کد خبر: 51267

بایدن اولویت های پروژه سیاست خارجی دولتش را اعلام کرد

ورود به غرب آسیا از یمن

بایدن از لزوم پایان یافتن جنگ در یمن صحبت کرده است. اما آیا عربستان با این موضع‌گیری لفظی بایدن به دخالت نظامی در یمن پایان خواهد داد؟

به گزارش «فرهیختگان»، سخنان و موضع‌گیری‌های جو بایدن، رئیس‌جمهور جدید آمریکا به‌عنوان سکاندار یکی از قدرت‌های جهانی به‌شکل طبیعی دارای اهمیت است. اما درحال حاضر هرگونه موضع‌گیری بایدن از اهمیتی دوچندان برخوردار است. این اهمیت دوچندان به‌دلیل شخصیت و رفتار بایدن نیست، بلکه به دلیل رفتارهای رئیس‌جمهوری پیشین آمریکاست که اثرات مخربی در این کشور برجای گذاشته است. گرچه امروزه ترامپ در کاخ سفید نیست اما آمریکا نیز دیگر همان کشور سابق نیست. نزدیک 500 هزار کشته در جریان همه‌گیری کرونا، اشغال کنگره توسط معترضان در روز تایید نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری، گسست ائتلاف‌های بین‌المللی این کشور، شکاف‌های نمایان در فضای داخلی و... مختصات تغییر شرایط نسبت‌به سال 2017 هستند، زمانی که قدرت تحویل ترامپ شد. بایدن باید خیلی چیز‌ها را تغییر دهد تا بتواند شرایط را اندکی شبیه وضعیت پیشین کند.

جو بایدن پنجشنبه هفته گذشته در ساختمان وزارت خارجه این کشور به تشریح محورهای سیاست خارجی خود پرداخت تا پیامی به کشورهای جهان مبنی‌بر بازگشت آمریکا به سیاست‌های دوره اوباما مخابره کرده باشد. بررسی گفته‌های بایدن نشان می‌دهد او فرمان دستگاه سیاست خارجه را آنقدر تغییر می‌دهد تا در جاده اوباما قرار بگیرد؛ همان جاده‌ای که بر ائتلاف‌سازی آمریکا، تمرکز بر شرق آسیا و کاهش اهمیت خاورمیانه استوار بود.

بایدن در بخشی از سخنان خود گفت: «طی دو هفته گذشته من برای احیای عادت همکاری و تقویت بازوهای ائتلاف دموکراتیک که طی چهار سال گذشته به‌دلیل غفلت آسیب دیده بودند با سران بسیاری از دوستان نزدیک‌مان شامل کانادا، مکزیک، انگلیس، آلمان، فرانسه، ناتو، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا صحبت کردم.» او در جریان این سخنرانی به مواردی مانند چین، روسیه، اروپا و یمن اشاراتی داشت، اما هیچ اشاره خاصی به ایران و یا توافق هسته‌ای برجام و نیز مسائلی مانند جنگ در افغانستان نکرد. رئیس‌جمهور آمریکا درباره یمن مدعی شد قصد دارد به حمایت از جنگ در یمن پایان دهد، اما از تمامیت ارضی عربستان درمقابل حملات یمن نیز دفاع خواهد کرد. بایدن در اشاره به روسیه اعلام کرد دوران «تسامح آمریکا دربرابر سیاست‌های تجاوزکارانه روسیه» اعم‌از دخالت در انتخابات آمریکا، حملات سایبری و مسموم کردن شهروندانش به پایان رسیده است. او همچنین از مسکو خواست تا «الکسی ناوالنی»، مخالف غربگرای دولت روسیه را که به تازگی دستگیر شده است آزاد کند. وی همچنین مدعی شد در افزایش دادن هزینه‌ها علیه روسیه و دفاع از منافع حیاتی آمریکا تردید نخواهد کرد.

رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا از چین نیز به‌عنوان «جدی‌ترین رقیب» کشورش نام برد و تاکید کرد در عرصه‌های مختلف اعم‌از حقوق بشر، مالکیت معنوی و سیاست‌های اقتصادی پکن را به چالش خواهد کشید، اما با آن همکاری نیز خواهد داشت. بایدن در بخش دیگری از موضع‌گیری خود از کودتای ارتش در میانمار انتقاد کرده و خواستار کنار رفتن ارتش از قدرت، کاهش خشونت‌ها و آزادی زندانیان در این کشور شد. رئیس کاخ‌سفید همچنین از لغو کاهش نیروهای نظامی آمریکا از آلمان خبر داد. برآیند کلی موضع‌گیری‌های بایدن حاکی از بازگشت دوران مداخله‌گرایی نئولیبرال‌ها در جهان است. در این گزارش به بررسی مهم‌ترین بخش از سخنان رئیس‌جمهور آمریکا پرداخته شده است.

یمن، آغاز موازی فرآیند سیاسی برای مهار مقاومت

بایدن از لزوم پایان یافتن جنگ در یمن صحبت کرده است. اما آیا عربستان با این موضع‌گیری لفظی بایدن به دخالت نظامی در یمن پایان خواهد داد؟ عربستان در زمانی به شکلی غیرمنتظره یمن را مورد تهاجم قرار داد و زیرساخت‌های آن را نابود کرده و زنان و فرزندان را به خاک و خون کشید که دولت دموکرات‌ها در آمریکا بر سرکار بود. یمن در سایه حمایت‌های اوباما و بایدن از سعودی‌ها آنقدری تخریب شد که سعودی‌ها در دوره ترامپ جای سالمی در این کشور برای بمباران نمی‌یافتند. به همین دلیل دو سال نخست جنگ یمن که منطبق بود بر حکومت دموکرات‌ها، سال‌های سرنوشت‌ساز در تخریب و کشتار و محاصره یمن بود. طرح بایدن برای یمن دارای سه مرحله است:

تلاش برای زدودن اتهامات حقوق بشری از آمریکا

 1 _‌حالا که بایدن صحبتی علنی در رابطه با اعلام پایان حمایت از جنگ یمن کرده است در رسانه‌ها صحبت از اقداماتی است که دموکرات‌ها قرار است برای پایان جنگ انجام دهند و احتمالا با شاهزادگان سعودی تا حدی سرشاخ خواهند شد. زمانی را در نظر بگیرید که با وجود سخنان بایدن درباره ضرورت پایان جنگ یمن، این جنگ با اصرار عربستان همچنان ادامه یابد. در این شرایط همه خواهند گفت بایدن و آمریکا به‌شدت مخالف جنگ یمن هستند اما سعودی‌ها بدون توجه به خواست‌های آمریکا درحال ادامه‌دادن این جنگ هستند. کاخ سفید احتمالا برای ظاهرسازی یک‌میلیارد دلار از قراردادهای 400میلیارد دلاری با عربستان را مورد بازبینی قرار خواهد داد و تمام رسانه‌های دنیا از بزرگ و کوچک آن را پوشش خواهند داد تا در مناطق دوردست دنیا نیز مردم این خبر را بشنوند. پس از آنکه مردم این خبر را شنیدند و یکی، دو بار نیز حملات لفظی دموکرات‌ها علیه جنگ در یمن را خواندند خیال‌شان راحت خواهد شد که آمریکا مخالف کشتار مردم است و این سعودی‌ها هستند که اصرار بر جنگ دارند. در این شرایط دولت سعودی که آبروی چندانی در جهان ندارد به‌تنهایی تمامی اتهامات حقوق بشری جنگ در یمن را به دوش خواهد کشید. مساله‌ای که برای دولت پادشاهی مطلقه سعودی چندان هم فرسایشی نیست. اساسا دولتی که در قرن بیست‌ویکم پادشاهی مطلقه است، ارزش زیادی برای روندهای دموکراتیک و افکار عمومی قائل نیست، درست همان‌گونه که افکار عمومی جهانی نیز اساسا کوچک‌ترین اعتباری برای سعودی‌ها قائل نیستند.

