عاطفه جعفری، روزنامهنگار: در روزهای داغ رقابت انتخاباتی بهسر میبریم و در مناظرهها از لزوم ارتباط با کشورهای همسایه بهمنظور بهرهبرداری اقتصادی بسیار گفته میشود اما مگر معنای همسایگی و مرام همسایهداری به این است که از او نفع اقتصادی ببریم. نه در مرام ایرانی - اسلامی، همسایگی یعنی تاکید بر اشتراکات فرهنگی و تلاش برای آرمان صلح. باخبر شدیم تیمی فرهنگی از جانب ایران در خاک همسایه شرقی حضور یافته است و درکنار جوانهای افغانستانی به تبادل و اشتراک هنر و فرهنگ میپردازند. افغانستان برای ایران جان است و مهم. در سالهای بعد از انقلاب بیش از همه روزگاران تاریخ شاهد این بودیم که از دو سوی مرز ایران و افغانستان بر اشتراکات مهم فرهنگی و هنری ایران تاکید شود. در این گزارش سعی کردیم از یک موسسه خصوصی بگوییم که همه تلاش مدیرش این است که بتواند به کمک هنرمندان ایرانی و افغانستانی ارتباط فرهنگی را در عرصههای مختلف برقرار کند. نه بهدنبال شوی فرهنگی هستند و نه برای درآمد این کار را میکنند. فقط تلاش میکنند پلهای قدرتمند ارتباط بین دو کشور، قوی و مستحکم باقی بماند. برایشان مهم است زبان فارسی حفظ شود و بدون اینکه بخواهند درگیر بروکراسیهای اداری شوند و چشمانتظار حمایتها باشند، خودشان دست به کار شدند.
موسسه فرهنگی هنری «شانه سرک» 10سال پیش متولد شد. مجید سلطانی، مدیر جوانی است که بهمنظور حفظ تعاملات فرهنگی و هنری بین ایران و افغانستان فعالیت میکند. به گفته خودش در این سالها تلاش کرده خلأهای موجود در ارتباط فرهنگی با افغانستان را تا جایی که میتواند پوشش دهد. کارهای زیادی در ذیل این موسسه انجام شده که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
صادرات کتاب
این موسسه سالهاست معرف کتب ناشران ایران به افغانستان است و سهم زیادی در صادرات کتاب به این کشور دارد. معرفی کتب ناشران ایرانی به بازار افغانستان، همکاری در انتقال کتب به افغانستان و خرید با درصدهای مناسب برای ارائه به بازار افغانستان و ایجاد ضمانتهای مالی و تعهدات خرید به ناشران ایرانی از فعالیتهای دیگر این موسسه است.
نمایشگاه کتاب
این موسسه در سالهای اخیر توانسته بهصورت خصوصی یا در برخی نمایشگاهها با همکاری نهادهای دولتی ازجمله سفارت ایران در افغانستان، خانه کتاب و وزارت ارشاد نمایشگاههای کتاب مختلفی در شهرهای افغانستان برگزار کند، ازجمله آنها میتوان به برگزاری نمایشگاه کتاب در کابل، مزارشریف، پنجشیر و نمایشگاههای سالانه در هرات نام برد. نکته قابلتوجه این نمایشگاهها این است که با توجه به بازار فروش کتاب در افغانستان این موسسه هرساله پس از دایر کردن نمایشگاه و غرفههای نمایشگاه و تامین کتب نمایشگاه، مدیریت فروش کتب خود را دراختیار ناشران افغانستانی قرار میدهد تا آنها هم از فروش کتابها سهم داشته باشند تا به بازار کتاب در افغانستان آسیب وارد نشود و همچنین مخاطب افغانستانی بتواند از آخرین کتب چاپشده در ایران با درصد تخفیف بهرهمند شوند.
برگزاری کارگاههای آموزشی
در سالهای اخیر افراد بنامی به دعوت موسسه شانه سرک در افغانستان حضور پیدا کردند، ازجمله آنها نرگس آبیار، کارگردان؛ الهام کردا، بازیگر؛ صابر ابر، بازیگر؛ افشین هاشمی، بازیگر؛ حامد عسکری، شاعر و اساتید، نویسندگان بنام ایرانی ازجمله افرادی بودند که این کارگاهها را در افغانستان برگزار کردند.
توانمندسازی در حوزه چاپ
این موسسه همچنین در حوزههای مختلف افراد علاقهمند به حوزه گرافیک، چاپ و... را به ایران آورده است و پس از آموزش و توانمندسازی افراد در یک برنامه کوتاهمدت افراد به کشور خود بازمیگردند و در آن حوزه موردنظر فعالیت میکنند.
