به گزارش «فرهیختگان»، «کسی را نمیتوانند برای پهنای باند محاکمه کنند، دستور من بوده، اگر میخواهید کسی را محاکمه کنید، من را محاکمه کنید. پهنای باند بهمعنای مبارزه با فساد است و اگر میخواهید کسی را برای مبارزه با فساد احضار کنید باید من را احضار کنید نه وزیر من را.»
این سخنان روز گذشته رئیسجمهور بازتاب زیادی داشت و بحث محاکمه روحانی بین کاربران فضای مجازی به استناد این گزارهاش حسابی ترند شد؛ البته این تنها ماجرای جنجالی هیاتدولت نبود بلکه ماندن رئیس رسانه ملی پشت در بسته و عدمدعوت از او با وجود عذرخواهی، موج دیگری از نقدها را به هردوطرف ایجاد کرد.
ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگو با «فرهیختگان» به بررسی اظهارات عجیب رئیسجمهور مبنیبر درخواست محاکمه وی بهجای وزیر ارتباطات و رفتار متناقض با رئیس صداوسیما که بهرغم عذرخواهی از دولت و اخراج مجری کارشناس برنامه زاویه، به جلسه هیاتدولت دعوت نشده بود، پرداخت که مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
چرا رئیسجمهور با وجود عذرخواهی و عقبنشینی رئیس رسانه ملی، بازهم اجازه حضور به او در جلسه هیاتدولت نداد؟ مشکل از کجاست رئیسجمهور یا رئیس رسانه ملی؟
در بخشی از موضوع مقصر علی عسگری و سازمان صداوسیماست، به این معنا که واقعا صداوسیما در طول یک سال گذشته تبدیل به تریبون دولت شده است و بیشتر از اینکه بخواهد واقعیتهای جامعه و نظرات مردم را منعکس کند، بیشتر دراختیار دولت بوده است.
بهتعبیری میشود گفت که صداوسیما دولتی شده بود، نه صداوسیمای مردم، وقتی که صداوسیما چنین رویهای پیش گرفته بود، نتیجه این میشود که دولتیها متوقع میشوند. تا جایی که اگر در یک برنامه توهینهایی به رئیسجمهور کردند، دولت آنچنان از موضع حقطلبانه میآید حرف میزند که رئیس صداوسیما را هم به جلسات دولت دعوت نمیکند، لذا اینجا مقصر رئیس صداوسیماست که چرا در طول این مدت اینقدر صداوسیما را دراختیار دولت قرار داده است که دولت را متوقع کند. این درحالی است که درمقابل موج اعتراضات و انتقاداتی که مردم نسبت به عملکرد دولت داشتند، صداوسیما سعی کرده بود همه آنها را در یکی دو سال گذشته بهنوعی لاپوشانی کند، بنابراین نتیجه این میشود که اکنون شاهد آن هستیم.
تریبوندادن مداوم به جلسات هیاتدولت و اظهارات رئیسجمهور چقدر نقش داشته است؟
شما نگاه کنید متوجه میشوید در همین یکسال گذشته صداوسیما چقدر پخش مستقیم از ستاد ملی مبارزه با کرونا و صحبتهای رئیسجمهور داشته، فقط کافی است آن را مقایسه کنید، هیچگاه در طول 40 سال گذشته سابقه نداشته که امکان برنامهها و سخنرانی مستقیم تا این حد دراختیار رئیسجمهور باشد.لذا وقتی صداوسیما چنین سطح توقعی را در دولت ایجاد میکند نتیجه این میشود که درحال حاضر وجود دارد و من در این موضوع مقصر اصلی را خود صداوسیما میبینم.
