کد خبر: 51121

میلاد جلیل‌زاده:

برای ایرانی‌های وطن‌پرست

فیلم منصور با توجه به موقعیتی که سینمای ایران نسبت به دفاع‌مقدس و قهرمان‌های آن طی سال‌های اخیر پیدا کرده و کارهایی که می‌شود در این زمینه انجام داد، یک فیلم قابل‌قبول است و خیلی‌ها می‌توانند آن را دوست داشته باشند. به‌خصوص ایرانی‌های وطن‌دوست، از تماشای بخش‌های ناب زندگی یکی از قهرمان‌هایشان لذت خواهند برد.

  به گزارش «فرهیختگان»، میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: بچه روستای ولی‌آباد در قرچک ورامین که پدر شاعرمسلک‌اش را در ۹ سالگی از دست داده بود، سال ۱۳۴۶ وقتی به ۱۹ سالگی رسید، وارد دانشگاه دانشکده افسری شد و چهار سال بعد برای گذراندن دوره عملی کنترل رادار به آمریکا رفت. منصور ستاری هم مثل خیلی از اعضای نیروی هوایی آن دوره که مدتی در آمریکا آموزش دیده بودند اما جزء انقلابی‌ترین لایه‌های ارتش به حساب می‌آمدند، چنین سرگذشتی داشت. سرگذشت چنین افرادی به دلیل اینکه زندگی‌شان فرازوفرودهای عجیبی دارد، همیشه می‌تواند برای سینما جذاب باشد. دوره‌ای هست که آنها به ارتش پهلوی می‌پیوندند، سپس به آمریکا می‌روند و مدتی با امنیتی‌ترین لایه‌های جامعه آمریکا یعنی ارتشی‌های آنها حشر و نشر دارند، پس از آن تحت‌تاثیر جریان انقلاب اسلامی قرار می‌گیرند و درنهایت تجربه حماسه‌سازی در جنگ تحمیلی را دارند. درمورد کسی مثل شهید ستاری به دوران پس از جنگ هم می‌رسیم. هنوز پرمخاطب‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران «عقاب‌ها» ساخته ساموئل خاچیکیان فقید است که درباره خلبان‌های نیروی هوایی ساخته شده و آثار ماندگاری مثل «حمله به اچ ۳» هم در همان دوران جنگ ساخته و از طرف مخاطبان استقبال فراوانی شدند.

در این فیلم‌ها به زندگی شخصی خلبانان نیروی هوایی نهایتا اشاره‌ای جزئی می‌شد و آنچه بیشتر موردتوجه قرار می‌گرفت، رزم‌آوری‌هایشان در صحنه جنگ بود. سریال سیمرغ درباره دو خلبان صاحب‌نام و پرافتخار هوانیروز یعنی شهیدان علی اکبر شیرودی و احمد کشوری ساخته شد که روایت کاملی از زندگی این دو شخصیت داشت. سیمرغ اولین کار جلوی دوربین در ایران در این زمینه بود که به زوایای گوناگون شخصیت‌های اصلی‌اش می‌پرداخت، سریالی که پس از دوران دفاع‌مقدس ساخته شد و اگر در خود دوران جنگ، نیاز مبرمی به ایجاد روحیه مقاومت در جامعه وجود داشت و فیلم‌ها جنبه حماسی و پیروزمندانه داشتند، حالا کم‌کم زمانش فرارسیده بود که مخاطب مسائل جنگ سپری شده را تاریخی‌تر ببیند و شخصیت‌های موثر در آن رویداد را بیشتر زیر ذره‌بین بررسی‌های انســـــان‌شناختـــــــی ببرد. به سال‌های اخیر که نزدیک می‌شویم، سریال شوق پرواز به یادها می‌آید که داستان زندگی و عروج شهید عباس بابایی بود. چنین شخصیت‌هایی زندگی پرفراز و نشیبی دارند که سوای ملزومات وفاداری به اصل تاریخی رویدادها، امکانات دراماتیک فراوانی را هم در اختیار فیلمساز قرار می‌دهند؛ اما چنان‌که می‌بینیم فیلم‌های زیادی با این درونمایه ساخته نشده‌اند. سینمای ایران پس از سال‌ها دوباره سراغ یکی از قهرمانان نیروی هوایی رفت و داستان زندگی شهید منصور ستاری، فرمانده نیروی هوایی ایران را روایت کرد.

