کد خبر: 54144

در آینده‌ای نه‌چندان دور تمامی حوزه‌های اقتصادی، نظامی و حتی اجتماعی متاثر از «هوش مصنوعی» خواهند بود

نبرد چین و آمریکا بر مدار هوش مصنوعی

درحال‌حاضر رتبه نخست فناوری هوش مصنوعی در اختیار آمریکاست و پس از آن به ترتیب چین، هند و روسیه قرار دارند. با این‌حال نبرد اصلی میان آمریکا و چین است، زیرا این دو کشور از توان اقتصادی لازم برای پیشبرد برنامه‌های خود درحوزه هوش مصنوعی برخوردار هستند. آمریکا رقیب اصلی خود را چین و عرصه این درگیری را هوش مصنوعی می‌داند.

سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار: هنگامی‌که صحبت از جنگ میان آمریکا و چین می‌شود، ذهن عموم مردم به‌سمت یک جنگ از نوع اقتصادی آن می‌رود. آنچه دریچه تلویزیون و رسانه‌ها به مردم رسیده، اغلب پیرامون قدرت‌یابی اقتصادی چین و نگرانی آمریکا در این‌باره و همچنین جنگ تجاری پرسروصدای دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین این کشور علیه پکن است. ذهنیت‌های ما درباره مسائل مهم یا حتی رده‌پایین ناشی‌از دیده‌ها و شنیده‌های ماست.

درباره موضوعی مانند «هوش مصنوعی» نیز ذهنیت مردم به‌سمت ربات‌های جنگجویی است که آن را در فیلم‌های سینمایی دیده‌اند. ربات‌های بزرگ که دارای سلاح‌هایی در بخش‌های مختلف بدنه خود هستند و می‌توانند مانند انسان‌ها صحبت کرده، اطراف‌شان را ارزیابی کنند و برمبنای آن قضاوتی را شکل دهند که سازنده تصمیم آنها است. این ربات‌های جنگجو تصمیم می‌گیرند علیه تعدادی از ربات‌ها یا انسان‌ها وارد جنگ شده یا حتی پس از مدتی با آنها صلح کنند. این فیلم‌ها در دهه‌های پیش جزء «فیلم‌های تخیلی» دسته‌بندی می‌شدند، اما به‌مرور زمان و با مشهود شدن پیشرفت‌های بشر در قسمت «فیلم‌های آینده‌نگرانه» قرار گرفتند. شاید چنددهه بعد آنها کاملا با واقعیت منطبق شوند. در آن هنگام هر قدرتی در جهان باید دارای توانایی‌هایی در حوزه هوش مصنوعی باشد، وگرنه قدرت به‌حساب نخواهد آمد. قدرت‌های جهان اگر به هوش مصنوعی دست پیدا کنند، در اقتصاد پیشرو خواهند بود، زیرا مشتریان ماشین، گوشی‌های همراه و لوازم برقی‌ای را خریداری می‌کنند که بتوانند از هوش مصنوعی موجود در آن استفاده کنند. خودرویی که با سرعت بالا خود کنترلش را برعهده دارد، گزینه مناسب‌تری برای خریداران نسبت‌به خودرو‌هایی معمولی هستند. در خودروهای مبتنی‌بر هوش مصنوعی شما نیازی به رانندگی پرزحمت ندارید و از طرف دیگر هنگام خستگی و خواب‌آلودگی مجبور نیستید رانندگی کرده و خود را به‌خطر بیندازید. برای مردم لوازم برقی‌ای که خود متوجه زمان خاموش و روشن شدن‌شان شوند، مطلوب‌تر از وسایل دستی هستند. شما هنگامی که از خانه بیرون می‌روید دیگر نگران کولر یا گاز روشن نیستید و نباید به شیرهای آب برای مطمئن شدن از بستن‌شان سر بزنید. اگر کشوری بخواهد قدرت اقتصادی باقی بماند، باید دستی در هوش مصنوعی داشته باشد تا بتواند کالاهایش را در بازار رقابتی جهان به فروش برساند. به همین دلیل است که نباید ساده‌انگارانه جنگ چین و آمریکا را در حوزه اقتصادی منحصر ببینیم و در این اندیشه باشیم که پکن و واشنگتن تنها بر سر مونتاژ، نفت شیل یا سویا با یکدیگر درگیر شده‌اند.

