یکی از عجایب اعضا و نزدیکان دولتهای یازدهم و دوازدهم این است که با وجود چالشهای متعددی که درنتیجه عملکردشان برای کشور پدید آمده است همواره معتقدند عملکردشان، نه خوب، که بینظیر بوده و طوری سخن میگویند که گویی مردم باید منتدار این عملکرد باشند. این افراد در جریان غلو و بزرگنمایی عملکرد حسن روحانی گاهی حرفهایی میزنند که برق از سر آدم میپرد که چطور یک مسئول مملکتی ممکن است بهخود اجازه دهد چنین توصیفی از وضعیت کشور و مردم داشته باشد. برای مثال اینکه میگویند اگر ما نبودیم در کشور قحطی میشد! یا اینکه ما نگذاشتیم صف طولانی کالا برای مردم ایجاد شود یا حتی اینکه ما سایه جنگ را از سر کشور برداشتیم. اینها همه حرفهای عجیبوغریبی است که از یک سو با واقعیات جامعه همخوانی ندارد و از سوی دیگر با عملکرد دولت و نتیجهای که اقدامات آنها داشته است. این موضوعات البته علاوهبر این مساله است که در میان اظهارنظرهای همین افراد اعترافهای بزرگی هست (مانند اظهارنظر جهانگیری درمورد غافلگیرشدن در جریان خروج آمریکا از برجام) که اگر در کنار ادعاهای دیگرشان قرار گیرد تناقضات بزرگی آشکار شده و بهاصطلاح دم خروس نمایان میشود. در تحلیل و ریشهیابی این سخنان که نمونههایی از آنها در ادامه این مطلب بهصورت جدول آورده شده است، برخی در پیش بودن انتخابات را عنوان میکنند و انگیزه حضور در این چالش سیاسی را علتالعلل میدانند و برخی دیگر رو به پایان بودن دولت و تلاش برای تغییر نظر مردم نسبت به عملکرد 8ساله آن را. عدهای دیگر هم اساسا جنس و خلقوخوی کارگزاران دولت روحانی را دلیل اصلی میدانند و میگویند این دست مدیران بهعلت فاصلهداشتن از مردم چنین تصوراتی را نزد خود ایجاد و پرورش دادهاند.
در این میان هرکدام از این علل یا موضوعات دیگری که دلیل اصلی ایندست اظهارنظرها باشد، موجب تغییر واقعیات کشور نشده و نمیشود و بعید هم هست که اینچنین اظهاراتی بتواند در نظر عموم مردم تغییری ایجاد کند.
علت البته روشن است؛ چراکه با کوچکترین راستیآزماییای میتوان نتیجه عملکرد دولت را در این سالها دید و آن را با ادعاهای موجود مطابقت داد.
خب برای مثال در همین جریان اعطای ارز 4200 تومانی که از دید قریببهاتفاق کارشناسان بزرگترین اشتباه دولت در اداره کشور بود، ارقام قابلتوجهی که برخی تا 18 یا 20 میلیارد دلار هم ذکر میکنند دود شد و به هوا رفت و این مردم بودند که متضرر اصلی چنین وضعیتی شدند. بر باد دادن چندین تن طلا و این حجم ارز برای مدیریت بازار که البته نتیجهبخش هم نبود اساسا مسالهای نیست که به تحریم یا علت خارجی بستگی داشته باشد و دقیقا به محاسبات درونی دولت برمیگردد، البته اگر محاسبهای وجود داشته باشد.
یا در مثالی دیگر دولت مدعی است که مردم صفهای طولانی برای تامین مایحتاج خود ندارند؛ چیزی که البته با اولین مراجعه به سطح شهر نقض میشود. صف مرغ، روغن و گوشتدولتی که قبلا در بازار توزیع میشد و... مصادیقی از این مساله هستند. نکته دیگر در این خصوص اینکه در همین ماجرای مدیریت بازار مرغ و تخممرغ که ادعا میکنند بهخاطر تحریم چنین اتفاقاتی رخ داده است، نهتنها چندی پیش همه مردم شاهد بودند که در اثر بیبرنامگیها جوجههای یکروزه بهراحتی معدوم میشدند که اکنون مدتهاست با وجود تحریم، دولت نتوانسته راهی برای جایگزینی خوراک طیور که بارها ایدههای خلاقانه تامین داخلی آن ارائهشده، پیدا کند و همهچیز به واردات گره خورده است.
صحتسنجی هرکدام از این ادعاها البته به فرصت دیگری نیاز دارد، اما شاید با اشاره به تنها یک نکته درمورد برخی دیگر بتوان با سرعت بیشتری به آنها پاسخ داد. برای نمونه درباره اظهارنظر اخیر عباس آخوندی، بدون هیچ کندوکاو خاصی میتوان به نامه استعفای وی اشاره کرد، جایی که او انتقادات زیادی به دولت و نحوه کار آن ارائه میکند و حتی پیشنهادهای جایگزینی میدهد که از دید کارشناسان، اجرای آنها بهمراتب میتوانست خطرناکتر از آن چیزی باشد که امروز اجرا شده و کشور را با چالش مواجه کرده است. یا در حوزه کاری خود او، یعنی مسکن که افتخار! نساختن حتی یکخانه در آن ثبت شده و آخوندی آن را برای خود یک رزومه مهم میداند، نمونه دیگری است که اساسا همه رفتار و اقدامات یک دولت را میتواند بهتنهایی زیر سوال ببرد و نیازی به تحلیل و بررسی بیشتر نداشته باشد.
نهایتا اینکه اگر به همه اینها آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار را اضافه کنیم بهسادگی میتوانیم بفهمیم دولت روحانی در این 8 سال با کشور چه کرده است. میانگین رشد صفر درصدی، افزایش سرسامآور نقدینگی تا مرز سه هزار و ۳۰۰ هزار میلیارد تومان، سقوط چندصد درصدی ارزش پول ملی، تورم بیسابقه و بیش از 50 درصدی، افزایش ضریب جینی و دهها شاخص دیگر که همگی ناامیدکننده هستند حکایت دقیقتری ارائه میکنند.