فرهیختگان: در جهان امروز دموکراسی برخلاف سدهها و هزارههای پیشین یکی از لوازم اصلی جامعه است. در سراسر کرهخاکی حتی در کشورهای توسعهنیافته، فقیر و نیز کشورهای دارای فضای اجتماعی بسته نیز شما صندوق رای را مییابید و این دلیلی جز رسوخ دموکراسی در لایههای اجتماع ندارد. با این حال در چنین وضعیتی بسیاری از کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس ترجیح میدهند در قرن بیستویکم در صندوق، میوه بچینند تا اینکه رای بریزند.
در شرایطی که کشورهای کودتاخیز نیز دموکراسی داشتهاند، این وضع در کشورهای عربی بیش از اندازه تعجببرانگیز است. در ترکیه برای مدتها ارتش این کشور بهطور پیدرپی دست به کودتا زده و با ساقط کردن دولتها قدرت را در دست میگرفت، اما با وجود چنین دهنکجیهایی به دموکراسی، هیچگاه صندوقهای رای تاثیرشان را در این کشور از دست ندادند و هربار که برای رایگیری برپا شدند، نامزدهای پیروز را وارد چرخه قدرت کردند. پاکستان کشور دیگری در منطقه است که همانند ترکیه پس از استقلال همیشه کودتاخیز بوده است، اما کودتاگران شاید از پس نامزد پیروزشده در انتخابات برمیآمدند، اما هرگز نتوانستند بر صندوقهای رای مسلط شوند.
دموکراسی حتی در چنین محیطهایی با کمک صندوقهای رای جان گرفت، اما در کشورهای عربی، همچنان پرچم جهالت قبیلگی برافراشته مانده است و صندوقها نیز تنها برای میوه خالی ماندهاند. بهطور کلی باید گفت که در کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس دموکراسی ضعیف نیست، زیرا چیزی که وجود ندارد دچار شدت و ضعف نیز نمیشود. در میان شیخنشینهای حاشیه خلیجفارس اما موارد نادری دیده میشوند که در آنها انتخاباتهایی نمایشی برگزار شده تا اینگونه وانمود شود که این پادشاهیها دموکراسی دارند، ادعایی که کشورهای دیگر آن را در هیچ دورهای باور نکردهاند.
با وجود وخیم بودن وضعیت مدنی در کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس اما اوضاع در عربستانسعودی حتی بدتر از دیگر نمونههای مشابه است. رابطه عربستان و دموکراسی همانند رابطه سیاهچاله و نور است. اگر سیاهچاله حتی نور را بهسمت خود میکشد و تاریکی میآفریند، عربستان نیز هر ایده، راهحل و نظری را در جامعه مدعی کشته و از طریق سرکوب تاریکی میسازد.
در کنار وجود «سیاهچالههای دموکراسی» در حاشیه جنوبی خلیجفارس کشورهای دیگری نیز در اطراف ایران حضور دارند که در آنها علیرغم وجود اسمی دموکراسی و برپایی صندوقهای رای اما نظر مردم همچنان اهمیتی ندارد. یکی از این کشورها افغانستان 39 میلیون نفری است که در انتخابات ریاستجمهوری سال 1398 این کشور تنها 1/8 میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده و اشرف غنی با 923 هزار رای دوره ریاستجمهوری خود را در آن تمدید کرد. در ترکمنستان نیز اوضاع بهتر از همسایه افغان خود نیست و گفته میشود از صندوقهای رای برای همیشه اسم «قربانقلی بردیمحمدف» درمیآید. وجود چنین همسایگان زبده در دموکراسی، باعثشده تا در این گزارش به بررسی نظامهای سیاسی، انتخاباتی و نیز شیوههای رایگیریشان در برخی از کشورهای منطقه بپردازیم.
