کد خبر: 55341

داود مهدوی‌زادگان:

ایران به مردانی سربلند و شجاع نیاز دارد

اکنون عملکرد و کارنامه چهل‌وسه‌ساله هر دو دسته از مردان سیاسی پیش روی ملت ایران قرار دارد و انتخابات فرصتی عالی است که ملت بار دیگر به ارزیابی سیاست‌ها و عملکردها و کارنامه این دو تیپ از مردان سیاسی بعد انقلاب، بنشیند. باید به این اندیشید که در راه تحقق آزادی و ترقی و پیشرفت، کشور به کدام تیپ از مردان سیاسی نیاز دارد.

داود مهدوی زادگان، دانشیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: وقتی ملتی تصمیم به گذار از استبداد و عقب‌ماندگی می‌گیرد و عزمش را بر توسعه و پیشرفت همه‌جانبه جزم می‌کند، به نظام سیاسی ترقی‌خواه و ضداستبدادی نیاز دارد. این نیاز، لازم است ولی کافی نیست چون ممکن است ملت قادر به راه‌اندازی آن نباشد و یا در اندک زمانی فروبپاشد لذا هر نظام سیاسی ترقی‌خواهی به کارگزار خوب نیاز دارد. ملت انقلابی بدون کارگزار کارآمد نمی‌تواند، نظام نوبنیاد خود را روی‌پا نگه دارد. به‌همین خاطر، ملت برای استخدام کارگزاران حکومتی بر پایه قوانین اساسی، سازوکار انتخابات را تدارک می‌بیند. اما این اقدام ملت، صورت کار است و بدون پرداختن به محتوای انتخاب، نمی‌توان به اهداف ترقی‌خواهانه رسید زیرا هر کارگزاری قادر نیست چنین اهدافی را محقق سازد. پس ملت سامانه انتخابات را به‌جهت صرف انتخاب آزاد تدارک ندیده است. ملت توسعه‌طلبِ ترقی‌خواه انتخابات را برای این مقصود پایه‌گذاری نکرده که هرکس با هرنوع خصوصیت و دیدگاهی ولو با دیدگاه استبدادی و ضد‌ترقی‌خواهی، قدرت سیاسی را به‌دست گیرد. ملت نیاز به کارگزاری دارد که او را در رسیدن به تراز بالایی از رشد و ترقی یاری کند. اینجاست که این پرسش اساسی برای ایران انقلابیِ ترقی‌خواه پیش می‌آید که برای مدیریت موفق مملکت، به چگونه مردان سیاسی‌ای نیاز است.

 اهمیت این مساله، وقتی دوصدچندان می‌شود که بدانیم جامعه ایرانی از سویی، در گذشته، توسط حاکمان نالایق و بی‌کفایت، عقب نگه‌داشته شده است و از سوی دیگر، نظام سلطه جهانی وجود دارد که الگوی توسعه استعماری خود را بر ملل جهان دیکته می‌کند و اجازه شکل‌گیری دولت-ملت مستقلِ مترقی را نمی‌دهد. اکنون ایران انقلابی، نظام استبدادی را کنار زده است ولی با دشمنی سراسر کینه و خصومت روبه‌رو است که در به زانو در آوردن و بلکه نابودی ایران به عنوان یک ملت، از هیچ اقدام سبعانه ضدبشری حذر نمی‌کند. آخرین این اقدامات خصمانه، تحریم‌های فلج‌کننده همه‌جانبه است. حال، ایران در چنین شرایطی به چگونه دولتمردانی نیاز دارد؟ با کدام دسته از مردان سیاسی می تواند از این شرایط طوفانی عبور کند؟

ملت ترقی‌خواه ایران در سال‌های بعد انقلاب اسلامی، همواره با دو دسته از مردان سیاسی مواجه بوده است که مدعی توانایی اداره حکومت نوبنیاد در تراز بالای ترقی‌خواهی و مقابله با دشمن است. هردو دسته در این مدت چهل‌واندی سال، مجموعه‌ای از تجربیات و دستاوردها را در کارنامه سیاسی و اجتماعی خود اندوخته دارند.

دسته اول از مردان سیاست، کسانی هستند که به غایت فوبیای دشمنی دارند. گویی ترس و رعب از دشمن بر جان و روان آنها مستولی شده است به‌طوری که از هر اقدام خصمانه‌ای ترس و واهمه دارند. انواع و اقسام ترس را در ادبیات سیاسی این دسته می توان مشاهده کرد: فوبیای جنگ، فوبیای تسلیحات، فوبیای اقدام هسته‌ای، فوبیای انواع تحریم، فوبیای آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، فوبیای سازمان ملل، فوبیای شورای امنیت، فوبیای قطعنامه، فوبیای نفت، فوبیای تجارت جهانی، فوبیای FATF، فوبیای تنش‌زایی، فوبیای محاصره، فوبیای انزوای بین‌المللی، فوبیای پذیرفته‌نشدن در جامعه جهانی و خلاصه از هرچیز عالم که به دشمن ختم شود، می‌ترسند لذا فهرست بلند بالایی از فوبیا و هراس‌های خرد و کلان را می‌توان در ادبیات سیاسی این‌دسته از مردان سیاسی شناسایی کرد. اما مهم این است که بدانیم این دسته از مردان سیاسی وقتی قدرت سیاسی را به‌دست می‌گیرند، چه سیاست و راهکار عملی در امر حکمرانی ارائه می‌دهند و چه ثمره و دستاوردی را برجای می‌گذارند.