تعدادی از مقامات آمریکایی اخیرا درباره ابعاد جنگ با چین هشدار داده‌اند. یکی از این افراد هنری کیسینجر است. هنری کیسینجر باسابقه‌ترین سیاستمدار آمریکا است که در روزها و ماه‌های اخیر به جنگ میان چین و آمریکا به‌خصوص در حوزه هوش مصنوعی پرداخته است. این سیاستمدار 97 ساله که درطول دهه 70 میلادی به‌ترتیب مشاور امنیت ملی و وزیرخارجه دولت‌های آمریکا بوده، در دهه 70 میلادی نقش بزرگی در زمینه ایجاد رابطه میان واشنگتن و پکن ایفا کرد. با این‌حال کیسینجر روز جمعه در سخنانی اعلام کرد معتقد است نبرد آمریکا با چین برای حفظ جایگاهش در جهان متفاوت از تجربه پیشین آمریکا در رقابت با شوروی است، زیرا درحالی‌که مسکو تنها قدرتی نظامی بود، اما چین همزمان قدرتی اقتصادی نیز به‌حساب می‌آید. کیسینجر یکی از مسائل اصلی را در زمینه مقابله با چین، هوش مصنوعی می‌داند. به‌جز کیسینجر که جزء مقامات سابق آمریکاست، لوید آستین، وزیر دفاع این کشور نیز درجریان تودیع و معارفه فرماندهان ارتش آمریکا در جزیره معروف پرل هاربر مدعی شد کشورش برای جنگ‌های آینده آماده است. آستین تاکید کرد: «جنگ بزرگ بعدی بسیار متفاوت خواهد بود.»

برای بررسی اظهارات مقامات آمریکایی و همچنین ارزیابی حوزه‌های نبرد میان پکن و واشنگتن در این گزارش به تاریخ روابط میان دو کشور اشاره کرده و سپس با توضیح مواضع مقامات آمریکایی وارد مباحث مربوط به هوش مصنوعی شده‌ایم.

   آمریکا و چین از نقطه آغازین

پیش از دهه 70 میلادی چین کشوری با اقتصادی کمونیستی و جامعه‌ای ایدئولوژیک بود که در جهان منزوی شده و حتی قدرت‌های جهانی به این کشور اجازه عضویت در سازمان ملل را نیز نداده بودند. کرسی چین در سازمان ملل به جای دولت پکن در اختیار دولت تایپه بود، دولتی که درحال‌حاضر مسئول اداره تایوان است. کمونیست‌های چین در سال 1949 قدرت را در سرزمین اصلی چین در دست گرفته و در جنگ کره (1953-1950) با ارتش آمریکا نیز وارد درگیری شده بودند. مائو، رهبر چین به همین دلیل مانند رهبر بسیاری از کشورهای مخالف غرب در این بلوک چهره‌ای منفور و ترسناک داشت.

در چنین شرایطی ریچارد نیکسون، سی‌وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا در ۱۵ ژوئیه ۱۹۷۱ در جریان پخش زنده تلویزیونی خبر سفرش به چین را اعلام کرده و گفت در این سفر با مائو رهبر این کشور دیدار خواهد کرد. بهت‌زدگی جهان، عادی‌ترین واکنش هر فرد به این خبر بود. کمتر کسی از سفرهای متعدد هنری کیسینجر به چین برای طراحی آشتی میان واشنگتن و پکن خبردار بود. کیسینجر در طول چند ماه قبل از اعلام تلویزیونی نیکسون بارها به پکن سفر کرده و به‌طور مرتب با ژو النای، نخست‌وزیر این کشور درحال دیدار و مذاکره بود.

در این دوره مقامات آمریکایی معتقد بودند نمی‌توان همزمان با روس‌ها و چینی‌ها وارد رقابت شد بلکه باید با یک‌طرف مدارا کرده و یا با طرف دیگر وارد رقابت شد. البته این معادله به‌دلیل نزاع پکن و مسکو برای واشنگتن جذاب‌تر نیز شده بود. دهه 50 و 60 میلادی میان کمونیست‌های چینی و شوروی اختلافاتی رخ داده بود که در چندین مورد منجر به درگیری‌هایی نیز شد. تجمع ارتش سهمگین شوروی در مرزهای چین، نگرانی مقامات پکن را که از ظرفیت‌های پایین صنعتی رنج می‌بردند، برانگیخت. ترس چین از شوروی و نیاز آمریکا به جبهه‌ای برای گرفتن انرژی شوروی و کاهش توان آن در شرق اروپا باعث شد نقطه‌ای برای آتیه میان واشنگتن و پکن به وجود بیاید.

