کد خبر: 51741

علی جمشیدی:

آغاز عملیات فریب

د رحالی که منابع نزدیک به دولت می‌گویند بایدن در فضای واقعی هیچ پالسی برای بازگشت به تعهدات نداده است، دولت جدید آمریکا در فضای مجازی به زبان فارسی و خط نستعلیق از بازگشت به دیپلماسی می‌گوید.

علی جمشیدی، روزنامه‌نگار: «آمریکا بازگشته است. دیپلماسی به کانون سیاست خارجی ما بازگشته است.» این متن پیام جو بایدن است؛ پیامی که دو روز پیش وزارت امور خارجه آمریکا در صفحه فارسی توئیترش آن را با خط نستعلیق منتشر کرده است. اگر قدری اهل سیاست و رسانه بوده و حداقل به‌عنوان یک مخاطب تحولات سال‌های اخیر میان ایران و ایالات‌متحده را پیگیری کرده باشید، به احتمال فراوان بلافاصله پس از دیدن این پیام با خط نستعلیق، به یاد پیام‌های نوروزی اوباما برای مردم ایران افتاده‌اید. البته اگر یک مخاطب حرفه‌ای یا مانند من و دوستانم یک خبرنگار سیاسی باشید، حتما در ذهن نمونه‌های دیگری را هم مرور کرده‌اید؛ مثل انگشتر عقیق و شعرخوانی‌های حافظ و سعدی «آلن ایر» سخنگوی فارسی‌زبان وزارت امور خارجه آمریکا در دولت اوباما.

این را گفتم تا زمینه‌ای باشد برای یادآوری و بازخوانی یک الگوی رفتاری مشخص در دولت‌های دموکرات برای تعامل با ایران؛ همان الگویی که از یک‌سو تلاش می‌کند با دیپلماسی عمومی و برقراری ارتباط مستقیم با مردم به‌نوعی حاکمیت را دور بزند و جامعه ایرانی را نسبت‌به ایالات‌متحده خوش‌بین کرده و از‌سوی دیگر پیچیده‌ترین و دقیق‌ترین تحریم‌ها را علیه همین مردم اعمال کند. نمی‌خواهم از کلیشه‌های مرسوم برای توصیف این نوع رفتار استفاده کنم، اما به‌خاطر بیاورید که دموکرات‌های مودب! چون اوباما در دوران حضور در کاخ‌سفید برخلاف این روی خوش چگونه با ما رفتار کردند. 14 آبان‌ماه سال 97 در «فرهیختگان» یادداشتی تحقیقی منتشر کردیم با تیتر «اوباما، آقای تحریم». در آن شماره، با احتساب دقیق موارد تحریمی آمریکا علیه ایران از اولین روز انقلاب تا پایان دولت اوباما در 20 ژانویه 2017، متذکر شدیم که چه به‌لحاظ کمی و چه به‌لحاظ کیفی بیشترین و سخت‌ترین تحریم‌ها در دوران دموکرات‌ها به‌ویژه هشت‌سال ریاست‌جمهوری باراک اوباما علیه مردم ایران وضع شده است. 11 مورد از 36 مورد که در میان آنها تحریمی چون سیسادا (CISSADA) که قانونی مادر و جامع برای تحریم ما به‌شمار می‌رود هم وجود دارد. اینها علاوه‌بر تحریم‌های عجیب‌و‌غریبی چون قانون لغو روادید است که در دوران ترامپ اجرایی شد، اما تدوین و تصویب‌شان مربوط به دوران رئیس قبلی کاخ‌سفید بود.

این موارد ذکر شد تا کمتر نیاز باشد به مواضع و اقدامات دموکرات‌ها در جریان وقایعی چون فتنه سال 88 یا تشکیل داعش در منطقه و... اشاره شود، هرچند اگر بخواهیم پرونده هرکدام از این موارد را باز کنیم، باید چندین هزار کلمه بنویسیم تا حق مطلب ادا شود و مرور کنیم که چه تلاش‌های شبانه‌روزی‌ای برای فروپاشی ایران در جریان این پرونده‌ها انجام شده است. فقط برای تاکید باید ذکر کنم که بازخوانی این دست اقدامات اصلا نیازی به دریافت اخبار پنهان یا رجوع به تحلیل‌های داخلی ندارد، بلکه صرفا با مرور خاطرات یا اظهارات رسمی روسای‌جمهور دموکرات، وزرا و معاونان‌شان قابل‌تشریح و اثبات است.

