کد خبر: 54977

علاقـه روحــی افـخمـــــــــی!

سوال جدی‌تر این است که اگر مبنای فکری ما قرآن است، چرا باید عقاید متنوع درباره شیطان را به‌رسمیت بشناسیم و بدتر از آن، آن را نمایش دهیم و از آن دفاع هم بکنیم؟ این تفکر که مورد حمایت برخی از مدیران سابق صداوسیما بوده، ریشه در کجا دارد و آبشخورش کجاست؟

همان موقع که خبر ساخت سریالی به کارگردانی علیرضا افخمی منتشر شد، اکثریت می‌دانستند که با یک اثر ماورایی یا در ارتباط با روح مواجه خواهند شد. با وجود ساخت سریال‌هایی مانند «تب سرد» یا «زیرزمین»، اما افخمی را با «او یک فرشته بود» می‌شناسند و فضایی که در دهه هشتاد به راه انداخت. ژانر موردعلاقه افخمی بعدها در «پنجمین خورشید» و «پنج کیلومتر تا بهشت» نیز ادامه پیدا کرد. سریال‌هایی که در زمان پخش‌شان با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شدند و البته منتقدانش بیشتر بودند. حرف اصلی منتقدان این بود که مساله روح، یک مساله عادی و دم‌دستی نیست و می‌تواند در ذهن مخاطب اثرات مخربی بگذارد. این حساسیت وقتی بیشتر می‌شود که بدانیم ما در یک کشور مذهبی زندگی می‌کنیم و خاستگاه فکری مسائلی مانند روح، ماورا یا شیطان باید منطبق‌بر آیات قرآن و احادیث محکم باشد و کارگردان آنچنان فضای بازی برای مانور و تخیل در اختیار ندارد.

افخمی درباره شکل لوگوی این سریال و وجود تک‌چشم توضیح داده بود که وجود چشم جهان‌بین در لوگو با موضوع و مضمون سریال همخوانی دارد و وجود آن در لوگوی سریال با هدف نفی برپایی یا شرکت در مجالس و محافل مخفی از جمله مجلس احضار روح بوده است. این کارگردان ادامه داده بود: «کسانی که به فتوای علما ملتزم بوده و مخالف برپایی یا حضور در این‌گونه محافل هستند مشکلی با لوگوی سریال نخواهند داشت لیکن اشخاصی که برپایی یا شرکت در مجالس احضار ارواح را مباح یا ممدوح بدانند، طبعا با این لوگو مخالفت و نسبت به آن معترض خواهند شد و البته منظور بنده نیز از ساخت سریال «احضار»، مقابله با همین تفکر و انذار به مخاطب بوده تا در چنین مجالسی شرکت نکرده و در این مکان‌ها حضور نیابد تا هم مرتکب گناه نشود و هم تبعات ویرانگر حضور در این محافل دامان آنها و خانواده آنها را نگیرد.» هدفی که شاید در عمل چندان دست یافته نشد و حاشیه‌های دیگر روی آنها سایه انداخت.

