محمدسعید عبداللهی، طلبه حوزه علمیه و کارشناسیارشد فلسفه دین: «شرح اناجیلِ تولستوی را همواره با خود دارم، مثل یک طلسم» (ویتگنشتاین، روزنگاشتهای سری، 11 نوامبر، 1914)
«در اناجیل همهچیز بیآلایشتر، فروتنانهتر و سادهتر است.» (ویتگنشتاین، فرهنگ و ارزش، 67)
هرمینه، خواهر ویتگنشتاین میگوید: «مردی با انجیل لقبی بود که همرزمانِ ویتگنشتاین در جنگ جهانی اول به او داده بودند.» انجیلی که ویتگنشتاین پیوسته و در همهجا، حتی زیر آتش دشمن به همراه داشت، توضیح مختصر اناجیلِ تولستوی بوده است، کتابی که ویتگنشتاین به شکلی اتفاقی در مغازهای یافته و خریده بود. تولستوی در این کتاب براساس برداشت خودش از مسیحیت، چهار انجیل را خلاصه کرده است. تلقی تولستوی از مسیحیت، آموزهای است که به زندگی معنا میدهد. او در پیِ یافتن پاسخی برای پرسشهای خویش است. اینکه واقعا کیست؟ معنای زندگیاش به چه چیزی بسته است؟ و پرسشهای بسیاری از این دست. بنابراین، جایِ شگفتی ندارد که ویتگنشتاین اینچنین شیفته کتاب شود، ویتگنشتاینی که همواره به دنبال شناخت خویشتن و جهان بود. یکیدیگر از موضوعاتی که ویتگنشتاین را علاقهمند به تولستوی میکرد و بهطور مشخص در دوران جنگ جهانی اول بسیار ذهنش را میخلید، مساله سعادت بود که ارتباط بسیاری با معنای زندگی داشت و مگر آثار کسانی مانند تولستوی و داستایفسکی چیزی جز بررسی و نشان دادن وجوه گوناگون زندگی سعادتمندانه و ناسعادتمندانه است؟ ویتگنشتاین در یادداشتهای زمان جنگ، آشکارا از تولستوی و داستایفسکی تاثیر پذیرفته است. برای نمونه تولستوی در تلخیص اناجیل خود، از زبان مسیح میگوید: «و بنابراین دل افسرده مباش، بلکه همواره از طریق روح در دم بزی... . زمان رستگاری همچون تارهای بههم بافته، بر همه مستولی است؛ همیشه وجود دارد... . بنابراین زندگی راستین باید در دم زیسته شود.» ویتگنشتاین نیز در تاریخ هشت ژوئیه 1916 و در روزنگاشتهای فلسفیاش خطاب به خود میگوید: «زندگیِ در دم را مرگی نیست... . اگر جاودانگی نه به معنای مدت زمان بینهایت، بلکه به معنای بیزمانی درک شود، آنگاه میتوان گفت که انسان جاودانه میزید، چنانچه در دم بزید.» و در 14 ژوئیه میگوید: «هر آنکه در دم بزید، فارغ از امید و ترس میزید.» برخی از این نکات خودسازانه ویتگنشتاین که در کشاکش جنگ نوشته است را در رساله فلسفی منطقی او که بعدها چاپ میشود نیز میتوان یافت.
گو اینکه ویتگنشتاین در باب خودسازی و رهایی از تعلقات دنیوی، تلاشهای مفیدی داشته است و اقدامات او در روزهای نخست عملیات، کسب مدال شجاعت و گزارش ضمیمه آن میتواند گواه این مطلب باشد. «سرباز داوطلب، ویتگنشتاین، در جریان درگیریها در کسوت افسر دیدهبانی بود... او بیاعتنا به آتش سنگین توپخانه دشمن و انفجار پیاپی گلولههای خمپاره، شلیک خمپارهها را زیرنظر گرفت و مکانیابیشان کرد... او با همین رفتار متمایز تاثیر آرامبخشی بر رفقای خود گذاشت.» این گزارش وقتی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم ویتگنشتاین از رزم معاف بوده و به اصرار خود به جنگ آمده است.
ویتگنشتاین در یادداشتهایش مینویسد که در یکم سپتامبر 1914 شروع به خواندن توضیح مختصر اناجیل تولستوی کرده و بهشدت از آن تاثیر پذیرفته است. مطالعه کتاب یک هفته به طول انجامیده و به مدت یک ماه هم همواره به دست داشته و همهجا با خود میبرده است. تا جایی که به فون فیکر نوشت: «حقا که این کتاب مرا زنده نگه داشته است» همچنین، برتراند راسل در همین زمینه در نامهای به اوتولین مینویسد: «در جریان جنگ ماجرای عجیبی رخ داد، او به شهر تورنف در گالیسیا اعزام شد و به یک کتابفروشی رفت... . کتاب اناجیل تولستوی را خرید و آن را خواند و همواره با خود داشت، چه زیر آتش دشمن و چه هر وقت دیگر.»