  بسته توخالی‌ با برچسب نستعلیق

بگذریم. بحث یادداشت امروز، عملکرد دولت بایدن در قبال ایران است و بررسی اینکه آیا به‌جز پیام با خط نستعلیق، دموکرات‌های تازه از راه رسیده پیشنهاد قابل‌قبولی برای ارائه به ایران دارند یا خیر؟

زمانی‌که بایدن و تیم مشاورانش وارد کارزار تبلیغاتی انتخابات آمریکا شدند، اظهارنظرهای مختلفی در نقد سیاست‌های دونالد ترامپ بیان می‌کردند که یکی از این موارد اعتراض به عملکرد رئیس‌جمهور درقبال ایران و به‌صورت دقیق‌تر نقد «خروج از برجام» و «اعمال فشار حداکثری» بود. آنها می‌گفتند سیاست‌های بی‌نتیجه ترامپ هزینه‌های زیادی برای آمریکا و متحدانش در منطقه به‌دنبال داشته و نتوانسته اهداف اصلی ایالات‌متحده را محقق کند.

درست هم می‌گفتند، تیم تندروی حاضر درکنار ترامپ، امیدوار بود ایران چهلمین سالگرد انقلاب خود را نبیند و خیلی زود تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی فروبریزد. بی‌محابا گمان می‌کردند اگر از خطوط قرمز رد شوند، پاسخی نمی‌گیرند و می‌توانند گام‌های بعدی را بلندتر بردارند؛ تجاوز گلوبال هاوک، توقیف گریس-1، ترور فرمانده سپاه قدس سرلشکر سلیمانی و...، درصورتی‌که نه‌تنها با چنین اقداماتی ایران عقب ننشست و فرونپاشید، که اولا بلافاصله جواب قاطعی به هرکدام داده شد و ثانیا در مدت‌زمانی نه‌چندان طولانی، جمهوری اسلامی توانست از زیر فشارهای سهمگین کاخ‌سفید و متحدانش خارج شود و به‌تدریج به بازسازی اقتصاد خود بپردازد، به‌گونه‌ای‌که در تابستان ۲۰۲۰ فروش نفت و میعانات ایران به حدود قابل‌قبولی یعنی بالاتر از یک میلیون بشکه در روز ارتقا یافت، صادرات غیرنفتی بیشتر شد و با استفاده از برخی ابزارها و مسیرهای متفاوت پول حاصل از صادرات به داخل بازگشت.

در چنین فضایی انتقادات از ترامپ در اوج بود و حتی بعد از نهایی شدن نتیجه انتخابات و تا قبل از 20 ژانویه که روز ورود رئیس جدید دولت فدرال به کاخ‌سفید بود، به‌صورت پراکنده‌ ادامه داشت. البته بعد از استقرار، یکی‌دو اقدام قابل‌توجه، امیدواری کسانی که به واشنگتن چشم دوخته بودند را نیز افزایش داد؛ ازجمله انتخاب افرادی چون رابرت مالی به‌عنوان مسئول میز ایران یا حتی بالاتر از آن انتخاب بلینکن و سالیوان که برداشت عمومی، حاکی از تمایل آنها به تعامل با ایران بود. با این‌حال بعد از این وقایع و فرونشستن هیاهوها، در عین ناباوری برای همان گروهی که ما نام‌شان را «منتظران بایدن» گذاشته بودیم، خبری از آمریکا نشد؛ نه رفع تحریم، نه بازگشت به توافق، نه آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده، نه مذاکره، نه پیام یا... و نه حتی ذکر نام توافق هسته‌ای در میان اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا در اولین سخنرانی رسمی بایدن. اینها را البته با اطلاع می‌گویم، نه براساس برخی اخبار رسانه‌ای؛ چراکه این روزها با استناد به بعضی اظهارات مقامات قطری یا عمانی یا حتی اظهارنظر اخیر بلینکن، گفته شده بود که مذاکرات از کانال‌های مختلف درحال شکل گرفتن است و به‌زودی، قبل از فرارسیدن سوم اسفند نتایج آن مشخص خواهد شد.