این نقطه به‌عنوان منشأ همکاری مورد استفاده قرار گرفت اما درست در زمانی که اضمحلال بلوک شرق به رهبری مسکو در اواخر دهه 80 میلادی هویدا شد، واشنگتن از طریق حوادث منجر به میدان تیان‌آن‌من به تنظیمات پیشین خود علیه پکن بازگشت. مشکل اما ابعاد و ظرفیت‌های گسترده چین برای رشد بود که نمی‌شد آنها را نادیده گرفت، به همین دلیل آمریکا رابطه خود با چین را به‌صورت آمیزه‌ای از همکاری-منازعه ادامه داد.

ایده اصلی مقامات آمریکا این بود که نمی‌توان چین را با وجود اختلافاتی که با آن دارند، نادیده گرفت. نیکسون چند سال پیش از سفر به چین در مقاله‌ای که در مجله «فارین افرز» که در سال ۱۹۶۷ منتشر شد، به این نکته اشاره کرده و نوشته بود: «اگر نگاه درازمدت داشته باشیم، نمی‌توانیم چین را تا همیشه بیرون خانواده ملل باقی بگذاریم تا آنجا به خیالات خود پر و بال دهد، از نفرت‌های خود لذت ببرد و همسایگان خود را تهدید کند. در این سیاره کوچک نمی‌توان یک میلیارد نفر از کسانی را که می‌توانند از توانمندترین‌های آن باشند، در انزوای خشمگین باقی گذاشت.» این نگاه به چین باعث می‌شد کاخ سفید به جای درپیش گرفتن سیاست خود در سال های 1972-1949 در قبال چین که مبتنی‌بر نادیده‌گرفتن مطلق این کشور بود، به سیاست همکاری و یا همکاری-منازعه روی بیاورد. واشنگتن امیدوار بود با پیوستن چین به اقتصاد بازار و آزادسازی‌های اقتصادی این تغییرات نهایتا منجر به تغییرات اجتماعی در چین شده و سپس این کشور با درپیش گرفتن نوعی از دموکراسی غربی تحت کنترل ارزش‌های آمریکایی درآید. چین اقتصاد بازار را پیاده کرد اما برخلاف پیش‌بینی‌ها نه‌تنها این اقدام باعث ایجاد تغییرات اجتماعی قابل‌توجه در این کشور نشد بلکه چین موفق شد مدل جدیدی در حکمرانی ایجاد کند که مبتنی‌بر همکاری مسالمت‌آمیز دولت متمرکز این کشور با قواعد بازار آزاد است.

چین حالا درحال تبدیل شدن به قدرتی تهدیدگر برای آمریکاست. این قدرت همانند آمریکا چندبعدی است و می‌تواند در عرصه‌های مختلفی این کشور را به چالش بکشد. تنها در زمینه ایدئولوژی چینی‌ها برای رقابت با آمریکا دارای مشکلات بودند که آن را نیز سعی کرده‌‌اند با درپیش گرفتن مدل حکمرانی مناسب حل کنند. در‌ بحران کرونا هنگامی که چین با مدیریت اوضاع این ویروس را کاملا تحت‌کنترل درآورد، کشورهای غربی درحال دست‌وپنجه نرم کردن با معضلات عدیده مانند جمع‌آوری و نگهداری جنازه‌های انباشت‌شده بودند. همین موضوع باعث شد بسیاری از مردم نسبت به شیوه حکمرانی چین علاقه‌مند شوند، زیرا این مدل حکمرانی می‌توانست نیازهای گوناگون مردم چین در حوزه‌‏های اقتصادی، آموزشی و بهداشتی را تامین کند. چین حالا درحال تبدیل شدن به رقیبی بی‌همتا برای آمریکاست. پکن به‌عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده دیگر تنها کارخانه مونتاژ جهان نیست بلکه با ابتکارات و طراحی فناوری‌های نوین درحال خوداتکایی است.

   نگرانی آمریکا از کیسینجر و آستین تا ریموند

سخن گفتن از تهدید چین در سال‌های اخیر به امری عادی در آمریکا تبدیل شده است. این بحث پیش‌تر نیز وجود داشته اما هیچ‌گاه به‌شدت زمان حال نرسیده است. در گذشته آمریکایی‌ها با نگرانی چین را نظاره می‌کردند زیرا از جمعیت بالا و منابع آن شگفت‌زده می‌شدند. امروز اما چین برای به تعجب واداشتن آمریکایی‌ها چیزهای زیادی دارد؛ از کالاهای پیشرفته الکترونیک،‌ مواد مصرفی، پوشاک و‌ دارو تا تسلیحات خاص.

