سیدعلیرضا دماوندی، پژوهشگر اقتصادی: فارغ از اینکه ما از توافق بین کدام کشورها حرف میزنیم و این توافق و قرارداد را در چه حوزهای اعم از سیاسی، نظامی یا اقتصادی تعریف میکنیم آنچه به یک قرارداد یا توافق شکل و قوام میدهد پشتیبانی از آن قرارداد توسط منافع یا اهداف مشترک است.
در دنیای امروز چیزی که به قراردادها و توافقها ضمانت اجرایی میدهد از دو حالت خارج نیست یا این است که قدرت یکی از طرفین آنقدر چیرگی دارد که دیگری امکان خطا در آن را ندارد یا اینکه این قرارداد از سوی منافع مشترک یا اهداف مشترک یا هردو حمایت میشود. بهعبارت دیگر بازی در زمین سیاست خارجی خیلی روشن است و آنچه واقعیتها را میسازد قدرت است نه قوانین و پروتکلهای حقوقی و سازمانهای بینالمللی؛ واقعیتی که اگر تا قبل از خروج آمریکا از برجام کسی در آن شک داشت هم این شک در دوره ترامپ باید برطرف شده باشد.
بنابراین آنچه به یک توافق شکل و ضمانت اجرا میدهد منافع یا اهداف مشترک است؛ حال اگر این توافق یا قرارداد یک توافق بلندمدت مانند توافق همکاری 25ساله ایران و چین باشد نیازش به اهداف و منافع مشترک بسیار بیشتر میشود.
منافع مشترک
برای یافتن منافع مشترک در قرارداد همکاری 25ساله ایران و چین پیش از هرچیز باید بدانیم منافع مشترک بین دو کشور چگونه شکل میگیرد؟ پاسخ ساده است وقتی دو کشور یا حتی دو فرد دارای منافع مشترک میشوند که بتوانند کمبودها و نیازهای یکدیگر را تامین کنند. درواقع این کاستیها و ضعفهای طرفین است که با قوت و ظرفیت طرف دیگر تکمیل شده و منافع مشترک را میسازد.
پس پایه منافع مشترک تفاوتهاست و فرد یا کشورهایی میتوانند با هم به منافع مشترک برسند که دارای تفاوت جدی باشند. حال برای یافتن منافع مشترک اقتصادی ایران و چین باید ببینیم این تفاوت وجود دارد یا خیر؟ و آیا چین در مقایسه با بقیه کشورها برای ایران دارای مزیت همکاری هست یا نه؟
نیاز متقابل در بازار انرژی
مرور خیلی ساده در جنس اقتصاد دو کشور نشان میدهد ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان انرژی در دنیاست و چین یکی از دو مصرفکننده بزرگ انرژی در دنیا که بخش عمده نیاز خود را نیز وارد میکند. حتی در مقایسه با کشوری مانند روسیه که دارای همکاریهای گسترده و راهبردی با جمهوری اسلامی ایران است نیز ما چنین امکان مکمل شدن را مشاهده نمیکنیم بهنحویکه ایران و روسیه در حوزه انرژی تا حدود زیادی رقیب یکدیگر محسوب شده و نمیتوانند دارای منافع مشترک درازمدت باشند. آمریکا نیز به همین صورت است بهنحویکه امروز آمریکا یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در دنیاست و طبیعتا نمیتواند با ایران منافع مشترک در حوزه انرژی داشته باشد.
ترانزیت شرق به غرب و احیای جاده ابریشم
یکیدیگر از ویژگیهای اقتصاد چین، مبنای آن بر تولید و صادرات گسترده به تمام دنیاست بنابراین راه ارتباطی یک نیاز جدی در اقتصاد چین است و از آنسو موقعیت ژئوپلیتیک ایران و نقش برجسته آن در ترانزیت بین شرق و غرب و مهمترین مسیر تجاری زمینی بین چین و اروپا میتواند مکمل جدی این نیاز اقتصاد چین باشد.
جذب سرمایهگذاری خارجی
از زاویهای دیگر چین با اقتصاد روبه رشد خود در چهل سال گذشته توانسته تولید ناخالص خود را 51 برابر کرده و در مقایسه با تولید ناخالص هشتبرابر شده آمریکا در مدت مشابه با حجم بالایی از ذخایر ارزی و سود تجاری روبهرو است که نیاز به سرمایهگذاری آن دارد. در همین شرایط اقتصاد ایران بهخصوص در حوزه انرژی با ظرفیت جذب بیش از دویستمیلیارد دلار سرمایهگذاری تشنه سرمایهگذاری بلندمدت است. بدیهی است این دو اقتصاد میتوانند منافع مشترک تولید کرده و در یک بستر درازمدت شریک استراتژیک یکدیگر باشند؛ ویژگیای که با هیچ اقتصادی در دنیا امکان ظهور ندارد.
