معین رضیئی، روزنامهنگار: سهروز تا انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم باقی مانده و در این فرصت کم کاندیداهای ریاستجمهوری و ستادهای انتخاباتیشان درتلاشند با کاندیدایی که بیشترین شانس را برای پیروزی در انتخابات دارد، فاصله خود را کم کنند. تقریبا هیچیک از کاندیداها در مناظرات نتوانستند اثر قابلتوجهی در سبد رای خود بگذارند و همین باعث شده این روزها اهمیت دوچندانی پیدا کند. درباره اینکه چرا کاندیداها نتوانستند اثرگذاری قابلتوجهی داشته باشند، سخن بسیار است اما مهمتر از آن، بررسی برخی موضوعاتی است که آنها در این سهمناظره مطرح کردند. در این باره با حسین صمصامی، استاد گروه اقتصاد دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی- که در دولت احمدینژاد مدتی بهعنوان سرپرست وزارت امور اقتصادی و دارایی فعالیت کرده بود- پیرامون برنامههای اقتصادی کاندیداها گفتوگو کردهایم. متن این گفتوگو به شرح زیر است.
درمجموع مناظرات را از منظر برنامهها و وعدههای اقتصادی چطور دیدید؟ در بین کاندیداها همتی اقتصاددان بود. آیا او توانست در این قامت ظاهر شود؟
متاسفانه در مناظرات برخی کاندیداها بداخلاقی و فرافکنی کردند. همتی تلاش کرد تمام کاستیهای خود را با فرافکنی و فرار رو به جلو توجیه کند. اینکه اگر ما دلار را در 22 هزار تومان کنترل نمیکردیم و اگر سیاستهای ما نبود دلار 55 هزار تومان میشد، نه مبنای علمی داشت و نه واقعی و اخلاقی بود. اینکه کاندیدا بخواهد ضعف و کاستیهایش را از طریق بداخلاقی تامین کند، امری ناپسند است.
درست است که بحثهای زیادی در موضوعات اقتصادی مطرح کردند اما بهنظر من آقایان اصولگرا هم نتوانستند اولویتهای اصلی را -که میتواند در کوتاه و میانمدت ریل اقتصاد را بهنفع اقتصاد و بهخصوص قشر متوسط و فقیر عوض کند- بیان کنند. من با دقت این مناظرهها را دنبال کردم و دیدم آنها در اولویتهای اصلی اقتصاد که تغییر ریلی در اقتصاد بدهد از یک نظر متفقالقول هستند اما با این سبکی که در پیش گرفتند، این تغییر ریل اتفاق نخواهد افتاد و وضعیت موجود ادامه پیدا خواهد کرد.
چطور این اتفاق خواهد افتاد؟
یکی از موضوعات بسیار مهم و اساسی در شرایط موجود سیاستهای ارزی هستند. ما در سیاستهای ارزی بهخصوص در بانک مرکزی بزرگترین خیانت را به سفره مردم کردیم. از سال 90 که تحریم شدیم، بانک مرکزی با تکیه بر بازار سیاستهای غلط ارزی را آغاز کرد. اقتصاد در کابینه اقتصادی بسیار ضعیف احمدینژاد در دور دوم رها بود که نرخ دلار بالای 3500 تومان رفت. آنها هم میگفتند اگر ما نبودیم دلار هشتهزار تومان میشد. در دولت روحانی با برجام اقتصاد تا اواخر 96 که دلار افزایش پیدا کرد، آرام گرفت و اوایل 97 به بیش از 6هزار تومان رفت. در فروردین 97 دولت اطلاعیه ارز 4200 تومانی را داد. اگر این ارز بهدرستی اجرا میشد، بیشترین اثر را داشت اما غلط اجرا شد و بعد هم اجرا نشد و لغو شد. اگرچه در کوتاهمدت بازار ارز جمع شد اما بهمرور آزاد و بازار ثانویه درست شد و ارز نیمایی هم درکنارش آمد و بانک مرکزی با هدف قرار دادن بازار سعی کرد نرخ را کنترل کند. در آن سالها 30 میلیارد دلار در بازار تزریق کردند و باز نرخ ارز افزایش پیدا کرد و این 30 میلیارد هم از بین رفت. دولت بهجای اینکه ارز 4200 تومانی را براساس اولویت و نیازهای مردم توزیع کند، آن را به همه داد. این بزرگترین اشتباه بود. درنهایت این شد که به تبعیت از بازار نرخ را افزایش دادند و دلار از چهار هزار تومان به 18 هزار تومان و الان به بیش از 24 هزار تومان رسیده است. وقتی این اتفاق افتاد، استدلالشان چه بود؟ میگفتند نباید نرخ ارز «دستوری» باشد. نرخ ارز باید توسط بازار تعیین شود. کدام بازار؟ بازاری که طرف تقاضاش سفتهباز و دلال و قاچاقچی است. اینها نرخ ارز را بالا بردند و این افزایش در سفره مردم نشست. وقتی نرخ ارز افزایش پیدا میکند معادل ریالی از سفره مردم داده میشود، یعنی فقرا، فقیرتر و اغنیا غنیتر میشوند. پراید 20 میلیونی میشود 100 میلیون و خانه متری چهارمیلیون تومان، متری 40 میلیون تومان میشود. ما به بهانه اینکه نمیخواهیم نرخ ارز را دستوری تعیین کنیم، سفتهبازی را رونق دادیم. یکی از اولویتهای اصلی اقتصاد برای تغییر ریل اقتصاد بحث سیاستهای ارزی مناسب است. اگر نظر کاندیداها را درباره ارز بررسی کنید، آنان میگویند نرخ 4200 غلط بود، نمیگویند این سیاست اجرایش غلط بود. بعد میگویند ما نرخ دستوری نخواهیم داشت. اگر چنین نمیکنید، همین کاری را میکنید که روحانی کرده است، یعنی بهطور ضمنی میخواهید همین رویه روحانی را تکرار کنید.
