مجتبی اردشیری،روزنامهنگار: شبکه نمایش خانگی تا پیش از سال 97، هیچگاه رقیب قدرتمندی برای سینما و تلویزیون بهحساب نمیآمد. تا پیش از این سال، با آنکه تولیداتی بهصورت جستهوگریخته از این مدیوم برای مخاطبان منتشر میشد، اما اصلیترین عملکرد آن، انتشار و توزیع فیلمهایی بود که ماهها از پرده پایین آمده بودند. این رسالت تا دههها بر دوش شبکه نمایش خانگی بود و بسیاری از مخاطبان، این مدیوم را با این رسالت، شناخته و میشناسند.
از سال 97، شرایط برای شبکه نمایش خانگی بهکلی تغییر یافت و با پخش چند سریال موفق، نگرشها نسبتبه این مدیوم در مسیر استانداردهای جهانی قرار گرفت. کارگردانانی که تا پیش از این سال، به دلایلی از سریالسازی برای سیما ممانعت میکردند، ترجیح دادند شانس خود را در شبکه نمایش خانگی محک بزنند. بازیگران هم بهواسطه گسترش تعداد مخاطبان این مدیوم و البته دستمزدهای مطلوبتری که بهنسبت آثار سینمایی نصیبشان میشد، به حضور در این رسانه، چراغ سبز نشان دادند، بهگونهای که از جایی به بعد، این رویه به یک چشموهمچشمی تبدیل شد و دیگر کمتر بازیگری را سراغ داشتیم که به پیشنهاد بازی در سریال نمایش خانگی «نه» بگوید.
از سال 98، زمزمههای فعالیت حرفهای ویاودیها با چراغسبز سازمان سینمایی به گوش رسید؛ پلتفرمهایی که قرار بود مانند نتفلیکس و دیگر سامانههای اینترنتی معتبر جهانی، امکان پخش فیلم و سریال را برای مخاطبانی میلیونی، در داخل خانه فراهم کنند. هرچند این ویاودیها در ابتدای راهشان، با اقبال چندانی از جانب سرمایهگذارها و تهیهکنندگان مواجه نشدند. ضعف شدید زیرساختها که به قاچاق فیلم و سریال در نخستین دقایق انتشار میانجامید، اصلیترین دلیل بیاعتمادی سینماگران به این پلتفرمها بود.
این روال تا پایان سال 98 ادامه یافت تا آنکه سروکله کرونا پیدا شد. سینماها به یکباره تعطیل شدند و تلویزیون که در این موقعیت غافلگیرانه، آچمز شده بود، نتوانست برنامههای متنوعی برای نوروز 99 مخاطبان خود تدارک ببیند. در چنین شرایطی بود که ویاودیها توانستند باوجود تمام ضعفهایشان، خودی نشان دهند. صاحبان آثار سینمایی و مخصوصا آنهایی که میدانستند اقبال چندانی در اکران سینمایی ندارند یا به این زودیها نوبت به نمایش فیلمشان نمیرسد، با چراغ سبز ارشاد مبنیبر ارائه حداقل یک فیلم جدید در بهار 99، از این ویاودیها منتشر شدند. مخاطبان چند دهمیلیونی ایرانی که کرونا خانهنشینشان کرده بود نیز از این فرصت استفاده کردند و ازطریق این پلتفرمها به تماشای فیلم و سریالهای ایرانی نشستند.
بههمین دلیل کرونا خدمتی ماندگار برای رونق گرفتن ویاودیهای ایرانی انجام داد و اجازه داد تا مخاطبان فارسیزبان جهان، این پلتفرمها را باوجود تمام معایب و ضعفهایی که داشته و همچنان هم دارند، به خانه خود راه داده و حق اشتراک آنها را خریداری کنند. این سونامی ناخواسته استقبال مخاطبان سبب شد تا این سامانهها در همان ماههای نخست 99، به سودآوری هنگفتی دست یابند. به همین دلیل آنها خیلی زود تصمیم گرفتند رسالت خود را گسترش داده و علاوهبر توزیع و انتشار آثار سینمایی و سریالی، از میانههای سال 99 به فکر تولید سریال نیز بیفتند. به این ترتیب که با درآمدهایی که بهدست میآوردند، در مقام سرمایهگذار ظاهر شده و چهرههای شناختهشده دنیای سینما و تلویزیون را برای سریالسازی تشویق کنند.
