با رضا واعظی استاد دانشگاه صداوسیما که بر مساله تبلیغات در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری تاکید زیادی داشته است، به گفتوگو نشستیم تا برایمان از فضای مجازی و اتفاقاتی که در این مدت افتاده است، بگوید.
یک نکته بسیار مهم در انتخابات امسال ریاستجمهوری، امکانی است که فضای مجازی برای تولید محتوای سیاسی فراهم کرده بود. میدانیم فضای مجازی یک امکان جدید برای اظهارنظر است که مردم حرفهای خود را آنجا خیلی راحتتر بیان کنند، نظر شما درمورد این فرم جدید در تعامل سیاسی جامعه ایرانی چیست؟
فضای مجازی و رسانههای نوین، در این دوره از انتخابات، بهمراتب بیشتر از دورههای قبل، حضور داشتند و موثرتر عمل کردند. برخی فکر میکنند که رسانه بر مشارکت و حضور مردم اثر میگذارد، اما بهنظر من مشارکت در انتخابات به شرایط دیگری ارتباط دارد. برخی از آمارها از شهریورماه سال گذشته نشان میدهد که موضوع انتخابات ریاستجمهوری در فضای مجازی مطرح بوده است، اما میزان مشارکت هم در آن زمان حدود 40 درصد بود. تا زمانی که تلویزیون رسما وارد تبلیغات نشده است، میبینیم که همچنان مشارکت در حد 43-42 درصد باقی مانده است. پس نمیتوان میزان مشارکت و حضور مردم در انتخابات را فقط براساس اظهارات و حضور افراد در فضای مجازی بسنجیم، بلکه میزان مشارکت افراد به میزان دغدغهمندی افکار عمومی نسبت به مسائل برمیگردد. با این حال میتوان گفت فضای مجازی یکی از عوامل مهم در انتخابات 1400 بود بهخصوص که کشور ما هنوز درگیر ملاحظات و پروتکلهای بهداشتی شیوع ویروس کرونا هم است و فضای مجازی به کمک کاندیداها آمد تا تبلیغات بهتری داشته باشند.
برای تولید محتوا در فضای مجازی چقدر توانستیم کار انجام بدهیم، چون مطمئنا تولید محتوا در این فضا بسیار مهم است.
ببینید یک نکته مهم در اینجاست که ما نتوانستیم خیلی در بحث تولید محتوا قوی ظاهر شویم، متاسفانه گاهی برای تولیدات در این فضا، کسانی که دستاندرکار هستند، فقط با درک خودشان شروع به برنامهسازی میکنند و خود را جای مخاطب نمیگذارند، درحالی که باید این اتفاق بیفتد، وقتی که مخاطب دیده نشود، برنامهها تاثیر خودشان را ندارند. بنابراین معتقدم عوامل تولید محتوا کم داریم، یعنی بیشتر مصرفکننده هستند و خیلی وارد حوزه تولید نمیشوند. بهدلیل اینکه تولید را هزینهبر و زمانبر میدانند. مدلهای جدید تولید را تمرین نکردهاند و آموزش ندیدهاند و متاسفانه دغدغههای عامه مردم را نمیدانند و نمیتوانند با مخاطب ارتباط بگیرند. من معتقد هستم حوزه محتوا نسبت به این حجم از دادههایی که در فضای مجازی داریم بسیار ناچیز است و همه بهصورت تصادفی در این فضا میچرخند و با چیزهای تازهای مواجه نمیشوند. درحالی که میتوان با برنامهریزی درست به یک تولید محتوای مناسب رسید.
با توجه به اهمیت فضای مجازی در کنشگری مردم، چطور باید تولید محتوا صورت بگیرد تا بر حضور و مشارکت مردم در انتخابات تاثیرگذار باشد؟
صرفا نمیتوانیم بگوییم که باید در فضای مجازی تولید محتوا کرد. متاسفانه همهجای ما میلنگد، یعنی تشکلهای سیاسی، احزاب و نهادهایی که متولی فعالیت انتخابات هستند هیچکدام بهموقع کار خود را انجام نمیدهند و ما دچار یک خلأ هستیم. فضای مجازی همعرض آن و تولیدکنندگان محتوا در فضای رسانهای از آن تبحر و توانایی لازم برخوردار نیستند که متناسب با آینده آنها و نیازهای آینده خود و آینده کشور بتوانند جهتگیری داشته باشند و حتی رفتار بازیگران سیاسی را پیشبینی کنند. اینها یعنی با یک خلأ نیروی کیفی مواجه هستیم که بتواند تولید محتوای مناسب کند. یکی از چالشهای اساسی در تولید محتوا نداشتن نیروی توانمند در این حوزههاست. نداشتن ابزارهای لازم در این حوزههاست. نداشتن خطمشی و برنامههای کلان است. وقتی برخی کشورها را نگاه میکنید چون آنجا احزاب نقش اصلی را در رقابتهای انتخاباتی دارند، جریان حزب میداند از دو سال قبل چه کسی را باید مدیریت کند، چه کسی را باید تبلیغات و هدایت کند. افکار عمومی را میسنجد و متناسب با نیازهای خود شروع به تولید محتوا میکند. فیلم و سریال میسازد و برنامههای مهمی را تولید میکند.
ما در این حوزه مشکل اساسی داریم، یعنی جریانهای ما تا اطلاع ثانوی هستند و همیشه منتظرند ببینند چه اتفاقی میافتد و بعد برای آن تصمیمسازی و تصمیمگیری میکنند، بنابراین این یک نکته است و نکته دیگر خلأ نیروی کیفی در حوزه رسانه است.