در مناظرات اشارهای به این مسائل نکردند؟
چرا، زاکانی در دور اول مناظرات گفت.
بهجز ایشان چه؟
بقیه بهطور ضمنی اشاره کردند و گفتند بههرحال بازار باید عمل کند. با این تصمیم نباید شاهد تغییر و تحولات بزرگ در اقتصاد باشیم. یکی دیگر از موضوعات، یارانههای پنهان است. تقریبا همه درباره یارانههای پنهان یک نظر دارند و میگویند از این استفاده میکنیم و به عدالت این را توزیع میکنیم. رضایی، جلیلی و زاکانی و همه گفتند ولی هرکسی یکجور گفت.
بله، عمدتا میخواهند از مابهالتفاوت قیمت انرژی تامین اعتبار کنند.
مابهالتفاوت قیمت انرژی یعنی چه؟ الان قیمت جهانی بنزین حدود یک دلار است. اگر یک دلار شما سههزار تومان باشد، قیمت آزاد بنزین سههزار تومان است. پس جز سهمیه 1500، در سوخت یارانهای نمیدهید اما اگر دلار 24هزار تومان باشد، آنوقت بنزین شما 24 هزار میشود و هر چقدر قیمت دلار بالا برود یارانه پنهان شما بیشتر میشود. خاطرم هست سال 85 در دفترم نشسته بودم که یک کاغذ دستنویس از دفتر احمدینژاد بهدست من رسید که نوشته بود 90 هزار میلیارد تومان یارانه دارد بهصورت غیرعادلانه بین مردم تقسیم میشود. آن کسی که پولدار است از یارانه استفاده میکند ولی فقیر استفاده نمیکند. احمدینژاد میگفت قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهیم و این یارانههای پنهان را بین مردم تقسیم کنیم؛ اصل بحثش هم عدالت بود. نتیجه شد هدفمندی یارانهها و همین 45 هزار تومانی که الان میگیریم. الان میدانید چه شده؟ تورم خوراک 60 درصد است و این متوسط ماهانهاش میشود 5 درصد. حساب کردیم اگر یک نفر در ماه بخواهد حداقل نیازهای بدنش را فقط درباره خوراک تامین کند، باید 900هزار تومان خرج کند. من فقط خوراک را میگویم، پوشاک به کنار. افزایش ماهی 5 درصد این هزینه یعنی 45 هزار تومان. ماهانه 45 هزار تومان. این قیمت دارد افزایش پیدا میکند، یعنی ماهانه 45 هزار تومان هزینه تحمیل میکنیم و همان مقدار به آنان میدهیم. این در بحث خوراک است، مسکن و پوشاک را حساب نکردیم. این شد عدالت؟ آقایان کاندیداها پس چه میگویند؟ بهتر از اینها را که احمدینژاد انجام داد و دنبال حذف یارانه پنهان بود. قدرت احمدینژاد بهلحاظ اجرایی از همه بیشتر بود.
