کد خبر: 54762

«فرهیختگان» محتوای کتاب‌های دهه 90 را بررسی کرد نتایج نشان از حضور ژانرهای جدید در حوزه کتابخوانی دارد

ناداستان‌های پرمخاطب

دهه 90 را باید دهه کتاب‌های روانشناسی دانست؛ کتاب‌هایی که به گفته ناشران و نویسندگان‌شان آمدند تا دنیا را عوض کنند! البته این منحصر به ایران نمی‌شود و در همه دنیا کتاب‌های روانشناسی در برهه‌ای توانستند، صدرنشین باشند.

عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار: آمارها نشان از این دارد که دهه 90، برای حوزه کتاب دهه متفاوتی بوده و توانسته نوع و مدل کتابخوانی مردم را تغییر دهد. شدت تغییرات در حوزه‌های مختلف بازار نشر به‌گونه‌ای بوده است که به‌سراغ بررسی محتوای کتاب‌ها در دهه 90 رفتیم. رمان و داستان جزء جدایی‌ناپذیر پرفروش‌های کتاب در بین ایرانی‌ها است؛ کتابخوان‌ها در دهه 90 تمایلات جدیدی برای خرید کتاب بروز داده‌اند. سبک کتابخوانی در ایران درحال تغییر است و این مساله هم خوبی‌هایی دارد و هم اینکه نشان می‌دهد برخی حوزه‌ها گرفتار ضعف‌های جدی هستند. برخی حوزه‌ها را به‌صورت آماری مورد رصد قرار دادیم و از متخصصان این حوزه‌ها خواستیم تا برایمان درمورد این موضوع بنویسند و دلایل آن بررسی شد. یادآور می‌شویم که در گزارش پیش‌رو، آمار کتاب‌های کمک‌درسی بررسی نشده است و فقط به کتاب‌های عمومی پرداختیم.

دهه 80 و صدرنشینی رمان و روایت‌های دفاع مقدس

دهه 80 را دهه رمان‌خوانی نامیده‌اند و این نامگذاری از آنجا بود که ناشران با پیش‌فرضی که علایق کتابخوان‌ها داشتند، برای انتشار این جنس آثار برنامه‌ریزی جدی کردند. علی احمدی کتابفروشی دارد و حدود  40 سال است در خیابان انقلاب به این شغل مشغول است. او درمورد دهه 80 نظرات جالبی دارد و می‌گوید: «یادم می‌آید دقیقا جلوی این کتابفروشی صف می‌بستند تا کتاب‌های جدید رمان را بخرند. مثلا مخاطبان همین کتاب‌های م. مودب‌پور بیشتر دانشجویان و دانش‌آموزان بودند که می‌خریدند و تمایل عجیبی به خواندن کتاب‌های داستان وجود داشت.» احمدی علت این مساله را نیاز زمان در دهه 80 می‌داند و می‌گوید: «در آن زمان یک نظرسنجی بین کتابفروشی‌ها انجام دادند تا بدانند بیشتر چه کتاب‌هایی به فروش می‌رود و نتیجه‌اش صدرنشینی رمان و داستان بود که با اختلاف زیاد با کتاب‌های شعر و روانشناسی درصدر قرار گرفت. همان زمان هم علت این مساله را این می‌دانستند که مردم بعد از گذراندن سختی‌های جنگ و بعد هم دهه70 حالا می‌خواهند با روی‌آوردن به رمان‌ها، خودشان را در روایت‌ها و داستان‌ها غرق کنند و این کار باعث آرامش‌شان می‌شود.» او یکی دیگر از ژانرهای پرطرفدار دهه 80 را خاطرات دفاع مقدس می‌داند و در این‌باره می‌گوید: «یکی از ژانرهای پرطرفدار دهه 80 هم خاطرات شفاهی دفاع مقدس بود که اواخر این دهه شروع شد و توانست مخاطبان جدیدی را به حوزه کتاب معرفی کند. حدود سال 89، انتشار این کتاب‌ها زیاد شد و دلیل آن هم ورود ناشران مختلف برای چاپ این جنس کتاب‌ها بود. یک زمانی از سال 1384 به بعد چاپ این کتاب‌ها آغاز شد، اما در اواخر دهه 80، شاهد شروع توفانی چاپ این کتاب‌ها بودیم و درنتیجه فروش‌شان هم زیاد شد، چون سبک جدیدی بود و باعث شد استقبال از آنها هم زیاد باشد.»