اهداف مشترک
به طور طبیعی این منافع مشترک است که اهداف مشترک را میسازد اما تفاوت اهداف مشترک با منافع مشترک این است که این اهداف الزاما بهصورت رفع نیاز متقابل تعریف نمیشوند بلکه نوعی از همکاری همعرض است که میتواند اهداف هردو سمت توافق را منتفع کند.
تضعیف دلار و کاهش اثر تحریمها
اولین هدف مشترک بین ایران و چین در رقابت با آمریکا تعریف میشود؛ بدیهی است چین بزرگترین رقیب اقتصادی آمریکاست و آمریکاییها نیز بهصورت رسمی رقیب اصلی خود در دنیا را چین معرفی کردند. شاید یکی از مهمترین عرصههای رقابت چین و آمریکا محوریت دلار در مبادلات تجاری دنیاست.
قدرت انحصاری و ظالمانهای که همه اقتصادهای دنیا را به زبالهدان نقدینگی بدون پشتوانه اقتصاد آمریکا تبدیل کرده است. چین میداند برای شکستن این انحصار یکی از مهمترین راهبردها استفاده از پیمانهای دوجانبه پولی و ایجاد بانک مشترک بین کشورهاست.
چیزی که در توافق همکاری 25ساله ایران و چین به چشم میخورد همین تاسیس بانک مشترک است. این اقدام علاوهبر تامین هدف چین در تضعیف دلار، هدف ایران برای کماثر کردن تحریمها و گریز از تحریمپذیری اقتصاد را نیز فراهم میکند.
درواقع ایران با منافع مشترک فروش نفت خود به چین را تثبیت کرده و از تلاطمهای سیاسی و تحریمها مصون و در چارچوب اهداف مشترک تامین ارزی آن را در چارچوب بانک مشترک تسهیل میکند.
ثبات امنیتی و سیاسی
از اهداف مشترک مهم و راهبردی بین چین و ایران که کمتر کسی به آن توجه میکند اهداف مشترک امنیتی بین چین و ایران است. همانطور که گفته شد چین بخش عمدهای از نیاز خود به انرژی را وارد میکند و سهم خلیجفارس در تامین انرژی چین تا حدود 90 درصد تخمین زده شده است. از سوی دیگر سرمایهگذاری چینیها در غرب آسیا بهصورت جدی رو به افزایش است. وقتی این پازلها کنار هم قرار داده شود پرواضح است که اهداف چین وقتی در این منطقه محقق میشود که منطقه امن باشد.
بهعبارت دیگر از آنجا که حضور چین در منطقه حضور اقتصادی است، تامین امنیت و ثبات منطقه است که حضور چین را تثبیت کرده و تقویت میکند. در نقطه مقابل از آنجا که حضور آمریکا در منطقه ما حضور نظامی و امنیتی است آنچه حضور آمریکا در منطقه را توجیه میکند ناامنی و بیثباتی است. حتی حضور اقتصادی آمریکا در این منطقه نیز اقتصاد نظامی است. بنابراین ناامنی نیروی مقوم حضور آمریکا در منطقه است؛ دقیقا در نقطه مقابل چین که منافع و اهداف آنها ثبات در منطقه را طلب میکند.
جمعبندی
با توجه به نکاتی که برشمرده و توضیحاتی که داده شد به نظر میرسد بیشترین مزیت همکاری بلندمدت اقتصادی برای ایران در چین یافت میشود و این ویژگیهای اقتصادی چین است که بیشترین قرابت را با نیاز اقتصادی ایران و همکاری بلندمدت ایران دارد.
طبیعی است هر کشوری براساس منافع ملی خود با دیگر کشورها وارد رابطه میشود و مسائل احساسی و رمانتیک جایی در نظام قدرت بینالملل ندارد. در این شرایط باید توجه کرد که جمهوری اسلامی ایران با حسننظر به این قرارداد و با دقت فراوان در پی ایجاد بیشترین نفع ممکن برای ایران است و میتواند علاوهبر تامین منافع و اهداف مشترک از این قرارداد همکاری برای توسعه همکاریهای خود با دیگر کشورها استفاده کند. توسعه همکاریها میتواند از طریق ایجاد رقابت بین شرکای اقتصادی باشد و موجب تحریک دیگر کشورها برای عقبنماندن در همکاری با ایران باشد. طبیعی است حضور بلندمدت و سرمایهگذاری چین در اقتصاد ایران، برای ایران نیز نشانهای از ثبات و کاهش ریسک اقتصادی باشد، استفاده از این ثبات اقتصادی و کاهش ریسک میتواند برگبرنده ایران در همکاری با دیگر کشورها نیز باشد.