 آغاز فرآیند سیاسی برای جلوگیری از پیشروی‌های میدانی دولت صنعا

۲ _ پس از آنکه آمریکا خود را از اتهامات حقوق بشری در افکار عمومی مبرا کرد، تلاش‌هایش برای تاثیرگذاری بر روند سیاسی بحران یمن را برای تحت‌فشار قراردادن دولت قانونی این کشور مستقر در صنعا آغاز خواهد کرد. در این مرحله آمریکا که خود یک طرف از درگیری‌های یمن است نقشی به عنوان یک میانجی برای خود خواهد ساخت. این میانجیگری و شروع فرآیند سیاسی در یمن باعث خواهد شد پیشروی‌های نیروهای مقاومت در این کشور متوقف شود. این نیروها درحال پاکسازی استان مارب به عنوان پایگاه اصلی دولت مستعفی منصور هادی هستند که وابسته به عربستان سعودی است. فشار مقاومت یمن به دولت منصور هادی و فرار تعداد زیادی از آنان از مارب به عدن و استان‌های جنوبی نیز باعث بروز درگیری میان آنها با شورای انتقالی جنوب وابسته به امارات شده است و ائتلاف غربی-عربی را با دشواری بزرگی مواجه کرده است. آغاز فرآیند سیاسی در یمن از سوی آمریکا با این امید کلید خواهد خورد که دولت قانونی یمن مستقر در صنعا را با فشارهای سیاسی و بین‌المللی در تنگنا قرار داده و این دولت را از پیگیری سیاست پاک‌سازی استان مارب منصرف سازد. در شرایطی که آمریکا با ظاهرسازی صحبت از توقف جنگ کرده است و یک‌میلیارد دلار از 400 میلیارد دلار فروش سلاح خود به سعودی را مورد بازبینی و نه حتی لغو قرار داده است، وجهه واشنگتن ترمیم شده و کاخ‌سفید را قادر خواهد ساخت به دولت صنعا فشارهای سیاسی و بین‌المللی وارد کند. این درحالی خواهد بود که سعودی‌ها نیز به نمایندگی از جبهه غرب به بمباران‌های خود ادامه خواهند داد.

تلاش برای اقلیم‌سازی و محاصره جغرافیایی شیعیان زیدی

 3 _ آمریکا قصد دارد پس از موفقیت در تحمیل شرایط خود بر فرآیند سیاسی یمن که شامل توقف پیشروی دولت صنعا می‌شود با برگزاری اجلاس‌های سیاسی و مذاکرات بین‌المللی قدرت را در یمن به شکلی تقسیم کند که نیروهای مقاومت این کشور در تنگنای جغرافیایی قرار بگیرند. طرح تقسیم یمن به 6 اقلیم ازجمله این طرح‌هاست که نیروهای مقاومت یمن که بیشتر در مناطق زیدی‌نشین یمن نفوذ دارند در محدوده‌ای در شمال یمن قرار خواهند گرفت که به دریا دسترسی ندارد. گرچه این طرح نیز مطلوب آمریکا و عربستان سعودی نیست اما در شرایطی که 6 سال جنگ در یمن راه به جایی نبرده است، چاره محور غربی-عربی چیست؟ این محور چاره‌ای جز قبول برخی واقعیت‌ها ندارد اما خواهد کوشید قدرت مردمی شکل‌گرفته در یمن را مهار کند. در فرآیند سیاسی یمن برای آنکه از لحاظ ادراکی نیز جنبش مقاومت یمن به شکل یک جنبش مردمی ادراک نشود سعی خواهد شد تا درگیری فعلی از شکل درگیری میان یمن و محور غربی-عربی به شکل یک درگیری قومی، مذهبی و داخلی در یمن در بیاید. براساس طرح‌های پیشین درباره تشکیل 6 اقلیم در یمن، اقلیمی که در دستان شیعیان زیدی قرار می‌گرفت ضمن آنکه به دریا دسترسی نداشت و توسط اقلیم‌های اطراف محاصره بود از نظر جغرافیایی نیز به شکل یک نوار باریک از شمال یمن تا مرکز این کشور کشیده شده بود که از نظر نظامی نیز دارای اشکالات متعددی بود. بر این اساس اقلیم تحت‌کنترل شیعیان زیدی در‌صورت وقوع درگیری از چندین سمت مورد حمله قرار می‌گرفت و به دلیل شکل نواری خود فاقد عمق استراتژیک بود. این اقلیم‌بندی همچنین باعث ایجاد شکاف‌های گسترده داخلی میان مناطق مختلف یمن شده و به اختلافات مذهبی، قبیله‌ای و سیاسی دامن خواهد زد.