از 16 هزار ناشر، 18 درصد فعال هستند

دهه 90 برای ناشران دهه متفاوتی بود، یکی از نکات مهم در این موضوع رشد تعداد زیاد ناشران بود؛ ناشرانی که تعداد اندکی از آنها فعال هستند و کتاب منتشر می‌کنند. طبق آمار خانه کتاب تا پایان سال 1399، 16 هزار و 258 نفر برای گرفتن پروانه نشر ثبت‌نام کرده‌اند و توانسته‌اند این پروانه را دریافت کنند، اما نکته مهم اینجاست که فقط حدود 3478 ناشر فعال از این تعداد وجود دارند و این آمار نشان از این دارد که حدود 18 درصد ناشرانی که پروانه نشر دارند، فعالند و همه اینها ناشی از این است که خیلی از این صاحبان دفاتر نشر به قصد و نیت دیگری پروانه نشر گرفتند و کتابی هم منتشر نمی‌کنند. روح‌الله سلطانی که زمانی مسئول واحد شابک خانه کتاب بود، درمورد این موضوع می‌گوید: «یک زمان آماری را در سال 97 برای اولین‌بار منتشر کردیم و در این گزارش گفتیم که تعداد ناشران ما بسیار زیاد است و حتی این آمار از کل اتحادیه اروپا بیشتر است تا آنجاکه سازمان جهانی شابک از میزان عرضه شابک در ایران شگفت‌زده شد.» با این اوصاف شاهد این هستیم که تعداد ناشران در سال 1400 همچنان درحال افزایش است.

رشد کتاب‌های روانشناسی زرد

دهه 90 را باید دهه کتاب‌های روانشناسی دانست؛ کتاب‌هایی که به گفته ناشران و نویسندگان‌شان آمدند تا دنیا را عوض کنند! البته این منحصر به ایران نمی‌شود و در همه دنیا کتاب‌های روانشناسی در برهه‌ای توانستند، صدرنشین باشند.

  بیزار از جامعه و مشوق فردگرایی

ایمان صدری، روانشناس است و تحقیق‌های زیادی در حوزه روانشناسی زرد انجام داده است. او درمورد آمار و افزایش کتاب‌های این حوزه می‌گوید: «فکر می‌کنم از حدود سال 92 بود که به یک‌باره بازار نشر پر از کتاب‌های روانشناسی شد. کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، می‌دانند که کتاب‌هایی مثل «قورباغه‌ات را قورت بده»، «چه کسی پنیر مرا برداشت» و... ازجمله کتاب‌های اولیه این حوزه بودند. دنیا هم به همین سمت حرکت کرد، اما درمورد چرایی این افزایش باید بگویم مردم دل‌شان باوجود همه سختی‌ها در زندگی‌شان به مسکن‌های موقت نیاز دارند و همین باعث می‌شود به‌سمت این کتاب‌ها بروند.»
صدری معتقد است استفاده بیش از حد از این کتاب‌ها خطرناک است، چون فرد را دچار یک خودبینی بیش از حد می‌کند. او می‌گوید: «این خودبینی آن‌قدر خطرناک است که باعث از بین بردن جمع‌گرایی در جامعه می‌شود. برای همین رشد این کتاب‌ها در دهه 90 می‌تواند زنگ خطر را برای جامعه‌ای که به‌سمت فردگرایی حرکت می‌کند، روشن کند.»

