میلاد جلیل زاده، روزنامهنگار: چهارشنبه یازدهم فروردینماه سال ۱۴۰۰ بود که خیلی از مردم ایران برای اولینبار با واژه کلابهاوس برخورد کردند. خبری پیچید در اینباره که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، با دعوت آذری جهرمی، وزیر جوان ارتباطات، به یک شبکه اجتماعی با این نام وارد شده و در آنجا به بحث و گفتوگو با چهرههای سیاسی از جریانهای مختلف پرداخته است. کسانی که اولینبار بود این واژه را میشنیدند، کمکم برایشان معلوم شد که کلابهاوس یک شبکه اجتماعی صوتی است؛ چیزی شبیه چت صوتی که مدتی میشد تلگرام هم آن را راهاندازی کرده بود و بعد از آن به امکانات توئیتر هم اضافه شد، با این تفاوت که در تلگرام بایستی عضو یک گروه بودید یا در توئیتر یکی از شرکتکنندگان در گفتوگوی صوتی را جزء فهرست دنبالکنندگانتان داشتید تا اساسا از وجود یک گفتوگوی صوتی مطلع شوید، اما در کلابهاوس که چیزی نبود جز صدا، اتاقهای متعددی برای گفتوگو وجود داشت و هرکس میتوانست پیدایشان کند و اگر ظرفیت ۸ هزارتایی تکمیل نشده بود، به آنها بپیوندد.
خبر آمدن ظریف به کلابهاوس نهتنها باعث جلب توجه ایرانیها به این نرمافزار تازهوارد شد، بلکه در دنیا هم انعکاس ویژهای پیدا کرد؛ نه فقط از آن جهت که ظریف چهرهای دیپلماتیک دارد و اظهاراتش مهم است. او اتفاقا در این اتاق صوتی، بیشتر معطوف به موضوعاتی که برای سیاسیون داخلی مهم بود، حرف زد. اهمیت حضور ظریف از این جهت بود که خارجیها باورشان نمیشد یک مقام رسمی دولتی، یک وزیر، وارد شبکهای مثل کلابهاوس شود و با کاربران سخن بگوید. راستش این است که کلاس کاری هرکدام از نرمافزارهای فضای مجازی به شکل معینی تعریف شده و سیاسیون را اکثرا در توئیتر و گاهی فیسبوک میشود، پیدا کرد.نه اینکه این قضیه صرفا یک شکل قراردادی داشته باشد و ما بتوانیم قرارداد جدیدی برای خودمان وضع کنیم؛ بلکه طراحی هرکدام از این پلتفرمها بهگونهای است که آن را مناسب کاری بخصوص میکند. مثلا اینستاگرام که پلتفرمی تصویرمحور است، برای یادگاری و خودنمایی مناسب است نه میتینگهای سیاسی یا تلگرام که یک مسنجر محسوب میشود، برای رد و بدل کردن مسائل شخصی، بهصورت فردی یا گروهی مورد استفاده است، نه ابلاغ بیانیهها. اما همین اینستاگرام که فقط جای انتشار عکسها یا ویدئوهای کوتاه است نه متن مکتوب؛ آن هم تصاویری از نوع شخصی و دوستانه یا خانوادگی، در ایران بهقدری برای سیاسیون ما جدی شده که محمدجواد ظریف، متن استعفانامهاش را قبلترها در آن منتشر کرده بود و بعدها متن عذرخواهیاش بابت اظهاراتی را که در فایل صوتی لورفته او بیان شده بود هم همینطور. تلگرام هم برای رد و بدل پیامهای شخصی بهصورت فردی و گروهی است؛ فیلم و عکس و صدا و متن؛ اما سیاسیون ما در کانالهای تلگرامیشان اظهارنظرهای رسمی میکنند. همانطور که تا بهحال در هیچ جای دنیا دیده نشده بود مثل ایران رسانههای رسمی به صفحه اینستاگرام یا کانال تلگرام یک شخصیت سیاسی ارجاع بدهند و اگر چنین مواردی بود، معمولا عطف به اکانت توئیتر و فیسبوک شخصیتها انجام میشد، کلابهاوس هم در ایران موقعیتی ویژه و رسمی پیدا کرد.