البته که در این مسیر بسیار هم موفق عمل کردند و توانستند حداقل چندین چهره کمکار یا آنهایی که تا امروز سریال نساختهاند را بهسمت خود متمایل کنند؛ اتفاقی که قرار است در سال 1400، با چندقطبی شدن رقابت، بهشکلی نفسگیر دنبال شود و بدینترتیب پلتفرمهایی که تا 2 سال پیش، کمتر کسی حتی نامشان را هم شنیده بود، امروز به رقیبی قدرتمند برای سینما و تلویزیون کشورمان تبدیل شوند.
پشتپرده تمایل سینماگران برای حضور در شبکه نمایش خانگی
ویاودیها برای تداوم فعالیتهای خود، همواره نیاز به خوراک دارند. این خوراک قرار است ازطریق سریالسازی فراهم شود آنهم توسط کارگردانانی که یا سالهاست در حوزه سریال فعالیت میکنند یا آنهایی که سالها از سریالسازیشان گذشته یا آنهایی که تا امروز هیچ سریالی را جلوی دوربین نبردهاند. اما چرا این 3 دسته کارگردان حاضر شدهاند در سال کرونایی 1399 و 1400، تمامی خطرات را به جان خریده و یک پروژه طولانی چندماهه را استارت بزنند؟
حسین هادیانفر، مدیرتولید باتجربه سینما و تلویزیون که این روزها در یک سریال جذاب و مهم شبکه نمایش خانگی مشغول فعالیت است، در پاسخ این چرایی به «فرهیختگان» گفت: «تمامی عواملی که سالهاست برای تلویزیون کار میکنیم، همواره این گلایه را از این رسانه داشته و داریم که در بحث تخصیص بودجه، چندان خوب عمل نمیشود. همین اتفاق سبب شد تا بسیاری از همکاران من همواره گلایههایی را نسبتبه این روند داشته باشند. درنتیجه تداوم این روال، گرایشها بهسمت شبکه نمایش خانگی تغییر کرده، چون در این مدیوم، شما میتوانی علاوه بر سریالی که تولید میکنی، تبلیغ هم داشته باشی و به همین دلیل، شبکه نمایش خانگی یکجور بیزینس است که شما میتوانی در فضای بازتری نسبتبه تلویزیون، هم کار کنی و هم تبلیغات خودت را داشته باشی.»
مدیرتولید «متری شیشونیم» در ادامه گفت: «خیلی از مردم ما طی این ماهها بهسمت ویاودیها گرایش پیدا کرده و حتی باوجود گران شدن اشتراکها، هزینههایش را پرداخت میکنند و به تماشای فیلم و سریال ایرانی از این بستر مینشینند. این همان چیزی است که بسیاری از فعالان تلویزیون را راغب کرده تا در این فضا نیز حضور یابند. مردم ما در هر شرایطی و باوجود هجوم سریالهای ترک و کرهای و حتی آمریکایی، باز هم تولیدات و سریالهای ایرانی را دوست دارند و به تماشای آنها مینشینند و این یعنی آنکه سودآوری خوبی در این مدیوم درحال رخ دادن است.»
مدیرتولید «قلادههای طلا» درمورد دیگر تفاوتهای کار شبکه نمایش خانگی با تلویزیون نیز اذعان کرد: «طبیعتا دستمزد کار در شبکه نمایش خانگی، بهتر از کارهای تلویزیونی است و شرایط، اخلاقیتر و منطقیتر پیش میرود. کارگردانان بهنسبت کارهای تلویزیونی، فضای متفاوتتر و بازتری را تجربه میکنند و میتوانند داستان آزادانهتری را برای مخاطبانشان مطرح کنند. همین تفاوتها سبب شده تا حجم قابلتوجهی از کارگردانان ترجیح بدهند طی سالیان اخیر بهسمت تولیدات در شبکه نمایش خانگی متمایل شده و آثاری را در این مدیوم تولید کنند.»