  بی‌شعوری یا تقلید از جامعه غربی

سعید احمدی، مدیر انتشارات تیسا است. این ناشر آثار زیادی در نقد کتاب‌های روانشناسی منتشر کرده است و درمورد چرایی افزایش انتشار این شکل آثار روانشناسی در جامعه ایران می‌گوید: «ما در انتشارات تیسا با تالیف کتابی با عنوان «چرا بی‌شعوری؟» به‌دنبال پاسخ به این سوال بودیم و درصدد هستیم از منظر جامعه‌شناسی و روانشناسی به این پرسش پاسخ بدهیم که چرا مردم به مطالعه این نوع از کتاب‌ها علاقه‌مند هستند. در همین راستا هم پرسشنامه‌هایی تهیه شده که براساس نظرسنجی این انگیزه‌ها به‌صورت دقیق‌تری مشخص شود. اما نظر شخصی من این است که یکی از دلایل اقبال به این کتاب‌ها اهمیت یافتن موضوعات روانشناسی در جامعه‌ امروزی به‌ویژه در کلا‌نشهرهاست؛ بدین معنی که افراد در شهرهای بزرگ امروز بیشتر از گذشته نیاز به مشاوره را به‌دلیل مشکلات خانوادگی و ارتباطی احساس می‌کنند و می‌خواهند با مراجعه به مشاوره بخشی از مشکلات خود را حل کنند، بنابراین امروز اهمیت مشاوره و روانشناسی برای مردم پررنگ‌تر شده است. در همین راستا طبیعی است که علاقه‌مندان به مطالعه کتاب‌های روانشناسی هم بیشتر می‌شوند تا پاسخ به سوالات خود را در این کتاب‌ها بیابند.»

احمدی نکته دیگر حائز اهمیت در این حوزه را بحث نداشتن جسارت برای روبه‌رو شدن با مشاور یا روانشناس می‌داند و می‌گوید: «برخی اهمیت موضوعات روانشناسی و مشاوره را می‌دانند، اما علاقه‌ای به مراجعه به روانشناس ندارند و به همین دلیل سعی می‌کنند با مطالعه کتاب‌های روانشناسی پاسخ سوالات خود را پیدا کنند، چراکه جسارت روبه‌رو شدن با مشاور را ندارند. نکته دیگر این است که در جوامعی مانند ما که درحال پیشرفت هستند، با ورود تکنولوژی‌های جدید و محصولات وارداتی سعی شده ازطریق صنعت ترجمه احساس عقب‌ماندگی از کشورهای غربی جبران شود، بنابراین چنین حسی وجود دارد که برای اینکه عقب‌مانده نباشیم، باید بیشتر بخوانیم.»

او به موضوع دیگری اشاره می‌کند که در بحث افزایش کتاب‌های روانشناسی بسیار مهم است و می‌گوید: «جالب است بدانید کتاب «بی‌شعوری» که در ایران بسیار موردتوجه قرار گرفت، در آمریکا کتاب شکست‌خورده‌ای بود و درواقع به نویسنده آن خاویر کرمنت توجهی نشد! کرمنت به‌واسطه تالیف کتاب‌های مختلف که در برخی از آنها به تمسخر سیاستمدارانی چون اوباما پرداخته و آن را یک بی‌شعور دانسته، حتی از نام واقعی خود استفاده نمی‌کند و این درواقع اسم مستعار این نویسنده است! این درحالی است که این نویسنده در کشور ما خیلی موردتوجه بود، به‌گونه‌ای که من حتی در برخی جلسات می‌بینم که بعضی کارشناسان ما از او به‌عنوان استاد بزرگ یاد می‌کنند! این توجه درحالی‌که در کشورهای خود این افراد، کرمنت مورد اقبال قرار نمی‌گیرد، جای تامل است! من علت این موضوع را در این می‌بینم که برخی از ما فکر می‌کنند هرچه کرمنت به‌طور مثال در کتاب «بی‌شعوری» نوشته، وحی منزل است و درواقع راه‌‌ها و الگوهای غربی روانشناسی برای ما بهتر است!»