این پلتفرم در ابتدای شروع کرونا و قرنطینه سراسری، برای کاربران ios طراحی شد و نسخههای پوستهای آن اجازه میداد که کاربران اندرویدی هم از آن استفاده کنند؛ هرچند اندرویدیها مشکلات فراوانی داشتند و همین باعث میشد تا رجال سیاسی که یک اتاق گفتوگو به اعتبار آنها شکل گرفته بود، بارها حین صحبت کردن از روی استیج به بیرون اتاق پرت شوند یا مرتب مجبور بودند ژست رسمی خودشان را بشکنند و بپرسند: صدای من میآید؟ یا وقتی دوباره وارد اتاق شدند، بپرسند: خب تا کجای حرفهای من را شنیدید؟ کلابهاوس اساسا زمین بازی اصلاحطلبان بود و آنها هم در اینجا بیشتر از جنبه عمومی و اجتماعی، روی طیف نخبگان تمرکز داشتند.
اصولگراها بهمرور زمان یک مدیوم رسانهای برای خودشان شکل داده بودند که در آن شخصیتهای عامهپسند به سخنرانی میپرداختند و فایلهای صوتی و تصویریاش بهصورت کامل یا گزینششده در شبکههای اجتماعی مختلف پخش میشد. این مدیوم، به یک شبکه اجتماعی خاص وابسته نبود و میتوانست بر بستر اینستاگرام، تلگرام، واتساپ، توئیتر یا مسنجرهای ایرانی منتشر شود. هدف آن هم کار روی توده مردم بود نه تعمیرات درونساختاری در سطوح نخبگانی سیاست. از علیاکبر رائفیپور تا امید دانا، افراد متعددی به چهرههای مشهور این مدیوم پیوستند و مرتب به تعداد چنین افرادی اضافه شده است. اما کلابهاوس مونولوگ نبود و شکل دیالوگ داشت؛ البته یک دموکراسی الیگارشی و نخبگانی که فقط افراد خاصی حق آمدن روی استیج و صحبت کردن یا سوال پرسیدن را داشتند. پروژه انتخاباتی اصلاحطلبان در کلابهاوس که با هدایت و راهبری وزیر جوان ارتباطات آغاز شد، چهرههای مختلف سیاسی متعلق به جناح اصلاحطلب یا اعتدالی را با حضور خود او به گفتوگوهای صوتی در این شبکه کشاند. مثلا وقتی هنوز هیچکس فکر نمیکرد عبدالناصر همتی حتی قصد کاندید شدن در انتخابات ریاستجمهوری را دارد، جهرمی همراه با او در یک اتاق گفتوگو حضور داشت. یکی از خبرنگاران اصلاحطلب که تا پیش از آن آوازهای نهایتا معمولی داشت، مطابق تعبیری که یک روز در یکی از اتاقهای همین کلابهاوس مطرح شد، بهعنوان کاپیتان چنین بازیهایی انتخاب شد و شهرت نسبتا خوبی طی همین مدت پیدا کرد. او میزبان گفتوگوی ظریف و بسیاری از گفتوگوهای بعدی در کلابهاوس شد. تقریبا تمام کاندیداهای اصلاحطلب در این اتاقها حضور پیدا کردند؛ از مهرعلیزاده و همتی که آن روزها کسی جدیشان نمیگرفت تا دهقان که بعد از شنیدن خبر عدم احراز صلاحیتش و قبل از اعلام رسمی آن توسط رسانهها، به نفع یک کاندیدای اصولگرا کنارهگیری کرد و از شخصیتهای مطرحتری مثل علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری گرفته تا کسانی که عدم تایید صلاحیتشان قطعی بود، مثل مصطفی تاجزاده و محمود صادقی. سیاست اصلاحطلبان در کلابهاوس، انجام تعمیرات اساسی در موتور هواپیما بود، نه سرویسدهی به مسافران آن.
این حضور جنبه نخبگانی داشت و میخواست در سطوح بالای سیاسی و رسانهای، مسائل جناح اصلاحی-اعتدالی را حل کند تا آنها بتوانند حضور عمومی بهتری در عرصه انتخابات داشته باشند و تکلیفشان اول بین خودشان حل شود تا بعدا به مسافران هواپیما برسند. مثلا برخوردهایی که با خبرنگاران رسانههای فارسیزبان خارج از کشور صورت گرفت و منجر به جذب عدهایشان به گفتمان ایراندوستی و انزوای عدهای دیگر که سرسختتر بودند شد، برای جلوگیری از ایجاد موج تحریم انتخابات و پایین آمدن مشارکت بود که اصلاحات آن را به نفع خودش نمیدانست. کلابهاوس هیچ ممیزی خاصی از سمت خود سازندگانش نداشت و بهنظر نمیرسد به این راحتیها بتواند داشته باشد.
