کد خبر: 52731

درباره عواقب یک آتش بازی

ناامنی در سواحل صهیونیست‌ها کلید می‌خورد؟

جنگ دریایی میان محور مقاومت و رژیم‌ صهیونیستی گرچه ازسوی صهیونیست‌ها به‌راه‌افتاده اما درحالی‌که تهران راه آسانی برای تحمل آسیب‌ها دارد، تل‌آویو نیازی حیاتی به خطوط دریایی‌اش دارد و به خطر افتادن آنها می‌تواند ضربات عمیقی را به جامعه رژیم‌صهیونیستی وارد کند.

پدیده محاصره دریایی و حمله به کشتی‌های تجاری مساله‌ای بسیار قدیمی در تاریخ جهان است. در این جنگ‌ها طرفین مخاصمه سعی دارند با حملات به کاروان‌های دریایی یکدیگر مانع از دستیابی دشمنان خود به کالاهای مورد نیازشان شوند. این جنگ‌ها اما با وجود قدیمی‌بودن از قواعدی پیروی می‌کنند که درصورت عدم رعایت می‌توانند ضررهای غیرقابل جبرانی در پی داشته باشند. یکی از این قواعد اندازه‌گیری قدرت و توان طرفین درگیری است.

رژیم‌صهیونیستی از هفته گذشته بدون توجه به این قواعد مرحله جدیدی از جنگ دریایی را علیه محور مقاومت و به‌طور خاص ایران شروع کرده است. بنابر اعلام شرکت کشتیرانی ایران، کشتی کانتینربر «ایران-شهرکرد» چهارشنبه هفته گذشته در شرق دریای مدیترانه مورد حمله تروریستی قرار گرفت. این مساله تحولی جدی در تروریسم دریایی رژیم‌صهیونیستی است. تا پیش از این صهیونیست‌ها برای تحت فشار قرار دادن سوریه نفتکش‌های حامل این کشور را حتی اگر ایرانی بودند در شکلی ناشناس مورد حمله قرار می‌دادند.

جمعه دو هفته پیش بود که روزنامه وال‌استریت‌ژورنال در خبری که مورد تایید منابع صهیونیستی نیز قرار گرفت مدعی شد یگان‌های دریایی رژیم‌صهیونیستی ظرف دوسال گذشته ۱۲ نفتکش ایرانی را مورد هدف قرار داده‌اند. حسین عرنوس، نخست‌وزیر سوریه نیز در دی‌ماه اعلام کرد تاکنون هفت نفتکش که به‌سمت سوریه درحال حرکت بوده‌اند هدف حملات تروریستی قرار گرفته‌اند. نخست‌وزیر سوریه در سخنان خود همچنین اعلام کرد 2نفتکش حامل نفت به سوریه در دریای سرخ و در زمانی نزدیک مورد هدف قرار گرفته‌اند که باعث شده محموله آنها یک‌ماه دیرتر به سوریه برسد. با توجه به احتمال همپوشانی بین نفتکش‌های مورد اشاره در سخنان نخست‌وزیر سوریه و خبر اعلامی توسط وال‌استریت‌ژورنال می‌توان حدس زد رژیم‌صهیونیستی تا ماه جاری اغلب کشتی‌هایی را مورد هدف قرار داده که راهی سوریه بوده‌اند تا این کشور را با کمبود سوخت روبه‌رو کند.

با این حال حمله روز چهارشنبه 3تحول جدی در جنگ دریایی ایجاد کرده است. نخستین مساله آن است که دیگر این کشتی‌ها تنها محدود به نفتکش‌های اعزامی به سوریه نیستند بلکه کشتی‌هایی را دربر گرفته است که راهی ایران بوده‌اند. دومین مساله به محموله کشتی موردنظر بازمی‌گردد که حامل کانتینرهای کالایی بوده‌اند. با این حساب حملات جدید نه‌تنها از سمت سوریه به ایران کشیده شده‌اند بلکه از مواد نفتی به کالا نیز رسیده‌اند. تحول سوم اعلام رسمی خبر توسط ایران است. پیش‌تر نیز مقامات ایرانی از مورد هدف قرار گرفته شدن نفتکش‌های ایرانی در دریای سرخ خبر داده بودند اما حالا برخی تحلیلگران می‌گویند ایران با رسانه‌ای کردن این اقدام در پی ایجاد مشروعیت برای پاسخگویی به شرارت صهیونیست‌ها است. در این گزارش قصد داریم به بررسی دلایل اقدام صهیونیست‌ها به گسترش جنگ دریایی پرداخته و قواعد و محدودیت‌های بازیگران حاضر در این جنگ را ارزیابی کنیم.