تشنه تماشای فردا

رمان‌های علمی و تخیلی یکی از ژانرهای پرطرفدار در همه دنیا هستند. ما در کشورمان در دهه 90 توانستیم به این حوزه وارد شویم و کتاب‌های خوبی هم توسط چند ناشر محدود منتشر شد. تا قبل از این فقط در حوزه ترجمه فعال بودیم و اما به یک‌باره با تالیف کتاب‌ها و استقبال مخاطبان، ناشران تصمیم گرفتند در این حوزه ورود کنند. مصطفی رضایی، یکی از آن نویسندگانی است که توانست با نوشتن کتاب «زایو» نشان دهد که ما در حوزه‌های داستانی تخیلی هم بسیار قوی هستیم. او در یادداشتی که برای «فرهیختگان» نوشته، دلایل توجه به این ژانر را بررسی کرده است:

«اولین رمان علمی-تخیلی در ایران در سال ۱۳۱۳ با رمان «رستم در قرن بیست‌ودو» به قلم عبدالحسین صنعتی‌زاده کرمانی نوشته شد. اما چرا تاکنون این ژانر به‌صورت مستمر و پویا در ادبیات ایران شکل نگرفت و جدی گرفته نشد؟ ژانری از ادبیات که بیشترین تاثیر را در پرورش خلاقیت و ساختن افق‌های آینده در مخاطبان کودک و نوجوان و حتی بزرگسالان و دانشمندان دارد.

اگر از اغلب نویسندگان علمی-تخیلی بزرگ همچون ژول ورن، آرتور سی‌کلارک، آیزاک آسیموف، فیلیپ کی‌دیک و... جنبه هنری و نویسندگی آنها را حذف کنیم، با افرادی مواجه می‌شویم که در عرصه علم، اگر نگوییم دانشمند، پژوهشگران شاخصی بودند. از این جهت اولین نکته‌ای که برای ما از ادبیات علمی-تخیلی محسوس است، پیوند هنر ادبیات و علم است.

انتخاب دستاورد‌های علمی، رویداد‌ها و اتفاقات ممکن در حوزه علم و خلق ایده براساس آن جهت نوشتن یک داستان شگفت‌انگیز و جذاب همواره در دنیای ادبیات علمی-تخیلی نامحدود بوده. یکی از جذابیت‌های ژانر علمی-تخیلی همین گستره موضوعی آن است. درکنار این، وجود تعلیق و کشش داستانی به‌واسطه موضوع، و البته هنر نویسنده در پرداخت داستانی، مخاطبان زیادی را به‌سمت این ژانر جذب کرده و توانسته بیشترین تاثیر را در رسانه‌های نو مانند بازی‌های کامپیوتری بگذارد.

اما مورد دیگر در توسعه ادبیات علمی-تخیلی، مساله است. ادبیات علمی- تخیلی نوع جدید درکنار موضوعات علمی، دستاوردها، شگفتی‌ها و داستان پرکشش توانسته جنبه‌های دیگری را در خود جای دهد. موضوعات سیاسی، آینده‌پژوهی و فرجام بشر را می‌توان به‌عنوان نمونه نام برد؛ مخصوصا وجه سیاسی را. اغلب آثار علمی-تخیلی قرن بیستم جنبه‌های سیاسی دارند.

همان‌طور که گفته شد، مساله سلول‌های بنیادین می‌تواند باعث خلق یک داستان علمی-تخیلی باشد؛ مسائلی که دنیا در آینده با آن مواجه خواهد شد، مسائلی که دنیای امروز با آن مواجه است، مسائلی که در مسیر توسعه علم و دانش وجود دارد. در یک کلام آینده‌نگری از خصوصیات مهم ادبیات علمی-تخیلی است که اتفاقا در کشور ما نیاز جدی در این حوزه دیده می‌شود. یک نویسنده جدی و توانمند در حوزه علمی-تخیلی، همان‌طور که با حوزه علم آشنا است، می‌تواند همچون یک آینده‌پژوه، مساله‌شناس باشد و با هنر قلم خود دست به خلق داستان‌هایی ببرد تا افق‌های جدیدی پیش‌روی مخاطبان خود، دانشمندان و جامعه قرار دهد. در انتها ضمن اینکه امیدوارم انجمن‌ها و جشنواره‌هایی برای این ژانر تشکیل شود، باید به این موضوع اشاره کنم که ادبیات علمی-تخیلی در سال‌های اخیر پیشرفت خوبی داشته و ما شاهد آثار تالیفی خوبی از نویسندگان ایرانی در این حوزه بودیم. آینده ادبیات، و ژانر علمی-تخیلی بسیار روشن و امیدساز است.»