تاکید بر «چرخش استراتژیک»  به سمت «شرق آسیا»

اغلب جنگ‌های بزرگ آمریکا در آسیا رخ داده‌اند. از این میان در مناطق مختلف قاره کهن نیز این منطقه شرق آسیا بوده است که شاهد سنگین‌ترین، شدیدترین، طولانی‌ترین و پرتعدادترین جنگ‌های واشنگتن بوده است. جنگ با امپراتوری قدرتمند ژاپن در جنگ جهانی دوم طی سال‌های  1945-1941 آغاز ورود آمریکا به آسیا بود. جنگ کره طی سال‌های 1953-1950 که در آن آمریکا با چین نیز درگیر شده و یک میلیون سرباز چینی نیز در آن کشته شدند و واشنگتن با جنگنده‌های جت میگ-15 شوروی که در دستان خلبان کره‌ای بودند نیز دومین درگیری بزرگ آمریکا در آسیا بود. سومین جنگ نیز که لقب طولانی‌ترین جنگ قرن بیست‌ویکم را یدک می‌کشد به جنگ ویتنام مربوط است که از سال 1964 تا 1973 به طول انجامید. هیچ منطقه‌ای از جهان به اندازه شرق آسیا شاهد مداخله نظامی آمریکا نبوده است. نوع دخالت آمریکا در‌این منطقه از لحاظ شدت و فراگیری‌اش نیز با دیگر درگیری‌های آمریکا قابل‌مقایسه نیست. حضور آمریکا در اروپا طی جنگ جهانی اول بسیار کوتاه بود و این کشور در سال 1917 وارد جنگ اروپا شده و در سال بعد جنگ پایان یافت. در اروپا نیز در سال 1943 وارد درگیری‌های اروپا شد که از لحاظ شدت قابل‌مقایسه با درگیری‌های آمریکا و ژاپن در اقیانوس آرام و مناطق پیرامونی اطراف ژاپن نبودند. آمریکا از مدت‌ها پیش اساسا خود را قدرتی آسیایی تلقی می‌کرده است و در عصر حاضر نیز می‌خواهد روی آن تاکید کند. آمریکا در دوره اوباما با در پیش گرفتن سیاست خروج و کاهش تنش‌ها در خاورمیانه به دنبال تمرکز بیشتر در شرق آسیا بود. این مساله به معنای عدم‌اهمیت خاورمیانه از دید واشنگتن نبود بلکه درگیری بیش از حد آمریکا در منطقه می‌توانست باعث گریز چین از مرزهای مهار شود. عدم مداخله فراگیر در لیبی و سوریه و همچنین رفتن به سمت انعقاد توافق هسته‌ای در میان‌مدت ازجمله سیاست‌های اوباما به‌منظور آرام‌سازی منطقه غرب آسیا برای‌ گذار واشنگتن به شرق این قاره بود. باراک اوباما در سال 2011 طی سخنانی در استرالیا از سیاست «چرخش استراتژیک» آمریکا خبر داد و گفت: «آمریکا نقش بلندمدتی در شکل دادن به این منطقه و آینده آن ایفا خواهد کرد. ما منابع و بودجه لازم برای حضور نظامی قوی خود در این منطقه اختصاص خواهیم داد. ما توانایی بی‌نظیر خود را در جهت انتقال قدرت و بازداری از تهدیدات به صلح حفظ خواهیم کرد. ما قدرت پاسیفیک هستیم و در اینجا خواهیم ماند.» پیش از اعلام این طرح توسط اوباما صاحب‌نظران آمریکایی نیز به این نتیجه رسیده بودند که زمان تمرکز بر شرق آسیاست.