آیا رئیس صداوسیما برای جبران یک اشتباه باید به پابوس رئیسجمهور بیاید؟
انتقادات زیادی به این نوع رفتار رسانه ملی و علی عسگری بهعنوان رئیس صداوسیما وارد است، اما ایشان باوجود عقبنشینی بسیار باز هم به دولت دعوت نشدند، اما این یک وجه موضوع است، آیا شما نکتهای هم به نوع رفتار رئیسجمهور دارید؟
بله، یک طرف ماجرا این است که گفتم و مهم است. صداوسیما در سالهای گذشته نباید به تریبون دولت تبدیل میشد که درمقابل این حجم از مخالفت افکار عمومی مردم بازهم دولت متوقع باشد.اما این یک طرف موضوع است و طرف دیگر موضوع هم این است که بالاخره اشتباهی در صداوسیما شده است و خودشان نیز پذیرفتند و عذرخواهی و با خاطیان هم برخورد کردند، اما دیگر چه باید کنند؟ آیا باید به پابوس رئیسجمهور بیایند؟ اینکه بخواهیم از یک اشتباهی که پیشآمده، از این همه اختیارات دولت برای استفاده از آنتن زنده صداوسیما بگذریم کار درستی نیست.درواقع اینکه دولت بخواهد با یک اشتباه، اینگونه بهرهبرداری سیاسی و مظلومنمایی کرده و رئیس صداوسیما را به جلسات دولت دعوت نکند، یک رویه غیرقابل قبول از طرف دولت است.
دولت باید تحمل و سعه صدر بیشتری داشته باشد و تا این حد نازکدل نباشد
بهنظر میرسد سعه صدر دولت دربرابر منتقدان کم است.
بله، بهنظر میرسد دولت باید مقداری بیشتر تحمل و سعه صدر داشته باشد و تا این حد نازکدل نباشد و از موضوعات بهرهبرداری سیاسی نکند چراکه بههرحال اشتباهی شده است و در این همه برنامه که صداوسیما در کل تهران، شهرستانها و استانها و رادیو و تلویزیون دارد، طبیعی است که یک مطلب اینگونه شود. البته نباید چنین اشتباهی هم پیش بیاید و کسی هم دفاع نمیکند، بهنظر بنده واقعا هم کار اشتباهی بوده است که در صداوسیما انجام شده است، اما مرحله آخر عذرخواهی و برخورد با خاطیان است که انجام شد و کاری بیشتر از این نمیشود انجام داد. لذا اینکه هم رئیسجمهور اینگونه رفتار کند و هم رفتار علی عسگری در اینجا مایه تاسف است.
روحانی اظهارنظری در هیات دولت داشت مبنیبر اینکه بهجای وزیر، من را محاکمه کنید، یعنی او از پهنای باند مطلع بوده، درحالیکه صبح جمعه از افزایش بنزین خبردار شده بود. بهنظر میرسد نوعی تناقضگویی وجود دارد، درمورد اینکه رئیسجمهور از یک موضوع جزئی به این شکل خبر دارد ولی از موضوع کلان اقتصادی بیخبر بوده است، نقد و تحلیلی دارید؟
نظر من این است که رئیسجمهور بهتر است برای دادسرا و دادگاه تعیینتکلیف نکند، دادسرا خودش میداند که چه کسی را احضار کند، لذا بهتر است تصمیمگیری را برعهده قاضی مربوطه بگذارند؛ ایشان اگر لازم دانست رئیسجمهور را هم احضار میکند.
نکته بعد هم این است که اگر قرار باشد روسایجمهور بهدلیل همه خطاهایی که دولت یا وزرای آنها داشتهاند احضار شوند، رئیسجمهور باید در قوه قضائیه مستقر شود.بالاخره هر کسی مسئولیتی دارد و همچنان که مجلس تصمیماتی میگیرد و مثلا وزیر مربوطه را برای تصمیمات اقتصادی استیضاح میکنند.
درست است که آن وزیر هم میگوید این تصمیمگیری در فلان شورای عالی اقتصادی کشور بوده است که رئیسجمهور هم در آن حضور داشته است، اما مجلس نمیتواند رئیسجمهور را احضار کند؛ یعنی نمیگویند آقای رئیسجمهور شما تشریف بیاورید و استیضاح شوید، درواقع اگر قرار باشد به همه موضوعات خود رئیسجمهور پاسخگو باشد که او باید دائما در مجلس یا قوه قضائیه باشد.
بالاخره در یک سطح پایینتر و در سطح وزرا نیز مسئولی هست که باید پاسخگو باشد. البته آن مسئول هم میتواند آن تصمیم را اجرا نکند و بگوید چون این کار خطاست انجام نمیدهم ولو اینکه رئیسجمهور این تصمیم را گرفته باشد، بنابراین این استدلال روحانی نیز ناصحیح است.