ناداستان‌های پرمخاطب

اواخر اسفند سال 1399، گزارشی را از پرفروش‌های کتاب در آن سال منتشر کردیم و نتایجی که به‌دست آمد بسیار جذاب بود، کتاب‌هایی در صدر پرفروش‌ها قرار گرفته بودند که تا قبل از این شاید خیلی به آنها توجه نمی‌شد، ناداستان‌ها آن‌قدر مهم و جذاب هستند که همه دنیا به‌سمت این مدل کتاب‌ها می‌روند.
 
  سفرنامه‌های دوست‌داشتنی

پیام مصلح که مدیر یک کتابفروشی است در مورد این موضوع به ایبنا گفته است: «یک حرکت جهانی در این دهه اتفاق افتاد و کل دنیا تحت تاثیر آن قرارگرفت. کم‌کم کتابخوان‌ها از داستان‌ به‌سمت ناداستان رفتند. در سده اخیر خوانندگان عامی کتاب، غالبا داستان و رمان می‌خواندند و این در گفت‌وگوهای ادبی تا 10 سال پیش کاملا مشهود بود که غالبا بحث بر سر داستان‌ها است. کتاب‌های پرفروش داستان بودند و کلا کتاب معنی داستان داشت. اما در سال‌های اخیر تغییری در سطح جهانی به وجود آمد و خواننده ایرانی هم به‌سمت ناداستان رفت. سبک زندگی مردم و علایق آنها در ادبیات در دهه 60 به کتاب‌های ذبیح‌الله منصوری و مرتضی مودب‌پور نزدیک بود و در جمع‌ها از این مسائل صحبت می‌شد. اما در دهه 90 سبک زندگی‌ها عوض شد. رشد شبکه‌های اجتماعی در دهه 90 روی زندگی مردم تاثیر گذاشت. مثلا سینما جدی‌تر شد، نه از نظر حرفه‌ای؛ بلکه مردم بیشتر فیلم دیدند و این باعث شد که افراد دنبال معنا و منبع مستندتری بگردند. در این سال‌ها جستارنویسی در دیگر کشورها و ایران باب شد و نویسندگان معروف به‌سمت آن رفتند. مانند شاهرخ مسکوب که در حوزه تاریخ ادبیات معاصر جستارنویسی می‌کرد. برخی از شکل‌های ادبی گذشته مانند «مقالات شمس» را می‌توانیم جستار فرض کنیم. مردم به سمت مطالعه این آثار ترغیب شدند.»

او همچنین سفرنامه‌ها را جزء پرمخاطب‌های دهه 90 می‌داند و در این باره گفته است: «در این سال‌ها خواندن سفرنامه‌ها باب شد. برای مثال نشر اطراف کتاب «چادر کردیم رفتیم تماشا» را که سفرنامه زنان قاجار به مکه است، منتشر کرد. این عنوان ممکن است برای پرفروش شدن، تخصصی و دور از ذهن به‌نظر برسد، اما این کتاب چاپ و پرفروش شد. همچنین سفرنامه‌های دور دنیای آقای منصور ضابطیان در کتاب‌هایی با عنوان‌ «مارک و پلو»، «مارک دوپلو»، «بی‌زمستان» و... فروش خوبی داشت. حتی کتاب آشپزی «از سیر تا پیاز» که کاملا کاربردی و در حوزه تخصصی آشپزی است، از سوی نجف دریابندری نوشته ‌شد؛ درحالی که وجه ادبی داشت. اینها حرکت‌های ادبیات از سمت داستان به ناداستان است که در ایران همراه با دیگر کشورهای جهان انجام شد. در این سال‌ها سلیقه مردم فقط کتابخواندن نیست. خواندن رمان نیاز به تاویل و تاخیر دارد اما مردم در دهه ۹۰ می‌خواهند اطلاعات صریح و سریع منتقل شود. به همین دلیل ناداستان خصوصا جستارها و مقالات نیمه‌علمی در این دوران رواج پیدا کرد. آثار اندیشمندانی که مساله علمی را با زبان غیرعلمی بیان کردند در دنیا و ایران طرفدار پیدا کرد. درنتیجه نشرهای زیادی در این حوزه کار می‌کنند.»

