معین رضیئی، روزنامهنگار: یکی از قابلتاملترین بحثهای امامخمینی(ره) در 27 مهرماه سال ۱۳۴۴ در جریان گفتوگوی امام با آیتالله سیدمحسن حکیم(ره)، مرجع عالیقدر نجف شکل گرفت. در آن دیدار برخلاف آیتالله حکیم، امام در پاسخ به اظهارات آیتالله حکیم درباره اینکه اگر اقدام حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمیکنند و آنها برای دین سینه چاک نمیکنند، چنین میگویند که «چطور مردم دروغ میگویند، این مردم جان دادند، زجر دیدند، حبس کشیدند، تبعید شدند، اموالشان به غارت رفت. چطور مردم بقال و عطار سرمحل که سینه جلو گلوله دارند دروغ میگویند؟» این تصور آن روز آیتالله حکیم شاید درباره وضع عراق درست بود، اما در ایران، امام توانسته بود با ایجاد تحول، مردمی را که شاید پیشتر حاضر به چنین جانفشانیای برای دین نبودند، به خیابانها بکشاند تا با جانشان دربرابر جور و ستم قیام کنند. اگرچه پرداختن به همه ابعاد تحولی که حضرت امامخمینی(ره) ایجاد کردند، سخت و ناممکن است، اما در گفتوگو با یعقوب توکلی، استاد تاریخ به بررسی بخشی از تحولی که امام ایجاد کرد، پرداختهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی به امامخمینی(ره) صفت «امام تحول» را دادهاند. شاید مهمترین تجلی این صفت در وجود امام، رهبری ایشان در انقلاب اسلامی بود. در اینباره نظرتان چیست؟
انقلاب اسلامی، آغاز تغییر روند عمومی کشور در عرصه ساختار قدرت، مناسبات حکومت و مردم، دین و اجتماع و... بود. امام(ره) در همه این عرصهها که گفته شد تحول ایجاد کردند. امام عصر ۲۵۰ ساله استسباع تاریخ ایران را پایان دادند. این عصر دوران ترسیدگی ما دربرابر غرب بود. امام جامعه ما را متحول کرد و یک جامعه مرعوب غربیها را مبدل به جامعه شجاع و دارای عقلانیت حداکثری کرد. تحول بزرگ امام، خروج جامعه ایران از یک انسداد بزرگ تاریخی بود، ایشان حتی ما را از انسداد حافظه تاریخی بیرون آورند، بهنحوی که آنچه در این ۴۰ سال مبدل به حافظه تاریخی ملت ایران شده، چند دهبرابر حافظه تاریخی ما در ۴۰۰ سال گذشته است. یکی دیگر از اقدامات ایشان ایجاد تحول فرهنگی در جامعه ازطریق آموزش و آگاهیبخشی بود. برخلاف گذشته ایشان برای ایجاد تغییر در اجتماع از نیروی تحول فرهنگی بهجای نیروی نظامی و قدرت اقوام و قبایل استفاده کردند.
قبل از انقلاب نظام عقلانی جامعه ما به چه فضایی تعلق داشت و امامخمینی(ره) چه تحولی در جامعه ایرانی در این زمینه ایجاد کردند؟
به فضای ناسیونالیسم مبهم و بدون ریشه که در پس انواع شعارها و ادعاهایی که ره به جایی نمیبردند، پنهان میشد. اما امام(ره) با انقلاب اسلامی ما را به عقلانیت نبوی و علوی پیوند زد، بهنحوی که اکنون فهم عقلانی و قدرت استدلالی در جامعه ما بینظیر است. در عرصه قدرت جهانی ایران نیز امام منشأ تحول بودند.
غربیها بعد از حمله آلبوکرکها به مدت ۵۰۰ سال بر خلیجفارس مسلط بودند. اما اکنون به برکت انقلاب اسلامی برای اولینبار است که یک قدرت محلی منطقهای بر دریای عمان و خلیجفارس کاملا سلطه پیدا کرده و باعث شده قدرت آمریکاییها و انگلیسیها رو به زوال برود.
ازطرفی شما تمام نظامات و قراردادهای ما را در ۴۰۰ سال گذشته از آماسیه به بعد که ببینید معلوم میشود ما تحت فشار قدرتهای خارجی هستیم و در اکثر موارد بازنده بودیم، مخصوصا بعد از قرارداد ارزنهالروم دوم که انگلیسیها و روسها وارد شدند.
