی را برای مسند وزارت علوم انتخاب کند.

در همین دوران اقداماتی مانند بحث آیین‌نامه ارتقای استادان را داشتیم، این قبیل فعالیت‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

مشکل اصلی‌مان این بود که دولت روحانی اصلا چنین باوری را نداشت که دانشگاه محل تولید علم برای حل مشکلات کشور است، یعنی به‌حدی که دولت به شرکت‌ها و حتی سفارتخانه‌های خارجی دخیل می‌بست، یک‌هزارم آن به انبوه نیروی‌های کارآمد نگاه نشده است که در دانشگاه‌های خودمان حضور دارند.

  دولت سیزدهم دانشگاه‌ها را از چنگ بقایای جبهه مشارکت خارج کند

وظیفه وزیر علوم آینده با توجه به شرایط ایجادشده برای دانشگاه‌ها چیست؟

دولت آینده باید بحث احیای دانشگاه‌ها و خارج کردن دانشگاه از چنگ بقایای جبهه مشارکت را جدی بگیرد تا از این طریق مراکز آکادمیک کشور به‌معنی واقعی در اختیار کسانی قرار بگیرد که جهاد علمی برای آنها مهم است، همچنین باید پاسخگویی به نیازهای کشور، تولید علم و تربیت دانشجوی مومن انقلابی برایشان مهم باشد و دانشگاه را مانند هشت‌سال گذشته نگاه نکنند که صرفا نیروهای سیاسی تندرو وابسته به جبهه مشارکت در آن ورود کنند. متاسفانه درطول این سال‌ها شاهد بودیم که برخی عناصر تندرو بدون طی مراحل قانونی به‌عنوان عضو هیات‌علمی به دانشگاه‌ها رفتند، درحالی‌که این نهاد جای چنین افرادی نیست و به‌جای آن باید افرادی که از لحاظ علمی، خلاقیت و پاسخگویی به نیازهای کشور سرآمد هستند، در دانشگاه‌ها حضور داشته باشند. با توجه به اینکه دانشگاه‌ها در دولت‌های یازدهم و دوازدهم آسیب‌های جدی دیده‌اند، باید در آینده توجه ویژه‌ای به این بخش شود.