حمایت از مهاجران در ایران
این موسسه در ایران به حمایت از مهاجران در ایران میپردازد و همراه با مهاجران کمک میکند تا علاقههای آنها به مرحله اجرا تبدیل شود، بهعنوان مثال کانون تئاتر مام میهن که سالهاست برای آموزش مهاجران در حوزه بازیگری فن بیان و کلاسهای آموزشی با حمایت موسسه شانه سرک فعالیت میکند. این کانون بیش از 500 هنرجوی مهاجر دارد. این موسسه بهمنظور کمک به مهاجران در ایران مجوزهای لازم جهت انجام هرگونه فعالیتهای فرهنگی و هنری مانند کارگاه، نمایشگاه، برگزاری تئاتر و... را بهصورت رایگان برای مهاجران افغانستانی کسب میکند و مدیریت آن را به مهاجران افغانستانی میسپارد.
هنرمندان همت میکنند نه دولتها
محمد احمدی 23ساله است و در افغانستان زندگی میکند، عاشق سینماست و دلش میخواهد روزی بتواند فیلمهایی که مدنظرش است را بسازد، به سینمای ایران هم علاقهمند است و میگوید تا بهحال چندینبار، برای شرکت در کارگاههای فیلمسازی به ایران آماده است و بسیار دوست دارد تا از تجربیات کارگردانهای ایرانی استفاده کند. از شرکت در کارگاههایی که توسط ایرانیها در افغانستان برگزار میشود، میپرسم و میگوید: «این کلاسها خیلی خوب است. یک موضوع مهم زبان مشترک ماست که بسیار میتواند به ما برای این ارتباطها کمک کند. ما بسیار به ایرانیها علاقه داریم چون همیشه در کنارمان بودهاند. چندین کارگاه مرتبط با فیلمسازی هم در افغانستان برگزار شده که بسیار برای کسانی که مثل من علاقهمند به ساخت فیلم هستند، مناسب بوده است.»
از او درمورد این مدل ارتباط فرهنگی میپرسم و میگوید: «ببینید دولتها همیشه برای فرهنگ برنامه دارند، اما خب برنامهها در یک حد معمول میماند و پیش نمیرود. بیشتر از طرف موسسههای خصوصی است که این اتفاق میافتد و کارها را دنبال میکنند، اگر این موسسهها نباشند، ارتباطها همان حداقل باقی میماند، اگر هنرمندان در دو کشور همت نکنند تا تجربیاتشان را به هم منتقل کنند، دیگر ارتباط فرهنگی هم نخواهیم داشت. فکر میکنم دراین چند سال این هنرمندان بودند که خواستند بین ایران و افغانستان این ارتباطها برقرار باشد.»
احمدی معتقد است اگر در این ارتباط فرهنگی دولتها هم باشند میتوانند کمک موثری کنند و تسهیلگری داشته باشند و میگوید: «دولت ایران و افغانستان هم بسیار در این موارد با هم همکاری میکنند، اما مثلا کاری که رضا امیرخانی با کتاب جانستان کابلستان انجام داد، توانست روابط فرهنگی دو کشور را بسیار جلو بیندازد و مردم را به هم نزدیک کند. یادم است در همان زمان کتاب در دست مخاطبان افغانستانی میچرخید و برایش جلسهها برگزار شد. برای همین است که میگویم هنرمندان خیلی میتوانند در این ارتباط تاثیرگذار باشند و یکتنه کار چند مسئول فرهنگی را به دوش بکشند.»
وقتی یک تنه برای فرهنگ تلاش میکنند
سیدمجید سلطانی 10 سال است برای نزدیک کردن فرهنگ دو کشور به هم تلاش میکند، به گفته خودش بارها زمین خورده و برای اجرای کارها، کارشکنی هم کم ندیده است، اما او تحتتاثیر حواشی قرار نگرفته و به کارش ادامه میدهد، به سراغش رفتیم تا کمی برایمان از ارتباط فرهنگی با افغانستان بگوید و مشکلات و دغدغههایی که در این موضوع دارد.