امارات
امارات که از سال 1971 تشکیل شده است پس از اشغال عراق و ایجاد دموکراسی در این کشور از سال 1385، دست به برگزاری انتخابات زد. در اواخر آذرماه همین سال تنها 6 هزار و 500 اماراتی از سوی حاکمان امارات این حق را پیدا کردند تا برای رایدهی به پای صندوقهای رای بروند که این میزان کمتر از یکدرصد جمعیت این کشور بود. در این انتخابات 40 نفر از اعضای شورای فدرال تعیین شدند.
در امارات یک شورای فدرال وجود دارد که همانند مجلس این کشور تلقی شده و به آن قوه چهارم امارات میگویند. با وجود تلاشها برای تعیین شورای فدرال بهعنوان پارلمان، اما وظایف این شورا هیچ شباهت خاصی به یک پارلمان ندارد. تعداد اعضای این شورا 80 نفر هستند که 40 نفر آن از سوی حکومت امارات منصوب شده و 40 تن دیگر نیز توسط رایدهندگان انتخاب میشوند. گفته میشود مهمترین وظایف شورای فدرال بازنگری در قوانین و ارائه توصیه به دولت مرکزی است که البته ابوظبی الزامی برای اجرای توصیهها ندارد و تمام نظرات شورای فدرال غیرالزامآور هستند. همچنین نامزدهای حاضر در این شورا در طول تبلیغات نمیتوانند به مسائل اقتصادی، سیاسی و مسائل مهم اجتماعی اشاره کنند. آنها تنها میتوانند درباره مسائل مربوط به مدارس و محیطزیست صحبت کنند. از مهر 1398 بنابر دستور «خلیفه بن زاید آل نهیان»، رئیس امارات نیمی از کرسیهای شورای فدرال به زنان اختصاص یافته است، مسالهای که تنها به عمق نمایشی بودن شورای فدرال افزوده است تا ارتقای دموکراسی.
افغانستان
در افغانستان اساسا قرارداد اجتماعی قابل حصول نیست و کشور در مرحله پیشادموکراسی بهسر میبرد. این کشور که از اقوام و مذاهب گوناگونی تشکیل شده است بهدلیل بافت قومی-قبیلهای همیشه صحنه درگیری و التهاب بوده است. در اواخر قرن نوزدهم میلادی عبدالرحمانخان، پادشاه وقت این کشور 60 درصد از قوم هزاره را قتلعام کرد. این قوم هماکنون نیز تحت امواج خشونتطلبانه دیگر اقوام قرار دارد. هزارهها 10 تا 15 درصد جمعیت افغانستان را شامل میشوند. در این کشور پشتونها 45 درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و در سدههای اخیر نیز همیشه قدرت اصلی در افغانستان بودهاند. به همین دلیل است که گروههای شبهنظامی پشتون چه بهصورت مستقل و چه از طریق دستگاههای دولتی همیشه مبادرت به حذف اقوام دیگر مانند تاجیکها، ازبکها و هزارهها کردهاند. در دهه 1990 میلادی که گروههای مجاهد با بیرونراندن شوروی قدرت را در دست گرفتند، گروه پشتونتبارطالبان به ناگاه ظهور کرده و با کنارزدن دیگر احزاب غیرپشتون و ارتکاب جنایات بسیار، قدرت را بهطور کامل قبضه کرد. پس از سرنگونی دولت طالبان در سال 2001 از طریق حمله ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا نیز پشتونها بههیچوجه اجازه حضور دیگر اقوام را در سمت ریاستجمهوری ندادند. کاراترین ابزار گروههای سیاسی پشتونتبار در این مسیر «تقلب» در انتخابات است. این ابزار بهدلیل موفقیتهای بالایش در جریان هردور از انتخابات توسط یک کاندیدای پشتونتبار مورد استفاده قرار میگیرد.