هنری کیسینجر با توجه به همین نکات اخیرا نسبت به چالش چین هشدار داده است. این سیاستمدار کارکشته روز جمعه در جریان یک سخنرانی آنلاین هشدار داد تنش‌های ایالات‌متحده و چین می‌تواند کل جهان را تهدید کرده و درگیر کند و این خطر وجود دارد که این تنش‌ها منجر به درگیری مثل آرماگدون بین دو غول بزرگ نظامی و فناوری شود. کیسینجر می‌گوید: «ترکیبی از قدرت اقتصادی، نظامی و فناوری این دو ابرقدرت، خطرات بیشتری نسبت به جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی را به‌همراه داشته است.» وزیر امور خارجه اسبق آمریکا معتقد است: «جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم بیشتر یک جنگ تک‌بعدی بود که بر تسلیحات هسته‌ای متمرکز بود. شوروی سابق هیچ‌گونه ظرفیت اقتصادی نداشت. آنها ظرفیت فناوری نظامی داشتند. آنها به‌اندازه چین ظرفیت توسعه فناوری نداشتند. چین یک قدرت بزرگ اقتصادی است که درحال تبدیل به یک ابرقدرت بزرگ نظامی است.» این سیاستمدار مشهور چندبعدی بودن چین را بزرگ‌ترین خطر برای آمریکا می‌داند زیرا سه «بعد» نام برده شده توسط او می‌توانند به یکدیگر کمک کنند. اقتصادی می‌تواند هزینه مالی برای توسعه فناوری‌ها و ساخت سلاح‌های جدید را تامین کند. فناوری‌های جدید نیز می‌تواند باعث رشد فروش کالاهای یک کشور شده و کیفیت و دقت سلاح‌ها را بالاتر ببرد.

کیسینجر در ادامه سخنانش با توجه به احتمال بروز جنگ هسته‌ای میان آمریکا و چین گفته است:‌ «پیشرفت‌های حاصل‌شده در فناوری هسته‌ای و هوش مصنوعی در آمریکا و چین، این تهدید را چندبرابر افزایش داده است. برای نخستین‌بار در تاریخ، بشر توانایی نابودکردن خودش را در مدت زمان محدودی پیدا کرده است.» کیسینجر پیش از این نیز چندین‌بار نسبت به خطرات فناوری‌های هوش مصنوعی برای جهان و آمریکا هشدار داده بود. از نگاه او، هوش مصنوعی می‌تواند درصورت جنگ باعث شکل‌گیری تلفات گسترده‌ای شود زیرا در آن سلاح‌های متعدد هوشمند بی‌محابا به دل دشمن زده و می‌توانند خود به تشخیص اهداف بپردازند.

«لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا نیز روز جمعه به وقت محلی در جریان مراسم معرفی «فیلیپ داویدسون» فرمانده جدید ناوگان حوزه اقیانوس آرام نخستین سخنان سیاسی خود را پس از حضور در دولت به زبان آورد و مدعی شد، جنگ بزرگ بعدی آمریکا بسیار متفاوت خواهد بود. رئیس پنتاگون تاکید کرد: «روش مبارزه ما در جنگ بزرگ بعدی، نسبت به جنگ‌های قبلی بسیار متفاوت خواهد بود.» آستین با اشاره به پیشرفت سریع فناوری‌ها در جهان گفت: «به تغییراتی نیاز داریم تا ایالات‌متحده را در تمام پنج حوزه نبرد زمینی، هوایی، دریایی و همچنین فضایی و سایبری، امن نگه داریم.»

وزیر دفاع آمریکا که 40سال از دوران خدمتش در نیروهای مسلح این کشور می‌گذرد، می‌گوید طی چندین دهه جنگ‌های زیادی را تجربه کرده و همچنین مطالعاتی را نیز درباره جنگ‌های قدیمی [توصیفی از جنگ‌هایی مانند عراق و افغانستان] انجام داده است و برمبنای همین تحقیقات معتقد است شکل نبردهای آتی متفاوت از جنگ‌های پیشین خواهد بود. پس از آستین نیز داویدسون فرمانده جدید ناوگان اقیانوس آرام آمریکا که حیطه جغرافیایی کارش تا شرق آسیا کشیده شده، به سخنرانی پرداخته و با هشدار نسبت به رشد چین گفته است: «رقابت راهبردی در حوزه اقیانوس هند-آرام، بین دو ملت نیست بلکه بین آزادی تفکرات بنیادین در پس هند و آرامی آزاد و باز دربرابر اقتدارگرایی، نبود آزادی اهداف حزب کمونیست چین است.» این مراسم مهم تقریبا به کمپین بزرگی برای ابراز نظرات مقامات ارشد نظامی آمریکا علیه چین تبدیل شد و آنها از لزوم تجدید برنامه‌ریزی‌ها درباره نبردهای آتی صحبت کردند موضوعی که نشان می‌دهد آنها نیم‌نگاهی نیز به تغییراتی دارند که هوش مصنوعی در میادین جنگ به وجود آورده است.