البته که باید دربرابر این گفتههای متین و منطقی هادیانفر، این پرسش را مطرح کنیم که این فضای آزادانه و بازتری که شبکه نمایش خانگی بهنسبت تلویزیون دارد، در یکدهه قبل نیز وجود داشته، اما کمتر کارگردانی ریسک حضور در این مدیوم را به جان میخرید. در روزگاری که تولیدات محدود شبکه نمایش خانگی در قالب سیدی و دیویدی ارائه میشد و خبری از سونامی قاچاق ماهوارهای و اینترنتی نبود، بازهم معدود چهرههایی حاضر میشدند تا بخت خود را در این مدیوم بیازمایند، اما حال چه شده که بسیاری از کارگردنان، تهیهکنندگان، بازیگران و دیگر عوامل برای حضور در شبکه نمایش خانگی سرودست میشکنند؟
اینها پرسشهایی است که ما را به یک هدف مشخص رهنمون میسازد؛ «دستمزد بالا». عنصری که طی ماهها و سالیان اخیر بهمراتب ازسوی بسیاری از رسانهها به گوش رسیده و بسیاری هم بر روی آن صحه گذاشتهاند.
انتقال فرآیند پولپاشی از سینما به شبکه نمایش خانگی
در میانههای دهه 90 و بهخصوص ابتدای نیمه دوم این دهه، بحثی درمورد برخی آثار سینمایی درگرفت که طی آنها، پولهای بیحسابوکتابی به مجموعه عوامل، بهخصوص بازیگران تزریق میشد و جریان رسانهای پررنگی هم پشت آنها بود تا آن فیلم، از پیش از زمان کلید خوردن تا پس از اکران، در دامنه توجه مخاطبان قرار بگیرد. جریانی که برخی به پولشویی تعبیر کردند، برخی به اختلاس، برخی به سودهای حاصل از بیتکوین و برخی هم آن را درنتیجه علاقهمندی شخصی سرمایهگذار برای ورود به تولیدات سینمایی عنوان کردند.
وقتی طی ماهها و سالهـــــای اخیر، بازیگـــــــران و کارگردانان شناختهشده سینما، به شبکه نمایش خانگی مهاجرت میکنند، بنابراین باید دستمزدهای بالایی نیز به آنها پرداخت شود و باید بپذیریم که آن جریان پولپاشی در برخی آثار سینمایی، حالا به شکل کانالیزهشده و گستردهتری در شبکه نمایش خانگی مشغول فعالیت است. یکی از مدیران تولید سینما که خواست نامش رسانهای نشود، به «فرهیختگان» گفت: «یک زمانی در سینما پولهای بیحسابوکتاب در برخی پروژهها پرداخت میشد که منشأ خیلی از آنها پیدا نبود. همین بریزوبپاشهای بیحساب سبب شد تا هزینه یک پروژه، به یک میلیارد و خیلی زود به چندمیلیارد و این روزها به بالای 10 میلیارد تومان برسد. اما این اتفاق در تولید میافتاد. آن فیلمی که خیلی گرانتر از پروژههای رقیب ساخته شده بود، در صف اکران گیر میکرد و وقتی هم نمایش داده میشد، یا مخاطب از آن استقبال نمیکرد، یا قاچاق میشد یا به دلایلی، سوخت میشد. به همین دلیل خیلی از آن سرمایهگذاران اکنون به شبکه نمایش خانگی کوچ کردهاند.»
این مدیرتولید ادامه داد: «اینکه میبینید طی سالهای اخیر بسیاری از بازیگران سرشناس سینمایی که اعتقادی به سریال بازی کردن نداشتند، به شبکه نمایش خانگی آمدهاند، تاحدودی به همین علت بازمیگردد. اولا اینکه دستمزد خوبی میگیرند و ثانیا آنکه سرمایهگذاران، دیگر از آن صف طویل اکران و خطراتی که هنگام نمایش فیلمها وجود داشت تا فیلمشان را نابود کند، خلاصی پیدا کردهاند. استقبالی که مردم از سریال میکنند خیلی بیشتر از فیلم است. یک سریال ایرانی درطول سال، چندین میلیون بیننده دارد اما وقتی مخاطبان یک فیلم سینمایی به یک میلیون نفر برسد، باید کلاهمان را بیندازیم بالا.»
بنابراین مشخص میشود که تقریبا همهچیز به سرمایه بازمیگردد؛ آنهم در دورانی که هزینه تولید یک فیلم سینمایی در هر ژانری، تقریبا مشخص است، اما درطول این سالها، هیچگاه از هزینه تمامشده یک سریال یا دستمزد بازیگران آن، به شکلی رسمی رونمایی نشده است.