 چرا صهیونیست‌ها به‌دنبال آتش‌افروزی دریایی رفته‌اند؟

ناظران سیاسی معتقدند جامعه رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل واکنش به محاصره‌شدن توسط محور مقاومت به‌سمت راستگرایی رادیکال حرکت کرده است. جامعه رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل روبه‌رو شدن با مخاطرات امنیتی منطقه‌ای ازجمله جنگ 33روزه با لبنان و چندین جنگ با غزه که منجر به موشک‌باران مناطق عمقی این رژیم شد در احساس ترس و نگرانی امنیت فیزیکی به‌سر می‌برد و به همین دلیل میل به شعارها و اقداماتی دارد که شکست محاصره و قاطعیت در ایجاد امنیت را شامل شوند. بر همین اساس فضای سیاسی رژیم‌صهیونیستی به‌گونه‌ای تغییر کرده که چپگرایی دیگر در آن رنگ‌ولعابی ندارد. این درحالی است که اولین نخست‌وزیران این رژیم چپ بوده و تا دهه‌های اخیر این گروه نقش پررنگی در سیاست‌های رژیم‌صهیونیستی داشت.

تمایل جامعه رژیم‌صهیونیستی به راستگرایی که مستلزم اقدامات رادیکال در حوزه ایجاد امنیت است سیاستمداران صهیونیست را با چالش‌هایی روبه‌رو ساخته است. گرچه بسیاری از آنها خود اساسا مولود همین راستگرایی هستند اما سیاستمداران قدیمی این رژیم نیز برای باقی‌ماندن در دایره قدرت مجبور به گرفتن ژست‌های تهاجمی هستند.

موضوعات مهم برای جامعه رژیم‌صهیونیستی که در شعارهای سیاستمداران نیز منعکس است شامل «جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای»، «ممانعت از استقرار نظامی ایران در سوریه»، «الحاق کرانه باختری به رژیم‌صهیونیستی» و «مقابله با جنبش‌های اسلامی در غزه» است؛ موضوعاتی که رفتن به‌سمت هرکدام از آنها مخاطرات سنگینی برای رژیم‌صهیونیستی و جامعه آن دارند اما به‌دلیل ترس و نگرانی صهیونیست‌ها از چنین عواملی، جامعه این رژیم خواهان برطرف کردن آنها است.

سیاستمداران تل‌آویو نیز برای باقی‌ماندن در قدرت یا دستیابی به آن، در رقابت‌های انتخاباتی باید راه‌حل‌هایی برای حل این موضوعات پیدا کنند. قطعا حل چنین موضوعاتی اقدامی آسان نیست. نابودی برنامه هسته‌ای ایران با وجود تشکیل ائتلافی جهانی علیه تهران با ناکامی روبه‌رو بوده و تحریم‌ها، ترورها و تهدیدات نظامی نیز کاری از پیش نبرده است. گرچه خود این اقدامات نیز عملا برخورد غیرمستقیم با برنامه هسته‌ای ایران به شمار می‌روند. صهیونیست‌ها در زمینه ممانعت از استقرار ایران در سوریه نیز نیم‌نگاهی به فشارهای بین‌المللی ازجمله محاصره اقتصادی غرب علیه سوریه و لبنان دارند و درسوی دیگر علی‌رغم حملات گاه و بیگاه به سوریه جرات تلفات‌گیری از نیروهای مقاومت را ندارند، زیرا هربار حملات صهیونیست‌ها از حالت نمایشی خارج شده و منجر به تلفات شده، با واکنش متقابل محور مقاومت روبه‌رو شده است.

یکی از این حملات در 20فروردین 1397 محل استقرار نیروهای سپاه در پایگاه هوایی شعیرات حمص را مورد هدف قرار داد که در پی آن 6نفر از مستشاران نظامی ایران به شهادت رسیدند. متقابلا نیروهای مقاومت نیز در یک‌ماه بعد و در 20اردیبهشت با ده‌ها راکت و موشک پایگاه‌های رژیم‌صهیونیستی در بلندی‌هایی جولان را مورد حمله سنگین قرار دادند که در پی آن تعدادی از فرماندهان اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی کشته شدند. صهیونیست‌ها به‌دلیل جواب قطعی مقاومت به تلفات، از انجام حملات موثر در سوریه عاجز هستند.