آثاری که بدون تغییر به افغانستان میرسد
سلطانی درمورد اهمیت حفظ و تقویت ارتباط فرهنگی ایران و افغانستان میگوید: «پیوندهای فرهنگی مهمی بین ما و افغانستان است و اولین مورد پیوند زبانی است، چون افغانستان دومین کشور بزرگ فارسیزبان است و پشتوانه مهم و اصلی زبان فارسی در جهان محسوب میشود، بسیاری از میراث مشترک فرهنگی ما در جغرافیای افغانستان پیدا میشود و زمینه همکاری در همه حوزهها با این کشور برای ما وجود دارد، چون میتوانیم همه آثارمان را بدون هیچ تغییری به افغانستان بفرستیم. حدود سهمیلیون مهاجر هم در ایران داریم و با کار فرهنگی میتوانیم به رشد و توسعه فردی آنها کمک کنیم و همچنین در برخی موارد براساس عدالت اجتماعی میتوانیم با آنها همسو باشیم و مشکلاتشان را رصد کنیم و در پی حل آنها باشیم که زندگی راحتتری داشته باشند و به خاطر مشکلات دوری از وطن دچار سختیهای بیشتر نشوند. ما باید این میهمانان را با آغوش باز بپذیریم و مهمتر از همه این است که این عزیزان سفیران فرهنگی هستند و ریشههایمان را باید بیشتر به هم گره بزنیم.»
فرهنگ کار اصلی ما در افغانستان
او در ادامه صحبتهایش اهمیت همکاری فرهنگی با افغانستان را با چند دلیل دیگر بیان میکند و میگوید: «افغانستان همسایه ماست و آمریکاییها حتما از منطقه میروند و ما میمانیم و افغانستان. 950 کیلومتر مرز مشترک داریم و نمیتوانیم ارتباطمان را قطع کنیم. باید این ارتباط ادامه داشته باشد، اینها شریک اول تجاری ما هستند. سالانه حدود چهار میلیارد با این کشور مراوده اقتصادی داریم و ورود ما به آسیای مرکزی باید از افغانستان باشد. اکثریت پیوندهای مرکزی، تاریخی و تمدنی ما با افغانستان است و همه اینها میتواند مهم باشد که ما آنها را در کنار خودمان داشته باشیم. به نظرم رابطه ما با افغانستان و نیازمان به این رابطه از طریق فرهنگ صورت میگیرد و اگر تعاملات فرهنگی را خوب شکل بدهیم در مراودات تجاریمان هم موفق خواهیم بود. به نظرم باید جبهه اصلی کار ما در افغانستان کار فرهنگی باشد و کسانی که در این حوزه کار میکنند باید پلها را شکل بدهند.»
افغانستانیها با فاضل نظری شعرش را همخوانی میکردند
سلطانی با اشاره به کارگاههای فرهنگی که در افغانستان برگزار میکنند، استقبال از این کارگاهها را زیاد میداند و در اینباره میگوید: «در همه کارگاهها استقبال خوبی شکل گرفته است، خوب است، خاطرهای از آقای نوروزی که زمانی سرپرست سفارت ایران در افغانستان بودند، بگویم که از قول فاضل نظری میگفت وقتی در یک کارگاه، شروع به خواندن یک بیت از یکی از اشعارش کردم، همه همخوانی میکردند و برایش جالب بوده است که چقدر این اشعار بین جوانان افغانستانی مهم است. بسیاری از فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته میشود برای دوستان افغانستانی جذاب است و برایشان خیلی جای سوال است که چرا کارگردانها و تهیهکنندههای ایرانی از بازار افغانستان برای نمایش فیلمهایشان استفاده نمیکنند.»
ترکها درحال رشد در افغانستان هستند
او همچنین نگرانیها و دغدغههایی هم از غفلت ایران از همسایه شرقی مطرح کرد و در اینباره میگوید: «یکی از نگرانیهایی که دارم مربوط به ترکهاست، آنها دارند جای خودشان را در افغانستان باز میکنند، کتابهای انگلیسی درحال زیاد شدن هستند و جای کتابهای فارسی را میگیرند و خیلی از رقبا دارند کار میکنند تا این فضا را بگیرند، فعلا خیلی موفق نبودند اما نمیشود از کارهایی که درحال انجام است، چشم پوشید. حجم زیادی از فیلمهای ترکی که دارد در افغانستان پخش میشود قبلا فیلمهای هندی بود و الان ترکها پیشتاز هستند و کتابهای زبان را به افغانستان میآورند.»