باز هم اکثریت بودجه صرف دستمزد بازیگران
تا پیش از دهه 90، حدود 30 تا 40 درصد کل بودجه یک فیلم، صرف دستمزد بازیگران میشد. در دهه 90، این میزان به 50 درصد افزایش یافت و طی سالیان اخیر، طبق شنیدهها، این میزان به 70 درصد کل هزینه یک فیلم نیز رسید. معمولا عرف است که بازیگران برای آثار سینمایی، دستمزد خود را بهصورت پروژهای دریافت میکنند. بخشی را در زمان عقد قرارداد، بخشی را در اثنای فیلمبرداری و تتمه را پس از اتمام کار. در سریال، دستمزدهای عوامل بهصورت هر ماه است و درصورت خوشحسابی، در پایان هر ماه با عوامل تسویه میشود. طبق شنیدههای «فرهیختگان»، برای تولیدات شبکه نمایش خانگی نیز وضع به همین منوال است و عوامل یک سریال، قراردادهای خود را بر مبنای دستمزدهای هر ماه تنظیم میکنند.
یکی دیگر از مدیران تولید شناختهشده سینمای ایران که علاقهای به رسانهای شدن نام خود نداشت، در پاسخ «فرهیختگان» مبنیبر میزان دریافتی بازیگران در آثار شبکه نمایش خانگی گفت: «برخلاف آثار سینمایی که هر بازیگری میتواند رقمی را به تهیهکننده پیشنهاد کند، در شبکه نمایش خانگی، تقریبا نمودار منظمی برای دستمزد بازیگران وجود دارد. به این ترتیب که بازیگران خیلی چهره و موردعلاقه مردم که تعدادشان به عدد انگشتان دست هم نمیرسد، هر ماه 350 تا 500 میلیون تومان میگیرند. آنهایی که سلبریتیهای شناختهشده هستند و جزء آن دسته اول قرار نمیگیرند، هر ماه 200 تا 300 میلیون تومان دستمزد میگیرند. بازیگران چهرهای که در رده اول و دوم قرار ندارند، هر ماه 100 تا 180 میلیون تومان و دیگر بازیگران نیز بسته به میزان نقش و محبوبیتی که میان مردم دارند، هر ماه زیر 100 میلیون تومان دستمزد میگیرند.»
این مدیرتولید ادامه میدهد: «البته اینطور نیست که یک بازیگر برای حضور در یک سریال، خیلی بیشتر از یک فیلم سینمایی دستمزد بگیرد. بالاخره بازی در سریال، مشقتها و سختیهای خاص خودش را دارد و اگر دستمزدهای هر ماه یک بازیگر در یک سریال را جمع ببندیم، تقریبا همان دستمزدی میشود که وی در فیلم سینمایی طلب میکند. حالا به این شرایط اضافه کنید ماههایی که آن بازیگر مشغول بازی در سریال است و چندین پیشنهاد سینمایی خود را رد میکند. دستمزدهای شبکه نمایش خانگی اصلا عجیبوغریب نیست.»
وی درمورد میزان افزایش دستمزد بازیگران شبکه نمایش خانگی در روزگار کرونایی نیز گفت: «دستمزدها از سال 99 به اینطرف، بین 20 تا 30 درصد بالاتر رفته است؛ البته باز هم به بازیگر ربط دارد، به اینکه آن بازیگر چه رابطهای با کارگردان و تهیهکننده دارد و اینکه تا چه اندازه از فیلمنامه خوشش آمده باشد. حتی جاهایی بوده که شنیدهام فلان بازیگر بهدلیل علاقهای که به کارگردان یا سناریو داشته، کمتر از آن چیزی که تصور میشده، دریافت کرده است. البته که فرآیند دستمزد، تبصره و ماده خاصی ندارد و یکجورهایی دلبخواهی است و از زاویهای دیگر، همه چیز به تهیهکننده برمیگردد.»