مردان سیاسی دشمن‌هراس، فوبیای دشمن را اول در پیکره دولت مسلط می‌کنند و سپس دشمن‌هراسی را به جامعه سرایت می‌دهند. آنان تمام نهادهای حکومتی را به ترس فرا می‌خوانند و در ادبیات خود، تمام اقدامات رعب‌انگیز ممکن را بزرگ می‌شمارند و در اقامه دلیل و اثبات راهکارها و سیاست‌های پیشنهادی به همین اقدامات رعب‌آور، ارجاع می‌دهند. با تکیه بر همه فوبیاهای یادشده سیاست کلی خود را ترسیم می‌کنند‌؛ سازش و تسلیم. باید برابر دشمن سر فرود آورد. برای رهایی از تحریم، پذیرفته‌شدن در جامعه جهانی و تجارت جهانی، لغو تحریم‌ها و قطعنامه‌ها، محاصره‌ها، انزوای بین‌المللی، چاره‌ای از تسلیم و رضا نیست. تمام گشایش‌های سیاسی و اقتصادی در سازش است. باید دو‌دستی تاج حکمرانی را به دشمن تقدیم کرد آنچنان که شاه‌سلطان‌حسین تاج و تخت صفویه را تقدیم محمود افغان کرد. مهم‌ترین مساله حکمرانی مردان سیاسی‌ای که گرفتار دشمن‌هراسی هستند، خود و ملت را ندیدن است. ترس از دشمن باعث می‌شود که ملت را با همه داشته‌ها و توانایی نبینند و درباره آن نیندیشند. در هیچ کجای از ادبیات سیاسی اینان، حقیقتا بزرگی ملت دیده نمی‌شود در نتیجه، این دسته از مردان سیاسی، خواسته یا ناخواسته، به تحقیر ملت می‌رسند و می‌رسانند. اینان همواره مردان سیاسی رقیب را به عدم اراده برای رفع تحریم، شکستن محاصره اقتصادی، رفع تنش‌زدایی، خروج از انزوای بین‌المللی و لغو قطعنامه‌ها متهم می‌کنند و آنان را -مانند مصطفای تاجزاده- چنین مورد عتاب خود قرار می‌دهند: «آیا تحریم‌های نفتی و بانکی، یک جنگ اقتصادی نیست که به ایران و ایرانیان تحمیل شده و به درستی تروریسم اقتصادی نام گرفته است؟ و آیا دولت آمریکا با فشار حداکثری افزون بر تحریم نفتی ایران، اموال کشورمان را نیز به گرو نزد کشورهای مختلف نگه‌نداشته است؟ اگر آری، چرا تلاش برای لغو تحریم‌ها و فروش آزاد نفت و دریافت بهای آن را که حق ایران است، اخذ امتیاز از غرب می‌نامید.»

اما دسته دوم از مردان سیاسی کسانی هستند که علی‌رغم آگاهی از وسعت توانایی دشمن ادبیات سیاسی‌شان آکنده از رشادت‌طلبی، فداکاری و شهامت و حماسه است. رخوت و سستی در نگاه و عمل‌شان راه ندارد. اینان بعضا مردان خداجویی هستند که تنها عظمت خدا در نظرشان بزرگ است آنچنان که حضرت وصی علی علیه‌السلام می‌فرماید: «عظم الخالق فی انفسهم و صغر ما دونه فی اعینهم.» دشمن را با تمام توانایی‌هایش، کوچک می‌شمارند و خود را مرد میدان مبارزه با او می‌دانند. وقتی این‌دسته از مردان سیاسی قدرت را به‌دست گیرند، روحیه شجاعت و شهامت را با خود وارد پیکره حکومت می‌کنند، توانایی ها و ظرفیت های مادی و معنوی ملت را می‌بینند و به آن تکیه می‌کنند و آن را بارور می‌سازند.

این مردان سیاسی چون فوبیای دشمن ندارند؛ از مواجهه با دشمن هم نمی‌هراسند. خواهان تحریم و جنگ و قطعنامه و محرومیت‌های بین‌المللی و تنش‌زایی و انزوای سیاسی نیستند و از اینگونه اقدامات استقبال نمی‌کنند بلکه با ملاحظه مصالح ملی و شرعی سعی در جلوگیری از وقوع آنها را دارند ولی اگر ببینند که به‌رغم واقع‌گرایی‌های ملی و شرعی، همچنان دشمن به خصومت و کینه‌توزی ادامه می‌دهد، برابر آن می‌ایستند و هرگز تن به سازش و تسلیم نمی‌دهند. این دسته از مردان سیاسی سیاست خنثی‌سازی اهرم‌های تهدید را به‌جای سیاست تسلیم و سازش می‌گذارند، به‌جای تامین خواسته‌های سیری‌ناپذیر دشمن، به تقویت بنیان‌های قدرت ملی توجه دارند و به ایران قوی می‌اندیشند. در نظر این‌دسته از مردان سیاسی با سیاست سازش و تسلیم نه‌فقط نمی‌توان از دشمن امتیاز گرفت بلکه هر آن امتیازی را هم که اندوخته‌ای به تاراج خواهیم داد و ملت را برای گذران زندگی روزمره به خفت و خواری برابر دشمن خواهیم کشاند که نتیجه سیاست مذاکره انفعالی با دشمن است.

اکنون عملکرد و کارنامه چهل‌وسه‌ساله هر دو دسته از مردان سیاسی پیش روی ملت ایران قرار دارد و انتخابات فرصتی عالی است که ملت بار دیگر به ارزیابی سیاست‌ها و عملکردها و کارنامه این دو تیپ از مردان سیاسی بعد انقلاب، بنشیند. باید به این اندیشید که در راه تحقق آزادی و ترقی و پیشرفت، کشور به کدام تیپ از مردان سیاسی نیاز دارد.

 

مرتبط ها