البته ما مانند «اعضای ستاد تبلیغاتی بایدن در تهران» نمی‌خواهیم براساس توهم و رویاپردازی به موضوعات نگاه کنیم؛ چراکه مشخص است این عدم التفات به توافق هسته‌ای ممکن است دلایل متفاوتی داشته باشد، ازجمله اینکه کوتاهی زمان حضور در کاخ‌سفید، چالش‌های داخلی ازجمله درگیری با کنگره، فشارهای لابی صهیونیستی-عربی و اولویت‌های بزرگی چون درگیری با چین و روسیه هرکدام می‌تواند به‌طور منطقی دلایل قابل‌قبولی به‌حساب آید، اما بحث اینجاست که سیاست‌های اعلامی، چه حرف‌های دوران تبلیغات انتخابات چه همین ارسال پیام با خط نستعلیق، با آنچه اکنون در میدان عمل واقع شده و دقیقا تداوم سیاست «فشار حداکثری» است، به‌صورت جدی تفاوت دارد و از سوی دیگر برخی در داخل رهاکننده ماجرا نیستند و همچنان امیدوارانه چشم به کاخ‌سفید دوخته و منتظرند با مساعدت‌های آمریکا تغییری در بازارهای داخلی ارز و سکه و خودرو و... ایجاد شود.

در چنین وضعیتی آنچه مسلم و مشخص است، عدم اقدام آمریکا درقبال اجرای تعهدات خود نسبت به توافق هسته‌ای 2015 با ایران حتی در پایین‌ترین و حداقلی‌ترین سطوح است و ممکن است در سایه برداشت‌هایی چون ضعف اقتصادی و اجتماعی در ایران به‌علت درپیش بودن انتخابات ریاست‌جمهوری، رسیدن به یک ائتلاف علیه ایران و... تداوم داشته باشد و لذا ما در کشور باید با یک سیاست دقیق و درست با این رفتار مواجه شویم تا مانند اتفاق یکی‌دو هفته پیش که بازارها صرفا تحت‌تاثیر فضای روانی تعدیل شد و برخی قیمت‌ها کاهش یافت، ولی بعد از یک هفته با ترشرویی بایدن دوباره افزایشی شد، درگیر تلاطمات غیرطبیعی نشده و بتوانیم مسیری که هرچند با سرعت کم آغاز شده را ادامه دهیم.

  ویژگی‌های یک کنش دقیق چیست؟

اولین و شاید مهم‌ترین مساله‌ای که این روزها باید مدنظر سیاستمدار و سیاستگذار ایرانی قرار گیرد، کنار گذاشتن تلاش‌های طرف غربی برای ایجاد فریب در ایران چه در سطوح حاکمیتی و چه در میان افکار عمومی است. اینکه ما فریب خط نستعلیق یا اقداماتی مشابه که احتمالا در آینده بیشتر و پررنگ‌تر خواهد بود را نخوریم، دقیقا برخاسته از تجربه‌ای است که پیش‌تر و پس از دیدن روی خوش دموکرات‌ها، گفت‌وگوی تلفنی با اوباما، قدم زدن در کنار دریاچه لمان در ژنو و... کسب کرده‌ایم، «تقریبا هیچ» دقیق‌ترین واژه برای توصیف نتیجه آن صمیمیت‌ها، مذاکرات دوجانبه و حساب کردن روی قول و امضای باراک اوباما و جان کری است و اکنون باید مطابق واقعیت‌ها تصمیم بگیریم.

دومین مساله این است که سیاستگذار ایرانی شرایط کنونی خود و طرف غربی را به‌خوبی ببیند و براساس آن دست به تصمیم‌گیری بزند. دقت در این وضعیت باوجود انبوه مشکلاتی که امروز اقتصاد، اجتماع و سیاست ایران را فراگرفته، گویای تفاوت شگرف با هر موقعیت زمانی دیگری است.