  روند غلط شرط چاپ مقاله ISI باید اصلاح شود

از نگاه شما عمده چالش‌هایی که وزارت علوم دولت سیزدهم با آن روبه‌رو است، چیست؟

یکی از مشکلاتی که از گذشته هم وجود داشته، لزوم نگارش مقاله برای ارتقای استادان است، یعنی استادان باید در یک فرآیند غلط، تنها با چاپ مقاله در ژورنال‌های مورد تایید خارج از کشور ارتقا پیدا کنند. این پروسه به‌معنای آن است که ما با پول ملت، استادان را وادار می‌کنیم تا در راستای خواست ژورنال‌های خارجی مقاله بنویسند و تازه برای انتشار آن هم هزینه کنند و قطعا این روند غلطی است، تا جایی که رهبری هم عنوان کرده‌اند وقتی ملاک ارتقا انتشار مقاله ISI باشد، آن زمان دیگر استادان به فکر حل مشکلات نیستند و تنها حواس‌شان انتشار این مقاله است. اما مساله اینجاست که این روند غلط در دولت روحانی تشدید شد و در برخی رشته‌ها برای ارتقای استادان، علی‌رغم اینکه در گذشته نیاز به انتشار یک یا دو مقاله از این جنس بود، در این دولت به چهار مقاله رسید. یعنی نگاه غرب‌گرایانه این دولت باعث شد ملاک باسوادی استادان عملکرد کاربردی او، تولید علم و پرداخت به حل مسائل کشور نباشد، بلکه تنها پاسخگویی به ژورنال‌های خارجی است و طبیعتا این مهم باید در آینده اصلاح شود.  قدم اولی که وزیر علوم آینده باید بردارد، این است که با استادان انقلابی و باسواد و آنهایی که اهل نوآوری هستند، مشورت کند تا از این طریق مشکلات جدی هر حوزه احصا شود. به‌عبارت دقیق‌تر نباید این‌طور عمل کرد که وزیر علوم تصور کند تیم خاص به خودش را دارد و از این طریق کار را جلو ببرد؛ چراکه این روش باعث می‌شود کارها به شکل اداری پیش بروند و این‌گونه هم هیچ‌گاه مشکلات موجود درعرصه آموزش عالی برطرف نمی‌شود. وزیر علوم باید به نیروها اعتماد کند و به آنها باور داشته باشد. البته بخش مهمی از افرادی که در دانشگاه‌ها هستند، افراد مومن و متعهدند که در حوزه‌های خود حرفی برای گفتن دارند و وزیر نباید به آنها به‌عنوان یک زیرمجموعه از وزارتخانه یا ارباب‌رجوع نگاه کند، بلکه آنها کسانی هستند که قدرت حل مشکلات کشور را از طریق راهکارهای علمی دارند. سوال این است که چرا وزیر علوم نباید سازوکاری را ترسیم کند و دانشکده به دانشکده و دانشگاه به دانشگاه برود و با استادانی که به انقلاب دلبستگی دارند، جلسه برگزار کند؟ البته منظور از حضور وزیر در دانشگاه‌ها، سفرهای استانی نیست، بلکه جلسات کارآمد است تا از طریق آنها بتوان دیدگاه‌های استادان را در بخش‌های مختلف احصا کرد. جالب اینجاست که رهبری چندساعت پای صحبت‌های استادان می‌نشینند، اما وزیر علوم که جایگاهش ایجاب می‌کند چنین جلساتی را یرگزار کند، این‌طور نیست. باید این اتفاق بیفتد و با جمع‌بندی نظر استادان راه را مشخص کند، البته منظور این نیست که وزیر علوم 200 معاون و مشاور برای خود تعیین کند، بلکه می‌توان از ظرفیت آنان -آن هم بدون نیاز به صدور حکم معاون و مشاور برای آنها- جهت حل مشکلات کشور بهره گرفت.

مساله دیگر این است که وزیر علوم باید سرخط‌هایی را شناسایی و اصلاح کند که دانشگاه‌ها در آنها گرفتارند، مانند همین اسارت در بند مقالات ISI و روندشان، البته نمی‌توان این مهم را نادیده گرفت که اصلاح این سرخط‌های غلط هم از طریق مشورت با استادان امکان‌پذیر خواهد بود و این‌طور نیست که بگوییم تحقق آن نیازمند پروسه متفاوتی است.

  نگاهی غلط به رشته‌های علوم انسانی وجود دارد

وزیر علوم آتی در حوزه پژوهش که می‌توان بخشی از آن را در قالب ارتباط صنعت با دانشگاه هم درنظر گرفت، چه کارویژه‌هایی باید داشته باشد؟

در وهله اول برای پاسخ به این سوال باید بگویم که نگاه ارتباط این دو نهاد با یکدیگر تقلیل‌گرایانه است؛ چراکه اصل ماجرا ارتباط دانشگاه با جامعه و تلاش این نهاد برای حل مشکلات جامعه است، یعنی دانشگاه باید تولید علم کاربردی را مدنظر قرار دهد که طبیعتا در حوزه صنعت می‌توان ارتباط صنعت با دانشگاه را مثال زد یا در حوزه کشاورزی ارتباط دانشگاه با این بخش باید سرلوحه قرار بگیرد. یکی دیگر از مشکلات ما این است که وقتی از حوزه صنعتی فاصله می‌گیریم، تصور می‌شود که دیگر بحث علم کاربردی وجود ندارد اما اصلا این‌طور نیست؛ چراکه از سیاست خارجی گرفته تا تقسیمات کشوری جزء حوزه‌های کاربردی محسوب می‌شوند و این‌طور نیست که بگوییم فردی در کتابخانه بنشیند و برای تقسیمات کشوری راهکار بدهد. جالب اینجاست که فعالیت در این رشته‌ها کاربردی است اما امروز به‌شکل غلط آنها را به رشته‌های نظری تبدیل کرده‌ایم. حقیقت این است که نگاه غلطی به رشته‌های علوم انسانی وجود دارد و تصور می‌شود که می‌توان برای این رشته صرفا در کتابخانه‌ها نشست و کارها را پیش برد.