در مساله الحاق کرانه باختری به رژیم‌صهیونیستی که آسان‌ترین موضوع در این میان است نیز مخاطرات سنگینی متوجه صهیونیست‌ها شده است. طرح «معامله قرن» ترامپ به‌دلیل التهاب‌آفرینی و عدم همراهی متحدان این کشور در سایه تهدیدات دشمنان رژیم‌صهیونیستی متوقف شده است. بسیاری از طرف‌های غربی معتقدند این اقدام تل‌آویو می‌تواند ثبات نسبی کرانه باختری را برهم زده و به‌عنوان پیشرانی برای مسلح ساختن این منطقه توسط دشمنان رژیم‌صهیونیستی مورد استفاده قرار گیرد. در حوزه بین‌المللی نیز به‌دلیل پذیرفته شدن راهکار دودولتی توسط بسیاری از کشورها این اقدام باعث فشار سیاسی گسترده‌ای علیه تل‌آویو خواهد شد.

در غزه نیز اوضاع به وخامت دیگر پرونده‌های حساس رژیم‌صهیونیستی است. جنگ‌های سال‌های 2008، 2012 و 2014 علیه این باریکه در محاصره با شکست مواجه شده و نیروهای مقاومت غزه طی این جنگ‌ها با افزایش برد و قوی‌کردن کلاهک‌های انفجاری‌شان بارها تل‌آویو را با موشک مورد هدف قرار داده‌اند. تل‌آویو در شرایطی که امکان حل این 4موضوع حیاتی را به‌طور مستقیم ندارد تلاش می‌کند با حرکت در میانه بازی ضمن واردکردن آسیب به طرف‌های مقابل خود، کار را در سطحی مدیریت کند که واکنش‌های متقابل به آسیب شدید این رژیم منجر نشود. با این حال گاهی مجبور به انتخاب‌های سخت شده و دست به اشتباه محاسباتی می‌زند.

صهیونیست‌ها در همین راستا تلاش دارند برخی مولفه‌های درحال تضعیف مهار ایران را حفظ کنند. در شرایطی که ایران به مدت حداقل یک دهه به تحریم‌های آمریکا پیش، حین و پس از برجام عادت کرده و خود را تطبیق داده است، تل‌آویو می‌کوشد با دست زدن به اقدامات مخاطره‌آمیز مانع از امنیت اقتصادی ایران شده و با عملیات بر ضدخطوط تامین کالای ایران تحریم‌ها را از عرصه حقوقی به زمینه‌های فیزیکی بکشاند.

تل‌آویو اعتقاد دارد واشنگتن با تیم جدید دموکرات خود دیر یا زود به‌سمت مذاکره با ایران خواهد رفت. از نگاه صهیونیست‌ها در شرایطی که تشدید لحظه‌به‌لحظه کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه ایران نیز مانع پیشرفت‌های ایران نشده است، هرگونه خلل در این کارزار می‌تواند فرصت‌هایی قابل‌توجه دراختیار ایران برای پیگیری سیاست‌هایش قرار دهد. از دیدگاه رژیم‌صهیونیستی، درصورتی که تهران بتواند به منابع مالی از طریق فروش نفت یا آزادسازی اموالش دست پیدا کند، می‌تواند اقتصاد خود را سروسامان دهد. صهیونیست‌ها ازسوی دیگر نگران وفق یافتن تهران با تحریم‌ها و خنثی‌سازی یا دور زدن آن نیز هستند. بنابر مجموع این دلایل تل‌آویو سعی دارد با به خطر انداختن بخشی از مسیر تدارکات دریایی ایران به تهران این پیام را ارسال کند که اگر آمریکا برای ایران تخفیفی نیز در حوزه‌های مالی قائل شود، صهیونیست‌ها در عرصه میدانی مانع از استفاده این تخفیف‌ها برای سامان دادن به اقتصاد ایران می‌شوند.