در بعد داخلی ما دستاوردهایی داشته‌ایم که به هیچ عنوان قابل‌انکار نیست. مهم‌ترین آن شکست سیاست فشار حداکثری است؛ سیاستی که ‌ بالغ‌بر2.5 سال از هیچ اقدامی فروگذار نکرد، تحریم، تهدید، ترور و... اما به نتیجه دلخواه خود نرسید و نهایتا مسببان آن کنار رفتند و باقی‌مانده یک آبروریزی بزرگ برای ایالات‌متحده به‌عنوان یک ابرقدرت بود. امروز اقتصاد ما براساس راهبرد دور زدن تحریم تنظیم شده و موفقیت‌های قابل‌توجهی هم داشته است و دست کشیدن از آن می‌تواند تبعات غیرقابل جبرانی داشته باشد. در اقتصاد علاوه‌بر این مساله که باعث شده واردات و صادرات قدری جان بگیرد و به‌تدریج بهبود یابد، آنچنان‌که آمارهای داخلی و جهانی نیز گویای تخلیه فشار و حرکت به‌سوی رشدهای مثبت است، دستاوردهای دیگری ازجمله فعال شدن در میان کشورهای اوراسیا و موضوعات دیگری که از حوصله بحث خارج است حاصل شده که همگی نشان‌دهنده یک مسیر روشن و امیدوارکننده است.

  یک ابردستاورد در جریان «فشار حداکثری»

علاوه‌بر مساله اقتصاد یک دستاورد بزرگ یا بهتر بگوییم یک «ابردستاورد» در کشور حاصل شده که خود می‌تواند هم بعد وحدت و اقتدار ملی را تقویت کند، هم ارزش اقتصادی قابل‌توجهی داشته باشد و هم تضعیف‌کننده فشارهای خارجی باشد. امروز که من این متن را می‌‌نویسم و شما مطالعه می‌کنید، در اوج پاندمی ویروس کرونا و در میان ده‌ها کشور پیشرفته علمی و صنعتی، ایران جزء 6-5 کشوری است که توانسته به تکنولوژی ساخت واکسن کرونا دست ‌یابد و جلوتر از بسیاری از کشورهای اروپایی چون فرانسه و حتی ژاپن و استرالیا که این نمونه آخری دست‌ها را بالا برده و در مبارزه برای ساخت واکسن فعلا تسلیم شده، مراحل تست انسانی را با موفقیت بگذراند. خب این دستاورد علمی که در اواسط بهار به تولید صنعتی هم می‌رسد، درکنار مدیریت و مبارزه نسبتا موفق با همه‌گیری کرونا حداقل در قیاس با کشورهایی چون آمریکا و انگلیس یک قوت قلب بزرگ و از آن توانمندی‌هایی است که به‌تنهایی می‌تواند دشمنان کشور را عقب براند و نگذارد فشارهای سنگین روحیه مردم را تضعیف کرده و آنها را بشکند. در بعد خارجی که البته نمی‌خواهیم روی آن توقف و تمرکز کنیم هم فرصت‌های قابل‌توجهی هست.

قبلا نوشتیم و توضیح مجدد آن هم فرصتی جداگانه می‌طلبد، اما امروز به‌لحاظ بین‌المللی آمریکا و کشورهای متحد آن اصلا در شرایط مساعد نیستند و مانند قبل نمی‌توانند به زورگویی و سلطه‌جویی خود ادامه دهند. در بسیاری از جبهه‌ها به دلایل مختلف که یکی از آنها ایران و محور مقاومت است عقب نشسته‌اند یا حداقل مشغول یک درگیری بزرگ هستند و هر آن ممکن است اساسا عقب نشسته و میدان را خالی کنند. ماجرای یمن یکی از آنها است. امروز آمریکا درکنار شکاف بزرگ داخلی، با چین رقابت غیرقابل انکاری دارد و با روس‌ها هم در مواجهه‌ای مشابه وارد شده است و چندین و چند مورد دیگر. با این توصیفات و این نکاتی که به اجمال ذکر شد، باید دانست و مطمئن بود که با یک هوشیاری و دقت نظر و با دوری از توهم می‌توان از این شرایط به روزهای بهتر گذر کرد؛ مانند اصلاحیه بودجه که نشان از یک تغییر در فهم دولت از مسائل روز کشور و فضای بین‌المللی داشت، دقت در موضوعات دیگر هم می‌تواند گره‌گشای مشکلات باشد و شرایط را به‌صورت محسوسی بهبود بخشد.

 

مرتبط ها