کد خبر: 52658

«فرهیختگان» گزارش می‌دهد

بزک سیاست خارجی ترامپ به اسم فرصت دیپلماسی

مواضع اخیر مقامات وزارت خارجه آمریکا که کم از شروط 12 گانه پمپئو ندارد چگونه توسط برخی محافل داخلی و رسانه های خارجی بازنمایی می شود؟

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات‌متحده پنجشنبه گذشته و درحالی که در نشست کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان سخنرانی می‌کرد با اذعان بر اینکه ایالات‌متحده حدود سه‌سال پیش از برجام خارج شده و مدت‌ها بعد از آن ایران عدول از تعهدات خود را در برجام آغاز کرده است، با وقاحت تمام گفت تا زمانی که ایران به تعهدات برجامی خود بازنگردد آمریکا تحریم‌ها را لغو نخواهد کرد، حرفی که به‌خوبی نشان داد مسیر آغازشده در دوران دونالد ترامپ با همان قوت ازسوی دولت دموکرات نیز پی گرفته شده است.

البته این حرف تنها شاهد این ماجرا نیست، چراکه آنتونی بلینکن اظهارنظر دیگری هم داشت که حسابی خبرساز شد و پازل را کامل کرد. او خبرهای روزهای اخیر درمورد آزادسازی اموال بلوکه‌شده ایران در کره‌جنوبی را نیز رد کرد و گفت گزارش‌ها از آزادشدن پول‌های ایران در کره‌جنوبی نادرست است و او به‌عنوان وزیر امور خارجه آمریکا با آزادشدن پول ایران که به‌دلیل تحریم‌های آمریکا در سئول بلوکه‌شده، مخالف است.

در این میان دو نکته دیگر را هم باید مدنظر قرار داد؛ اول اینکه وزیر امور خارجه آمریکا در ابتدای اسفندماه با تکرار اظهارات دیگر مقامات این کشور گفته بود بازگشت به برجام را مسیری برای توسعه توافق به دیگر موضوعات و البته محکم‌کردن توافقات پیشین حوزه هسته‌ای می‌داند.

موضوع دوم تحریم‌های جدیدی است که ازسوی ایالات‌متحده درمورد ایران اعمال شده و دو تن دیگر از اتباع کشورمان به‌دلیل تلاش برای دور زدن تحریم‌ها در لیست تحریم قرار گرفتند، این اقدام اولین دور از تحریم‌های آمریکا در زمان حضور جو بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا است.

  سیاست درست تعهد، اقدام و مذاکره

منتفی‌شدن بازگشت پول‌های بلوکه‌شده ایران از سئول درکنار تحریم جدید و نهایتا تاکید بر اینکه آمریکا بنا ندارد دست از فشار حداکثری و رفع تحریم‌ها بردارد، باعث شد وزیر امور خارجه به رفتار ترامپ‌گونه بایدن واکنش نشان دهد و بگوید آمریکا مدعی ارجح دانستن دیپلماسی در سیاست شکست‌خورده فشار حداکثری دوران ترامپ است. با  وجود این، آنتونی بلینکن درباره ممانعت از اقدامات کره‌جنوبی در انتقال پول خودمان به کانال سوئیس که تنها برای دارو و غذا مورد استفاده قرار می‌گیرد رجزخوانی می‌کند، تکرار ‌همان سیاست ترامپ است و همان نتیجه‌ای را به‌دنبال خواهد داشت که در دوران او رقم خورد و حالا تنها راه موجود این است: تعهد، اقدام و نشست. چنین موضع درستی را البته پیش از این حسن روحانی هم تکرار کرده بود و با تاکید بر اینکه آمریکا باید دست از فشار حداکثری بردارد، گفته بود تحریم را بردارید تا راه دیپلماسی و مذاکره باز شود.