دستمزد تهیهکنندگان در حاشیه امن دستمزد بازیگران
بازیگران همانگونه که همیشه در نوک پیکان و ویترین یک فیلم و اثر هنری حضور دارند، موارد مربوط به آنها نیز همواره به شکلی برجسته و گلدرشت نمایش داده شده و برای مردم جذاب است. همواره در بحث دستمزدها، کنجکاویها بهسمت رقم دریافتی بازیگران معطوف است و کمتر کسی متوجه دریافتی کارگردان، فیلمبردار، تدوینگر و مخصوصا تهیهکننده میشود. آنهم در سینمایی که عمده تهیهکنندگان، پولی از جیب خودشان نمیگذارند و با شرایط اقتصادی چند سال اخیر سینما، عمده فیلمها عملا به سودآوری نمیرسند. اما همواره فیلم میسازند و بسیاری از آنها هم از تمول خوبی برخوردار هستند.
اینکه چه میزان از بودجه چندمیلیاردی یک سریال شبکه نمایش خانگی به تهیهکننده میرسد، سوالی است که از یکی از مدیران تولید فعال سینما و شبکه نمایش خانگی پرسیدیم که او در پاسخ، به ما گفت: «شاید باورش برای شما سخت باشد اما میزان دریافتی تهیهکنندگان برای خود ما هم مشخص نشده است. چون منشأ بسیاری از این پولها مشخص نیست و خیلی وقتها نمیدانیم که بودجه واقعی فلان پروژه چقدر است. رقمی از سوی تهیهکننده به ما اعلام میشود که باید بر مبنای آن، تیم را بچینیم. اینکه تهیهکننده چه میزان از سرمایهگذار گرفته را ما نمیدانیم. اطلاعات ما بر مبنای همان رقمی است که تهیهکننده اعلام میکند و عموما آنقدر بالا نیست که بتوانیم بدون چکوچانهزدن، عوامل را پای قرارداد بکشانیم.»
نکته جالبتوجه درمورد سریالهای شبکه نمایش خانگی آن است که عمده تهیهکنندگان این پروژهها، همانهایی هستند که عموما در سینما فعالیت دارند. ما هنوز به آن حد از حرفهایگری نرسیدهایم که برای تولیدات ویاودیها، تهیهکنندگان خاص و متناسب با شرایط این پلتفرمها داشته باشیم. حتی در بحث سرمایهگذاری پلتفرمها روی پروژههایی که خود تولید میکنند، آنها در مقام تهیهکننده حضور ندارند و یا به چهره جدیدی روی نیاوردهاند و بنابراین ترجیح دادهاند کمتر ریسک کرده و سرمایه تولید یک پروژه را به چهرههای شناختهشده این عرصه بسپارند.
یکی دیگر از مدیران تولید به ما گفت: «تهیهکنندهای را میشناسم که برخلاف برخی دیگر از همکارانش، هیچ فعالیت دیگری به جز تهیهکنندگی ندارد یعنی تمام درآمدش از سینما و شبکه نمایش خانگی بهدست میآید. این را هم میدانم که طی چند سال اخیر توانسته علاوهبر خانه و ویلایی که در بالای شهر تهران و شمال کشور خریداری کرده، در قبرس هم ویلای رو به دریا بخرد. بنابراین مشخص است که توانسته رقمهای خوبی از پروژههایی که در آنها مشغول به کار بوده، به دست آورد.»
کاملا مشخص است که نوک پیکان شفافسازی دستمزدهای سینمایی باید از کلیشه رایج بازیگران، بهسمت تهیهکنندگان تغییر مسیر دهد. در طول این سالها، بارها از زبان برخی سینماگران شنیدهایم که برخی تهیهکنندگان در ابتدای پروژه، سهم خود را از رقم کل بودجه جدا میکنند و سپس با بودجه باقیمانده، تیم را میبندند و در آخر هم ارقامی از فروش گیشه، اسپانسر تبلیغاتی، فروش رایت ویدئویی و تلویزیونی و... دریافت میکنند. ادعایی که با وجود چندبار مطرحشدن آن، هیچگاه از سوی تهیهکنندهای تکذیب یا تایید نشد. اما قدرمسلم آنکه دامنه شفافیت و تراز مالی پروژههای سینمایی و علیالخصوص شبکه نمایش خانگی باید روی میزان دریافتی تمام عوامل، علیالخصوص تهیهکنندگان تاکید کند. اتفاقی که شاید حتی منجر به پایین آمدن هزینه یک پروژه نیز تمام شود. در شرایطی که گفته میشود 50 تا 70 درصد بودجه یک اثر سهم بازیگران میشود، دانستن سهم تهیهکننده همان فیلم یا سریال، کلید خوبی برای اطلاع از دلایل گرانشدن تولیدات سینمایی و شبکه نمایش خانگی کشورمان خواهد بود.