شهید ستاری اولین و تا به حال تنها فرمانده نیروی هوایی ایران است که خلبان نبود و از بخش پدافند به این جایگاه رسید. با این حال او را به نوعی می‌شود پدر صنعت هواپیماسازی جنگی در ایران دانست. فیلم منصور حتی با نامگذاری‌اش چنین نشان می‌دهد که قرار است بیشتر از هر چیزی به شخصیت خود منصور ستاری بپردازد. به عبارتی مساله اصلی فیلم‌، هواپیمای آذرخش یا چیزهای دیگری از این دست نیست، بلکه خود منصور ستاری است و ما قرار نیست داستان ساخته شدن یک هواپیمای جنگی را دنبال کنیم، بلکه داستان زندگی یک فرد را دنبال می‌کنیم که یکی از کارهای بزرگ زندگی‌اش ساخت هواپیمای جنگی است. تا اینجای کار به نظر می‌رسد استراتژی جذابی برای تولید یک فیلم در نظر گرفته شده، چون داستان یک انسان که زندگی پرماجرایی هم داشته، از داستان تولید یک هواپیما جذاب‌تر است؛ اما منصور به قدری به نمایش جنبه‌های مختلف از شخصیت قهرمان اهمیت داده که از توجه به درام مقداری غافل شده است. ما در این فیلم با تکه‌های مختلفی از پازل شخصیتی شهید ستاری روبه‌رو می‌شویم که نکات ناب و قابل‌توجهی هستند اما نخ تسبیحی که این رویدادها را به هم وصل کند، چندان به چشم نمی‌آید. شاید زندگی شهید ستاری را نتوان به‌طور کامل در یک فیلم سینمایی گنجاند و برای چنین کاری لااقل به یک سریال تلویزیونی نیاز باشد و از طرف دیگر برای فیلمساز سخت است که درباره منصور ستاری فیلمی بسازد و این بخش‌های ناب و این بریده‌های جالب توجه از زندگی‌اش را بازگو نکند. حالا با فیلمی طرفیم که دیدنش خالی از لطف نیست و سوژه را هدر نداده اما می‌توان به لحاظ قصه‌گویی متعارف، آن را مورد یکسری انتقادات قرار داد. برای اینکه هم منصور ستاری را بتوان بر پرده سینما ظاهر کرد و هم از درام‌پردازی دور نشد، می‌توان تنها به روایت مقطعی از زندگی او پرداخت و اگر می‌خواهیم که تمام زندگی‌اش را روایت کنیم و فرصت درام‌پردازی هم داشته باشیم، بهتر است که سراغ مدیوم سریال‌سازی برویم.

شاید این نگرانی که منصور اولین و آخرین فیلم سینمای ایران درباره شهید ستاری باشد، باعث می‌شود که سعی کنیم همه چیز را درباره او طی یکی دو ساعت بگوییم اما بهتر است سایه این ترس از سر فیلمسازان ما برداشته شود. بیایید بازهم درباره شخصیت‌های جذاب ملی‌مان فیلم بسازیم تا فیلمسازان ما و موسسات حمایت‌کننده سینما، با این اضطراب که هر بار سراغ یک سوژه رفتن، بار اول و آخر است، خودشان را در قالب‌هایی که جلوی خلاقیت را می‌گیرد محدود نکنند. به‌رغم تمام نقدهایی که در مورد منصور مطرح شد، این فیلم با توجه به موقعیتی که سینمای ایران نسبت به دفاع‌مقدس و قهرمان‌های آن طی سال‌های اخیر پیدا کرده و کارهایی که می‌شود در این زمینه انجام داد، یک فیلم قابل‌قبول است و خیلی‌ها می‌توانند آن را دوست داشته باشند. به‌خصوص ایرانی‌های وطن‌دوست، از تماشای بخش‌های ناب زندگی یکی از قهرمان‌هایشان لذت خواهند برد.

 

مرتبط ها