  لزوم ورود به خاطرات شفاهی تالیفی

مسعود آذرباد، فعال حوزه کتاب درمورد کتاب‌های ناداستان و خصوصا کتاب‌های خاطرات شفاهی که در این سال‌ها مورد توجه قرار گرفته، یادداشتی نوشته است. او در مورد دلایل تمایل به خواندن خاطرات شفاهی آورده است: «طی دوره‌های مختلف صنعت نشر، هرچند سال یک‌بار، فضای خاصی در زمینه تولید و چاپ کتاب شکل می‌گیرد. در یک دوره، نگارش و نشر کتاب‌ شعر فضای غالب است، در یک دوره دیگر، چاپ و انتشار کتاب‌های تاریخی با موضوعات خاص و... . یکی از موضوعاتی که طی پنج سال اخیر، در فضای نشر اثر پررنگی داشته است اتوبیوگرافی یا خودزندگینامه‌ها بوده است. خودزندگینامه‌ها روایت دست اول و مستقیم از زندگی افراد مشهور و اثرگذار جامعه اعم از سیاستمدار، هنرمند، ورزشکار، دانشمند و... است. برخی خودزندگینامه‌ها شامل تمام زندگی فرد تا زمان نگارش آن است. برخی شامل برهه‌های مهم و گلچین شده و برخی متمرکز بر یک دوران خاص است. گرچه این را هم باید اضافه کرد که در خودزندگینامه، فرد تمام ماجراها را ذکر نمی‌کند، بلکه به‌صورت هدفمند به روایت زندگی خود می‌پردازد. این روایت هدفمند لزوما نشانه ضعف شخصیت نیست، اما باید از آن آگاه بود.»

او با اشاره به حضور پررنگ کتاب‌های ترجمه‌ای در این حوزه چند نکته را مهم می‌داند و می‌گوید: «نخست آنکه فضای نشر ایران مدت‌هاست که زیر بار کتاب ترجمه‌ای کمر خم کرده است. از ترجمه شعر و داستان تا فلسفه و روانشناسی و علوم پایه. پس بی‌وجه نیست اگر در زمینه خودزندگینامه‌ها هم با چنین مساله‌ای مواجه شویم.

علت دوم را باید در مساله سلبریتی و حواشی آن جست‌وجو کرد. سلبریتی‌ها که در تمام حوزه‌های بالا نماینده یا بهتر بگوییم نمایندگان دارند، برای مردم جذابیت روزافزونی دارند. حال اگر خودشان قلم به‌دست بگیرند و از زندگی خودشان بگویند صدالبته جذابیت بیشتری دارد. این مساله را می‌توان به حضور مشترک مخاطب و افراد مشهور در شبکه‌های اجتماعی هم تحلیل کرد. آنجا که مردم عادی با آن فرد مشهور، اعم از سیاستمدار و اهل فرهنگ و دانشمند و هنرمند بیشترین نزدیکی را دارند.

در این میان خلأ خودزندگینامه ایرانی را هم باید به‌عنوان سومین دلیل به این مساله افزود. این خلأ هم از جانب افراد مشهور احساس می‌شود هم از جانب صنعت نشر. افراد مشهور ایرانی خاصه اغلب سیاستمداران میلی ندارند تا از پشت‌پرده زندگی خود چیزی به ما بگویند. گویی نوعی مقدس‌مآبی و قدسی‌سازی از خود را به بیان حقیقت ترجیح می‌دهند و میلی ندارند مخاطب ایرانی بداند آنها چه اشتباهات و کارهایی کرده‌اند.

نکته سوم در این مساله، عدم‌آگاهی آنها از این دریچه برای بهبود ارتباطات با مخاطبان خود است. نه‌تنها سیاستمداران که حتی هنرمندان و نویسندگان نیز کمتر بر این مساله واقف هستند که نزدیک‌شدن مخاطب از این راه، اثرگذاری موفق‌تر و عمیق‌تری نصیب‌شان می‌کند.»