پاشنه آشیلهای شبکه نمایش خانگی که «باید» رفع شوند
یک زمانی بود که تمام تولیدات شبکه نمایش خانگی، محدود به سریال «قلب یخی» بود و هیچ سازمانیافتگی در میزان تولیدات و حتی باگهای مالی آن احساس نمیشد. اما امروز در شرایطی داریم با همان سیستم قبلی شبکه نمایش خانگی حرکت میکنیم که بیش از 10 سریال و جُنگ بهصورت هفتگی به مخاطبان این مدیوم عرضه میشود.
در همین سال کرونایی 1400، قرار است علاهبر این میزان تولیدات که درحال پخش است، سریالهایی توسط کارگردانان شاخص سینما و تلویزیون کشورمان کلید خورده و پخش شوند. فهرست سنگینی که قرار است احتمالا طی امسال با نامهایی چون مسعود کیمیایی، بهمن فرمانآرا، حسن فتحی، سیروس مقدم، تهمینه میلانی، همایون اسعدیان، نیما جاویدی، مازیار میری، رضا عطاران، محمدحسین مهدویان، تینا پاکروان، ابراهیم ابراهیمیان، محمد کارت، برزو نیکنژاد، علی سرابی، مهرداد غفارزاده، حامد محمدی و... بدرقهشده و رقم تولیدات پلتفرمهای اینترنتی و آنچه آنها نمایش میدهند را به بیش از 25 سریال و جُنگ در طول سال برساند. بنابراین چه هوادار سیاستهای شبکه نمایش خانگی باشیم و چه مخالف آن، باید بپذیریم که بخش سنگینی از آنچه تراز اقتصادی سینما خوانده میشود، از این مسیر درحال تحقق است.
در سالهایی که تولیدات سینمایی بهدلایلی چون کرونا و ممیزی، به کمترین میزان خود رسیده، تولیدات در شبکه نماش خانگی درحال فوران و کسب یک رکورد تاریخی است. بنابراین باید آن میزان حساسیت و وسواسی که نسبت به پروژههای سینمایی وجود داشت، حالا در شبکه نمایش خانگی هم لحاظ شود. آنهم در زمانی که برخی پلتفرمها، یکی از دلایل گران کردن چندینباره حق اشتراک خود را بالا بردن کیفیت تولیدات خود برشمردهاند. بنابراین پای سرمایه مردم در میان است و نه برخلاف آثار سینمایی که یک سرمایهگذار پولی وسط میگذارد و یک کار سینمایی تولید میشود؛ اینجا پای میلیونها کاربر ایرانی در میان است که پیش از تولید یک سریال، بودجه آن را تامین کرده و در اختیار ویاودیها قرار میدهند.
درست به همین دلیل است که در کنار چالش بر سر مدیریت مجوز تولیدات ویاودیها و مطمئنکردن ساختار نرمافزاری و سختافزاری آن، باید به برخی دیگر از شاخصههایی که تا امروز چندان مطرح نبوده نیز ورود کرد که از جمله آن میتوان به بودجه کل یک پروژه و نحوه تخصیص دستمزد عوامل اشاره کرد. وقتی پذیرفتهایم که ویاودیها در ایران قرار است همپای استانداردهای بینالمللی، به تولید سریال و انتشار آن بپردازند، وقتی پذیرفتهایم که از این پس قرار است بخشی از آن اقتصاد مرکزی سینمای ایران از طریق ویاودیها محقق شود، وقتی پذیرفتهایم که رقابت سنتی سینما و تلویزیون از حالت دوقطبی خارجشده و یک رقیب قدرتمندی به نام شبکه نمایش خانگی را به خود میبیند، پس باید نظارتها هم در اندازههای استانداردهای بینالمللی ارتقا یابد و این تلقی که پروژههای شبکه نمایش خانگی به شکلی محفلی بسته میشوند و از دایره اطلاعاتی صاحبان آن خارج نمیشوند، از بین برود. این مهم، نه یک پیشنهاد و ایده، بلکه یک «ضرورت» است تا آن آفات و اتفاقهای ناگوار سینمایی، اینبار در شبکه نمایش خانگی تکرار نشود.