محمد عسگری، روزنامهنگار: جای خالی مسائل فرهنگی آنطور که شایسته به نظر میرسد، مدتها بود که احساس میشد. نشریهها به موضوعات فرهنگی هم میپرداختند اما آن دغدغه لازم در آنها دیده نمیشد یا بعضا به کلیشه دچار بودند یا قالبهایی نهچندان اثرگذار و قابلقبول مانند معرفی کتاب و فیلم و... داشتند. و شاید حداقل این انتظار دیگر نمیرفت که در بحبوحه انتخابات ریاستجمهوری، نشریات غالبا بر مدار فرهنگ قرار بگیرند. نه اینکه نباید چنین رخ دهد و فرهنگ از اهم مسائل مطروحه باشد، بلکه مسائل حوزه فرهنگ باید جزء اصلیترین مطالبههای موجود از مسئولان مختلف و خصوصا کاندیداهای ریاستجمهوری باقی بماند. دعوت میکنیم این هفته نیز در گزیدهخوانی «فرهیختگان» از نشریات دانشجویی، نگاهی به نشریات جدید منتشرشده داشته باشید. دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی سراسر کشور میتوانند نشریات خود را جهت استفاده در بخش گزیدهخوانی هفتگی نشریات روزنامه «فرهیختگان»، به ادمین کانال نیمکت خبر (nimkat_khabar@) ارسال کنند.
تقلیدگران نوپا
در گزیدهخوانی این هفته ابتدا سراغ شماره 2 نشریه «آیه» بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانشمال میرویم؛ نشریهای که طراحی خود را نسبت به شماره اول تا حد نسبتا زیادی بهبود بخشیده و این امر قابلتقدیر است. این تغییر در طراحی از جلد نشریه هم شروع شده، جایی که تیتر «تقلیدگران نوپا» به چشم میخورد. اما از جلد و طراحی که میگذریم، تیتر تقلیدگران نوپا را در مطالب، بسیار حسابشده و کاملا متناسب با محتوا مییابیم. برای توضیح بیشتر توجه شما را به بخشهایی از سرمقاله نشریه با عنوان «الگوی شاخص هویتی» جلب میکنم: «سالهاست که چرایی و چگونگی زندگی اجتماعی از نظر هر اندیشمند و فیلسوفی معانی متفاوتی دارد... هرچه زمان میگذرد، ارتباط تنگاتنگ قوانین الهی و مدنی با رفتارهای اجتماعی بیشتر هویدا میشود؛ چراکه روش زندگی هر گروهی متناسب با ارتباطش با خدا، دیگران و خود معنا میشود. با توجه به تفاوت و فراوانی این قوانین، هر کشور متناسب با جغرافیا، آداب و رسوم و ساختارهای بنیادین، مجموعهای از ارزشها، سلایق و رفتارها را بهعنوان الگوی شاخص معرفی میکند. این الگو که ابعاد هنجاری، رفتاری و معنایی زندگی را بررسی و شیوه عملکرد در آن را تشریح میکند، انسانها را به اهداف تعیینشده در سیاستهای کلی جامعه سوق میدهد.» نویسنده در ادامه با ذکر اهمیت مساله سبک زندگی در منظومه فکری انقلاب اسلامی، اضافه میکند: «سبک زندگی همان شیوههای عملی زندگی برای هر فرد و یا گروهی است که براساس انگیزه درونی و در راستای تلاش برای ایجاد توازن میان شخصیت ذهنی و محیط عینی، به آن عمل میکند. سبک زندگی در هر جامعه، نشاندهنده هویت و عقاید آن جامعه است و شناخت متعالی هویت خود، مردم را در تحلیل خودی از بیگانگان یاری میرساند. بنابراین اگر روزی این سبک دچار استحاله و یا دگرگونی شود، نهتنها در رسیدن به هدف دچار چالش میشویم بلکه فرهنگ بیگانگان را جایگزین مناسبی برای خودمان قرار میدهیم. از آنجا که سبک زندگی یکی از مولفههای فرهنگی است، ترویج ساختارهای صحیح، ارائه الگوهای کاربردی و مطابق با زندگی فعلی عموم مردم بهعهده نهادهای فرهنگی است؛ اما متاسفانه مسئولان فرهنگی نهتنها در تحکیم و تقویت سبک زندگی اسلامی تلاش نمیکنند، بلکه عرصه را برای بروز و ظهور سبک زندگیهای غربی و شرقی باز گذاشتهاند و غالبا هزینههای هنگفتی برای آن میپردازند. جایگزین کردن مسئولان معتقد و متعهد لازم و ضروری است، اما شرایط نابسامان فعلی احتیاج به حرکتی گسترده و با برنامه برای مقابله با خودباختگی و تقلید از جوامع غربی و شرقی دارد.» در ادامه، به بیان نویسنده، پیرامون اهمیت سبک زندگی و آفات تقلید در آن، هفت حوزه اصلی بررسی، و ضمن اشاره به آداب و رسوم غنی خود، به چرایی و چیستی تقلید در آن موضوع پرداخته شده و همچنین سعی شده است که در کنار بیان معضلات، راهحلهای پیشنهادی و نقش اساسی هر فرد در رفع مشکلات عنوان شود. عناوین یادداشتهای مربوط به هفت حوزه یادشده عبارتند از: «فرهنگسازی یا فرهنگسوزی» در رابطه با حوزه رسانه، «مدگرایی در قالب نوگرایی؟»، «از اتومات نیویورک تا نازایی زنان» در رابطه با حوزه خوراک و تغذیه، «ازدواج سیاه»، «ایران سرای سالمندان»، «از چوگان تا پاراگلایدر» در رابطه با حوزه تفریحات و ورزش، و «معماری تخریبی». مجالی برای پرداختن به جزئیات مطالبی که ذکر شد، نیست و هرکدام به اقتضای خود ساعتها تحقیق و مطالعه و بحث و... میطلبد و پرداختن به هر مسالهای به این شکل در نشریات دانشجویی ممکن نیست و در مواردی هم که ممکن است، باز محدودیتهایی بر سر راه وجود دارد، اما نفس این نوع از دغدغهمندی و نگرش به موضوعات و تلاش برای پرداخت هرچه بهتر آنها در جای خود قابلتحسین است و مطالعه چنین نشریاتی هم توصیه میشود.