هنری کیسینجر در سال‌های ابتدایی ریاست‌جمهوری اوباما گفته بود قدرت درحال انتقال از حوزه آتلانتیک به حوزه پاسیفیک است. مساله اهمیت شرق آسیا و ضرورت مهار چین در این سال‌ها به مساله‌ای فراحزبی و فراگیر در آمریکا تبدیل شد، به‌گونه‌ای که سیاستمداران و تحلیلگران این کشور سوالی درباره اینکه آیا چین ابرقدرت آینده است نداشتند بلکه تنها این سوال پرسیده می‌شد که «چه زمانی این اتفاق رخ می‌دهد؟» در میان این افراد اما یک دوراهی وجود دارد؛ برخی در آمریکا معتقدند باید در‌مقابل چین «سد نفوذ» ایجاد کرد. همان اقدامی که دولت ترامپ درصدد انجام آن بود اما برخی دیگر که نظرشان به دموکرات‌ها نزدیک است می‌گویند چین را تنها می‌توان زیر چتر «تعامل» نگه داشت. بر همین اساس بایدن علی‌رغم خط و نشان کشیدن برای چین و یاد کردن از این کشور با عنوان «جدی‌ترین رقیب» در سخنرانی اخیر خود اعلام کرده است خواهان همکاری با این کشور است. انتصاب «کورت کمپل» (Kurt Campbell) دیپلمات کهنه‌کار آمریکایی به‌عنوان نماینده دولت آمریکا در حوزه آسیا-پاسیفیک به زعم برخی حکایت از «آسیامحور» بودن سیاست خارجی دولت بایدن دارد. نشریه «پولیتیکو» هفته گذشته مدعی شد براساس ساختار جدید سیاست خارجی آمریکا حوزه کورت کمپل، هماهنگ‌کننده آسیا- پاسیفیک، درحال افزایش است و در مقابل حوزه برت مک‌گورک، هماهنگ‌کننده خاورمیانه، درحال کوچک‌تر شدن است. فایننشال‌تایمز پیش از روی کار آمدن بایدن گزارش داده بود دولت او قصد دارد بخش جدیدی تحت‌عنوان «تزار آسیا» را در کاخ سفید ایجاد کند. موضوعی که به‌خوبی جایگاه آسیا را برای دولت بایدن نشان می‌دهد. درحال حاضر نیز بایدن سیاست اصلی خود را تمرکز بر شرق آسیا اعلام کرده و اساسا سخنی از برجام به لب نیاورده است. هرگونه صحبت مثبت یا منفی درباره برجام از نظر بایدن به‌نفع آمریکا نیست زیرا باعث تغییر اولویت‌های واشنگتن به ضرر منافع این کشور می‌شود. از نظر تیم جدید دولت آمریکا حتی تمرکز بیش‌ازحد و سخن گفتن زیاد از برجام نیز باعث اتلاف وقت واشنگتن برای جمع‌آوری و تمرکز قوایش در شرق آسیا می‌شود. چین تا پیش از بحران کرونا نیز غیرقابل مهار بود و حالا به‌خاطر بحران کرونا توانسته از غرب تا اندازه زیادی جلو بزند. درحالی‌که غرب در حال دست‌وپا زدن در میان اجساد صدها هزار کشته کرونایی است در شهرهای چین مردم بدون زدن حتی ماسک درحال فعالیت هستند. برجام و افزایش توان ایران و دیگر موضوعات برای آمریکا اهمیت بالایی دارند. اما تمام آنها قابل‌مدیریت‌تر از پرونده چین هستند.