قصد صهیونیست‌ها برای ارسال پیام اما تمام ماجرا نیست. صهیونیست‌ها در خلأ و فضایی بدون بازیگر حضور ندارند و در اطراف خود با کنشگران متعدد دولتی و فرودولتی روبه‌رو هستند. در جنگ دریایی به‌راه‌افتاده نقاط‌قوت ایران بیش از نقاط‌ضعفش است ولی درمقابل صهیونیست‌ها در کنار برخی نقاط‌قوت‌شان از نقاط‌ضعف گسترده و عمیقی رنج می‌برند.

 مقایسه طرفین

جمهوری اسلامی ایران در دو سمت شمال و جنوب خود دارای خطوط ساحلی گسترده‌ای است. ایران در سمت شمال 890 کیلومتر ساحلی دارد که ازطریق آن می‌تواند با کشورهایی مانند روسیه و قزاقستان که جزء بزرگ‌ترین تولیدکنندگان غلات جهان هستند، ارتباط پیدا کند. به‌طور کلی ایران از این مسیر به اتحادیه اقتصادی اوراسیایی مرتبط است. ازسوی دیگر ایران ازطریق مرزهای زمینی خود نیز امکان واردات دارد. به‌عنوان مثال می‌تواند کالایی را در بنادر روسیه در دریای سیاه تخلیه کرده و از مسیر زمینی به سواحل این کشور در دریای خزر رسانده و از آنجا به ایران برساند. در سمت جنوب نیز درصورت ازکار افتادن بنادر ایران باتوجه به نزدیکی با پاکستان ضمن واردات مواد غذایی از این کشور می‌تواند کالاهای خود را در بنادر این کشور مانند گوادر تخلیه کرده و به‌صورت زمینی وارد کشور کند.

ایران در سمت جنوب خود نیز دارای سواحل گسترده‌ای است. طول مرز آبی ایران در خلیج‌فارس، با احتساب جزایر درحدود ۱۸۰۰ کیلومتر و بدون احتساب جزایر درحدود ۱۴۰۰کیلومتر است. تهران در این منطقه دارای استحکامات نظامی عظیمی است و نیروی دریایی سپاه با هزاران قایق تندرو، ده‌ها زیردریایی و ناو از منافع ایران و کشورهای دیگر منطقه محافظت می‌کند. به‌دلیل درهم تنیده بودن امنیت خلیج‌فارس اگر منافع ایران در آن تهدید شود، به‌سرعت منافع کشورهای دیگر در این منطقه نیز مورد تهدید قرار می‌گیرد. بر این مبنا تهدید موثری در خلیج‌فارس علیه کشتی‌های ایران ممکن نیست. در سمت سواحل مکران نیز ایران 1000 کیلومتر ساحل دارد که با دریای عمان و اقیانوس هند مرتبط است.

در این منطقه نیز به‌دلیل عدم وجود پایگاه دریایی که صهیونیست‌ها بتوانند از آن استفاده کنند، خطری ایران را تهدید نمی‌کند. ازسوی دیگر ایجاد تهدید در اقیانوس هند نیز مستلزم استفاده از ناو یا کشتی است که در آن صورت منبع تهدید قابل‌شناسایی است. این مساله را نیز باید درنظر داشت که مسیر دریایی از سمت ایران به شرق آسیا و بالعکس، در خط دید صهیونیست‌ها قرار ندارد. تنها مناطقی که در آنها کشتی‌های تجاری ایران مورد حمله عربستان سعودی یا رژیم‌صهیونیستی قرار گرفته‌اند دریای سرخ یا شرق دریای مدیترانه بوده است. بیشتر این کشتی‌ها نیز به بهانه حمل سوخت یا کالا به سوریه هدف اقدامات تخریبی قرار گرفته‌اند؛ اقداماتی که گرچه فشارهایی به سوریه به‌خصوص درزمینه تامین سوخت و گندم وارد کرده‌اند، اما به‌دلیل وسعت سوریه و مقاومت آن تاثیر زیادی بر معادلات نداشته است.