  وزیر آینده از استادان انقلابی و خلاق در حوزه‌های مختلف مشورت بگیرد

وزارت علوم در آینده می‌تواند نگاه غلط موجود در فضای آکادمیک کشور را تغییر دهد؟

طبیعتا این نگاه غلط از آیین‌نامه‌های ارتقا نشأت گرفته و همچنین سنت غلط دانشگاه از زمان رضاخان تا امروز مبنی‌بر اینکه صرفا یک‌سری کتاب انگلیسی را ترجمه کنیم و به دانشجو بگوییم آنها را حفظ کند و نمره بگیرند یکی دیگر از مولفه‌های اثرگذار در این زمینه است، به همین خاطر امروز می‌بینیم که مهم نیست پایان‌نامه‌های منتشرشده به درد مردم می‌خورد یا خیر. مباحث نظری برگی جدا از واقعیت‌های جامعه است و اگر قرار باشد دانشگاه مفید باشد و به حاکمیت کمک کند، قاعدتا وزارت علوم باید از مشورت استادانی استفاده کند که در این زمینه حرفی قرار گفتن -و از همه مهم‌تر- نگاهی انقلابی دارند. البته منظور از نگاه انقلابی، تملق‌گویی وزیر و رئیس‌جمهور نیست، بلکه استادانی است که به ارزش‌های انقلاب باور و برای عملیاتی کردن آن برنامه دارند. قطعا در چنین نگاهی ممکن است فردی که نقد بیشتری هم به وزارت علوم دارد، انقلابی‌تر باشد.

  به‌کارگیری افراد کاربلد در دانشگاه‌ها در حل مشکلات اثرگذار است

با توجه به رشته‌تان، کمی درباره چالش‌های این حوزه و برنامه‌هایی که باید از سوی وزارت علوم برای رفع آنها در نظر گرفته شود، صحبت کنید.

یک نکته مهم درباره حوزه فرهنگ این است که استادان در حوزه اثرگذاری روی دانشجویان بسیار محدود عمل می‌کنند؛ چراکه در مقطع دکتری نهایتا هفت تا هشت دانشجو به یک استاد تعلق می‌گیرد و مساله دیگر اینکه دانشجویان با استادان زیادی سروکار دارند و اگر همه آنها استادان انقلابی، کاربلد و با نگاه کاربردی باشند، می‌توانند روی دانشجو اثر بگذارند اما شخصیت اصلی دانشجو از صداوسیما، مدارس، فضای مجازی، رسانه‌های داخلی و خارجی و... نشأت می‌گیرد، با این‌حال اگر وزارت علوم هم در این حوزه کار خاصی انجام ندهد باز هم وظیفه استادان سر جای خود باقی است. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که تحول انسان‌ها در دانشگاه‌ها یک کار جمعی به‌شمار می‌رود، از این رو تا زمانی که استادان ما انقلابی نباشند، در عرصه دانشگاه در همه ساحت‌های آن اتفاق ویژه‌ای رخ نمی‌دهد. قطعا اگر حاکمیت دانشگاه را جدی بگیرد و افرادی را که ناتوان و صرفا راوی اندیشه‌های غربی در دانشگاه‌ها هستند، کنار بگذارد و هیات‌علمی‌های دانشگاه‌ها را از افراد خلاق و کسانی تعیین کند که نگاه کاربردی به مسائل دارند، حتما می‌تواند روی همه مشکلات کشور تاثیر مثبت بگذارد.

 

مرتبط ها