نگاه به کشورهای اروپایی بهجای کشورهای منطقه
مدیر موسسه شانه سرک همچنین به برگزاری نمایشگاههای کتاب در این کشور اشاره میکند و میگوید: «سالانه درحال برگزاری نمایشگاه کتاب در این کشور هستیم و علاقهمندان زیادی دارد. با برگزاری همین نمایشگاهها توانستیم مراودات بسیاری در حوزه نشر پیدا کنیم. ولی امسال که نمایشگاه در هرات و مزارشریف داشتیم درخواست کتاب به زبان اصلی از ما خیلی زیاد بود و این نشان از عدمتسلط ما به بازار است و لازم است دوستان در بخش دولتی و خصوصی به این موضوع توجه کنند و فقط نگاه مالی نباشد. دغدغه داشته باشند باید بخش دولتی حمایت کند اما متاسفانه هیچوقت نگاه خوبی وجود نداشته است و بیشتر دوستان تمایل دارند در بخش خصوصی این کارها انجام بگیرد یا اینکه نگاهشان به کشورهای اروپایی است و توجهی به کشورهایی که زبان فارسی در آنجا پایگاه است، ندارند. درحالی که میتوانند کارهای زیادی انجام بدهند اما بیتوجهند.»
هنرمندانی که بدون چشمداشت مالی حضور دارند
سلطانی درمورد انتخاب هنرمندانی که به افغانستان سفر میکنند و در آنجا کارگاه برگزار میکنند، میگوید: «یک بخش زیادی از هنرمندان لطف دارند و خودشان اعلام آمادگی میکنند که در افغانستان کارگاه برگزار کنند، با وجود آنکه دستمان بسته است اما باز همه تلاشمان را میکنیم. معمولا به واسطه رابطههایی که داریم این درخواست را انجام میدهیم و اتفاقات خوبی افتاده است. مثلا کارگاه زبان بدن و بیان صابر ابر بسیار مورد توجه قرار گرفت. از سمت هنرمندان هم نگاه پختهای به بحث تعامل فرهنگی ایران و افغانستان وجود دارد، مثلا صابر ابر میگفت افغانستان خود ما است و ما مرزی با هم نداریم، انگار که در ایران این کارگاه را برگزار میکنم. این نگاه بسیار ارزشمند است. استقبال افغانستانیها هم بهگونهای بود که میخواستند زمان کارگاهها بیشتر شود تا استفاده بیشتری از حضور این هنرمندان ببرند. الان بار دیگر درخواست برگزاری کارگاه داریم اما هزینههای مالی هم وجود دارد. ما همه کارگاهها را رایگان برگزار میکنیم و حتی دوستانی هم که میآیند بدون هیچ چشمداشت مالی میآیند و این خیلی بینظیر است و نشان از این دارد که دغدغه فرهنگ و زبان فارسی دارند، بهعلاوه اینکه حضورشان در کشور افغانستان بسیار جذاب است و دوست دارند این کشور را ببینند.»
همکاری بخش دولتی خیلی کم است
او همکاری بخش دولتی را کم میداند و میگوید: «میتوانم بگویم این همکاریها هم خوب است هم بد. یکسری از نهادهای دولتی خیلی خوب در این حوزه فعالیت میکنند، مثلا نهاد کتابخانههای عمومی، کارگاههای خوبی را در افغانستان برگزار کرده است. اما از وزارت ارشاد، خانه کتاب و بقیه نهادهای دولتی فرهنگی توقع بیشتری داریم و واقعا هم به حمایتشان نیاز داریم. یکسری کارهای ابتدایی برای ارتباط بیشتر را این نهادهای دولتی میتوانند انجام بدهند، چون برای آنها ساده است اما بخش خصوصی با سختی بیشتری باید این کار را انجام بدهد. امیدوارم نگاه دوستان دولتی به افغانستان تغییر کند، چون واقعا افغانستان برایمان مهم است و نباید به آن بیتوجه باشیم. کارهای عمیق و خوبی باید انجام بدهیم، نیازمند این هستیم که دولت حمایت کند. ما خواستهمان این است که هرکاری که از دستمان برمیآید برای بچههای افغانستان انجام بدهیم.»
ساخت یک موسیقی فاخر
سلطانی در پایان درمورد کارهایی که این موسسه درحال انجام دارد، میگوید: «ما الان یک همکاری با گروههای تئاتری مهاجران داریم و کارهای مشترک انجام میدهیم، یک کار موسیقایی را با افغانستانیها کلید زدهایم. یک خواننده و آهنگساز سرشناس از ایران و یک نوازنده و شاعر سرشناس از افغانستان که بهزودی تولیدش آغاز خواهد شد. برای مهاجرانی که در ایران هستند بحث تولید صنایعدستی را شروع کردهایم تا بتوانیم درآمدزایی برایشان داشته باشیم. همچنین بهزودی از قفسههای کتاب با موضوع افغانستان در شهرکتابها رونمایی میکنیم. این کارهایی است که فعلا در دست اقدام داریم.»