در سوی مقابل اما عربستان سعودی و صهیونیست‌ها به‌شدت مورد تهدید محور مقاومت هستند. بنادر و کشتی‌های عربستان سعودی بارها مورد حمله تلافی‌جویانه یمن قرار گرفته‌اند و درصورت لزوم می‌توانند مسیر دریایی تنها بندر رژیم‌صهیونیستی در جنوب آن یعنی ایلات را نیز ناامن کنند. ساحل ایلات تنها بندر جنوبی صهیونیست‌ها در جنوب است که به دریای سرخ راه دارد. با این‌حال وسعت این ساحل تنها 5 کیلومتر است. ازسوی دیگر این رژیم در مدیترانه نیز سواحل کمی دراختیار دارد که به‌راحتی از سمت سواحل شمالی می‌توانند ناامن شوند. طول سواحل این رژیم در دریای شلوغ مدیترانه تنها 273 کیلومتر است که در سمت شمال از مرزهای لبنانی آغاز می‌شود که نیروهای مقاومت لبنان در آن حضور دارند و در سمت جنوب به غزه‌ای ختم می‌شود که مبارزان فلسطینی کنترل آن را در دست دارند. رژیم‌صهیونیستی درحالی با 278 کیلومتر خط ساحلی جنگ دریایی را با ایران آغاز کرده که سواحلش قابلیت بالایی برای ناامن‌سازی دارند و درمقابل ایران تنها در خوزستان که یکی از چهار استان جنوبی کشور است، 300 کیلومتر خط ساحلی دارد.

نتیجه‌گیری

رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل استفاده از ساختارهای غربی و حمایت‌های آمریکا و اروپا دارای حجم بالایی از صادرات و واردات است. این رژیم در سال2019 توانست 105میلیارد دلار صادرات داشته باشد و درمقابل نیز 116میلیارد دلار واردات داشت. تل‌آویو به‌دلیل استفاده از ساختارهای غربی، گران اداره می‌شود و درسوی دیگر تنها در شرایطی می‌تواند یهودیان را از سراسر دنیا به سرزمین‌های اشغالی جذب کند که بتواند به آنها امتیازات اقتصادی ارائه کند. این مساله در ذهن بسیاری وجود دارد که تعداد زیادی از ثروتمندان جهان یهودی هستند اما این مساله درباره تمامی آنها صادق نیست و بسیاری از یهودیان در سراسر جهان از مشکلات اقتصادی رنج می‌برند. این گروه‌ها از اصلی‌ترین نقاط اتکای تل‌آویو برای جذب شهروند به شمار می‌روند. بقای رژیم‌صهیونیستی به جذب مهاجران جدید و حفظ مهاجران پیشین با مواهب اقتصادی ایجادشده در سرزمین‌های اشغالی است.

این درحالی است که ایران در سال‌های اخیر درمجموع تجارت خارجی‌ای بین 60 تا 70میلیارد دلار داشته است و موفق شده ضمن تطبیق خود با تحریم‌ها، به‌دنبال تولید داخل برود. البته باید توجه داشت چه پیش از تحریم‌ها و چه پس از آن بخش بزرگی از صادرات و به‌خصوص واردات ایران به شکلی غیررسمی صورت می‌پذیرد. مصباحی‌مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک نشست دانشجویی در دانشگاه علامه در دی‌ماه اعلام کرد ایران سالانه 40میلیارد دلار صادرات و 40میلیارد دلار واردات غیررسمی دارد.

با در نظر گرفتن این آمارها و درمجموع ایران میزان واردات و صادرات برابری با رژیم‌صهیونیستی دارد که از مسیرها و مبادی گسترده‌ای صورت می‌گیرند به‌گونه‌ای که گفته می‌شود تنها در سواحل چابهار ایران 160اسکله غیررسمی وجود دارد. این اسکله‌ها نیز کالاهایی را با کشتی‌های کوچک و به‌صورت خرد از امارات یا پاکستان وارد می‌کنند. درحالی که ایران هم تاب‌آوری اقتصادی بالایی درمقابل نوسانات اقتصادی دارد و هم از پراکندگی مبادی وارداتی و صادراتی برخوردار است صهیونیست‌ها با بنادری مجتمع، سواحلی با طول کم و جامعه‌ای نیازمند مواهب اقتصادی قرار دارند. جنگ دریایی میان محور مقاومت و رژیم‌صهیونیستی گرچه ازسوی صهیونیست‌ها به‌راه‌افتاده اما درحالی‌که تهران راه آسانی برای تحمل آسیب‌ها دارد، تل‌آویو نیازی حیاتی به خطوط دریایی‌اش دارد و به خطر افتادن آنها می‌تواند ضربات عمیقی را به جامعه رژیم‌صهیونیستی وارد کند.