 این وضعیت اما نشأت‌گرفته از دو نگاه متفاوت میان واشنگتن و تهران است؛ دو نگاهی که بیشترین فاصله را امروز از یکدیگر دارند و خیلی‌ها معتقدند به این سادگی‌ها نمی‌توان اشتراکی میان آنها یافت، واشنگتن از یک‌سو به‌دنبال ورود به یک فرآیند گام‌به‌گام مرحله‌به‌مرحله برای رفع چالش‌های کنونی است و ایران هم که می‌داند ورود به چنین فرآیندی با احتمال بسیار بالا منجر به دائمی‌شدن همه تحریم‌ها می‌شود و منافع کشور را حداقلی خواهد کرد براساس یک منطق درست و عاقلانه می‌گوید همه تحریم‌هایی که از ۱۸اردیبهشت تاکنون تصویب و وضع شده (اعم از بازگشت تحریم‌های رفع‌شده در برجام، یا حدودا ۸۰۰مورد تحریم جدیدی که برای اجرای سیاست فشار اعمال‌شده) باید به‌صورت یکجا رفع شود تا مسیر اجرای دوباره تعهدات هسته‌ای ازسوی ایران فراهم آید.

درمورد فرآیند گام‌به‌گام و خطرات آن هم قبلا در «فرهیختگان» به تفسیر نوشته بودیم که چرا ورود به چنین مسیری یک خطای بزرگ است و ریسک بالایی دارد.

ایجاد یک فرآیند بسیار پیچیده حقوقی که آمریکایی‌ها می‌توانند تنها با تغییر یکی، دو عبارت مانند پی‌نوشت۱۶ پیوست دوم برجام بخش عمده‌ای از کل توافق را منتفی سازند. درکنار اینکه تعهدات ایران دقیق، ملموس روی زمین و نهایتا به‌وسیله یک مرجع مورد وثوق طرفین قابل راستی‌آزمایی است و آمریکا برعکس نه تعهدات دقیقی دارد و نه انجام آنها از جانب چنین مرجعی قابل راستی‌آزمایی است، می‌تواند به‌سادگی اصل رفع حدود ۱۵۰۰تحریم را کنار بگذارد و ایران را درگیر مسائل جزئی و البته زیاده‌خواهی‌های آمریکایی‌ها کند. ورود به میز مذاکره فعلی درباره لغو تحریم‌ها، در شرایطی که از یک‌سو صنعت هسته‌ای نصفه‌ونیمه بوده و ازسوی دیگر فشار و تحریم‌های حداکثری ملموس و آشکارا وجود دارد علاوه‌بر موضع انفعال، مذاکره با طرفینی است که هرکدام‌شان به‌نوعی خواهان ایجاد محدودیت برای تهران هستند و امروز فشار سنگینی هم از جانب کنگره آمریکا، رژیم‌صهیونیستی و کشورهای عربی بر ایران تحمیل می‌کنند، از این‌رو همچنان بهانه‌های زیادی برای عقب ننشستن دارند. در چنین شرایطی هر عقل سلیمی توصیه می‌کند تا کامل‌شدن برگ‌های اقتدار یا حداقل مساوی‌شدن مواضع (رفع تحریم‌های اصلی) مذاکره به تعویق بیفتد.

  تلاش برای وارونه‌نمایی ادامه دارد

در این میان اما یک نکته جالب وجود دارد و آن حجم وقاحت و اصرار بر عهدشکنی توسط آمریکا و اروپاست. آنها در این مدت تمام تلاش خود را کردند فضا را به‌گونه‌ای ساماندهی کنند که گویی ایران از توافق هسته‌ای خارج‌شده و تعهدات خود را نقض کرده است؛ همچنین اساسا گزاره خروج آمریکا از توافق در ۱۸اردیبهشت سال‌۹۷ و بعد از آن برگشت همه تحریم‌ها به‌اضافه بدعهدی اروپایی‌ها نسبت به همکاری تجاری با ایران را نادیده بگیرند.این وضعیت دقیقا همان وارونه‌نمایی است که رهبر انقلاب در سخنان خود به‌مناسبت سالروز بعثت حضرت‌رسول(ص) مطرح کردند، چیزی که البته خاصیت آمریکایی‌هاست و در دیگر جنایت‌های تاریخ این کشور نسبت به کشورهای دیگر نیز مشاهده شده و حالا ساماندهی گسترده رسانه‌های بین‌المللی از جانب آنها نیز چنین بستری را بیش از پیش فراهم کرده است. همین ترفند و ابزار باعث‌شده بایدن و تیمش به خود اجازه دهند بدون عذرخواهی یا لغو تحریم با مردم ایران به تعامل مستقیم بپردازند و حتی ابزار فریبی چون خط نستعلیق را نیز واسطه این ارتباط کنند.

