کد خبر: 55628

سیدمهدی موسوی‌تبار:

سیاسی بازی با نامداران موسیقی

فرهنگ همیشه مظلوم بوده و اتفاقا ربطی به این دوره و دوره قبلی هم ندارد. سیاستمداران همیشه نگاهی ابزاری به آن داشته‌اند و عکس یادگاری خودشان را گرفته‌اند و آنها را پای کار آورده‌اند و بعد دست‌شان را رها کردند تا دوره بعدی. آنچه در مناظره دوم دیدیم ظهور بی‌«فرهنگی» در برنامه‌های کاندیداها بود.

سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه‌نگار: معمولا موسیقی در دو، سه دوره اخیر مناظرات و انتخابات ریاست‌جمهوری بیش از هنرهای دیگر مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. در این مناظرات اما پیش‌بینی می‌شد دیگر اسمی از ربنا و مرحوم شجریان برده نشود و به‌جایش به وضعیت اسفناک هنرمندان در دوران کرونایی پرداخته شود و راهکارهایی برای کمک به آنها عرضه شود. انتظار می‌رفت درباره راه‌های مقابله با مافیای موسیقی که در سال‌های اخیر نشان دادند قدرت‌شان از وزارتخانه ارشاد هم بیشتر است، صحبت شود که نشد. در مناظرات دوم که قرار بود ظاهرا فرهنگی باشد دو اشاره مستقیم و غیرمستقیم به موسیقی شد که این‌بار سهم همتی بیش از بقیه بود. نگاه همتی اما همان نگاه روحانی در سال‌های 92 و 96 بود. نگاهی که فقط روی برخی اسامی مانور داد و سعی داشت استفاده ابزاری از چهره‌ها را به بالاترین حدش برساند. همتی حتی برخلاف روحانی نتوانست اسامی هنرمندان را حفظ کند و از روی کاغذ اسامی چهره‌هایی مانند علیزاده، کسمایی، کلهر و حتی شجریان را خواند و باز هم از روی کاغذ خواند که نوجوانان ما رفته‌اند به‌سمت موسیقی پاپ کره‌ای. اما هنوز رپ خود را زیر زمینی داریم. آیا خود همتی یا خانواده‌اش، رپ گوش می‌کنند؟

ای کاش کسی آنجا از او می‌پرسید آخرین اثری که از این چهارنفر شنیده است کدام‌ها بوده‌اند؟ و البته این را باید از سایر کاندیداها هم پرسید. موسیقی مورد علاقه و مصرفی این هفت نفر و خانواده‌های آنها کدام سبک‌ها و افراد هستند؟ موسیقی از سال 92 تا الان چه مسیری را طی کرده است و چه تعداد چهره تازه و قابل‌اعتنا معرفی و حمایت شدند و چه تعداد از خوانندگان از کشور رفتند؟ به‌جز همتی اما محسن رضایی ناخواسته به مصرعی از شعر شاهین نجفی اشاره کرد و البته پنج نفر دیگر حتما موسیقی برایشان اهمیتی نداشته و ندارد. کسی از بین نامزدها اشاره نکرد که برای اهالی موسیقی که اکثرشان در این 15 ماه کرونایی حتی مجبور به فروختن سازهایشان شدند و برخی به‌طور مخفیانه در مراسم‌ها فعالیت می‌کردند، قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ سهم آن استاد موسیقی که در سال گذشته مسافرکشی می‌کرد و آن نوازنده که توسط صاحبخانه‌اش جواب شد از مناظرات چقدر بود؟ راستی کنسرت‌ها که در دوره قبل اشاره کوچکی به آن شد این دفعه به‌دست فراموشی سپرده شد؟ چرا هیچ‌کدام از نامزدها اشاره نکردند که راهکارشان برای مقابله و مواجهه با پدیده‌ای به نام ساسی مانکن و امثال او- که هر سال با پخش یک قطعه موسیقی، دستگاه آموزش‌وپرورش و فرهنگ کشور را زیر و زبر می‌کند- چیست؟ تربیت سلیقه موسیقایی مردم برعهده کدام نهاد یا وزارتخانه است؟ راستی این نامزدها آخرین‌بار کدام کنسرت را تماشا کرده‌اند؟