بحثهایی که مطرح کردند سال 88 با حذف حاملهای انرژی اجرا شده و نتیجهاش این وضع شده است. این اظهارات نشان میدهد در ذهن تیمهای کارشناسی کاندیداها تفکرات غلط وجود دارد. آنها تجربه اقتصاد ایران را خوب بلد نیستند و نمیدانند در آن چه اتفاقی افتاده است. آنها عبارتهای کلیشهای را یاد گرفتهاند که نرخ دستوری، یارانه پنهان و... اینها را اینقدر گفتند که در ذهن این کاندیداها جا گرفته است. ریل اقتصاد با این صحبت جابهجا نمیشود، مگر اینکه برنامه دقیقی داشته باشند و براساس آن عمل کنند. حرفهای قشنگی زدند که نرخ تورم را تکرقمی میکنیم ولی مبنایشان را نمیدانیم. من منطقش را نفهمیدم. یکی از سیاستهای مسبب افزایش قیمت و تورم همین بحث هدفمندی و افزایش قیمت حاملهای انرژی بود که همه اینها به آن اعتقاد دارند و اگر چنین کاری کنند جو تورمی ایجاد میکنند. کاندیداها حرفهای ضد و نقیض میزنند، از یکطرف میگویند یارانه پنهان را حذف کنیم و از طرفی میگویند چرا قیمت بنزین افزایش پیدا کرد؟ قیمت بنزین افزایش یافت تا یارانه پنهان حذف شود.
چقدر ادعاهای همتی درباره ارز 60 هزار تومانی یا مساله تحریم بانکی درست و علمی بود؟
این حرفها مزخرف است. نکته جلیلی مبنی بر وارد شدن به کنوانسیونهای بینالمللی کمکی به ما نمیکند، کاملا قبول دارم. شما در FATF گردش مالی را در اختیار اینها قرار میدهید که میخواهند بیایند تروریسم را رصد کنند؟ اینکه یک بازی است. الان داعش را چه کسی تغذیه میکند؟ مگر ما در برجام وارد نشدیم؟ بحث برجام چه بود؟ میگفت اگر شما تعهداتتان را انجام دهید، ما تحریمهای بانکی را برمیداریم. مگر این نبود؟ آیا آن زمان بحث FATF بود؟ مگر برجام به FATF گره خورده بود؟ پس چرا انجام نشد؟ حالا این آقا جوابهایی میدهد که شبکه معاند در ذهن برخی کاشته که اگر تحریمها نرفته بهخاطر این بوده که شما نخواستید و شما موشک هوا کردید. همین حرفهای معاندان درباره برجام از دهان همتی در میآید. چرا؟ چون میخواهد رای این گروه را بگیرد، لذا متوسل به هر حرف و ابزاری میشود. بهنظر من اینکه آدم به هر حرفی متمسک شود تا بتواند رای مردم را جمع کند، کار درستی نیست و این رای، رای حرام است. یقین دارم با این رایهای حرام که با فریب و دروغ از مردم جمع کرده اگر فرضا رئیسجمهور شود هم نمیتواند کار کند. دولتی که بر پایه دروغ ایجاد شده یقینا نمیتواند در خدمت مردم باشد. همتی و مهرعلیزاده وضعشان مشخص است، چون با دروغ و فریب و فرافکنی و تهمت زدن به این و آن میخواهند مردم را تهییج کنند که به آنها رای بدهند. البته لابهلای صحبتهایشان چندجمله درست هم هست، مثلا گفت من درباره بورس به رهبر انقلاب نامه نوشتم اما درکنارش حرفهای دیگری هم زده که مبنا و پایه نداشته است و آن حرفهای حق را مبنایی قرار داده تا بتواند آن جملات باطل را به کرسی بنشاند. اینکه FATF را نپذیرفتیم که به اینجا رسیدیم، حرفی باطل و اینکه اگر ما نبودیم دلار 60 هزار تومان میشد، هم چنین است، یعنی با استفاده از دوکلمه درست میخواهد عبارت و جملات غلط را به کرسی بنشاند.
تصور این بود که همتی در مناظرات بر اقتصاد- که دانش آن را داشت- تکیه کند ولی سعی میکرد حرفهای سیاسی بزند.
دلیل دارد؛ دلیلش این است که ایشان نمیتوانست حرف اقتصادی مستدل بزند. وقتی نمیتواند با اقتصاد رای جمع کند مجبور میشود حرف سیاسی بزند، چارهای ندارد. او وارد بازی شده، منتها یکی میآید مردانه و بحق بازی میکند و یکی هم کلمات باطل میگوید.
یعنی وی بهخاطر کارنامهاش نمیتوانست حرف اقتصادی بزند؟
بله، کارنامهاش مشخص بود. رشد اقتصادی و سرمایهگذاری در دوره ایشان منفی بود. بدهی دولت به بانک مرکزی افزایش پیدا کرد. بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش پیدا نکرد، زیرا تهاتر و... شد. بیشترین افزایش نرخ ارز در دوره ایشان انجام شد و رکورد شکست. نرخ رشد نقدینگی در دوره ایشان رکورد شکست. اینها رکوردهایی است که ثبت کردند؛ رکورد آمارهای منفی. همتی از ضعیفترین مدیران اقتصادی کشور است و اصلا کارنامه قابلقبولی ندارد.