آذرباد همچنین به کم‌کاری ناشران ایرانی در این زمینه اشاره می‌کند و می‌گوید: «ناشر ایرانی نیز در این زمینه کوتاهی‌های فراوانی کرده است. علی‌رغم اینکه تاریخ شفاهی در دوران بعد از انقلاب و خصوصا سال‌های دفاع مقدس در ایران به شکل ویژه‌ای پا گرفت، اما به یک گروه خاص که همان رزمندگان بود محدود ماند. این محدودیت بیشتر اثر منفی را در حوزه کیفیت از خود به‌جا گذاشت. خود زندگینامه‌ها کمترین سهم را داشتند و اغلب با روایت‌هایی با ضعف ساختاری و محتوایی فراوان روبه‌رو شدیم. جز چند نشر معدود در این سال‌ها کسی به‌صورت جدی در این حوزه سرمایه‌گذاری نکرده است. اعم از سرمایه‌گذاری انسانی و مادی.

یادمان نرود یکی از ارکان مهم در مساله خودزندگینامه‌ها در صنعت چاپ و نشر غرب، «Ghost Writer»ها هستند. نزدیک‌ترین ترجمه به این عبارت را می‌توان «نویسنده پشت‌پرده» نامید. صنعت چاپ و نشر با آگاهی از این مساله که قرار نیست همه سلبریتی‌ها اهل قلم باشند و در نویسندگی توانا، با ایجاد موازنه گمنامی و درآمد، افرادی را به استخدام درمی‌آورد که درعین گمنامی با نثری روان و مخاطب‌پسند، ذهنیات فرد موردنظر را به بهترین شکل روی کاغذ بیاورند. اتفاقی که متاسفانه در ایران رخ نداده است یا شکلی ناقص و کاریکاتوری داشته است.»
این فعال حوزه کتاب خاطرات شفاهی را با توجه به اتفاقات سیاسی در کشورمان مساله مهمی می‌داند و می‌گوید: «خودزندگینامه‌های سیاسی را باید در اتفاقات چند سال اخیر جست‌وجو کرد. مذاکرات ایران با کشورهای 1+5، اثری مهم بر روح و روان ایران و ایرانی گذاشت. آنجا که حتی مساله آب خوردن را هم به مذاکره نسبت دادند، طبیعی است که برای مخاطب، حواشی آن هم جذابیت داشته باشد.»

تحولات مثبت در کتاب‌های داستانی دینی

دهه 90 برای کتاب‌های دینی هم آغاز یک تحول تازه بود، در این دهه کتاب‌های رمانی را در این حوزه شاهد بودیم. نکته دیگر در این حوزه به کرونا برمی‌گردد، که در این دو سال پایانی دهه 90، کتاب‌های دینی رشد زیادی داشتند و علاقه مخاطبان به این کتاب‌ها باعث افزایش چاپ و انتشار این کتاب‌ها شد. مهدی سلیمانی، فعال حوزه کتاب در یادداشتی به این موضوع پرداخته است و دلایل توجه به این ژانر را بررسی کرده است. در یادداشت سلیمانی آمده است: «دهه 90 یکی از سخت‌ترین دهه‌های حوزه کتاب بود و کماکان هم این سختی ادامه دارد. اما دقیقا در همین دهه نیز رویش‌ها و پیشرفت‌هایی را مشاهده کردیم که بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه ادبیات از پیش‌بینی آن عاجز بودند. شاید در اواخر دهه 80 بسیاری از فعالان فرهنگی و حتی مدیران فرهنگی گمان می‌کردند که دیگر دوره سخن گفتن از ارزش‌ها و مفاهیم دینی سپری شده و نسل جدید که خود را فرزند تکنولوژی می‌داند با چنین فضایی بیگانه خواهد بود. البته که در همان دوره نیز اقبال عمومی به آثار افرادی چون سیدمهدی شجاعی مثال نقضی بر این باور بودند لکن در دهه 90 علی‌رغم همه فشارها، ادبیات دینی نسبت به دهه‌های گذشته با بیشترین استقبال‌ عمومی از سمت مردم مواجه شد و همین موضوع نیز سبب شد تا چرخه تولید ادبیات دینی بیشتر و بهتر از همیشه به گردش درآید و به‌لحاظ فنی نیز با رشد مناسبی همراه شود.

