کد خبر: 51657

آیا «دادستان» آخرین آزمون فیلمسازی ده نمکی است؟

راه بی پایان یک ژورنالیست

بدون هر نوع قضاوتی درباره کیفیت سریال دادستان، می‌شود تقریبا از این مطمئن بود که این آخرین یا یکی از آخرین فرصت‌هایی است که به ده‌نمکی داده می‌شود و او اگر این‌بار هم شکست بخورد، همه را آماده دل‌کندن از خود و نام پرآوازه‌ای که در فیلمسازی دهه 80 به هم زده بود، می‌کند.

میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌نگار طی گزارشی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: سینمای ایران بین سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲، 6 سال نفسگیر را با مسعود ده‌نمکی گذراند؛ کسی که یک ژورنالیست تندوتیز در سال‌های دهه 70 بود و استقبال مردم از فیلم‌هایش کارکردی نمادین برای یکی از جریانات سیاسی کشور داشت. او وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد، ۱۱ ساله بود و وقتی به پایان رسید، ۱۹ سال داشت. بااین‌حال می‌گوید دهه اول انقلاب را اسلحه به‌دست بوده است. او وقتی دهه ۷۰ رسید، به فعالیت‌های میدانی در حوزه سیاسی و حضور در تجمعات پرداخت و در کنار آن کار رسانه‌ای را پی‌گرفت. خودش می‌گوید دهه دوم را قلم‌به‌دست بوده که به نظر می‌رسد در این زمینه حق با اوست. ده‌نمکی در سال ۱۳۸۲ مستند «فقر و فحشا» را ساخت و بین سال‌های ۸۳ تا ۸۵ مشغول ساخت یک مستند فوتبالی با نام «کدام استقلال؟ کدام پرسپولیس؟» بود. پس از اینها در سال ۱۳۸۶ سری اول فیلم «اخراجی‌ها» نمایش داده شد و انفجار گیشه‌ها را در پی‌آورد. «اخراجی‌های ۲ و ۳» در سال‌های ۸۷ و ۸۹ نمایش داده شدند و سری اول فیلم «رسوایی» در پایان سال ۱۳۹۱ روی پرده رفت. این فیلم‌ها یکی پس از دیگری رکورد گیشه‌های سینمای ایران را به لحاظ عددی می‌شکستند و ده‌نمکی هر بار از سقف قبلی خود هم بالاتر می‌رفت.

او در این پنج سال شده بود مثل حسین رضازاده در دوران اوج فعالیت ورزشی‌اش؛ دورانی که رضازاده مرتب رکوردهای قبلی خودش در افزایش وزنه‌ها را می‌شکست و این کم‌کم داشت حتی خودش و خیلی از حرفه‌ای‌های ورزش ایران را نگران می‌کرد که سرانجام توقعات ناتمام مردم از او در شکستن رکوردها چگونه خواهد شد. اما تفاوت رکوردشکنی‌های پی‌در‌پی ده‌نمکی با رضازاده در این بود که ده‌نمکی برای کسب این موقعیت، از دوپینگ‌های دولتی برخوردار بود. او می‌گوید در دهه سوم انقلاب دوربین‌به‌دست بوده که در این زمینه هم حق با اوست و از آنجا که رکوردشکنی‌هایش می‌توانست برای یکی از جریانات سیاسی کشور کارکرد نمادین داشته باشد، توانست در دوره‌ای که آن جریان سیاسی امور اجرایی را در دست داشت، از دوپینگ‌هایی که برای رسیدن به این موقعیت کمکش می‌کردند، بهره ببرد. اما در دهه چهارم انقلاب، یعنی در دهه ۹۰ شمسی، مسعود ده‌نمکی چه موقعیتی داشت و چه فعالیت‌هایی کرد؟

حدود یک ماه تا پایان این دهه باقی مانده و ده‌نمکی در این سال‌ها تبدیل به نماد فروریخته‌ای شده که همچنان تلاش می‌کند با رفتن سراغ سوژه‌های حساس و گفتن آنچه دیگران جرات یا توان یا ابتکار رفتن به سراغش را ندارند، به روزهای اوجش برگردد. درمورد ده‌نمکی از ابتدا این بحث مطرح بود که فیلم‌هایش را تقریبا دیگران برایش می‌سازند. حدود ۱۴ سال پس از شروع حضور او در فیلمسازی داستانی ایران، اگر بخواهیم تعارف را کنار بگذاریم و صریح‌تر صحبت کنیم، باید گفت که در این زمینه بیش از هرکسی نام محمدرضا شریفی‌نیا مطرح بود. کسی که او را شخصیتی بسیار موثر برای حضور بازیگران در پروژه‌های سینمایی هم می‌دانستند اما بعد از تغییر دولت، غیر از مسعود ده‌نمکی، یکی دیگر از کسانی که به حاشیه رفت همین فرد بود. گفته می‌شد شریفی‌نیا در ساخت سری اول تا سوم اخراجی‌ها نقش مشورتی بسیار موثری داشته و با اینکه به‌عنوان بازیگر در سری اول رسوایی هم حضور داشت، کمرنگ شدن نقش او در سینمای ده‌نمکی از همین فیلم شروع شد.