بی‌محلی به برجام

بایدن در جریان سخنرانی خود آنقدر موضوعات مهم داشت که یادی از برجام نکرد. به‌نظر می‌رسد آمریکا برجام را درمقابل پرونده‌های چین، روسیه و اروپا در اولویت قرار نداده است. آمریکا با قدرت‌گیری چین و آنچه «دخالت‌های روسیه در انتخابات آمریکا» می‌نامد، درگیر است. مسکو به‌جز این مساله در حملات سایبری گسترده به زیرساخت‌های حیاتی واشنگتن نیز نقش داشته است. جنگ‌های تجاری ترامپ علیه اروپا اثرات عمیقی بر دیدگاه اروپا نسبت به آمریکا برجای گذاشته است که برای ادامه توفق سیاسی آمریکا در نظام بین‌الملل بازیابی آن ضرورت دارد. مهار چین، مقابله با روسیه و بازیابی دوستی مجدد با اروپا سه‌اولویت اصلی بایدن در سیاست خارجی هستند که بر برجام پیشی‌گرفته‌اند. هرگونه درگیری آمریکا به هر نحوی در خاورمیانه می‌تواند باعث ناتوانی واشنگتن در پیگیری اولویت‌هایش شود. صحبت از برجام و کاهش تحریم‌ها علیه ایران در داخل آمریکا باعث خیزش مجدد جمهوری‌خواهان علیه دموکرات‌ها می‌شود و آنها این مساله را به دستاویزی برای حملات شدید به دولت بایدن تبدیل خواهند کرد، از سوی دیگر بلافاصله لابی‌های صهیونیستی و عربی هم دست به‌کار شده‌اند و رو به حمایت رسانه‌ای و مالی از مخالفان بایدن خواهند آورد؛ مسائلی که می‌تواند کار کاخ سفید را در داخل آمریکا با دشواری‌های بسیاری روبه‌رو کند، به‌ویژه آنکه این کشور به‌دلیل موضوعاتی مانند انتخابات، اشغال کنگره و ترامپیسم با شکاف‌های عدیده‌ای روبه‌رو است. در سوی دیگر احتمال دارد طرف‌های منطقه‌ای مانند سعودی‌ها و رژیم‌صهیونیستی و امارات برای جلوگیری از بازگشت آمریکا به برجام دست به تحرکاتی بزنند که باعث اشتغال بیشتر آمریکا در مسائل خاورمیانه‌ای شود. این اقدامات می‌توانند شامل حملات ساختگی علیه تاسیسات آمریکایی به نام ایران باشند یا حتی پیگیری سیاست ترور علیه دانشمندان هسته‌ای ایران. از نظر بایدن باید مساله مذاکره با ایران از چندین جهت به‌صورت همزمان مدیریت شود. از یک‌سو تنش‌ها در اطراف ایران باقی بمانند تا محیط پیرامونی ایران همچنان بی‌ثبات باشد و از سوی دیگر میزان این تنش‌ها تا جایی زبانه نکشد که پای آمریکا به درگیری‌های منطقه‌ای کشیده شود. در حوزه تحریم‌ها بایدن نه می‌خواهد و نه توانایی برداشتن آنها را دارد؛ برداشتن تحریم‌ها یعنی درگیری‌های سیاسی داخلی در آمریکا و واکنش متحدان منطقه‌ای. چیزی که به‌نظر می‌رسد بایدن توانایی برخورد با آن را حداقل در شرایط فعلی ندارد. بایدن تحریم‌های جدیدی علیه ایران تصویب نخواهد کرد، اما تحریمی را نیز برنخواهد داشت، بلکه با اروپایی‌ها جلسات متعددی درباره بازگشت به میز دیپلماسی انجام خواهد داد تا ضمن بازسازی چهره خود به نقطه‌نظرات مشترکی با اروپا برای فشار علیه ایران برسد. اگر ایران بپذیرد که درمقابل «توقف اعمال تحریم‌های جدید» توسط آمریکا فعالیت‌های هسته‌ای‌اش را در میزان فعلی نگه دارد، دولت بایدن در کوتاه‌مدت به موفقیت بزرگی خواهد رسید. بایدن تحریم‌های به‌جا‌مانده از دوران فشار حداکثری را حفظ می‌کند و ایران نیز درسطح فعلی به غنی‌سازی می‌پردازد، سطحی که خطری برای غرب به‌شمار نمی‌رود، اما همزمان ایران زیرتیغ تحریم‌های مهلک قرار خواهد داشت. فریز پرونده هسته‌ای در شرایط فعلی تنها توازن را علیه ایران برقرار می‌کند، زیرا در‌برابر نقض حداکثری آمریکا ایران تعدیل حداقلی در توافقنامه هسته‌ای انجام داده است.

 

مرتبط ها