هفته گذشته بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر در میزگردی با حضور محمدامین ایمانجانی، مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان» و سیدعلی میرفتاح، سردبیر سابق روزنامه اعتماد به بررسی محافظهکاری در رسانهها به ویژه صداوسیما پرداخت.
ایمانجانی در این برنامه در پاسخ به سوالی مبنیبر اینکه از بدو تولد انقلاب محافظهکاری وجود داشته و امروز با فضای مجازی رسانه ملی چند گام عقبافتاده، چرا این مشکل برطرف نمیشود، گفت: «ماموریت رسانه و کارکرد آن آگاهیبخشی، حفظ مخاطب و تعمیق نگاه مخاطب است و قطعا باید برای رسیدن به این ماموریت کار کرد، طبیعتا اطلاعرسانی، مطالبه مردمی از نهاد حاکمیت و نظارهگر بر عملکرد قدرت از وظایف رسانه است و باید نسبت به این مساله که امام فرمودند، صداوسیما یک دانشگاه است، تامل کرده و بررسی کنیم یک رسانه چه خصوصیاتی باید داشته باشد.» او با تاکید بر اینکه درواقع دانشگاه یک مجموعه علمی است و بر پایه تحقیق، فرضیه، ایجاد مساله، پیگیری مساله، حل مساله، روشهای بهروز و نوین و استفاده از تجربه عمل کرده و به عقب برنمیگردد، اظهار داشت: «از طرفی دانشگاه، نماد گفتوگو و مجموعهای است که آرا و نظرات مختلف در آن بدون هیچ دغدغهای بحث میکنند تا به نتیجه برسند و از زاویه دیگر، دانشگاه با مساله و حلمساله عامل پیشگیری است و باعث میشود اتفاقی در جامعه نیفتد و عامل پیشبرنده است.»
رسانه باید برای مشکلات موجود راهکار ارائه دهد
مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان» بیان داشت: «رسانه هم با مولفههایی مانند علمیبودن و پیداکردن روشهای نو، ایستا نبودن و پویا بودن و توجه به ذائقه مخاطب همراه است؛ چراکه مخاطب رسانه مسائل جامعه است و به همین دلیل رسانه باید نظارهگر باشد و مشکلات را پیدا کرده و برای آنها راهحل ارائه دهد. بهعبارت دیگر رسانه از مردم مسائل را میگیرد و برای حل آنها راهکار ارائه میدهد و زمانی میتوان یک رسانه را به معنی واقعی رسانه دانست که این کارکرد را حفظ کرده باشد.»
ایمانجانی در توضیح بیشتر این مساله گفت: «معمولا رسانههایی به رسانههای پروژهای تبدیل میشوند که دچار محافظهکاری شدهاند. موضوع مهم این است که ما باید بین تعریف دوگانه مصلحت و محافظهکاری تمییز قائل شویم؛ چراکه محافظهکاری در معنای مصطلح کار، کاملا خطاست، اما مصلحت، کاری عقلانی است و مرز این واژه بسیار باریک است. وقتی رسانه دچار محافظهکاری میشود یعنی دچار مرگ شده.»
او با تاکید بر اینکه در برخی رسانهها در ابتدا مصلحتاندیشی وجود دارد اما بعد از عدممدیریت، دچار محدودیتهای زیاد میشوند، گفت: «محدودیت زیاد محافظهکاری را به وجود میآورد، درنتیجه، مخاطب از دست میرود و باعث مرگ رسانه میشود. آنچه برای یک رسانه اهمیت دارد حرکت مداوم و رو به جلو برای ارائه واقعیت است که این کار سختی است.»
مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان» افزود: «معتقدم فرهنگ قله فتحنشده انقلاب اسلامی است و رسانه قسمتی از آن محسوب میشود. قبل از انقلاب تیترهای روزنامهها با مسئول امنیتی ساواک چک میشد، درحالیکه امروز اینگونه نیست؛ با این حال هنوز با آرمانهای خود فاصله داریم. گرچه در جایی باید خودمان را با گذشته مقایسه کنیم اما چیزی که برای رسانه مهم است، این است که بتوانیم رسانه را روی یک لبه باریک و با ایجاد مصلحت جلو ببریم، البته ممکن است در این مسیر بحران هم وجود داشته باشد.»
