مجموعه مقالات علم، مرز بیپایان خلاصه دیدگاههای کارشناسی متخصصان حوزه سیاستگذاری علموفناوری درخصـوص آینده تحقیقات و پژوهشهای علمی است که «فرهیختگان» بخشهای مختلف آن را هر روز در همین ستون منتشر میکند.
با توجه به محیط نوآورانه، بسیاری از محققان حدود 40 درصد از زمان خود را صرف آماده کردن گزارشها یا پروپوزالهایی میکنند که 15 درصد از شانس دریافت بودجه را به خود اختصاص میدهند. در این میان، فشارهای نظارتی بیشتر و بیشتر شرکتهای آمریکایی را بهسمت تاسیس آزمایشگاههای پژوهشی در خارج از کشور سوق میدهند، حتی بهعنوان عدم تطابق بین منافع و عملکردهای دانشگاهها و صنعت مانع انتقال ایدههای جدید از تحقیق پایه به محصولات جدید میشود.
«آگوستین» با نگاه به جلو، اینگونه نتیجهگیری کرد که ما نیاز به سادهسازی ارتباط میان افرادی داریم که بودجههای تحقیقاتی را تامین میکنند، پژوهشها را انجام میدهند و این پژوهشها را بهکار میگیرند. ما قصد داریم سیستم آموزش عمومی را بهطور اساسی بازنگری کنیم و قرار است یک شرکت نوآوری را راهاندازی کنیم که بتوانیم از استعدادهای تمام آمریکاییها بهویژه کسانی استفاده کنیم که درحالحاضر کمترین نمایندهها را دارند... چنانچه این کار را در 75 سال بعد شروع کنیم، وضعیت ما هنگام شروع تحتمجموعه شرایط بسیار متفاوتی نسبت به زمان خواهد بود که «وانوار بوش» پیشنهاد قابلتوجه خود را مطرح کرد.
ادعای افزایش بودجه تحقیقات فدرال
«سیمون جانسون»، پروفسور علوم اقتصاد و کارآفرینی در مدرسه مدیریت اسلون MIT گفته است: «سیاستگذاران در ارائه بودجههای دولتی برای بخش پژوهش بهدنبال شناخت ارزش این پیشنهاد و منافع در مقابل هزینهها هستند. اما در این نقطهنظر، شواهد کاملا واضح و بسیار قوی است.» او معتقد است که بازدههای اجتماعی بر علم بسیار زیاد است. اگرچه بازدههای خصوصی به شرکتها بهنوعی از بین رفتهاند اما علم هنوز سرمایهگذار بسیار خوبی برای دولت چه از نظر بازدههای مالی و اشتغال باقی مانده است. جانسون این سوال را مطرح میکند که مشاغل خوب را در آمریکا در کجا میتوان یافت؟ این نوع مشاغل درون یا حولمحور علم و فناوری میچرخند. آنها به فعالیتهایی مرتبطند که یا خودتان بهشخصه انجام داده یا خلق میکنید یا پنج، 10 یا 15 سال بعد رخ میدهند، چراکه دیگران بر ایدههای شما تسلط مییابند و سپس این ایدهها را به محصولات و خدمات مفیدی تولید میکنند که قابل فروش به جهان است. او معتقد است بحث بر سر افزایش سرمایهگذاری غیرقابلانکار است.
اما این میزان افزایش چه مقدار باید باشد؟ طبق تحلیلهای جانسون، پاسخ، رقم بسیار بالایی را حدود 980میلیارد دلار طی 10 سال شامل میشود که نشانه حمایت دوبرابری فدرال از پژوهشها در آمریکاست.
جانسون معتقد است که حمایت دولت از علم در آمریکا در مسیر فعلی خود، بهرغم موفقیتهای قبلی، بهمرور کاهش مییابد. اما کشورهای دیگر، ارزش بازدههای احتمالی پژوهشها را بیشتر میدانند و به همین دلیل سرمایهگذاریهای خود را افزایش میدهند. در اقتصاد همیشه برنده، چنین کشورهایی بالاتر از آمریکا قرار میگیرند و مشاغل بسیار بهتری را ایجاد میکنند.
او نهتنها برای افزایش حمایت فدرالی از تحقیق و توسعه، بلکه برای گسترش بیش از حد این بودجه استدلال کرده بود. جانسون بر این باور است که «بوش» عنوان میکند: «بسیاری از بخشها این کشور و بسیاری از دانشگاهها و کالجها خیلی در بخش تحقیق و توسعه درگیر نیستند و کمتر متقاعد میشوند که علم موجی است که تمام قایقها را بلند میکند. تولید علم فرآیند جامعتری است و بهلحاظ توزیع جغرافیایی هم استعدادهای بیشتری را جذب و هم خلق میکند حتی منافع علم و فناوری را به افراد بیشتری نشان میدهد. شما باید این استعداد را پیدا کنید، آن را آموزش دهید و با قرار دادن استعداد و پول درکنار هم باعث شکلگیری پژوهش شوید. این دقیقا همان کاری است که بار دیگر امروز باید انجام دهید.
ثبات در میان پیچیدگی
«شیرلی تیلگمن»، پروفسور بیولوژی مولکولی و امور دولتی و رئیس سابق دانشگاه پرینکتون گفته است که حتی اگر بهدلیل پیچیدگیهایی که در دنیا وجود دارد، کافی نباشد، اصول پایه و اساسی که در «علم، مرز بیپایان» مطرح شده بود، امروز هم اعتبار دارند. بهرغم این پیچیدگیها، سرمایهگذاری در پژوهش پایه هنوز ضروری و از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه درواقع هیچنقشه جایگزینی وجود ندارد.