ده‌نمکی بعد از هر موفقیتی در گیشه‌ها، بی‌اینکه توجه کند این موفقیت‌ها به‌دلیل شرایط ویژه‌ای که در اختیارش قرار گرفته‌، ایجاد شده است و با نسبت دادن موفقیت‌ها به توان فنی خودش، هر روز غره‌تر شد و از قبول نظر مشاوران فاصله بیشتری گرفت. هنگام ساخت اخراجی‌های۳، یک کارگردان جوان انیمیشن به سر صحنه فیلم آورده شد تا برای ضبط پلان‌ها استوری‌برد بکشد. این درحالی بود که ضبط تصاویر به شکل چند دوربینه (که روشی کاملا تلویزیونی است) و در بسیاری از صحنه‌ها به شکل دوربین‌روی‌دست (که شکل به‌کاررفته آن در این فیلم، با میزانسن‌های از پیش‌تعیین‌شده جور درنمی‌آید) انجام شدند. استوری‌برد زدن در چنین فضایی، کاملا بی‌معنی خواهد شد. اما به نظر می‌رسید طراح استوری‌برد برای این به سر صحنه آورده شده که ده‌نمکی بتواند با استناد به حضور او به باقی مشاورانش بگوید من می‌دانم چه می‌کنم و برای آن برنامه مشخصی دارم و به این ترتیب، بتواند از زیر سلطه این مشاوران خارج شود. با موفقیت ده‌نمکی در خروج از سلطه مشاورانش که نام شریفی‌نیا بین تمام‌شان بیشتر مطرح بود، عیار واقعی او در مهارت‌های فنی‌اش هم بیشتر مشخص شد.

ده‌نمکی از اخراجی‌های ۳ به این‌سو یک فرم فنی تلویزیونی پیدا کرد که تقلیدی دست‌دوم از کارهای سیروس مقدم بود. این وضعیت شاید در اخراجی‌های ۳ تا حدی توسط مشاوران ده‌نمکی کنترل شده بود اما در رسوایی، او توانست بیشتر از قبل، از شعاع این تسلط خارج شود و بیشتر خودش باشد و خود را نشان بدهد. به هرحال رسوایی باز هم رکورد گیشه‌ها را شکست اما پس از آن بود که دولت عوض شد و رفته‌رفته خیلی چیزها تغییر کردند. حالا نه‌تنها دیگر فقط ده‌نمکی نبود که اجازه عبور از بعضی خط‌قرمزها را داشت، بلکه او رانت‌های تبلیغاتی و اکران را هم از دست می‌داد. در سال ۱۳۸۸ گفته شد که از همزمانی اکران فیلم «درباره الی» و «اخراجی‌های ۲» جلوگیری شده تا فیلم ده‌نمکی باز هم بتواند رکوردشکن شود. این‌قدر به این قضیه اعتراض شده بود که «جدایی نادر از سیمین» توانست در نوروز ۱۳۹۰ همزمان با «اخراجی‌های ۳» اکران شود ولی به فیلم ده‌نمکی سه برابر فیلم اصغر فرهادی سالن نمایش داده شد و دقیقا سه برابر آن هم فروخت. از سال ۱۳۹۲ که دولت عوض شد، این امکانات برای ده‌نمکی از بین رفت. فیلم بعدی او با نام «معراجی‌ها» در نوروز ۱۳۹۳ به‌راحتی قافیه را به یک کمدی دیگر با بازی رضا عطاران باخت و «رسوایی ۲» در سالی اکران شد که حالا تمام امکانات و دوپینگ‌های قبلی او در اختیار فیلمسازی که درباره الی و جدایی نادر از سیمین را ساخته بود، قرار می‌گرفت.

