کد خبر: 53257

تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته-بخش 64)

پزشکی در دوران ایلخانان مغول- 7

خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی در دوران غازان خان، محله بزرگی را در تبریز آباد کرد و در آن‌جا مدرسه و دارالشفا (بیمارستان) و دارالسیاده و مقصوره و کتاب‌خانه بزرگی بنا نهاد که به نام رَبع رشیدی معروف شد.

روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز می‌پرداخت. بن‌مایه این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علی‌اکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده ‌و سپس، بنا به درخواست‌های متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیق‌تر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواست‌های مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته به‌جهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.

خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی در دوران غازان خان، محله بزرگی را در تبریز آباد کرد و در آن‌جا مدرسه و دارالشفا (بیمارستان) و دارالسیاده و مقصوره و کتاب‌خانه بزرگی بنا نهاد که به نام رَبع رشیدی معروف شد.1  وی برای تاسیسات این محله اوقاف فراوانی تعیین کرد. خواجه در یکی از نامه‌هایش که به صدرالدین محمد تُرکه، روحانی مورد احترام خود، درحال ابتلا به بیماری سخت نوشته و متن آن در کتاب سوانح‌آثار (ش 37، صص 217 – 201) آمده و در حکم وصیت‌نامه او در زمان ابتلا به بیماری صعب‌العلاج بوده، املاک و دارایی خود را صورت داده که بخشی از آنها وقف ربع رشیدی بوده است. این املاک بسیار وسیع که در سراسر منطقه ایران و کشورهای اطراف پراکنده بودند، در کل، عبارت از سیاهه زیر بوده است که در جای‌جای آن به موقوفه ربع رشیدی بودن بعضی از آنها اشاره شده است: اول: زمین مزروع، بر روی هم 12550 فدان. اگر هر فدان را معادل هفت هکتار حساب کنیم، او در حدود 87850 هکتار زمین زراعی داشته که در عراق عجم، آسیای صغیر، شهرزور، دیاربکر و ربیعه، گرجستان، وان، وسطلان، آونیک، بدلیس، اخلاط، سعرت، حصن کیفا و ارزن، عراق عجم شامل همدان و قزوین و ولایت شرا و فراهان و تمام بلوکات اصفهان، ولایات قم، کاشان، ساده، ری، دماوند، جرجان، آوه (آبه)، دامغان، سمنان، خوار، بسطام، لردکان، گندمان، سمیرم، آذربایجان، ولایات بوانات، هرات، مروَست و سرجهان، یزد، طبس، جَندَق، ولایات اَبَرقوه، اقلید، سرمق و سردسیر شیراز، ولایات شیراز غیر از سرمق و اقلید، ولایات شبانکاره، کرمان، خوزستان، خراسان، سَجِستان، غَزنی، کابل، زابل، قندهار، لهاورا (لاهور)، اوغان، جبل جیلویه، زیتان، رامُز (رامهرمز)، دورق، ولایات قازاداسی و ولایات جیمجال و کلان‌کلین (منزل اول از ری)، و نیز املاک مزروعی در توران و شام و یمن و سند و هند که بعضی را خریده و بعضی سیورغال یا عطیه پادشاهان آن نواحی بوده و بیشتر این املاک را وقف خانقاه‌ها و زیارتگاه‌های آن حدود کرده بوده است؛ دوم: بساتین مشجّر او واقع در ولایات که از حد شمار بیرون بوده و حاصل آنها بیشتر وقف مستحقان و مصارف نهادهای خیریه بوده است؛ سوم: 3900 اصله نخیلات که در ممالک خریده و غرس کرده بود؛ چهارم: 30هزار رأس اسب از مادیان و غیره که در آسیای صغیر، دیاربکر، تبریز، شیراز و کرمان به دست کدخدایانِ احشام سپرده شده بود؛ پنجم: 10هزار نفر شتر که به دست عرب‌های خفاجه، ربیعه، غزه و خلج سپرده بود؛ ششم: 500 گله و هر گله 500 رأس گوسفند که در آسیای صغیر، بغداد، دیاربکر، شیراز، تبریز، اصفهان، مازندران، خراسان، لرستان و دیگر ممالک به‌ دست کدخدایان احشام سپرده بود که جملگی وقف بر ربع رشیدی بودند؛ هفتم: 10هزار رأس گاو ماده؛ هشتم: هزار رأس گاو نر که وقف بر ربع رشیدی بودند؛ نهم: هزار رأس الاغ؛ دهم: هزار رأس اسبان خاصه؛ یازدهم: 250 قطار استر؛ دوازدهم: مرغ و غاز و اردک، از هرکدام هزار تا که به دست کشاورزان و رعایا سپرده شده بود؛ سیزدهم: 500 تن غلام و 300 تن کنیز، افزون بر غلامان و کنیزانی که وقف کرده بود؛ چهاردهم: دو بیت‌الکتب (کتابخانه) که در جوار گنبد خود از یمین و یسار ساخته بود و از جمله، هزار مصحف شریف در آن‌جا نهاده که وقف بر ربع رشیدی بوده است. این قرآن‌ها که مجلداتی از آن به خط یاقوت مستعصمی و ابن مُقله و احمد سهروردی و دیگر خوشنویسان معروف بود و 400 مجلد آن به طلا نوشته شده بود، بسیار نفیس و ارزشمند بوده است؛ پانزدهم: 60هزار مجلد کتاب در انواع علوم و تواریخ و اشعار و حکایات و امثال که رشیدالدین از ممالک ایران و توران و مصر و مغرب و روم و چین و هند آورده و همه را وقف ربع رشیدی کرده بود؛ شانزدهم: اثاث و قنادیل و شمعدان‌ها و مساند و آلات طبخ و دارالضیافه و آلات دارالشفا بیرون از حد وصف که در طول سال‌ها جمع شده بود و از جمله، هزار خمره شربت که از چین آورده بود؛ هفدهم: 120 هزار کر [=واحد وزن معادل بار 6 الاغ] غله که در ممالک ایران در انبارها ذخیره کرده بود؛ هجدهم و نوزدهم: دراهم و دنانیر نقد مبلغ 250 هزار تومان غازانی، هر دینار سه مثقال طلا، که اغلب به تجار امین سپرده بوده است که با آن تجارت می‌کرده‌اند؛ بیستم: جواهر نفیس؛ بیست‌ویکم: اقمشه که به خازنان سپرده بود. بدین‌ ترتیب، خواجه بخش عمده‌ای از ثروت بی‌کران خود را وقف تشکیلات ربع رشیدی کرد.2

پی‌نوشت:
1- صفا، ذبیح‌الله (1372). تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوس، ج 3، بخش 2، ص 1250.
2- دولتشاه سمرقندی، دولتشاه بن بختیشاه (1338). تذکره الشعرا، تصحیح ادوارد براون، به کوشش محمد رمضانی، تهران، کلاله خاور، ص 163؛ نادرمیرزا قاجار (1360). تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، با مقدمه و شرح و تعلیقات و تنظیم فهارس محمد مشیری، تهران، اقبال، ص 141؛ براون، ادوارد (1351). طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 141؛ تاج‌بخش، حسن (1372). تاریخ دام‌پزشکی و پزشکی در ایران، تهران، انتشارات سازمان دام‌پزشکی کشور با همکاری انتشارات دانشگاه تهران، ج 2، ص 373؛ همو، (1379). تاریخ بیمارستان‌های ایران از آغاز تا عصر حاضر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص 135.

 

مرتبط ها