یکی از مهمترین بحثها این است که در کشور ما، این مردم هستند که بهدنبال رسانهها میآیند، درحالی که باید برعکس این موضوع باشد. واقعا یکی از دغدغههای اصلی باید تربیت نیروی توانمند برای تولید محتوا باشد. اتفاقا یکی از صحبتهای مقاممعظمرهبری را در فضای مجازی دیدم، ایشان تاکید داشتند فضای مجازی تمدن جدیدی میسازد. بنابراین باید نهضت تولید محتوا را راه بیندازیم، یعنی در این فضا بستر برای تولید محتوا مناسب است. واقعا خلأ محتوا داریم و در این حوزه فقر مطلق داریم. بهدلیل اینکه هم چشماندازها معلوم نیست و هم نمیدانند میخواهند چه کنند و هم نیروی کیفی و توانمند در حوزه تولید محتوا بسیار کم است. این یکی از چالشهای ماست که باید برای تربیت آن برنامهریزی کلان کرد.
ظرفیتهای فضای مجازی همچنان ناشناخته است و مطمئنا این ظرفیتها در جاهای دیگر دنیا درحال شناسایی و بهرهبرداری است. بهنظر شما چگونه میتوان از این ظرفیتهای فضای مجازی بهرهبرداری کاملی کرد؟
شاید این صحبت من به ذائقه مخاطب خوش نیاید و به مخاطب بربخورد، ولی من فکر میکنم به بلوغ لازم برای استفاده از همه ظرفیتهای فضای مجازی نرسیدهایم که بتوانیم بخش زیادی از تبلیغات و عملیاتی را که برای شناساندن، نقد و بررسی جریانهای سیاسی نامزدها است، در فضای مجازی بیاوریم. من احساس میکنم چون به آن ظرفیت نرسیدهایم و مخاطب ما هم از سواد رسانهای قابلقبولی برخوردار نیست، لذا از همه ظرفیتها نمیتوانیم استفاده کنیم. اما این موضوع بهمنزله این نیست که از این فضا بترسیم که همین باعثشده بسیاری از جریانهای سیاسی و حتی نامزدها اکراه داشته باشند وارد این بازی شوند.
امسال تنها جایی که رسانهها توانستند وارد این قصه شوند همین کلابهاوس بود که بسیار محدود با آن برخورد شد، ولی در فضای اجتماعی شبکههای دیگر هم خوب نتوانستند این کار را جلو ببرند. درست است که برخی از کانالهای تلگرامی یا رسانههای دیگر گفتوگوهایی گذاشتند، ولی اینها نوعی زخمیکردن موضوع بود. هدفمند و مدیریتشده جلو نرفت که بتواند مخاطب را با خود همراه کند. مثلا با سلسله مباحثی کاندیداهای مختلفی را به جامعه معرفی کند. این ضعف وجود دارد. هنوز به آن توانایی برای استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی نرسیدیم و به آن اعتماد نداریم بهدلیل اینکه به همان میزان که میتوان از آن استفاده کرد احساس میکنیم ممکن است به ما آسیب بزند. معتقد هستم هر چقدر بتوانیم سواد انسانی جامعه را بالا ببریم، میتوانیم در این عرصه بهخوبی وارد شویم. ما باید بتوانیم سازماندهی حوزه انتخابات و همینطور زمان آن را بیشتر کنیم. وقتی فضای مجازی دو یا سه ماه فرصت دارد تا در این مقطع مردم را به پای صندوق بیاورد، خیلی نمیتوان کاری انجام داد. شما نگاه کنید و ببینید چه زمانی نتایج نهایی تایید نامزدها آمده است؟ حدود یکماه طول کشیده است. در این یکماه نمیتوانید به نحو مطلوب تولید محتوا کنید و این محتوا را در اختیار مخاطب در فضای مجازی بگذارید و مردم را اقناع کنید تا به انتخاب درستی برسد.
بنابراین مهمترین چالش ما قبل از این موضوع است، یعنی جریانهای سیاسی ما باید از یک یا دو سال قبل برنامههای انتخاباتی خود را رونمایی کنند، طراحی داشته باشند و این برنامهها را اعلام کنند تا فضای مجازی بهمرور اینها را به افکار عمومی منتقل کرده و افکار عمومی را درگیر کند و مهرههایی را که دارد، بشناسد. متاسفانه چون اینچنین نیست، بازیگران سیاسی ما هم شیطنت میکنند. دقیقه 90 کسانی را وارد بازی تبلیغات میکنند که اصلا صلاحیت ندارند و نه حتی این افراد میتوانند کمکشان کنند، بنابراین حوزه رسانه در این موضوع دچار سردرگمی است. لذا معتقد هستم ما زمانی میتوانیم از همه بسترهای فضای مجازی اعم از شبکههای اجتماعی و سیستمهای آنلاین استفاده کنیم که دانش و تولید محتوا را بدانیم. این موضوع بسیار میتواند به جامعه کمک کند، چون آمار داریم مخاطب تلویزیون برای شبکههای برنامه مناظره بسیار پایین بوده است. بخش دیگری از مردم میخواهند از طرق دیگر نامزدها را بفهمند و بشناسند تا برای آنها ایجاد انگیزه شود که در انتخابات شرکت کنند و این خلأ را متاسفانه ما احساس میکنیم و همین تاثیر خود را بر انتخابات خواهد گذاشت. بنابراین ظرفیتها خوب است، اما اینها الزاماتی دارد که بنا بر همین الزامات هم در حوزههای اجتماعی باید اتفاقی بیفتد و هم در حوزه توانمندیهای رسانهها در تولید محتوا که بتوانند افکار عمومی را همراه خود کنند.