رکوردشکنی فیلم «فروشنده» به همان اندازه ساختگی و دستکاری‌شده بود که رکوردشکنی‌های ده‌نمکی در دهه ۸۰. این بازی نازیبا با ده‌نمکی شروع شد؛ اینکه جریانات سیاسی، وقتی قدرت اجرایی را در دست دارند، آمار فروش و استقبال از یک فیلم به‌خصوص را بالا ببرند تا سندی برای تمایل مردم به گفتمان سیاسی خودشان دست‌وپا کرده باشند. در آن سالی که فروشنده اکران شد، سری دوم رسوایی شکست سنگینی را در گیشه تجربه کرد و جنبه نمادین ده‌نمکی به‌طورکلی فرو ریخت. او به‌طور موازی و همزمان، از یک‌سو در کیفیت ساخت آثارش دچار افول می‌شد و از طرف دیگر حمایت‌های ویژه در توزیع و تبلیغات را از دست می‌داد.

مسعود ده‌نمکی در سال ۱۳۹۷ فیلم «زندانی‌ها» را ساخت که حتی نام آن مشخص می‌کرد سازنده‌اش درحال تقلید ناشیانه از کارهای موفق قبلی است. این فیلم را در بهترین ارزیابی می‌شد یک تله‌فیلم کمدی برای ایام مناسبتی تلویزیون به‌حساب آورد و به‌‌قدری در گیشه وضع بدی داشت که چندان کسی انگیزه نگارش نقد منفی را هم درباره‌اش پیدا نکرد. حالا دیگر ده‌نمکی برای هیچ‌کدام از جریان‌های سیاسی فعال در کشور، کارکرد نمادین هم ندارد و به نظر نمی‌رسد در آینده هم داشته باشد. هیچ‌کس نیست که بالارفتن پرچم چنین فیلمسازی را به‌مثابه ابزاری برای نشاندن رقبا بر سر جایشان ببیند. گره‌خوردن سرنوشت فیلمسازی ده‌نمکی، به جریان‌های سیاسی، باعث شد او یک جهش خیره‌کننده و پس از آن یک افول حیرت‌انگیز داشته باشد. البته این را هم نباید از یاد برد که او بیشتر از اینکه خاستگاه سینمایی داشته باشد، خاستگاه سیاسی داشت. ده‌نمکی کسی است که امروز تقریبا تمام مردم ایران نامش را به‌عنوان کارگردان می‌شناسند اما این شهرت دیگر برای کمتر کسی نسبت به فیلم‌های او کنجکاوی ایجاد می‌کند. او اولین کسی است که در سینمای ایران برای یک دولت و یک جریان سیاسی، چنین جنبه نمادین پیدا کرد و تمام امکانات برای بالا رفتن پرچمش به‌عنوان خاری در چشم رقبا به‌کار گرفته شد. البته برای فرونشاندن این آتشفشان، بعدها و در دولت دیگری که با دولت حامی ده‌نمکی رویکردی کاملا متضاد داشت، افراد بسیاری دارای این کارکرد نمادین شدند. به‌عبارتی با ده‌نمکی بود که سینما به صحنه طناب‌کشی بین جریان‌های سیاسی تبدیل شد، با او بود که رانت گفتن ناگفتنی‌ها برای یک فیلمساز تا این حد اهمیت پیدا کرد و با او بود که از این پس، ورود مستقیم افراد کاملا غیرسینمایی، به صحنه فیلمسازی، به‌عنوان یک رویکرد محکوم به شکست، ارزیابی خواهد شد.

ده‌نمکی پیش از این دو یا سه سریال تلویزیونی هم ساخته بود و حالا با «دادستان» به این مدیوم برگشته است. او سریال «دارا و ندار» را در دوران اوج کاری‌اش ساخت و معراجی‌ها که یک نسخه سینمایی از آن اکران شد، بعدها به‌صورت سریال هم روی آنتن تلویزیون رفت. هیچ‌کدام از سریال‌های ده‌نمکی در بین باقی سریال‌های تلویزیون کار شاخصی نبودند و چندان به چشم نیامدند. او حالا در دورانی که به‌‌وضوح شاهد رکود تولیدات داستانی در تلویزیون هستیم، با جنجال‌های فراوان سراغ ساخت سریالی درباره عدالت‌خواهی و مسائل سیاسی-اجتماعی گوناگونی از این دست رفته است.

به نظر می‌رسد هنوز عده‌ای دست از امیدواری به این نام پرآوازه و البته افول‌کرده برنداشته‌اند و باز هم دارند سپردن فرمان به دست او را امتحان می‌کنند تا شاید اتفاق قابل‌توجهی در جلب‌نظر از مخاطبان رخ بدهد. بدون هر نوع قضاوتی درباره کیفیت سریال دادستان، می‌شود تقریبا از این مطمئن بود که این آخرین یا یکی از آخرین فرصت‌هایی است که به ده‌نمکی داده می‌شود و او اگر این‌بار هم شکست بخورد، همه را آماده دل‌کندن از خود و نام پرآوازه‌ای که در فیلمسازی دهه 80 به هم زده بود، می‌کند.

 

مرتبط ها