از فضاهای احضار روح و ماورایی نزدیک به 10 سال در تلویزیون خبری نبود و انگار نه کارگردانی علاقه داشته و نه مدیران تلویزیون تمایل داشتند که از این ژانر اثری روی آنتن برود. حمایتی که سال‌ها قبل از سمت مدیران و در زمان ساخت «او یک فرشته بود» به‌وفور وجود داشته و علیرضا افخمی در گفت‌وگویش با «تسنیم» به آن اشاره کرده است: «ما در ساخت «او یک فرشته بود» به‌غیر از خود «آقای پورحسین» به‌عنوان مدیر وقت شبکه دو که تکیه‌گاه مهم تئوریک و ایدئولوژیک بودند، «آقای میرباقری» که آن موقع معاون سیما و یکی هم «آقای برازش» که ناظر مذهبی سریال بودند، این دو خیلی بنده را در نوشتن و ساخته شدن فیلمنامه کمک کردند، زیرا نگاه «کاظمی‌پور» ــ‌طراح فیلمنامه‌ــ با نگاهی که من از ایده و طرح اولیه داشتم، متفاوت بود. شاید برایتان جالب باشد، وقتی اولین قسمت سریال که «علیرضا کاظمی‌پور» نوشته بود به‌دستم رسید چنین عنوانی داشت: «دوزخ طبقه هفتم»! یعنی اولین سکانس فیلم با این سرسکانس شروع می‌شد و بعد همه چیز فانتزی نوشته شده بود.» جالب اینکه این سریال مشهور و پیشتاز قرار بوده فانتزی باشد و شاید درصورت ساختش به آن شکل، حاشیه‌ها و ابهامات مذهبی و اعتقادی کمتری داشت یا اصلا نداشت. البته افخمی در آن زمان بنا به گفته خودش به ابهامات طلبه‌ها جواب داده است: «نکته‌ای که خیلی حیرت‌انگیز بود با همه این موانع، کار در همان زمان دو ماه‌ونیمه به پخش رسید. هرچند با همان مکافات‌ها و مصیبت‌ها، اما آقایان «میرباقری و برازش» یاری کردند و «او یک فرشته بود» به‌ثمر رسید، در عین حال با استفاده از آگاهی‌ها و مطالعات بسیاری در این زمینه‌ها و مطالعات مفصل خودم، پس از پخش سریال، با این انتقاداتی که اشاره کردید، مواجه شدیم. رفتیم به حوزه علمیه قم و پاسخگو شدیم برای یک جمعی از طلاب در یک جلسه مفصل، همه این حرف‌ها در آن جلسه مطرح شد و من سعی کردم به همه این حرف‌ها پاسخ دهم.»

افخمی البته در این جلسه تنها نبوده و روایت خودش از این‌گونه جلسات جالب است: «آقایان «میرباقری و برازش» با من آمدند و حتی در آن بخش هم مرا تنها نگذاشتند. نکته‌ای که شاید حائز اهمیت باشد این است که برای ورود به حیطه‌هایی که سابقه کار کردن در آنها وجود ندارد چه در سینما و چه در تلویزیون باید کارگردان و عوامل کار خودشان را برای مواجهه با انتقادها آماده کنند؛ اگر کسانی از مواجهه با این انتقادها بترسند، بهتر است وارد این حوزه‌ها نشوند، ما آن موقع ترس را با همان استخاره کنار گذاشتیم.»

حالا این انتقادها از احضار زیادشده و البته خبری از استقبال سازندگانش برای پاسخگویی به این شبهات ایجادشده نیست و مدیران شبکه هم فقط به حمایت فنی اکتفا کردند. افخمی سال‌ها پیش درباره سختی ساختن چنین آثاری گفته بود: «به‌طور کلی تولید فیلم و سریال در حوزه ماورایی سخت است، زیرا ممکن است آنچه در فیلمنامه آمده و باید به تصویر کشیده شود با اعتقاد برخی همخوانی نداشته باشد. مثلا بعضی از افراد معتقدند شیطان به‌عنوان یک موجود مجزا از انسان اصلا وجود ندارد و درنتیجه، اگر من به‌عنوان کارگردان بخواهم کاری بسازم که با این عقیده آنها در تضاد باشد، حتما مخالفت خواهند کرد. از سوی دیگر، بحث شیطان خیلی گسترده است و عقاید متنوعی درباره آن وجود دارد. برخی آن را یک موجود صرفا ذهنی می‌دانند و به وجودش بیرون از وجود انسان اعتقاد ندارند. این اعتقاد با آنچه در «او یک فرشته بود» دیدیم، در تضاد است. موضوع دیگر این است که در این حوزه متولی و صاحب‌نظر زیاد است. به همین دلیل ما با تحلیل‌های متفاوتی روبه‌رو هستیم. برخی از این افراد، عقاید مخالف خودشان را برنمی‌تابند و این موضوع کار را سخت می‌کند.»

شاید پس از خواندن این صحبت‌های قدیمی افخمی بیشتر متوجه شویم که چرا فضای گفت‌وگو در این حوزه خیلی باز نیست، حتی از طرف سازندگان یک سریال. و سوال جدی‌تر این است که اگر مبنای فکری ما قرآن است، چرا باید عقاید متنوع درباره شیطان را به‌رسمیت بشناسیم و بدتر از آن، آن را نمایش دهیم و از آن دفاع هم بکنیم؟ این تفکر که مورد حمایت برخی از مدیران سابق صداوسیما بوده، ریشه در کجا  دارد و آبشخورش کجاست؟

مرتبط ها