نقطه اوج برگزاری یک انتخابات با شیوه متقلبانه به سال 1398 تعلق دارد که دولت اشرف غنی با دستزدن به حرکاتی عجیب و شمارش چندماهه آرا موفق شد با 923 هزار رای دوره ریاستجمهوری خود را در این کشور 40 میلیونی تمدید کند. منازع فعلی قدرت در افغانستان نیز طالبان است که در هفتههای اخیر با تشدید حملات نظامی و انتحاری خود به مواضع ارتش افغانستان میکوشد قدرتی را که اشرف غنی با تقلب در انتخابات بهدست آورده با استفاده از موادمنفجره انتحاری بازپس بگیرد.
عراق
عراق تا سال 2003 چندین شیوه حکومتی را تجربه کرده است. ادارهشدن توسط بریتانیا و تمرین حکومتداری زیرنظر لندن تا سیستم پادشاهی و جمهوری همگی در بغداد تجربه شدهاند، اما هیچکدام دموکراسی نبودند. در دوران جمهوری نیز روسایجمهور نه از طریق صندوق رای، بلکه با شیوه مسلحانه و کودتا راس قدرت را دراختیار میگرفتند. این دیکتاتورها در برهههایی با برگزاری انتخابات نمایشی میکوشیدند برای خود مشروعیتسازی کنند. نمونه برجسته این دیکتاتورها صدام حسین بود که در سال 2003 با حمله ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا ساقط شد.
پس از برکناری حزب بعث از قدرت، سران عراقی با کمکهای بینالمللی یک نظام سیاسی شبیه به جمهوری سوم فرانسه تدارک دیدند که در جزئیات «سهمیهبندیهای قومی-مذهبی» نیز بهدلیل وضعیت خاص عراق در آن پیشبینی شده بود. در عراق منشأ قدرت پارلمان است و به همین دلیل نظام سیاسی این کشور در دسته نظامهای پارلمانی دستهبندی میشود.
کرسیهای پارلمان عراق به دو بخش لیستی و مستقل تقسیم میشوند بهگونهای که 80 درصد کرسیها به لیست احزاب و 20 درصد نیز به اشخاص منفرد تعلق دارد. در بخش لیستی مردم به یک حزب رای میدهند و این حزب است که با توجه به نسبت آرای خود نمایندگانش را به پارلمان میفرستد و در شیوه منفرد نیز اسم افراد در برگههای رای نوشته میشود. در عراق نمایندگان پارلمان وظیفه انتخاب نخستوزیر و رئیسجمهور را برعهده دارند.
کویت
کویت یکی از ضعیفترین دموکراسیها را در جهان دارد، ولی همین نظام انتخاباتی در میان کشورهای حاشیه خلیجفارس مترقیترین دموکراسی را رقم زده است؛ در بیابان یکجرعهآب نیز غنیمت است. کویت از جهات دیگری نیز با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس تفاوت دارد. این کشور از سال 1961 استقلال خود را از بریتانیا بهدست آورد و در همان سال یک شورای موسسان تشکیل داد که برخی از اعضای آن از طریق انتخابات مشخص شده و 20 تن دیگر این شورا نیز اعضای کابینه بودند. تشکیل این شورا منجر به نوشتن و تصویب قانون اساسی کویت در سال 1962 شد. یک سال بعد نیز نخستین پارلمان این کشور شروع به کار کرد. پارلمان کویت دارای 65 کرسی است که 50 کرسی آن از طریق رایگیری و 15 عضو آن نیز از سوی حکومت تعیین میشوند. پارلمان و دولت کویت بهدلیل قدرت بالای پادشاه، فضای زیادی برای عرضاندام ندارند و برای همین نظام سیاسی آنها در جهان «نیمهدموکراتیک» نامیده میشود، اما با این حال وجود نظام سیاسی کویت دربرابر «سیاهچالههای دموکراسی» که عربستانسعودی و امارات هستند، خود موضوع بزرگی است.