روز جمعه در آمریکا اما با سخنرانی‌های کیسینجر، لوید آستون و داویدسون به‌عنوان افراد مهم و تاثیرگذار آمریکایی به پایان نرسید؛ در این روز ژنرال «جان ریموند» فرمانده نیروهای فضایی آمریکا نیز در جریان مصاحبه با روزنامه «واشنگتن‌پست» اعلام کرد دو کشور روسیه و چین درحال ساخت تسلیحاتی هستند که با آنها می‌توان ماهواره‌های ایالات‌متحده را نابود کرده یا از کار انداخت. ریموند به واشنگتن‌پست گفت: «واضح است که فضا یکی از عرصه‌های مهم اقدامات نظامی، همانند آسمان، دریا و زمین است و این همان چیزی است که طی سال‌های اخیر واقعا تحقق یافته است، برای اینکه هم چین که تهدید اصلی برای کشور ماست و هم روسیه، قادر به ساخت تسلیحات نظامی جدیدی هستند که می‌توانند ماهواره‌های آمریکایی را نابود کنند یا از زمین یا فضا و حتی از طریق فضای سایبری آنها را از کار بیندازند.»

سخنرانی‌های مهم مقامات آمریکایی در روز جمعه از اهمیت بالایی برخوردار بود. وزیر دفاع دولت جدید بایدن روز جمعه در پرل هاربر، جایی که طی جنگ جهانی اول مورد حمله ژاپن قرار گرفت و موجب ورود واشنگتن به جنگ جهانی دوم شد و در جریان معارفه فرمانده جدید ناوگان اقیانوس آرام که وظیفه برخورد با چین را نیز برعهده دارد، نخستین مواضع سیاسی‌اش از ابتدای دراختیار گرفتن پست وزارت دفاع را بیان کرد. چیدمان منطقه، ناوگان و نخستین اظهارنظر سیاسی، نشان‌دهنده قصد وزیر دفاع آمریکا برای ارسال پیام به دیگران درباره میزان تهدیدانگاری چین از نگاه واشنگتن است. ازسوی دیگر اظهارنظرهای پرحجم دو تن دیگر مانند کیسینجر و ژنرال ریموند فرمانده نیروی فضایی آمریکا علیه چین حاکی از میزان و شدت چین‌هراسی موجود در آمریکاست. خطر اصلی برای آمریکایی‌ها چین است و خطرناک‌ترین بعد پکن برای واشنگتن نیز حوزه هوش مصنوعی است.

