فاطمه بکایی، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: مسعود دهنمکی، از اولین ورودش به عرصه تصویر همیشه صاحب ایدههای خوب و متفاوتی بوده اما جز در دو مورد نتوانسته ایدههای خوبش را بهدرستی اجرا کند. «فقر و فحشا» و «اخراجیهای 1» تنها آثار این روزنامهنگار پیشکسوت هستند که در ایده و اجرا توانستهاند در سطح قابل قبولی ظاهر شوند. آنچه شبکه سوم سیما این شبها از مسعود دهنمکی بهعنوان یک سریال سیاسی پخش میکند ایدهای جسورانه دارد اما در اجرا چیزی بیشتر از بیانیههای سیاسی و شعارزده دانشجویی نیست. آن هم نه بیانیه دانشجویان واقعی؛ بلکه بیانیهای از لسان همان دانشجویان عجیب و شعارزدهای که از نظر مسعود دهنمکی دانشجوی ایدهآل هستند. دانشجویانی که قبلا در معراجیها و حالا هم نمونهاش را در دادستان میبینیم. طبق معمولِ همه آثار دهنمکی، شعارزدگی آفت بزرگ سریال دادستان است که سوژه ملتهب و دستنخوردهاش را بهطور کامل به حاشیه برده؛ این سریال میتوانست با ایده خوب مسعود دهنمکی اما اجرای گروه کارگردانی دیگری به شکل باکیفیتی تولید و روانه آنتن تلویزیون شود تا مسعود دهنمکی هم برای جلب کردن توجه دیگران به سریالش مجبور نشود دست به دامن دعواهای زرگری شود.
او که همیشه در آثارش تندترین انتقادات را به اشخاص و ارگانهای مختلف داشته و همین حالا هم در دادستان، انتقادات سیاسی خود را آزادانه مطرح میکند گویا چندان تحمل شنیدن نظرات منفی مردم درباره سریالش را ندارد و واکنشها در فضای مجازی را ناشی از کمتحملی دستگاههای قضایی و دولتی میداند.
در واکنش به آثار دهنمکی آنطور که از برخورد او مشخص است گویا هیچکس لایق نقد کردن نیست؛ آقای کارگردان در واکنش به انتقادهای فنی و محتوایی منتقدان سینمایی معتقد بود که «جریان اشرافیگری تحمل حضور من در بدنه سینما را ندارند و منتقدان اصلی مردم هستند!» اما این روزها نشان داد که حتی تحمل انتقادات مردمی را هم ندارد و هر کسی که به اثر او منتقد باشد را به نحوی «از جای معدود تغذیهشونده» میداند!
جالب است که کارگردان دادستان حرفهای قبلی خود درباره اینکه «هر کس بگوید به فیلمم نقد نکنید دیکتاتور است» را فراموش کرده و حالا در اینستاگرام مینویسد همه واکنشهای منفی در توئیتر از طرف کسانی که منافعشان به دلیل انتقادات این سریال به خطر افتاده سازماندهی شده است.
دلنگرانیها و انتقادات درباره «دادستان» اما فقط محدود به دهنمکی نیست؛ سازمان صداوسیما هم لازم است توضیحات کافی درباره این ارائه کند که با چه منطق عقلی و اقتصادی حاضر به تامین بودجه سریالهایی تا این اندازه ضعیف شده است؟! آن هم در شرایطی که کشور در وضعیت اقتصادی سختی به سر میبرد و تلویزیون بیش از هر زمان دیگری نیاز به آثاری دارد که حال خوب به جامعه تزریق کند. حالا که مسعود دهنمکی با تولید آثار ضعیف و بعد از آن با پاسخهای غیرمنطقی به انتقادات مردمی، اصرار دارد هر روز از چهرهای که با ساخت «اخراجیهای1» در ذهن مردم ماندگار شده بود فاصله بگیرد؛ تلویزیون چرا بیتالمال را در تحقق این هدف مصرف میکند؟!