استقبال مخاطبان از ادبیات دینی در این دهه باعث شد بسیاری از داستان‌نویسان دینی موج جدیدی از فعالیت‌های خود را آغاز کرده و آثار متعددی را هم خلق کنند. اتفاق مبارک دیگری که در این دهه رخ داد که می‌توان از آن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین دلایل رشد ادبیات دینی نام برد، تغییر رویکرد ناشران حاکمیتی و دولتی به‌سمت تولید ادبیات در حوزه‌های تخصصی خود هستند. برای مثال انتشارات به‌نشر که متعلق به آستان قدس رضوی است در دوره مدیریت جدید خود (از سال 95) به‌طور جدی در حوزه ادبیات ورود پیدا کرد و به‌عنوان سرمایه‌گذار و حامی نویسندگان متعدد توانست تولیدات خوب و متنوعی را در حوزه ادبیات ارزشی و دینی به بازار نشر ارائه کند. مسجد مقدس جمکران نیز با حفظ چارچوب محتوایی خود و توجه به موضوع مهدویت به حوزه ادبیات وارد شد و به تولید در حوزه داستان‌های مهدوی پرداخت. انتشارات چاپ و نشر بین‌الملل که به سازمان تبلیغات اسلامی وابسته است و وظیفه تولید آثار مذهبی و دینی را بر دوش دارد نیز در دوره جدید خود به‌سمت تولید آثار داستانی با مضمون دینی و ارزشی رفته است.

آنچه مسلم است فهم عمومی مدیران نشری از این موضوع که نسل جدید و جوان ارتباط بهتری با ادبیات برقرار می‌کند باعث شد ناشران دولتی و حاکمیتی به این سمت سوق پیدا کنند. اما این همه ماجرا نیست! بی‌شک ورود جدی ناشران خصوصی به این حوزه نیز یکی دیگر از دلایل پیشرفت ادبیات دینی است. ناشرانی همچون کتابستان معرفت، عهد مانا، تلاوت آرامش و... نیز آثار قابل دفاعی در این حوزه از خود برجای گذاشته‌اند که مورد اقبال عمومی نیز قرار گرفته است.  این اقبال و گرایش مردم به ادبیات دینی و آثار این حوزه نشان‌دهنده یک مطالبه شنیده نشده توسط مدیران فرهنگی است و آن این است که اگر تولیدات خوب و باکیفیت در معرض و دسترس قرار بگیرد حتما توسط مردم انتخاب می‌شود و می‌تواند بخشی از سبد محتوایی و فرهنگی خانواده را به خود اختصاص دهد.»

تیراژهای ناامیدکننده

یکی از نکات دیگری که در دهه 90 باید به آن توجه کرد، بحث تیراژ کتاب‌ها است، نکته‌ای که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. در اواخر دهه 80، تیراژ کتاب‌ها حدود 5 هزار بود و حالا در آستانه دهه جدید تیراژ کتاب‌ها گاهی به 800 تا 500 نسخه هم می‌رسد.

این مساله بسیار نگران‌کننده است و می‌تواند تاثیر زیادی روی حوزه نشر داشته باشد. اکثر کارشناسان این حوزه معتقدند نابودی نشر از جایی شروع می‌شود که تیراژ کتاب‌ها کم شود. محمد نصرآبادی، کارشناس حوزه نشر معتقد است، کم شدن تیراژ کتاب‌ها در دهه 90 به‌خاطر مشکلاتی است که این حوزه دارد و می‌تواند اثرات مخربی بر جای بگذارد.

نصرآبادی می‌گوید: «گران شدن کاغذ و ملزومات چاپ باعث شده تا قیمت کتاب بالا برود و میانگین قیمت یک کتاب در سال 1400 به 100 هزار تومان رسیده و همین باعث می‌شود تا کسی دیگر برای خرید کتاب مگر در مواقع ضروری اقدام نکند و ناشر به‌سمت تیراژهای پایین‌تر می‌رود تا کمتر خرج کند.»

مرتبط ها