مطالبی که پیشتر آمد در باب کتاب اناجیل تولستوی بود، اما ویتگنشتاین در باب انجیل هم سخنان درخور تاملی دارد. در فرهنگ و ارزش میگوید: «در اناجیل همهچیز بیآلایشتر، فروتنانهتر و سادهتر است.» (ویتگنشتاین، فرهنگ و ارزش، 67) ویتگنشتاین همچنین در دفاع از داستانها و گزارشهای تاریخی در اناجیل میگوید: «ممکن است گزارشهای تاریخی در اناجیل، کاذب باشند، ولی با این همه، باور دینی چیزی را از دست نمیدهد، زیرا براهین تاریخی با باورهای دینی بیارتباط هستند.» از اینرو، ویتگنشتاین اصرار میورزد که استوارترین دلایل مخالفان اعتقاد دینی، نیز نمیتواند هیچگونه تزلزلی در ایمان مومنان به وجود آورد؛ چراکه اعتقاد دینی از سنخ هیچ اعتقاد دیگری نیست. ثبات و استحکام باورهای دینی نسبتی با ثبات و استحکام دیگر باورهای متداول و حتی باورهای علمی ندارد. ویتگنشتاین در فرهنگ و ارزش نیز بارها به برخی از نامها و اصطلاحات مسیحیت و انجیل اشاره میکند. رستاخیز مسیح، رساله پولس، حواریون، اناجیل، روحالقدس، کتاب مقدس، بهشت، جهنم، تقدیر، ابدیت، معجزه و... نمونههایی هستند که نشان میدهد وقتی ویتگنشتاین از باورهای دینی سخن میگوید، اگر بخواهد آنها را با مفهومی روشن سازد آن مفهوم را از مسیحیت وام میگیرد.
همچنین دروری، که از دوستان ویتگنشتاین به شمار میآید و دوستی آنها تا پایان زندگی ویتگنشتاین نیز ادامه یافت چنین نقل میکند:
در نخستین سال ورودم به کمبریج، دانشجوی دوره لیسانس بودم و تصمیم داشتم در سخنرانیهای مور شرکت کنم. در سخنرانی اول مور گفت که از میان موضوعاتی که از وی خواسته شده تا درباره آنها سخنرانی کند، یکی موضوع فلسفه دین است که او در اینباره سخن نخواهد گفت، زیرا حرفی برای گفتن ندارد. عصبانی شدم که چرا یک استاد فلسفه باید در موضوعی چنین مهم خاموش بماند. جریان را به ویتگنشتاینگفتم. پاسخ ویتگنشتاین این عبارت از کتاب اعترافات آگوستین بود: وای بر آنان که چیزی نمیگویند که درباره تو باشد؛ چراکه پرچانگان مهملات بسیار میگویند، سپس اضافه کرد از اینکه با تو درباره خدا یا دین صحبت کنم امتناع نخواهم کرد. دروری همچنین با ویتگنشتاین مطرح میکند که چقدر تحتتاثیر نمایشهای جمعی از مجموعه ماسک لانینی که ترجمه آنها در کتاب دعای کلیسای انگلیس موجود است، قرار گرفته و ویتگنشتاین در پاسخ میگوید: «آری، این دعاها چنانند که گویی در قرون پرستش خوب خیس خوردهاند. هنگامیکه در ایتالیا اسیر جنگی بودم، ما را مجبور میکردند هر یکشنبه در آیین عشاء ربانی شرکت کنیم. من از این اجبار بسیار خشنود بودم.»
دروری همچنین در کتابی که در باب ویتگنشتاین نوشته آورده است: «ظاهرا ویتگنشتاین هم از نسخه معتبر کتاب مقدس استفاده میکرد که ترجمهای است انگلیسی از آن تحتعنوان نسخه جیمز شاه و هم از ترجمه آلمانیِ لوتر. دروری از گفتوگوهایش با ویتگنشتاین در سال 1929 مینویسد و اینکه ویتگنشتاین به او گفته است: درمجموع نسخه انگلیسی کتاب مقدس را به ترجمه آلمانی لوتر ترجیح میدهم. مترجمان انگلیسی چنان احترامی برای متن قائل بودهاند که وقتی نمیتوانستند از آن سر در بیاورند به حساب نامفهوم بودنش از آن رد میشدند اما لوتر گاهی معنا را میپیچاند تا با تصورات خودش جور درآید.»
باری، شاید ویتگنشتاین مردی دیندار (به معنای التزام و سرسپردگی به دینی مشخص) نبود، اما نمیتوانست در سیر فلسفهورزی و نگاهش به جهان و پدیدههای پیرامون، نقش و اهمیت دین و کتاب مقدس را نادیده بگیرد. ویتگنشتاین به دروری میگوید: «من مردی دیندار نیستم اما نمیتوانم مسائل را از نظرگاه دینی نگاه نکنم.» (دیدگاه دینیِ ویتگنشتاین، ص 9)
برخی منابع:
فرهنگ و ارزش، ویتگنشتاین، ترجمه امید مهرگان، نشر گام نو، 1383، تهران
ویتگنشتاین و حکمت، مالکحسینی، نشر هرمس، 1389، تهران
دیدگاه دینی ویتگنشتاین، نورمن مالکوم، ترجمه علی زاهد، نشر گام نو، 1395، تهران
Kenny, A, 2006, Wittgenstein ,Blackwell Publishing
Wittgenstein,L, 1965,The Blue and Brown Books,harper.
Mcguinness, b. 2012. Wittgenstein, black well
Monk, ray, 1990, Wittgenstein: the duty of genius, new York
Rhees , r , Ludwig Wittgenstein , Personal Recollections, Rowman and littefieldpub,1984
Drury , m, 1984 , conversation with Wittgenstein , oxford university press