   چین رقیب اصلی و هوش مصنوعی میدان رقابت

هوش مصنوعی با اتکا به الگوریتمی خاص و سخت‌افزاری مناسب می‌تواند با ارزیابی هوشمند محیط توانایی قضاوت و تصمیم‌گیری را به واحد کنترل‌شونده‌اش مانند پهپاد بدهد. جنگ‌افزارهای مبتنی‌بر هوش مصنوعی می‌توانند توان آتش‌بسیار زیادی به یک ارتش بدهند، زیرا یکی از محدودیت‌های هر ارتشی مربوط به نیروهای انسانی آن است. نیروی انسانی نیاز به آموزش دارد و اگر کشوری بخواهد 100 هزار نفر نیروی موجود خود را به دوبرابر افزایش دهد، نیازمند مدت زمان زیادی طی چندسال برای آموزش آنهاست. ضمن آنکه نیروی انسانی را نمی‌توان همیشه، هرجا و در هر شرایطی نگهداری کرد. اما اگر ارتشی دارای تسلیحات مبتنی‌بر هوش مصنوعی باشد، تنها باید دستوری‌‌ به آن دهد و نیازی به زمان آموزش ندارد. شما می‌توانید این سلاح‌ها را در تعداد و مدت‌زمان بالا نگهداری کنید. در میدان نبرد نیز سلاح‌های هوش مصنوعی مانند سربازان فداکاری که ترسی از جان ندارند، وارد معرکه نبرد می‌شوند. اگر این سلاح‌ها توسط سامانه‌های پدافندی دشمن نیز منهدم شوند، تلفات جانی به جبهه خودی وارد نیامده است. آزادی عمل و کاهش تلفاتی که تسلیحات هوش مصنوعی به ارمغان می‌آورند، می‌تواند باعث شدت گرفتن درگیری‌های آتی شود، زمانی که دو ارتش بدون ترس از صحنه نبرد بی‌محابا یکدیگر را مورد هدف قرار می‌دهند. به همین دلیل گفته می‌شود «تهدید واقعی این نیست که رایانه‌ها تصمیم بگیرند انسان را بکشند، بلکه در مبدل شدن کشتار همگانی به اقدامی آسان و ارزان‌تر است.» شاید برخی میان کارکردهای جنگ سایبری و هوش مصنوعی همپوشانی‌هایی قائل شوند اما باید دانست در جنگ سایبری تنها زیرساخت‌ها و بخش‌های نرم‌افزاری دچار اشکال می‌شوند و در هوش مصنوعی ابعاد جنگ فراتر است و شامل حوزه‌های برخورد فیزیکی نیز می‌شود. این گستردگی نویدبخش یک تحول است و به همین خاطر ترس بزرگی‌ میان دیگران برانگیخته است.

مارک اسپر، وزیر دفاع وقت آمریکا در سال 2019 در نشست کمیسیون امنیت ملی که با موضوع هوش مصنوعی برای نشان دادن این خطر به اعضای کنگره آمریکا به درگیری‌های اوکراین در سال 2014 اشاره کرده بود. در این جنگ می‌توان گفت روس‌ها بسیاری را غافلگیر کردند. شاید همه ناظران سیاسی می‌دانستند در صورت ورود روسیه به درگیری‌ها این مسکو خواهد بود که پیروز از میدان خارج می‌شود اما گمان نمی‌بردند آنها از وسایلی جز جنگ‌افزارهای قدیمی خود استفاده کنند. در یازدهم جولای این سال نیروهای اوکراینی در حدود پنج مایلی مرز روسیه در جنوب شرقی اوکراین مستقر شده و با نابودی روس‌گرایان طرفدار مسکو درحال رسیدن به مرز بودند اما ناگهان ‌متوجه شدند که پهپادهای روسی بالای سرشان هستند و به‌دنبال آن، حملات سایبری علیه سیستم‌های فرماندهی و کنترل و ارتباطات آنها انجام شد و توپخانه‌های روسی آنها را گلوله‌باران کردند. تمام این اتفاقات فقط چند دقیقه طول کشید اما خسارات چشمگیری وارد کرد. ده‌ها سرباز کشته و صدها نفر دیگر زخمی شدند و بیشتر وسایل نقلیه زرهی‌شان نابود شدند. این مساله نشان داد که فناوری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی که بدون ورود نیروهای نظامی می‌توانند منطقه نبرد را ارزیابی و اهداف را تعیین کنند تا چه میزان می‌توانند خطرناک باشند. روسیه آینده بشریت را در هوش مصنوعی می‌بیند و این فناوری کلیدی را برای برتری در صحنه جهانی می‌داند. چین هم اعلام کرده تا سال 2030 قصد دارد رهبری جهان در هوش مصنوعی را در دست بگیرد.

درحال‌حاضر رتبه نخست فناوری هوش مصنوعی در اختیار آمریکاست و پس از آن به ترتیب چین، هند و روسیه قرار دارند. با این‌حال نبرد اصلی میان آمریکا و چین است، زیرا این دو کشور از توان اقتصادی لازم برای پیشبرد برنامه‌های خود درحوزه هوش مصنوعی برخوردار هستند. آمریکا رقیب اصلی خود را چین و عرصه این درگیری را هوش مصنوعی می‌داند.

واشنگتن البته تلاش دارد از اقداماتی خاص علیه چین استفاده کند، زیرا می‌داند توانایی رقابت با پکن را در درازمدت از دست خواهد داد. یکی از این اقدامات تلاش برای امنیتی‌سازی چین و منزوی ساختن ژئوپلیتیکی آن و راه‌اندازی جنگ‌های هیبریدی علیه این کشور است تا از توان پکن برای رشد فناوری‌های هوش مصنوعی کاسته شود.

 

مرتبط ها