ایمانجانی تصریح کرد: «در جنگ سوریه همیشه بهنفع جبهه مقاومت بوده و هیچ موقع از شکستها صحبت نمیکردیم و همیشه از پیروزیها میگفتیم، اما بیبیسی شکستها را مطرح میکرد و مخاطب با دیدن این رسانه خودش قضاوت میکرد، درحالیکه مخاطب یک رسانه باید بتواند از یک رسانه به قضاوت برسد. حالا این رسانه میتواند از تکثر رسانهای و مجموع رسانهای (روزنامه، سایت و....) باشد.»
او گفت: «اینکه آقای میرفتاح میگوید ما نتوانستیم رسانه موفقی داشته باشیم و خردرسانهای مانند آمدنیوز معاند در سطح یک رسانه تاثیرگذار در اتفاقات مختلف عمل کرده، یعنی ما برای مخاطب خود اهمیت قائل نشدیم. در اصل با مصلحتاندیشی زیاد، محدودیت ایجاد کرده و سپس سانسور را افزایش داده و به مخاطب لطمه زدهایم. ما باید مخاطب را باهوش تلقی کنیم.»
رسانه باید طرفیت داشته باشد
مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان» ادامه داد: «هدفمان این است که از برنامههای گفتوگومحور یک برنده بیرون بکشیم، درست است که هیچ رسانهای بیطرف نیست و اگر اینگونه باشد دیگر اسم آن رسانه نخواهد بود، اما اگر بخواهیم از گفتوگوها یک برنده قطعی برای مخاطب داشته باشیم، حتما لطمه خواهیم خورد. در اصل باید دادهها را طوری تنظیم کنیم که مخاطب احساس نکند که به طرفی سوق داده میشود، درحالیکه متاسفانه در رسانه ملی تولید برخی کارها مانند کار سرباری است و به وضوح مشخص است که این کار به اجبار انجام شده است.»
ایمانجانی در پاسخ به این سوال که مسئولیتپذیری یک روزنامهنگار در مواجهه با مصلحتاندیشی چطور تعریف میشود، گفت: «باید دید حد یقف مصلحتاندیشی چیست تا در رقابت رسانهای مخاطب خود را از دست ندهید. به عنوان مثال باید مصلحت را طوری مدیریت کنید که اولا یک جامعه دانشگاهی که قشر متوسط جامعه است و در کل کشور گسترده است، جدا از اساتید، نخبگان و فرهیختگان که به فضای دانشگاهی وصل هستند و جدای از آن جامعه و مسئولان کشور حفظ شوند. بهعبارت دیگر مخاطب با مخاطب متفاوت است و باید در حفظ همه آنها سعی شود.»
او در توضیح بیشتر این مساله گفت: «برای ذائقهسنجی مخاطب باید بدانید مصلحتسنجی از چه زاویهای وارد شود، از سوی دیگر نباید فراموش کرد که رادیکالیسم به تثبیت محافظهکاری کمک میکند. یعنی زمانی که فضا را تند میکنید و میخواهید نقد غیر منصفانه داشته باشید به تثبیت محافظهکاری کمک میکنید، برای اینکه دچار محافظهکاری نشوید باید روی نقد مباحث اصلی وارد شوید. رسانه باید گره ذهنی مخاطب را هدف قرار دهد، در این صورت از حواشی به دور خواهد ماند.»
مصلحتاندیشی باید در نسبت با نیاز مخاطب تعریف شود
مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان» درباره راهحل رفع آسیبهای موجود در عرصه رسانهها بیان داشت: «نقد ما روی نقاط منفی و آسیبهای صداوسیماست، ولی قطعا نقاط مثبت هم وجود دارد. از سوی دیگر همیشه توقعی که از یک مجموعه بهعنوان رسانه ملی وجود دارد زیاد است و به همین دلیل نقاطضعف آن به چشم میخورد. یکی از دلایلی که رسانههای معاند، صداوسیمای ملی ما را نقد میکنند این است که ذائقه مخاطب همیشه به نقد یک جریان قوی سوق دارد.»