برخلاف اینستاگرام که در آن از هرنوع اظهارنظری راجعبه فلسطین گرفته تا نام بردن از سرداران ایرانی، مشکلساز است، در کلابهاوس میشود اسم همه را برد و همهچیز گفت. مثلا دکتر سعید محمد که بهعنوان یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری مطرح بود و سپس به کمپین ابراهیم رئیسی پیوست، بهدلیل سابقهاش در سپاه پاسداران با فیلترینگ اینستاگرام مواجه میشد. این واقعا ناعادلانه بود که یک کاندیدای انتخابات یا پس از آن حامی بسیار مهم یکی از کاندیداهای انتخابات، در دورهای که همه تبلیغات روی فضای مجازی متمرکز است، حق حضور در گستردهترین شبکه اجتماعی ایران را نداشته باشد.
این درحالی بود که اصولگراها چندان برای اجماع درونی به چیزی شبیه گفتوگوهای کلابهاوس احتیاج نداشتند و بیشتر میخواستند با توده مردم مواجه شوند. به هرحال پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان، موقعیت کلابهاوس بین سیاسیون ایران هم تغییر کرد.
هواداران یکی از چهرههای سیاسی اصولگرا که گمان میرفت در انتخابات ثبتنام کند، پس از عدم حضور او دیگر رفتهرفته با این فضا وداع کردند. آنها پایه بخش قابلتوجهی از داغترین بحثهای کلابهاوس بودند، اما حالا دلیلی نداشتند که اینجا بمانند. در بین اصلاحطلبان هم تا چندروز فضایی مرکب از یأس و بلاتکلیفی وجود داشت. بالاخره عبدالناصر همتی که پیش از این هم در کلابهاوس حضور پیدا کرده بود، دوباره به این شبکه اجتماعی آمد؛ اما اینبار نه با یکیدو هزار شنونده؛ بلکه اتاق گفتوگوی او پر شد و چند اتاق موازی هم درکنار آن شکل گرفت که کسانی در آنها حرفهایش را میشنیدند. صحبتهای او قرار بود ساعت ۲۳:۳۰ شب به پایان برسد، اما تا پس از یک بامداد ادامه پیدا کرد و بعد از رفتن همتی، چهرههای سیاسی و رسانهای اصلاحطلب تا خود صبح به گفتوگو درباره این مباحث ادامه دادند. ظاهرا بعد از صحبتهای همتی عدهای از اصلاحطلبان که کار خودشان در انتخابات را پایانیافته میدانستند، امید مجددی پیدا کردند، اما عدهای دیگر هنوز مخالف بودند.
این مخالفان معلوم نبود درصورت تایید صلاحیت چهرههایی مثل جهانگیری یا لاریجانی هم به تبلیغ شرکت در انتخابات بپردازند، اما حالا بهانههای معینی برای تاکید روی موضعشان پیدا کرده بودند و بحثشان با بقیه بالا گرفت. کار تعمیر هواپیما در کلابهاوس بعد از صحبتهای همتی تا آنجا ادامه پیدا کرد که حتی بین اعضای حاضر در حزب اتحاد ملت، حزبی که مواضع نسبتا تندتری دارد و صورت بازسازیشدهای از جبهه مشارکت است، توافق بر سر اینکه نباید در انتخابات شرکت کرد به هم خورد و صبح همان روز، وقتی آفتاب سر زد، عبدالناصر همتی برای خیلی از اصلاحطلبان جدی شده بود. این شاید آخرین کارکرد بزرگ کلابهاوس در پالت سیاسی ایران بود. در یکیدو شبی که از حضور مجدد همتی در کلابهاوس گذشت، هیچ اتاق دیگری دیده نشد که چندان شلوغ باشد و فضا نسبتا سوت و کور بود. بهنظر میرسد کلابهاوس بخش قابلتوجهی از ماموریتش را برای اصلاحطلبان انجام داده باشد و اگر اتفاق خاصی نیفتد، بعد از انتخابات تنها بهعنوان کافهای غیرحضوری و بدون تصویر عمل خواهد کرد که در آن گفتوگوهای هنری، شوخیهای دستهجمعی و کلامی، ردوبدل موزیک و بیان خاطرات اتفاق میافتد.