حقوق زن را بازگردانید!
نشریه دو صفحهای «پیراطب» بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی تهران درحالی شماره 9 خود را منقش به طرحی مربوط به انتخابات ریاستجهموری و تیتر «ایران در انتظار رهایی» کرده که در کنار متنی مذهبی، مطالبی مرتبط با حوزه علم پزشکی و نیز مسالهای صنفی و دو یادداشت سیاسی، یادداشت صفحه اول آن با عنوان «حقوق زن را بازگردانید!» بیشتر جلبتوجه میکند و در آن میخوانیم: «عدالت عرصههای گوناگونی دارد اما در این میان، عدالت در حقوق متقابل زن و مرد، بهعنوان دو رکن عالم هستی، جایگاهی بس ویژه دارد. زن مظهر جمال و مرد مظهر جلال خداوند است و هرکدام در نظام آفرینش مقامی خاص و ویژه دارند و هدف هر دو رسیدن به کمال است؛ بدون اینکه بر یکدیگر برتری داشته باشند. زن و مرد در انسانیت و بهرهمندی از فضایل معنوی مساوی هستند و هیچ تفاوتی باهم ندارند اما حقیقت این است که دو بعد جسم و روح درعین داشتن برخی اشتراکها با هم متفاوتند؛ پس هرکدام حقوقی خاص دارند و این تفاوت در حقوق بهدلیل تفاوت در خلقت، وظایف و نقشهای آنهاست بدون اینکه تبعیضی در کار باشد. البته خلقت هر دو به احسن وجه است و جای هیچگونه تردیدی نیست که خداوند عادل در آفرینش این دو موجود به عدالت رفتار کرده و هیچکدام را بر دیگری برتری نداده است. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد برابری جنسیتی را نخستین حق انسانی خوانده است؛ اما همانطور که در ابتدا گفته شد، زن و مرد با هم تفاوتهای جسمی و روحی دارند، پس واژه برابری جنسیتی مناسب نیست و بهتر است به جای آن از عدالت حقوق جنسیتی سخن گفته شود و این بدان معناست که هر انسان متناسب با نوع آفرینش و ظرفیت وجودیاش امکانات لازم در اختیارش قرار بگیرد و پیشرفت کند. حال اگر جنسیت مانع از دیدن نقاط قوت و ضعف فرد شود، این امر میتواند به تبعیض جنسیتی منجر شود. برای مثال مردان از قدرت جسمی بیشتری برخوردارند و درنتیجه در کارهای طاقتفرسا و سنگین، از توانایی بیشتری برخوردار هستند و زنان که در قدرت عاطفی مثالزدنی هستند، در حفظ کانون گرم خانواده و تربیت فرزند، حرف اول را میزنند. اما این به معنی محدود کردن زنان و عدم حضور آنها در جامعه نیست؛ چهبسا شغلهای بسیاری که به حضور زنان نیاز دارند و با ایجاد تعادل بین محیط بیرون و خانواده سبب رشد فردی و اجتماعی جامعه میشوند. اما متاسفانه زنان سالهاست گلایههای زیادی مبنیبر نادیدهگرفتن حقوقشان دارند و رد پای عدم برابری زنان و مردان در جامعه هم در سیاستگذاریها و هم در قانونگذاری کاملا مشهود است و در بسیاری از موارد حقوقی که قانونگذار برای آنها درنظر گرفته، نقض شده است. با توجه به مسائلی که گفته شد، با رعایت حقوق افراد جامعه اعم از مرد و زن و همچنین با ایجاد عرصههای انگیزهبخش که با فرهنگ ایرانی-اسلامی متناسب باشد، میتوان در زمینههای علمی و فنی، رشد افراد را تسهیل کرد تا اشخاصی متخصص و متعهد پرورش یابند و بتوانند ایرانی قوی و محکم برای آینده خود و جامعه بسازند.»