او اظهار داشت: «افت صداوسیما در سهحوزه اتفاق افتاده است؛ واقعنمایی که نسبت به زمان آقای لاریجانی قطعا افت داشته است. حوزه صراحت رسانهای که در این زمینه هم با افت روبهرو هستیم و حوزه سوم نقد است که در این زمینه هم شاهد افت رسانه ملی هستیم، این مولفهها هم در موضوعات سیاسی و هم در موضوعات فیلم و سریال و... وجود دارد. »
ایمانجانی با تاکید بر اینکه همیشه در برنامههای گفتوگومحور برای نقد کردن از کارشناسان ثابتی استفاده میشود، گفت: «متاسفانه از معرفی چهره و آدمهای جدید با زاویههای دید مختلف غافل شدهایم و از افرادی که مطلع نیستند استفاده میکنیم، تا جایی که میبینیم در یک برنامه برنامه با توهین ادامه پیدا کرده و وقتی فضا تند شد، منجر به تعطیلی اصل کار میشود و شاهد افزایش محافظهکاری در چنین برنامههایی هستیم.»
مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان» بیان داشت: «معتقدم باید در موضوع مصلحتاندیشی بایستیم و آن را با توجه به ذائقه و نیاز مخاطب تعریف کنیم. همچنین نیاز داریم تا صداوسیما در قوانین خود محکم بایستد؛ به عنوان مثال مجری را نباید حذف کرد بلکه باید او را مدیریت کرد. همچنین باید به فکر جایگزینی افراد با تربیت نیروی انسانی جوان و دارای تخصص باشیم.»
رسانه را به درستی نمیشناسیم
در ادامه میرفتاح با تاکید بر اینکه در انقلاب اسلامی در امر رسانه ناکام و ناموفق بودهایم، گفت: «متاسفانه در این عرصه نهتنها موفق نبودیم بلکه بازی را به حریف واگذار کردیم. یعنی موقعیتهای بسیار عالی و ممتاز، زمان و انرژی را از دست دادیم و مرجعیت رسانهای را تا حدود زیادی به رسانههای معاند خارج از مرزهای ایران منتقل کردیم. صداوسیما جزء معدود ارگانهایی است که مظهر اتفاقنظر است و همه؛ حزباللهی و غیرحزباللهی، اصلاحطلب و غیراصلاحطلب وفاق دارند که این رسانه، رسانه خوبی نیست و کسی در داخل کشور پیدا نمیشود که از عملکرد این رسانه راضی باشد.»
او افزود: «رسانه ملی امروز با اهداف انقلاب سازگاری ندارد و عموم دولتها و مردم از صداوسیما ناراضی هستند، زیرا معتقدند حرف ما در صداوسیما گفته نمیشود و دولتها هم باور دارند که خدماتشان در آن بازتاب داده نشده است. در اوایل انقلاب با حسننیت گمان میکردیم صداوسیما یک ظرف است که اگر مظروف آن را عوض کنیم مطلوب میشود یعنی ظرفی است که آنها در آن شراب میخوردند و اگر ما در آن شربت سکنجبین بخوریم این ظرف پاک میشود.»
سردبیر سابق روزنامه اعتماد بیان داشت: «هر رسانهای به جهت تکنولوژی، اقتضائاتی دارد که باید برای آن هماهنگ باشد. حتی رسانههای سادهای مانند منبر هم برای خود اقتضائاتی دارند و هر کسی نمیتواند بالای منبر برود و وعظ کند و متاسفانه عمده کسانی که در کشور ما انقلاب کرده بودند، فهمشان از رسانه، فهم منبر بود. بهعبارت دیگر تصور میکردند صداوسیما یک منبر فراگیرتر است و چنین تلقیای باعث شد نتوانیم آنچنانکه شایسته است رسانه را به خدمت بگیریم.»
میرفتاح اظهار داشت: «رسانه به ابزاری برای انقلاب اسلامی تبدیل نشد و امروز کار به جایی رسیده است که بسیج دانشجویی هم از این قصه ناراضی است، اما در دل این موضوعات، محافظهکاری، نابلدی، اشتباهات فردی و جمعی هم وجود داشته است، اما واقعیت اصلی این است که ما رسانه را به درستی نمیشناسیم.»