با وجود این، اما همچنان می‌توان امیدوار بود که افکارعمومی دنیا آنقدر بیدار و هوشیار باشند که بدانند و فراموش نکنند ترامپ درطول چهارسال گذشته چه کرده و چه بستر ظالمانه‌ای را برای مواجهه با کشوری چون ایران فراهم آورده است و حالا نیز جانشینان او همان سیاست را دنبال می‌کنند. از این‌رو تداوم موضع بحق ایران با استفاده از ابزارهای موجود و رسانه‌های صادق در دنیا می‌تواند همچنان فضا را به‌نفع ایران حفظ کرده و توپ را در زمین آمریکا و حامیانش نگه دارد.

  چرا باید به آینده امیدوار بود؟

از طرف دیگر اما باید به برخی واقعیت‌های میدانی هم توجه کرد؛ موضوعاتی که نشانه‌های بسیار مشخصی درباره موفقیت مسیر ایران هستند و نویدبخش شرایطی بهتر.

اولا اقتصاد ایران اندکی بهبود یافته و به گزارش مراکز مختلف داخلی و خارجی درحال عبور از اوج تحریم‌هاست. به‌عبارتی، ایران فشار تحریم‌ها را تخلیه‌شده می‌بیند و مسیر تداوم رشد اقتصادی راه را هموار. از یک‌سو رسانه‌ها تایید می‌کنند فروش نفت ایران تنها به کشور چین مرز ۸۰۰هزار بشکه در روز را رد کرده و ازسوی دیگر بعد از مدت‌ها رشد اقتصادی ماهانه کشور مثبت شده است. علاوه‌بر اینها، توافقات برنامه‌ریزی‌شده در این سال‌های تحریم کم‌کم به ثمر نشسته و درحال اجرایی‌شدن است. همکاری ایران با اوراسیا گسترش‌یافته، هندی‌ها در بعضی اقدامات قبلی خود تجدیدنظر کردند و اخبار گویای این است که به احتمال فراوان در ماه‌های اولیه سال۱۴۰۰ توافق ۲۰ساله ایران با چین هم امضا خواهد شد. درکنار این موضوعات در سطح منطقه هم نشانه‌هایی از امیدواری هست. برای مثال عربستان بیش از گذشته تحت‌فشار یمنی‌هاست و احتمالا مجبور خواهد بود در آینده‌ای نه‌چندان دور از همه تندروی‌های ظالمانه خود دست بکشد.

  نبود صدای واحد در داخل؛ پاشنه‌آشیل تامین منافع ملی

تحقق و رشد مسائل و موضوعاتی که در بالا ذکر شد، همگی در گروی تداوم و حفظ سیاست کنونی برای حفظ برگ‌های روی میز ایران است، از توسعه صنعت هسته‌ای گرفته تا تقویت و سامان عرصه اقتصاد و حتی تصمیمات دقیق در خارج از مرزها. به‌جز این مساله اما یک نکته مهم دیگر هم وجود دارد که به‌هیچ‌وجه نباید آن را از یاد برد و از دستورکار خارج کرد، چیزی که می‌تواند به‌تنهایی پاشنه‌آشیل تامین منافع ملی تلقی شود.

این نشانه‌های امیدواری در شرایطی می‌تواند با ارزش تلقی شود و برگ‌برنده باشند که وضعیت سیاسی اجتماعی ما در ایران معکوس آنها نباشد، به این معنا که درمقابل برنامه‌ریزی توأم با فریب کشورهای خارجی، وحدت‌رویه و نظر در کشور وجود داشته باشد و فرد یا گروهی نباشد که از دل حاکمیت یا از میان مسئولان سیاسی و فعالان حزبی معتقد به سازش و تقدیم امتیازات بیشتر به ایالات‌متحده باشد که اگر غیر از این باشد طرف مقابل امیدوار به موفقیت و تداوم فشارها خواهد شد.

مرتبط ها