سرگذشت فراموش شدگان

تقریبا صفر؛ سهم تئاتر ایران از مناظرات دوم را می‌گوییم. اگر اهالی موسیقی دل‌شان خوش است که تک‌قطعه‌ها در روزگار کرونایی تعدادشان بیشتر شده و هرکس با دوستانش یا به‌تنهایی می‌تواند یک قطعه را تولید کند در تئاتر اما این امکان نبود. سالن‌های تئاتر از اولین جاهایی بود که به‌خاطر کرونا بسته شد و آخرین جایی بود که باز شد و این بی‌تفاوتی دولت صدای تئاتری‌ها را درآورد. دولت با اعلام لیست مشاغلی که به‌دلیل شیوع ویروس کرونا متضرر شده بودند، نشان داد که تئاتر هیچ‌جایگاهی در میان مدیران و مسئولان و وزرای دولتی ندارد، زیرا نامی از تئاتر و تئاتری‌ها در این لیست نبود. همین اقدام کافی بود تا وضعیت تئاتر نسبت به قبل هم بدتر شود. با همه این حرف‌ها اما مشخص نشد برنامه هفت نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری برای رفع مشکلات تئاتر در دوره جدید چیست و اساسا تئاتر برای آنها اهمیت دارد یا خیر؟ تئاتر و نمایش پایه سینما و تلویزیون ماست و نگاهی به چهره‌های مطرح بازیگری در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که آنها در و توسط تئاتر به سینما و تلویزیون معرفی شدند. ای کاش مرتضی حیدری بدون مراجعه به آن پاکت‌های شیک و بزرگ، از نامزدها می‌پرسید که آخرین تئاتری که رفته‌اید چه بوده و در چه سالی دیده‌اید؟ اصلا به اصالت تئاتر و تاثیر این هنر بر هنرهای دیگر اعتقاد دارند یا خیر؟ برای مردمی کردن تئاتر و افزایش تعداد سالن‌های استاندارد تئاتر چه برنامه‌هایی دارند؟ بازیگران کم‌کار و پیشکسوت تئاتر قرار است از چه راهی ارتزاق کنند و حالا که توان‌شان اجازه فعالیت به آنها نمی‌دهد باید برای تامین زندگی‌شان چه کنند؟ تئاتر دانشجویی قرار است مانند این هشت‌سال به حاشیه رانده شود و گروه‌های تئاتری شهرستانی با مشکل کمبود امکانات و بودجه مواجه باشند؟ تلاش برای بین‌المللی کردن تئاتر ایرانی و معرفی آن به فرهنگ‌های دیگر اصلا جزء برنامه‌های نامزدها هست یا نه؟ اگر دقیق گفته باشم حتی یک جمله هم درباره تئاتر گفته نشد. کاش تئاتر هم مثل شعر بود و نامزدها دست‌کم یک دیالوگ از آثار اکبر رادی یا چخوف را جلوی دوربین و حتی از روی کاغذ می‌خواندند. تئاتر در دوران کرونا بیشترین ضرر و کمترین توجه را از سمت دولت دید؛ برای جبران این خلأ چه برنامه کوتاه‌مدتی در سال 1400 وجود دارد و اجرایی خواهد شد؟

غفلت از تصویرسازان 1400

وقتی از موسیقی و تئاتر در مناظرات سخنی گفته نمی‌شود شاید توقع زیادی باشد که انتظار داشته باشیم درباره شبکه نمایش خانگی و سازوکار سریال‌سازی و مناسبات اقتصادی آن در مناظره دوم حرفی زده شود. برخلاف تئاتر و موسیقی، احتمالا در خانه این هفت نفر، قسمت‌هایی از سریال‌های مهم شبکه نمایش خانگی پخش شده و ممکن است اعضای خانواده، اسامی این سریال‌ها را بشناسند. اما کسی از نامزدها درباره نقش این پلتفرم‌ها و تاثیر قابل‌توجه‌شان در سال‌های اخیر و قطعا در سال‌های بعد چیزی می‌داند؟ رقابت بین صداوسیما و شبکه نمایش خانگی قرار است به کجا ختم شود؟ نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی قرار است متاثر از نسبت ساترا و صداوسیما باشد؟ انحصار این پلتفرم‌ها چه زمانی شکسته خواهد شد و آیا پلتفرم‌های دیگر توان مقابله با اینها را دارند؟ کدام از یک نامزدها از صنعت سریال‌سازی و تاثیر آن بر فرهنگسازی در کشورها خبر دارد و برای وزارتخانه فرهنگ و ارشادش برنامه مدون دارد؟ کدام نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری از ظرفیت سریال‌ها در وضعیت فعلی آگاه است و برای آن راهکار دارد؟ جواب این سوالات متاسفانه مشخص است و جلوه وسیعی از آن را در مناظره دوم که مثلا قرار بود فرهنگی باشد، دیدیم. نظرات هنرمندان این حوزه چقدر برای نامزدها اهمیت دارد؛ مثلا وقتی محمدعلی نجفی کارگردان به مهر می‌گوید که فکر می‌کنم در سال ۱۴۰۰ باید به شبکه نمایش خانگی پیش از هر چیز دیگری توجه کرده و به آن اهمیت داد؛ چراکه درحال‌حاضر سالن‌های سینمایی هم به‌لحاظ شرایط کرونایی و هم به‌لحاظ ترافیک‌های شهری، به‌گونه‌ای شده که انگار تنها باید در مراسم‌های خاص مانند جشنواره فیلم فجر به سینما رفت، آیا این نامزدها درکی از این صحبت‌ها دارند یا فقط دل‌شان خوش است به اینکه از همدیگر گاف بگیرند و به تحصیلات همدیگر اشاره کنند و بی‌خیال فرهنگ. وقتی در شرایطی هستیم که مخاطب در شبکه نمایش خانگی بهتر از آثار سینمایی استقبال می‌کند و می‌توان گفت دریچه جدیدی به سینمای ایران باز شده است راهکار رئیس‌جمهور بعدی برای شبکه نمایش خانگی چیست؟ حمایت از بخش خصوصی با چه هدفی و تا چه حد صورت خواهد گرفت؟ نابودی سینما به قیمت پروبال گرفتن شبکه نمایش خانگی است یا برعکس؟ گروه‌های مشخص در شبکه نمایش خانگی از کدام راه‌ها وارد سرمایه‌گذاری در این حوزه شده و می‌شوند و آیا می‌شود جلوی پولشویی در لباس ساخت سریال‌های پرهزینه را گرفت؟ اساسا اراده‌ای برای مقابله با پولشویی درحوزه فرهنگ وجود دارد؟ چه تعداد از این سریال‌هایی که توسط شبکه نمایش خانگی ساخته و پخش می‌شود در خانه این نامزدها قابل‌پخش است؟ فرهنگ همیشه مظلوم بوده و اتفاقا ربطی به این دوره و دوره قبلی هم ندارد. سیاستمداران همیشه نگاهی ابزاری به آن داشته‌اند و عکس یادگاری خودشان را گرفته‌اند و آنها را پای کار آورده‌اند و بعد دست‌شان را رها کردند تا دوره بعدی. آنچه در مناظره دوم دیدیم ظهور بی‌«فرهنگی» در برنامه‌های کاندیداها بود.

مرتبط ها