فضای مجازی و خانوادهها
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانشمال و بسیج دانشجویی و اینبار شماره 13 نشریه «صریح» که درباره موضوعات مختلفی نوشته و تمرکز و تاکید خاصی بر یک موضوع مشخص در آن دیده نمیشود و از اهدای عضو و زبان فارسی تا کلابهاوس و فضای مجازی تا صوت محرمانه را شامل میشود. اما شاید کاربردیترین بین این مطالب، مطلبی باشد با عنوان «تاثیر فضای مجازی بر خانوادهها» که یک آسیبشناسی از این موضوع داشته و راهکارهایی را هم جهت افزایش کیفیت و کمیت گفتوگو در میان اعضای خانواده ارائه میدهد. از آسیبهایی که به آنها اشاره شده است میتوان دوری اعضای خانواده از یکدیگر و فاصله عاطفی و معنوی بین آنها، مراودات و گفتوگوی همدلانه حداقلی، سستی بنیاد خانواده، شکاف نسلی، خشونتهای خانگی و... را نام برد. از دلایل ارائه راهکار در زمینهای که ذکر شد، به بیان نویسنده این است که: «گفتوگو مهمترین مهارت در تحکیم بنیاد و ایجاد فضای گرم درخانوادهها و فرصتی است تا افراد علائق، صمیمیت و کدورتهای خود را بروز و فاصله بین یکدیگر را کاهش دهند. خانوادهای مستحکم است که اعضای آن گفتوگو با هم را دوست داشته باشند و از همنشینی با هم لذت ببرند. در چنین خانوادههایی اعضا کمترین تنش را در فضای خانه با هم داشته و درنهایت فرزندان موفقی تربیت میکنند. در سایه تحولات اجتماعی در جامعه اکنون مسیرهای جبران این نیاز بهسمت مجازی شدن پیش میرود.»
عاشقانههایی برای کدخدا
شماره 20 نشریه «گیلدخت» بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی رشت که اخیرا بیشتر سیاسی کار میکند، همچنان یادداشت فرهنگی خود را دارد و اینبار «خانواده استاندارد2» را کار کرده و در یادداشت اصلی خود با عنوان «و ما ادراک ما حقالناس»، به موضوع انتخابات و حقالناس در آن پرداخته است. همچنین در یادداشت «عاشقانههایی برای کدخدا... !2»، نویسنده با ذکر صحبتهایی از سخنرانی روز دوازدهم اردیبهشتماه رهبر معظم انقلاب در رابطه با صوت منتشرشده از وزیر امورخارجه، نکاتی را مطرح میکند: «آقای ظریف در تعریض صریح به فرمایش آقا میگوید: مثل همیشه نقطه پایانی بر بحثهای کارشناسی! ایشان به جای وقوف به خطایش و درک اینکه اشتباه کرده، ادای سرباز درمیآورد و انگار میگوید: حالا که شما ناراحت میشوی، من دیگر حرف کارشناسی نمیزنم! گویی تا الان که سخن گفته و به قول خودشان کارشناسی کرده، چه گرههایی باز کردهاند که حال ما را از سخنان کارشناسیشان محروم میکنند. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا چنین فرمانبرداری و به قول خودشان قبول این نقطهگذاری را در امور دیگر انجام نداده و در بسیاری موارد صراحتا خلاف فرمایشهای رهبری عمل کرده؟ آیا این نشاندهنده عدم صداقت ایشان در گفتارشان و اتهامزنی به نظام و رهبری نیست؟ آیا این بدین معنا نیست که هر جا توان پاسخگویی و شجاعت عذرخواهی ندارند، از رهبری مایه میگذارند و میگویند نظام مانع صحبت و فعالیت و... میشود و هر جا که میلشان میکشد، بهراحتی به تمام این ارزشها پشتپا میزنند؟ متاسفانه امثال همین سخنان باعث میشود عدهای آن را باور کنند و برخی هم مثل عباس عبدی عبارت وزارت خارجه مجری است نه سیاستگذار را ابزاری برای تبرئه وزیر و دولت در همه فجایع دستگاه دیپلماسی ازجمله برجام دانستهاند و با سرخوشی مسئولیت تمام مسائل و مشکلات را به گردن نظام میاندازند. ایشان که گویی پژوهشگر هم هستند، توجه نکردهاند (شاید عامدانه!) که این سخن در مقابل زیادهخواهی ظریف بود که در تقابل میدان-دیپلماسی توقع داشت که عنان امور به اویی که بدیهیات سیاست و دیپلماسی را بلد نیست، سپرده شود، پس به او تذکر داده شد که تو مجری هستی نه بیشتر!»