باید درنظر داشت که دلیل زیربنایی آزادتربودن فضا در کویت نسبت به سعودیها ریشههای اجتماعی کشور کویت است که دارای تکثر بیشتر و فضای بیشتر برای اندیشیدن و ابراز نظرات مختلف است. امری که در عربستان حتی برای شاهزادگان نیز به آسانی میسر نیست.
ترکمنستان
بین رسانهها، ترکمنستان به کرهشمالی دوم مشهور است. صفر مراد نیازاف، رئیسجمهور پیشین این کشور نماد برجستهای از نظام سیاسی ترکمنستان بود، بهگونهای که کشور ترکمنستان در وجود او ذوب شده بود. مراد نیازاف که در سال 2006 فوت کرد کتابی به نام روحنامه نوشته که همانند کتاب تاریخی قابوسنامه حاوی مطالبی نصیحتآمیز برای مردم ترکمنستان است. در این کشور کتاب روحنامه همانند یک کتاب آسمانی توسط سازمانهای دولتی تبلیغ شده و مورد احترام است.
در دوره نیازاف، ترکمنستان در انزوای سیاسی عمیقی بهسر میبرد. برای آنکه عمق چنین انزوایی را که بهنظر تحلیلگران سیاسی بهاتمام رسیده متوجه شوید، باید بدانید که هماکنون نیز رفتوآمد خارجیها به ترکمنستان و بر عکس رفتوآمد ترکمنها به خارج به شدت محدود است و نقلوانتقالات داخلی نیز در این کشور از ممنوعیتهای بسیاری رنج میبرد. هنگامی که به وضعیت فعلی ترکمنستان، خروج از انزوا میگویند حتی فکر کردن به دوره انزوا و حکومت نیازاف، وحشتناک است.
عربستانسعودی
تا پیش از این کشوری با نام عربستان در نقشه سیاسی جهان وجود نداشته است. تنها حکومتهایی در آن تشکیل شدهاند اما خود هیچگاه به شکلی پیوسته و یکپارچه در محدوده فعلی دارای قدرت نبوده است. کشور جدید عربستان در سال 1934 با حکومت خاندان آلسعود تشکیل شده و از آن زمان تاکنون از یک نظام سیاسی بهره برده است. سیستم «پادشاهی» مطلقه مبتنیبر پادشاهی یک شخص از خاندان آلسعود بدون وقفه و خللی در تمام این 87 سال بر سراسر عربستانسعودی حکمفرما بوده است.
با این وجود عربستانسعودی پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و برقراری یک نظام مردمسالار در منطقه مجبور شد تا مردمش را نیز وارد محاسبات کند. پس از ایجاد نهضت رسیدگی به مردم درقالب جهاد سازندگی برای محرومیتزدایی از مناطق مختلف ایران و نیز گسترش زیرساختهای موردنیاز مردم، سعودیها نیز بالاجبار وارد توسعه زیرساختهای مردمی خود شدند، اما این اقدامات را تنها منحصر به امور اقتصادی و عمرانی کردند و فضای سیاسی-اجتماعی را مسکوت باقی گذاشتند. ریاض با وجود چندین دهه از تاسیس پادشاهی عربستانسعودی و تغییر اوضاع در منطقه اجازه داد تا نخستین صندوق رای در تاریخ 22 بهمن 1383 خاک این کشور را لمس کند. در این روز تعداد معدود و بسیار کمی از مردان سعودی به پای صندوقهای رای رفتند تا نیمی از اعضای شوراهای شهر عربستان را انتخاب کنند. نیم دیگر اعضای شورا را نیز دولت سعودی تعیین میکرد. نکته مهم در این انتخابات عدمامکان رایدهی و انتخابشدن برای زنان بود.
