پویا میرزایی، دستیار ویژه دبیرکل حزب ندای ایرانیان در امور بینالملل: وقتی قریب به هفت سال پیش، با مشارکت هزاران جوان اصلاحطلب معتقد، جوانترین حزب سیاسی تاریخ ایران را تاسیس کردیم، در رسانههایتان وا مصیبتا سر دادید که او اصلا اصلاحطلب نیست و آمده تا بازی انتخابات ما را برهم بزند. اما هفته گذشته برای دومینبار انصراف دادیم تا بازیتان برهم نخورد. اولینبار که انصراف داد به فضل خداوند موفق شدید اولین مجلس ساکتین ایران را تشکیل دهید. آن هم از ید خودتان برنمیآمد. آنقدر پاشنه در ساختمان خیابان یاسر را از جا کندید تا بالاخره کلیپی از سید خندان گرفتید که در آن تکرار میکرد تا به هر دو لیست رای بدهیم. اما خوب بهخوبی یادم هست که دقیقا چهار سال قبل از آنکه همان سید خندان بدون سروصدا رفت تا رایاش را که حق شخصی هر انسانی است به صندوق بیندازد، در همان رسانههایتان همان وا مصیبتاها را سر دادید که ای سید خائن، وقتی ما انتخابات را قبول نداریم، چرا میروی رای میدهی؟ ولی خوب دوره بعد میل جنابانتان بر صحت و سلامت انتخابات قرار گرفت و تا تکرار نکرد رهایش نکردید.
بله عرض میکردم دومینبار بود که بهخاطر بازی انتخاباتتان انصراف دادیم. دقیقا همان لحظه که دو جین کاندیدا را سوار اتوبوستان کردید و در راه وزارت کشور بودید، ما بدون هیاهو با انتشار بیانیهای که چکیده اعتقادمان بود از کاندیداتوری در انتخابات انصراف دادیم. از آنجایی که حقیر سراپا تقصیر در یکدهه گذشته شاهد بر اشکال مختلف سیاستورزیتان بودهام، میدانم اگر اینها را نگوییم تاریخ را جور دیگری روایت میکنید.
بله عرض میکردم که این کمترین، شاهد یک دهه گذشتهتان بودم، یکجورهایی تاریخ زنده سیاستورزی یک دهه گذشته بزرگان و ادیبان و متفکران و نوابغ دوران در جرگه اصلاح و تدبیر و امید. البته خدا را شاکرم که تاریخ زندهام، نه تاریخ شفاهی که تاریخ شفاهی از آن شماست تا با آن آبروی مومنی در عرصه دیپلماسی و نام پرآوازه سردار مظلومی در میدان را به بازی بگیرید و میدان و دیپلماسی، هر دو را دستمایه همان بازی انتخاباتتان قرار دهید. از قضا، این آقاسید منصرف شده ما، هم غمخوار آن مومن بوده و هم رفیق گرمابه و گلستان آن سردار مظلوم.
خب الحمدلله بازی انتخاباتتان به پیش است و ترس از اینکه رقیب احتمالا مقبولیت بیشتری در میان مردم دارد، به چنان تکاپویی وادارتان کرده که حقیقتا نشاندهنده ذات دموکرات مسلک و دموکراسی خواهتان است و نشان از اعتقاد والایتان به مردمسالاری و تعامل و مدارا و توسعهخواهی برای ایران دارد. اما خوب از آنجایی که تا چند روز دیگر در مرحله بعدی بازی انتخاباتتان نیاز مبرمی به جوانان و پیرجوانان خواهید داشت، اگر حمل بر جسارت نیست چند سوالی از سر آزادی بیانی که خودتان میفرمودید و یادمان دادید داشتم.
اول اینکه اگر حمل بر بیادبی نمیفرمایید، ما پیرجوانها هنوز دقیقا نفهمیدیم انتخابات در ایران خوب است یا بد؟ منشأ تغییر و اصلاح هست یا نمایشی بیش نیست؟ رئیسجمهور بوقچی است یا شخص دوم مملکت؟ در آن تقلب میشود یا نمیشود؟ در بازی انتخاباتتان دقیقا کی باید مشارکت کنیم و کی باید تحریم کنیم؟ آن بزرگواری که چند روز پیش یکی از اولین چراغهای اتوبوس کاندیداهایتان را روشن کرد، دوازده سالی بود که میفرمود انتخابات در ایران راه بهجایی نمیبرد. روزی چند توئیت میزد اندر حکایت بنبست در جمهوریت و اسلامیت. رفقایش پیرجوانان هم ندای من را خائن و غوره و مویز و قاچاقچی و سازشکار و بوقچی و مالهکش خطاب میکردند. الان حقیقتا نفهمیدیم چه شد که بدو بدو از پیش اتوبوس کاندیداهایتان وارد وزارت کشور شد؟
دوم اینکه این اصلاح که بهواسطه آن از صندلیهای مسئولیتتان به هیچ قیمت پیاده نمیشوید، چگونه است؟ چطوری باید انجام بشود که آن را نه فتح سنگر به سنگر چاره است، و نه تدبیر شما و امید ملتی مظلوم؟ اگر قرار است خیلی بعدها اتفاق بیفتد بفرمایید تا ما پیرجوانها هم بدانیم. (مردم در راه و سلوکشان پس از مدتی پیرغلام میشوند، ما 24 سال است در راه و سلوک اصلاحطلبی پیرجوان شدیم. هنوز 40، 50 سالههایمان ریاست ستاد جوانان و دانشجویی بازی انتخاباتتان را باید برعهده بگیرند.) میشود با تکرار امید این مردم رای جمع کرد و با آن رای دولت کهنسالان ایران را تشکیل داد و بعد به فکر اصلاح امور بود؟ اصلا دولت پیشکش، این ساختارها که چندماه مانده به شروع بازی انتخاباتتان تشکیل میدهید، تا کی باید یک شخص حقیقی به اندازه یک حزب حقوقی وزن و قدرت داشته باشد و بعد از آنکه آن شخصهای حقیقی و معمولا ساکت، قواعد بازی انتخاباتتان را تعیین کردند، جوانان و پیرجوانان دستدردست هم برای این مردم بینان و نوا، یار دبستانی من بخوانند؟ البته واقعا جای شکرش باقی است که خسروی سکوت ایران، دیروز قبل از اینکه سوار بر اتوبوس بهسوی وزارت کشور شود، دوباره سکوت کرد، وگرنه سفره هفتسین بازی انتخاباتتان تکمیل بود. همین که طنزترین بیانیههای اعلام حضور در طول تاریخ انتخابات را شنیدیم کافی بود. به هر حال شنیدن طنز از شنیدن سکوت خوشایندتر است.
از هر آنچه عرض شد که بگذریم، شما باید بدانید و آگاه باشید که شرایط امروز ایران حاصل دسترنج مدیریت 16 سال گذشته جنابانتان و البته محمود احمدینژاد است و اگر نبود سکانداری پیر فرزانه ایران و ازخودگذشتگی مردم، چهبسا هیچ چیز از ملک و ملت ایران در عالم امکان باقی نمانده بود.