در رویکرد تحولگرایانه حضرت امام(ره) نقش مردم در تعیین سرنوشت خود پررنگتر از هر دوره تاریخی دیگری در ایران شد. در اینباره تحلیل شما چیست؟
تحولی که اتفاق افتاد، رساندن جامعه از حاکمیت تفنگداران، قبیلهداران و زورداران به حاکمیت حکما و دانشمندان شد؛ تحول از حکومت سلطنتی موروثی به حکومت انتخابی در همه اجزای آن اتفاق افتاد. در جمهوری اسلامی هیچگاه انتخابات تعطیل نشد یا به تاخیر نیفتاد و مردم از نقش تعیینکننده خودشان کنار نرفتند. ممکن است در برخی موارد در تعیین مصادیق برخی از احزاب اعمال تصمیم میکردند و لیستی را میبستند، اما درنهایت انتخاب با مردم بود. خود این تحول مهمی است که امام در گفتوگو با لوسین ژرژ در اوایل سال 57 در نجف بیان میدارند: «آنچه را که محمدرضا بهدنبال آن است، یک صورتکی از تمدن و پیشرفت است، اما من بیش از همه اینها در طلب توسعه و تحول در کشور هستم. من بهدنبال تحول واقعی و عینی هستم.» این چیزی بود که امام در ایران اجرا و آن را نهادینه کرد.
امام(ره) در حیطه مسائل فقهی نیز تحولات قابلتوجهی را به یادگار گذاشتند، بهویژه با اجرایی کردن اصل ولایت فقیه در قالب جمهوری اسلامی ایران. ایشان چه تمایزی با سایر علمای مبارز داشتند که توانستند انقلاب اسلامی را به سرانجام رسانده و حکومت اسلامی مبتنیبر رهبری فقها تشکیل دهند؟
من بهعنوان طلبه و مورخ، یک نکته جدی را بگویم. درطول تاریخ واکنش سیاستمداران ما این بود که برای پیشبرد اهدافشان یا آنگلوفیل شوند و به کمک انگلستان امیدوار شوند و از آن استفاده کنند؛ یا روسوفیل و ژرمنوفیل و درنهایت نیز آمریکوفیل و طرفدار آمریکا شوند. واکنش علما هم دربرابر اعتراضات عموما اعتصاب یا قهر بود. مثلا نماز جماعتشان را تعطیل میکردند یا خودتبعیدی میکردند و از شهر بیرون میرفتند. نهایت واکنش هم فتوا به تحریم بود. این مجموع اقدامات سیاستمداران و علمای سنتی ما در مواجهه با بحرانها و مشکلات بود. کسی که به ما جرات ایستادن و جرات توفان دربرابر غرب و جرات فکر کردن و ساختن یک نظام جدید سیاسی و اجرایی را داد و این نظام جدید اجرایی را درعمل تا میدان اجرای عملیات انقلاب پیش برد، امام بود. عملیات انقلاب یک بحث جدی و مهم است که دانشمندان ویژه خودش را دارد. امام علیرغم آشنایی با همه این فرآیندها راه عملیات انقلاب ویژه خودش را برگزید و طی کرد و این عملیات را در مسیر فقه و شریعت درآورد و توانست نظام سیاسی مطلوبش را تاسیس کند. علاوهبر این، امام خودش هم این قدرت را داشت که این نظم جدید را تعریف کند. چندسال بعد هم فرمود که در قانون اساسی ولایت مرجع نباشد و ولایت فقیه باشد. آقایان در مجلس خبرگان، در بحث ولایت مرجع، این شرط را براساس نظریه شهید صدر تصویب کردند. امام این جرات را به سیاستمداران، مردم، روحانیت و حوزه داد و این جرات را در حوزه فقه و کلام نیز وارد کرد و توانست بندهای احتیاطهای تاریخی دربرابر حکومتهایی که بر مردم ستم میکردند و با اینحال علما با این نگرانی که اگر بخواهند ایستادگی کنند، تنها جامعه شیعه درمعرض خطر قرار میگیرد و ازطرفی کفر روس و ازطرفی ناسیونالیسم عرب کشور را درمعرض تهدید قرار میدادند، باز کند. امام دربرابر همه این فشارها و بهویژه کفر آمریکا و انگلستان راه جدید را انتخاب کرد. آنها مشکلاتی مثل جنگ را بر ایران تحمیل کردند، اما انقلاب براساس آن افقی که امام درپیش گرفته بود، مسیر خودش را رفت.
عجیب این است که امام توانست در دنیا مخاطبان همگن بسازد. چهرههایی شبیه امام در دنیا شکل گرفته است. این همگنی ممکن است در دل یک دانشجو یا معلم یا کشاورز یا روحانی مبارزی مثل سیدحسن نصرالله یا شیخ زکزاکی باشد. این واقعیتی است که امام رقم زد. در گذشته تاریخی پرانسداد ما هم چنین اتفاقی نیفتاد. خمینی(ره)، امام تحولات بزرگ تاریخ ماست. هرچه مخالفان امام و تاریخنگاران سنتی بخواهند سختی کنند، باید قبول کرد تاریخ ایران به قبل از خمینی بزرگ و بعد از خمینی بزرگ تقسیم میشود. این شکل تاریخ را ملتهای دنیا تا حدود زیادی پذیرفتهاند.