گمان میرود انتخابات سال 1383 عربستان، پیوستن عراق به جمع کشورهای دارای دموکراسی منطقه باشد. عراق در 29 اسفند 1381 با ادعای غربیها برای ایجاد دموکراسی در کشورهای منطقه توسط یک ائتلاف بزرگ بینالمللی اشغال شد و تلاش شد بر اساس این ایده که «دولتهای دموکرات ستیزهجو و تروریست نیستند» از ظهور دیکتاتورهایی مانند صدام حسین جلوگیری شود. چنین مسالهای یکی از دلایل ترس ریاض بود و به همین دلیل تلاشهایی برای ایجاد یک اقدام نمایشی درقالب یک انتخابات کوچک را ترتیب داد.
در آذرماه 1394 نیز محمد بن سلمان کوشید برای افزایش وجهه خود یکسال پس از آغاز پادشاهی ملک سلمان، پدرش نمایش دموکراسی به راه بیندازد. در این انتخابات زنان برای نخستینبار در این کشور حق رای پیدا کردند. در این انتخابات 6 هزار مرد و 900 زن بر سر رسیدن به 284 کرسی شورای شهرداری نامزد شدند.
همچنین بر اساس گفتههای کمیسیون انتخابات عربستان در این دوره یکمیلیون و 500 هزار نفر از شهروندان بالای 18 سال این کشور برای رایدهی در انتخابات ثبتنام کردند که 119 هزار نفرشان زن بودند؛ این درحالی است که در این سال جمعیت بومی عربستانسعودی به 21 میلیون نفر میرسید. وظیفه منتخبان این انتخابات نیز انجام اقدامات محدودی مانند رسیدگی به وضعیت خیابانها و جمعآوری زبالهها بود، بدون آنکه فضای بیشتری برای اعمال قدرت داشته باشند.
عمان
عمان نیز همانند کشورهای حاشیه خلیجفارس از یک نظام پادشاهی بهره میبرد و قدرت تقریبا در دستان پادشاه متمرکز است. با این حال این کشور از سال 1981 یک مجلس مشورتی تشکیل داده است که 86 عضو دارد و اعضای آن نیز از طریق انتخابات مشخص میشوند. مجلس شورای عمان تا سال 2011 تنها قادر به ارائه مشورتهای غیرالزامآور به دولت عمان بود، اما در این سال سلطان قابوس، پادشاه پیشین این کشور بهدلیل شروع اعتراضات موسوم به «بهار عربی» برخی اختیارات قانونگذاری و نظارتی را به مجلس شورا واگذار کرد، اما این مساله نیز تغییری در جایگاه آن بهوجود نیاورده است.
عمان بهدلیل حکومت قبایل عرب و همکاری با غرب بهویژه بریتانیا، دارای ساختار متصلب سیاسی-اجتماعی بوده و از حمایت بینالمللی در این مسیر استفاده کرده است. چنانکه در دهه 1970 میلادی به دستور غرب، محمدرضا شاه پهلوی دهها هزار نیروی نظامی ایران را برای سرکوب چپگرایان و جداییطلبان ظفار به این کشور گسیل کرد تا بهجای بریتانیا و آمریکا آنها را سرکوب کنند.
با وجود تمامی این مسائل اما عمان، سالیان زیادی یکی از مراکز تجاری منطقه بوده است و به همین دلیل از وجاهت و تشخص مدنی بیشتری نسبت به دیگر شیخنشینها برخوردار است. در زمانی که عمان مرکز تجارت منطقهای بوده است و کشتیهایی از هند، بریتانیا، ایران و عثمانی در آن به تجارت میپرداختهاند، قبایل عرب امارات به راهزنی دریایی در خلیجفارس مشغول بودند. چنین موضوعی نشاندهنده سطح تفاوت پیشرفتهای جامعه در دو کشور عمان و امارات است. عمان بهدلیل تاثیرات ناشی از شکلگیری یک جامعه تجارتمحور تا حدی از بستن جامعه جلوگیری کرده، اما در امارات دلیلی برای بازگذاشتن هیچ منفذی وجود نداشته است.